خودکشی روبرت انکه(دروازهبان پیشین تیم ملی فوتبال آلمان) و خودزنی نافرجام بابک رفعتی(داور پیشین فوتبال بوندسلیگا-آلمان) همهجا میپیچد و نیز جانیلوئیس کریسبنوا(از نیرومندهای کشتیگیران دنیا) که خود را کشت.
هر حرفهایشدنی، پیامدهای خود را دارد؛ در جهان ورزش قهرمانی، فشارهای روحی بر ورزشکاران گاهی به افسردگی سهمگین میانجامد و قهرمان را تا پای پرتگاه میبرد.
اینترنت نیز حرفهایهای خود را دارد؛ خوگیری به اینترنت نیز در شمارِ اعتیادهای مدرن است و سردرد، خستگیِ زیادِ همیشگی، پرخاشگری، افسردگی و… از پیامدهایش است.
انگار شبکههای اجتماعی و بازیهای موبایلی به وجود آمدهاند که زمانکش انسان باشند. یک زمانی بازیهای کامپیوتری بر اعتیادهای کودکان و نوجوانان افزوده بود ولی اینک زنومرد و پیروجوان و دانشجو و راننده تاکسی و کارمند و کارگر درگیر تلفن همراهاند.
موبایل که پیشتر یک گوشی ساده بیسیم بود، اینک نمایشگر نورانیاش، نگاهها و چشمان و اندیشهها را خیره جادوی خود کرده است؛ گوشی ساده دیروز، اینک دگردیسی یافته و هم شبکههای اجتماعی، هم ابزار بازی، هم رادیووتلویزیون و سینما، هم لپتاپ، هم دوربین(کامرا)، هم رکوردر(برای روزنامهنگاران)، هم سریال، هم یادداشت روزنامه، هم نمایش ویدئوکلیپ، هم تماشاگه فوتبال، هم موزه لوور و هم دلنوشته کاربران شده است.
فهمی نو از اینترنت
آسیبپذیری ما ایرانیها تنها واپسماندگی از تولید نرمافزاری و سختافزاری تکنولوژیهای ارتباطی نیست بلکه در برابر پیشرفتهای فناوری غرب نیز آسیبپذیریم و در برابر جدیدترین مدل گوشی و تهیه آن زانومان میلرزد؛ به جای ساخت فرهنگ، فرهنگپذیر و فرهنگمصرفایم.
در خاک این کشور، استفاده چند ساعت در روز از تلفن همراه، برای همه پیشافتاده است، حال آن که استفاده بیش از ۲ ساعت از موبایل در روز، نماد دیگری از اعتیاد است.
حمید سازگاری-کارشناس ارتباطات:
«شبکههای اجتماعی، گیرا و چشمنوازند و گیراییهای زندگی و کانون خانواده را کمرنگ کردهاند و با ارتباطاتهای دروغین خود همه شب و روز انسانها را پر ساختهاند. هر کس سر در گوشی خود دارد و حتی برتری میدهد با دور-و-بریها نیز در گوشی خود دیدار داشته باشد تا چهره به چهره. برخی خانوادهها میگویند سرگرمی اینترنت متفاوت از اعتیاد به روانگردان و الکل است؛ ولی روانکاوان(با گپ از افسردگی، خودزنی، پرخاشگری، بیخوابی و جداییِ اجتماعی) رنجزاییِ اینترنت را برای کاربران، کمتر از مواد روانگردان و الکل نمیدانند.»
انفجار اطلاعات کاربران
افتادن یک کاربر در دام جهان رویا(فضای مجازی)، به ویژه کاربر ساده، از ماهی یکبار به هر روز رسیده است. یک کاربر پس از آن که اطلاعات خود را بروز میدهد دیگر توان دیدهبانی بر آنها را ندارد؛ حتی فیسبوک نیز نمیتواند رهبان اطلاعات او باشد.
