شناسهٔ خبر: 26659307 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

چرا تهران و مسکو در شرایط جدید جهان بیش از گذشته به‌هم نزدیک می‌شوند؟

ضرورت‌های ژئوپلیتیکی و راهبردی روابط ایران و روسیه

صاحب‌خبر - ضرورت‌های ژئوپلیتیکی محور اصلی کنش سیاسی و سیاست خارجی کشورها را شکل می‌دهد. ایران در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کرد تا نقش سازنده و مشارکت‌جویانه امنیتی در محیط منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایفا کند. هرگونه نقش‌یابی راهبردی به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر تاثیر خود را در حوزه کنش سیاسی و روندهای سیاست خارجی به‌جا می‌گذارد. از آنجایی که محیط منطقه‌ای در شرایط بحران و آشوب قرار دارد، بنابراین طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران علاوه‌بر سازوکارهای مبتنی‌بر «خودیاری»، از الگوهایی همانند ائتلاف‌سازی نیز استفاده کند. ائتلاف‌سازی در فضای منطقه‌ای و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بخشی از ضرورت مقابله با تهدیدات ژئوپلیتیکی و امنیتی خواهد بود. همکاری‌های ایران و روسیه از این جهت اهمیت دارد که هر دو کشور درصدد مقابله با الگوهای یکجانبه و سیاست مبتنی‌بر هژمونی ایالات متحده آمریکا هستند. ایران و روسیه از‌انگیزه لازم برای مقابله با تروریسم تکفیری برخوردار است. همکاری‌های ایران و روسیه می‌تواند زمینه کاهش آثار اجتماعی و اقتصادی تحریم‌ها را فراهم سازد. هر یک از مولفه‌های یادشده را می‌توان به‌عنوان بخشی از ضرورت‌های کنش‌سیاسی و ژئوپلیتیکی ایران در محیط منطقه‌ای و بین‌المللی دانست. ائتلاف‌سازی و مشارکت امنیتی با روسیه از این جهت اهمیت دارد که می‌تواند زمینه‌های لازم برای تولید قدرت در جهت مقابله با تهدیدات را به‌وجود آورد. هرگونه قدرت‌سازی بخشی از ضرورت مربوط به همکاری‌های منطقه‌ای برای رویارویی با کارگزاران و فرآیندهایی است که محیط امنیتی را با چالش روبه‌رو می‌سازند. موازنه تهدید و همکاری راهبردی با روسیه ۱ موازنه تهدید را می‌توان به‌منزله یکی از سازوکارهای اصلی امنیت‌سازی جمهوری اسلامی در شرایط بحران راهبردی در محیط منطقه‌ای دانست. همکاری‌های ایران و روسیه در فضای محیطی، بخشی از ضرورت‌های مربوط به موازنه تهدید را شکل می‌دهد. روابط ایران و روسیه در سال‌های 18-2015 تحت‌تاثیر بحران‌های امنیت منطقه‌ای قرار گرفته است. اگرچه روسیه در روند مقابله با داعش و گروه‌های تکفیری در سوریه با ایران همکاری تاکتیکی دارد اما چنین رویکرد و اقدامی به‌عنوان نمادی از همکاری‌های طولانی‌مدت و راهبردی تلقی نمی‌شود. نقش روسیه در روند امنیت‌سازی منطقه‌ای ایران به‌ویژه در روزهای بعد از برجام اهمیت بیشتری پیدا کرده است. کشورهای اروپایی رویکرد نسبتا خنثی در فضای واکنش متقابل نسبت به ایالات متحده ایفا کرده‌اند. اگرچه کشورهای اروپایی، اقدام دونالد ترامپ برای خروج از برجام را مورد انتقاد قرار داده‌اند، اما واقعیت آن است که ایران برای حفظ زیرساخت‌های اقتصادی خود نیازمند همکاری‌های فراگیر و چندجانبه خواهد بود. روسیه می‌تواند نقش موازنه‌دهنده روابط ایران و کشورهای گروه 1+4 را در دوران بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام فراهم آورد. روسیه نیز به ایران و نقش منطقه‌ای آن نیازمند است. ضرورت‌های موازنه تهدید به‌معنای آن است که هر یک از کشورها بتوانند زمینه‌های لازم برای افزایش قدرت راهبردی خود را از طریق مشارکت فراهم آورند. روسیه نقش