رسوایی درز اطلاعات دهها میلیون کاربر فیسبوک، نخستین فراخوان مارک زاکربرگ(بنیادگذار و مدیر اول فیسبوک) در سنای آمریکا را در پی داشته است. او در این جلسه خود را مسئول دانست و به سبب کوتاهی در رهبانی از دادهها و رخداد رسوایی، پوزش خواست.
سنای امریکا در پرسش و پاسخ از مارک زاکربرگ درباره رسوایی درز اطلاعات دهها میلیون کاربر فیسبوک، به اوگوشزد کرد که نتوانسته امانتدار خوبی برای کاربران باشد. زاکربرگ نیز بناچار گفته است:«این اشتباه من بود و از این بابت سرافکندهام.» او افزود که ایجاد پیوند میان انسانها در یک شبکه ارتباطی برایش از اولویت برخوردار است و تا زمانی که هدایت فیسبوک را به دوش دارد این کار همیشه مهمتر از سود و زیان و خواستهای مشتریان تبلیغاتی فیسبوک بوده است.
او ادامه میدهد:«برنامههایی را که به اطلاعات بیشمار کاربران فیسبوک دسترسی دارند، مورد بررسی قرار خواهد گرفت و برخی ممکن است پاکسازی شود.»
چند هفته پیش فاش شد که یک شرکت بازاریابی، به پروفایل نزدیک به ۸۷ میلیون تن کاربر فیسبوک دسترسی پیدا کرده و آنها را در کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ(۲۰۱۶) مورد استفاده ناقانونی قرار داده است. از همه بدتر آن که فیسبوک از چگونگی استفاده از این دادهها آگاه بوده اما خبر را به آگاهی کاربران نرسانده است.
رسوایی درز اطلاعات کاربران فیسبوک سبب شده است نمایندگان کنگره آمریکا دستور ایجاد قانونهای سختگیرانهتری را برای فیسبوک بدهند؛ به باور آنان این رسوایی نشان میدهد که فیسبوک به تنهایی از پس دیدهبانی اطلاعات کاربران بر نمیآید از اینرو یک سازمان پشتیبان در آمریکا به همراه چند نهاد دیگر و همچنین دادستانیهای ۳۷ استان امریکا سرگرم انجام پژوهش بیشتر در این زمینهاند.
ولی اینها نباید سبب شود که رهآوردهای مثبت نورسانهها(همانند تلفنهمراه) را ندید بگیریم؛ بزرگترین دستاورد فناوری ارتباطی امروز، دگردیس جریان یکسویه اطلاعات به چندسویهگی است؛ دیگر تنها آوای غرب به گوش نمیرسد بلکه آوای شرق نیز روانه جهان غرب شده است.
خدانگهدار، آموختن، اندیشه و نوآفرینی
اگر داستان را آمایشِ درونمایه(مضمون) بدانیم دیگر جایی برای پورنوگرافی در فیلمهای سینمایی نمیماند؛ ولی اینک افزون بر فیلمهای سینماییِ هنری و ناهنری – که رگههایی از هرزگرایی در خود دارند- بازیهای ویدئویی(بسیار پُرهوادار میان نوجوانان و جوانان) نیز آمیخته به این چاشنی شده است تا به اعتیادها بیفزاید.
سبب خوگیری(اعتیاد) به بازیهای ویدئویی از آنروست چون این بازیها آسانیاب و در دسترساند و جوان و نوجوان میتواند تا ۱۵ ساعت در روز به آن بپردازد.
بستگیهای گرم انسانی، به سردی میگراید؛ شکیبایی برای گوشسپردن به درسهای استاد دانشگاه از سوی پسران، کیمیا شده است؛ واپسماندگیِ تحصیلی پسران و در برابر، پیشتازیِ تحصیلی دختران در همه رشتهها اینک زبانزد است؛ کمکم «همسر»بودن، مفهوم سنتی خود را از دست میدهد؛ سایهِ ناتوانکننده پورنوگرافی آنلاین بر سر زندگیهای زناشویی آوار میشود و به جدایی جنسی مردان با همسرانشان میانجامد.
امروز در جهان، میلیاردها دلار هزینه تولید پورنوگرافیهایی میشود که پرده را به کلی کنار زده و حتی رمانس آغازین را زدوده است تا با مرگ عشق، جوانان را درونگراتر کنند و دوستداشتن و عشقورزی را نابود سازند.
هنوز رکورد کاربران شبکههای اجتماعی از یک میلیارد نگذشته ولی اینک میلیاردها تَن نه برای انجام کار زندگی مشترک روزانه مهم، بلکه تنها برای زمانگذرانی، پای «همیشهماندگار» اینترنتاند.
هومن خرسندی، کارشناس نرمافزار:«خماری در انسان معتاد به روانگردان، چندساعت پس از استفاده رخ میدهد ولی پایداری مغز معتادین اینترنت و شبکههای اجتماعی و بازیهای کنسولی، کمتر از سیثانیه است؛ بیگمان روانکاوان درست میگویند که زمینه اینگونه خوگیری بیمارگونه را استفاده بیش از ۲ ساعت در روز از گوشی همراه و اینترنت فراهم میآورد.
تنشِ سرریز
همسرشتپنداری پدیده نویی نیست و در گفتمان نقد ادبی، گپ در بارهاش زیاد است.
امیر امید کسروی- کارشناس انفورماتیک:«همذاتپنداری یا «این همانی» راز موفقیت سریالهای تلویزیونی و… است. همانندسازی، احساس ارزشمندی به همراه یک ستاره است ولی همین فرایند در کاربر نوجوانی که به تماشای نماهای خشن یک بازی میپردازد، سبب تنش در وجودش میشود.»
«شبکههای اجتماعی این مجال را فراگرد آورده که همه(از شمار کودکان) بتوانند رویدادهای خشونتبار و تصویرهای ناگوار را با همه گوشههای تکاندهندهاش ببینند. برای کاربر نوجوان، دیدن رخدادهای فاجعه و احساسکردن رنجهای دیگران و یادآوری آزمونهای تلخ دیگر کودکان، کمتر از حضور در میدان فاجعه نیست؛ به ویژه این که نماهای خش، کش میآید و در (درازنای زمان) روح نوجوان را میجود.»
«تلفن همراه با نمایش زوایای گوناگون جنگ، زندان، پیشامدهای رانندگی کشنده، تجاوز، تیراندازی به شاگردان مدرسه و در خون غلتزدنشان، خودانفجاری(بمبگذاری انتحاری)، سربریدنها و به صلیبکشیدنهای Isis (داعش)، کابوسساز شبانه نوجوانان شده است و در این میان، نوجوانان برونگرا بیشتر آسیب دیدهاند؛ آنان مدام فاجعه را به یاد میآورند و از احساسهای مثبت و زندگیبخش دور میشوند.»
«تلفنهای هوشمند، دسترسی به شبکههای اجتماعی را افزایش داده و همین، بایستگیِ رسیدگی به نیازهای احساسی بسیاری از کاربران دانشآموز را افزایش داده است.»
ایستار(موضع) دوپهلوی چین
از یکسو دولت چین بر آن است که تا سال ۲۰۲۰ اینترنتی با شتاب یک گیگابیت بر ثانیه در اختیار مردم کشورش قرار دهد و از دیگرسو دست به سانسور میزند.
کشور چین بیشترین شمار کاربران اینترنت در جهان را داراست. بر پایه گزارشها، چین مانورهای اینترنتی برگزار کرده که هدف از آن بستن سایتهایی است که از دید آن دولت زیانبارند. در همین راستا شرکت اپل امریکا زیر فشار، به کار خدمات ۶۰ ویپیان در چین پایان داده است.