موازنه‌دهنده‌ای را برای حفظ موقعیت ایران در محیط منطقه‌ای ایفا می‌کند. روسیه از سال 2005 تا زمان تنظیم برنامه جامع اقدام مشترک در قالب توافق هسته‌ای ایران با کشورهای گروه 1+5 از الگوی همکاری همه‌جانبه با آلمان، آمریکا و سایر کشورهای عضو شورای امنیت پیروی کرده است. علت اصلی نقش‌یابی روسیه در کنش تعاملی با ایران را باید در قالب معادله قدرت و تهدید جست‌وجو کرد. واقعیت‌های رفتار قدرت‌های بزرگ براساس چگونگی معادله قدرت و نقش ساختاری بازیگران شکل می‌گیرد. تاریخ روابط بین‌الملل نشان می‌دهد که همواره زمینه برای توافق و همکاری قدرت‌های بزرگ با یکدیگر وجود داشته است. هرگاه بازیگران اصلی نظام‌بین‌الملل با نشانه‌هایی از تضاد و رویارویی روبه‌رو شوند، در آن شرایط زمینه برای گرایش به‌سوی بازیگران پیرامونی به‌وجود می‌آید. واقعیت آن است که نقش بازیگران پیرامونی در سیاست راهبردی قدرت‌های بزرگ همانند روسیه تابعی از واقعیت‌های ساختاری نظام بین‌الملل خواهد بود. ضرورت‌های ساختاری روابط بین‌الملل ایجاب می‌کند که روسیه و ایران نقش مشارکتی و همکاری‌جویانه موثری را ایفا کنند. چنین نقشی، بخشی از ضرورت‌های معادله قدرت و تهدید محسوب می‌شود. روسیه در زمره آن گروه از بازیگران سیاست بین‌الملل محسوب می‌شود که در شکل‌بندی‌های قدرت نظام جهانی می‌تواند به‌عنوان نیروی تاثیرگذار ـ تاثیرپذیر، ایفای نقش کند. اگرچه روسیه و ایالات متحده از پیوندهای راهبردی در چارچوب «شورای همکاری آتلانتیک شمالی» و سایر پیمان‌های جهانی برخوردارند، اما این امر به‌مفهوم کنش همکاری‌جویانه به‌عنوان متحد راهبردی با ایالات متحده محسوب نمی‌شود. روسیه و امنیت‌سازی راهبردی ایران در منطقه ۲ روسیه را می‌توان در زمره بازیگرانی دانست که از الگوی امنیت‌سازی منطقه‌ای ایران حمایت کرده است. مقابله آمریکا با داعش نیز تابعی از الگوهای کنش‌سیاسی روسیه در منطقه محسوب می‌شود. تجربه روسیه در تحولات سوریه، نقش ایران را در تحولات بین‌المللی ارتقا می‌دهد. ایران یکی از بازیگران جبهه مقاومت است. همکاری‌های روسیه و ایران در ارتباط با تحولات سوریه را می‌توان به‌عنوان نمادی از چندجانبه‌گرایی منطقه‌ای در مقابله با بازیگران آشوب‌ساز همانند داعش دانست. روابط ایران و روسیه را می‌توان در قالب الگوی تعامل چندجانبه در شرایط بحران‌های منطقه‌ای در سیاست بین‌الملل دانست. روسیه ترجیح می‌دهد تا همکاری‌های راهبردی خود را با ایالات متحده و سایر قدرت‌های بزرگ به انجام رساند. در حالی که روسیه ترجیح می‌دهد تا همکاری‌های دفاعی و تسلیحاتی با ایران را در چارچوب کنش تاکتیکی می‌داند. در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران نیازمند «ائتلاف‌سازی»، «بی‌طرف‌سازی راهبردی»، «همکاری‌های تاکتیکی» و «موازنه‌سازی ساختاری» با بازیگرانی همانند روسیه است که دارای رویکرد ژئوپلیتیکی در الگوهای کنش همکاری‌جویانه یا رقابتی در سطح بین‌المللی هستند. همکاری‌های روسیه و ایران در راهبرد امنیتی روسیه 3 یکی از دلایل همکاری‌های متقابل ایران و روسیه را می‌توان براساس ضرورت‌های راهبردی روسیه در سیاست منطقه‌ای و نظام بین‌الملل دانست. قالب‌های تئوریک و راهبردی روسیه در سال‌های گذشته با تغییراتی همراه شده به‌گونه‌ای که ‌انگیزه کنشگری آن کشور در سیاست بین‌الملل را فراهم می‌سازد. افزایش نقش راهبردی روسیه در محیط منطقه‌ای را باید در زمره عواملی دانست که زمینه‌های اجتماعی برخی از فرآیندهای کنش سیاسی را شکل می‌دهد. پوتین با جایگزینی مفهوم «چندجانبه‌گرایی» به‌جای مفهوم «نظام چندقطبی» تلاش کرد مولفه‌های رقابت و همکاری در ایده چندجانبه‌گرایی را جایگزین عناصر رقابت و تنش در اندیشه نظام چندقطبی کند. در مفهوم چندجانبه‌گرایی روسیه نقش مثبتی برای خود در مشارکت با شاکله غرب و حتی آمریکا تعریف و خود را شریک ترتیبات راهبردی بین‌المللی به‌ویژه پیرامون مسائل امنیتی می‌دانست. در مفهوم چندقطبی، روسیه مجبور بود برای حفظ جایگاه و موقعیت خود در نظام بین‌الملل به‌عنوان تک‌قطبی هزینه‌های زیادی تقبل کند. همکاری راهبردی روسیه با ایران زمینه تحقق اهداف آن کشور را در سیاست بین‌الملل فراهم می‌سازد. چنین روندی نشان می‌دهد که روسیه به نقش منطقه‌ای و راهبردی ایران نیازمند خواهد بود. بنابراین روند همکاری‌های ایران و روسیه در حوزه‌های امنیتی و راهبردی می‌تواند آثار خود را در حوزه‌های اقتصادی نیز منعکس سازد. همکاری‌های اقتصادی به معنای افزایش مشارکت سیاسی ایران و روسیه برای مقابله با تهدیداتی است که در فضای عمومی سیاست جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده است. در هر دو مفهوم، نظام چندقطبی و چندجانبه‌گرایی تسلط و تثبیت نظام تک‌قطبی منافع مسکو را در عرصه بین‌المللی با چالش مواجه می‌کرد. در نگرش ولادیمیر پوتین، روسیه نمی‌توانست به مقابله با آمریکا مبادرت کند، در حالی که نشانه‌هایی از چندجانبه‌گرایی و تلاش برای سازماندهی نظام چندقطبی در تفکر راهبردی روسیه مشاهده می‌شد. نگرش پوتین و لاوروف در جهت نقد یکجانبه‌گرایی و حمایت از چندجانبه‌گرایی راهبردی بود. چندجانبه‌گرایی مبتنی‌بر همکاری و احترام متقابل به‌عنوان یک ایده مثبت در نظام جهانی عنصر اصلی اندیشه پوتین در این خصوص و موضوع اصلی آن این بود که روسیه به هیچ کشوری به‌عنوان منبع تهدید یا دشمن نمی‌نگرد و مایل است مسائل و مشکلات جهانی را با استفاده از سازوکارهای سیاسی مرتفع کرده و در این باب «مبنایی دموکراتیک» ایجاد کند. در تفکر چندجانبه‌گرایی پوتین، نشانه‌هایی از مشارکت راهبردی با ایران در جهت مقابله با یکجانبه‌گرایی بین‌المللی مشاهده می‌شد. از سوی دیگر، مقامات روسیه احساس می‌کردند که ممکن است ایران رویکرد ضدآمریکایی را به حوزه مقابله با روسیه نیز تعمیم دهد. پوتین به ایده «چندجانبه‌گرایی» به‌عنوان یک رویکرد کلان نسبت به محیط خارجی می‌نگریست، اما پیگیری آن را به‌واسطه ملاحظات ژئوراهبردی ازجمله مخالفت با گسترش ناتو به شرق و ایجاد ائتلاف‌های راهبردی با چین، هند و کشورهای اروپایی ازجمله فرانسه و آلمان به‌عنوان سازوکاری برای تامین منافع ملی مفید می‌دانست. روسیه از این طریق قادر بود از میان متحدان احتمالی، شریک مورد نیاز را برای ارتقای جایگاه خود در عرصه بین‌المللی انتخاب کند. ارتقای نقش راهبردی ایران در فضای همکاری‌های سازنده با روسیه 4 همکاری ایران و روسیه بخشی از سیاست قدرت محسوب می‌شود. در شرایطی که ترامپ از برجام خارج شده، کشورهای اروپایی قادر به تامین نیازهای اقتصادی ایران نبوده و از همه مهم‌تر اینکه آمریکا از سیاست کنش پرشدت علیه ایران بهره می‌گیرد، طبیعی است که ایران نیازمند ارتقای نقش راهبردی خود در فضای کنش تعاملی با روسیه خواهد بود. هرگونه کنش تعاملی ایران با روسیه می‌تواند زمینه‌های مشارکت تاکتیکی و عملیاتی را برای مقابله با تهدیدات مشترک به‌وجود آورد. همکاری‌های ایران و روسیه ماهیت منطقه‌ای، تاکتیکی و عملیاتی دارد. چنین نشانه‌هایی از همکاری‌های دفاعی و امنیتی را می‌توان به‌عنوان پاسخی نسبت به تهدیدات فراروی کشورهایی همانند ایران و روسیه دانست. ایران و روسیه گروه‌های تکفیری و داعش را به‌عنوان نیروهای برهم‌زننده ثبات منطقه‌ای دانسته و تلاش دارند تا شکل جدیدی از روابط همکاری‌جویانه برای مقابله با تهدید مشترک را در دستور کار قرار دهند. نتیجه بحران‌های امنیتی می‌تواند آثار خود را بر روابط کشورها به‌جا گذارد. الگوی همکاری‌های ایران و روسیه را می‌توان به‌عنوان بخشی از ضرورت‌های موازنه منطقه‌ای دانست. در دوران‌های مختلف تاریخی شکل‌هایی از «موازنه قدرت» و «موازنه تهدید» در روابط ایران و روسیه وجود داشته است. طبعا در چنین فرآیندی نقش سایر کشورهای بزرگ همانند ایالات متحده و کشورهای عضو شورای امنیت در گسترش همکاری، رقابت و تهدید موثر بوده است. اگر روسیه از الگوی موازنه منطقه‌ای بهره نمی‌گرفت، طبیعی بود که منازعات راهبردی در سوریه و محیط پیرامونی از شدت و گستره بیشتری برخوردار می‌شد. یکی از دلایل اصلی مشارکت روسیه در بحران سوریه را باید مقابله با نیروهای اسلام‌گرا با رویکرد تکفیری دانست. چنین نیروهایی که در جمهوری‌های آسیایی روسیه ایفای نقش می‌کنند، تلاش دارند تا مرکزیت خود را از تمامی حوزه‌های جغرافیایی در نقطه مشخصی متمرکز کنند. چنین رویکردی به‌مفهوم آن است که هرگونه اقدام سیاسی و امنیتی روسیه معطوف به کنترل بحران‌هایی است که ممکن است در آینده فراروی محیط امنیتی روسیه در جمهوری‌های خودمختار آسیایی ظهور یابد. همکاری‌های راهبردی ایران و روسیه پاسخی به نیازهای اقتصادی، دفاعی و منطقه‌ای بوده است. در دوران دفاع مقدس، مقامات اتحاد جماهیرشوروی هیچ‌گونه همکاری موثری برای خرید تسلیحاتی ایران به انجام نرساندند. الگوی روابط ایران و اتحاد شوروی در دهه 1980 براساس نشانه‌هایی از تضاد ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی شکل گرفته بود. پایان جنگ سرد، زمینه لازم برای شکل‌گیری روابط همکاری‌جویانه محدود در چارچوب خرید تسلیحات را امکان‌پذیر ساخت. سابقه فعالیت پوتین در نهادهای امنیتی نه‌تنها باعث شده است تا نخبگان راهبردی روسیه، سیاست خارجی را از دریچه امنیتی بنگرند، بلکه با وارد کردن همراهان و همفکران امنیتی خود از نهادهای یادشده به عرصه تصمیم‌گیری ملی، وزن این گروه را در فرآیند تدوین سیاست خارجی روسیه نسبت به دیگر افراد و بازیگران موثر در این زمینه بیشتر کنند. افزایش نقش گروه‌های امنیت‌گرا منجر به ارتقای موقعیت امنیتی روسیه در سیاست بین‌الملل شد. گروه‌های امنیت‌محور بر ضرورت‌های موازنه قدرت واقفند. آنان تلاش دارند تا زمینه‌های لازم برای ایفای نقش راهبردی در چارچوب موازنه‌گرایی بین‌المللی را به وجود آورند. راهبرد امنیتی جدید روسیه متمرکز بر چندجانبه‌گرایی راهبردی در محیط بین‌المللی و همبستگی امنیتی در محیط همجوار بوده است. به عبارت دیگر، واژه «هنجارمند» در این راهبرد بیانگرآن است که پوتین ضمن توجه به محدوده منابع سیاست خارجی و واقع‌بینی نسبت به کمبود منابع در این حوزه، به این درک رسیده است که اقدام برای ارتقای جایگاه روسیه در شرایط حاضر بین‌المللی با درنظر داشتن اصل حفظ وضع موجود صورت گیرد تا زمینه‌های تقابل بین‌المللی فراهم نشود، درغیراین صورت این راهبرد به جای اینکه تامین‌کننده منافع ملی باشد، منابع محدود، موجود را نیز از بین خواهد برد. در این راهبرد روسیه، سعی دارد هدف آرمانگرایانه تغییر جایگاه خود به سطح یک قدرت بزرگ را با توجه به حفظ وضع موجود در صحنه بین‌المللی تنظیم کند. در نتیجه بعد تقابلی اهداف بسیار کم و احتمال موفقیت آن بسیار زیاد است.

نظر شما