چین اینک با نرمافزارهایی، دسترسی شهروندانش را به اینترنت محدود کرده است؛ برای همین شبکههای خصوصی اینترنتی و ویپیانها را هدف قرار داده که به مردم اجازه ندهند سانسورها را دور بزنند. ویپیان به کاربران امکان میدهد با پنهانکردن شناسه اینترنتی خود به سایتهای فیلترشده دسترسی یابند. شرکت آمازون نیز به کاربران خود درباره استفاده نکردن از ویپیانها هشدار داده است.
دولت چین در آغاز سال ۲۰۱۷ گفته است ارائهکنندگان ویپیان باید از دولت این کشور پروانه کار بگیرند، به همین سبب به شرکت اپل هم گفته شده که ویپیانهایی را که پروانه ندارند برای فروش در فروشگاههای خود نگذارند.
چین در شمار کشورهایی است که دیدهبانی گستردهای بر اینترنت دارد و سایتها و یادداشتهای قدغن کرده را فیلتر میکند. شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام و توییتر نیز در چین فیلترند و حتی دسترسی به بنگاههای خبری غرب از شمار بیبیسی ممکن نیست.
آیا فنهراسی پیروز میشود؟
به جامعهای در آینده بیاندیشید که تبار انسان ورافتاده و در خیابانها و بزرگراها و روستاها و شهرها و روی تراس خانهها مردم حضور ندارند و تک-و-توک روبوتی در حال گذر دیده میشود و تنها رایانههای فراهوشمند با هم در ارتباطاند و میتوانند رایانههای هوشمندتر از خود تولید کنند؛ آنان(آفریدههای انسان) جانشین انسانها شدهاند.
چگونه ممکن است یک شی بر روی ۲ تا چرخ راه برود؟
هنگامی که نخستین دوچرخه در کوچه و خیابان به راه افتاد، مردم آنها را مانند جاروی جادوگران پنداشتند و از نزدیکشدن به آن میترسیدند. پس از پیدایش رادیو نیز برخی دولتها داشتن آن را قدغن کردند و برایش مجازات زندان گذاشتند ولی خود دولتمردان رادیو داشتند؛ طالبان نیز پیامهای خود را از کانال تلویزیون الجزیره به گوش جهانیان میرساند ولی در همان زمان فرمانروایی خود در افغانستان، دربِ سینماها را تخته کرده و داشتن تلویزیون از سوی مردم را قدغن کرده بود.
آیا این همه، سبب شد که فناوری بایستاد و با شتاب پیش نرود؟ اینک نیز «ترانسامانیستها» میگویند مخالفت با ما، تکنولوژی را از ادامه راه باز نمیدارد؛ آنان باور دارند که در آینده، جسم سراسر به مغز دگردیس خواهد شد. هنگامی که یک رایانه(دیپ بلو) یلِ شطرنج جهان(گری گاسپاروف) را شکست داد، گاسپاروف گفت نشانههایی از یک هوش موجودات فضایی را در آن رایانه دیده است.
ترانس اومانیستها میگویند: فنهراسی پیروز نخواهد شد و تکنوکراسی(فرمانروایی تکنولوژی) به وجود خواهد آمد پیشرفتِ فناوری، جلوی افزایشِ سن را خواهد گرفت و به توانمندسازیِ انسانها به لحاظِ فیزیکی، اندیشگی یا روانشناختی دست خواهد یازید و به محدودیتهای انسانی پایان خواهد داد.
زندگی بر روی زمین، سه بالندگی بزرگ را پشتسر گذاشته است: یک پیدایش گیاهی(پیدایش زیستِ جانوری- آمیب تکسلولی و سرانجام انسان)؛ دو: تکامل هوش انسانی؛ و اینک در پیمایش پله سوم بالندگی، انسان میتواند زندگی خویش را هدایت کند.
اکنون فلسفه فراجهشی«ترانس اومانیسم» به نسبت گذشته، پیشرفتهای شگرفی در قلمرو تکنولوژی، بیومهندسی و دانش روباتیک به دست آورده است و به انسان این توانایی را داده که ناتوانیهای بدنی خود جبران کند.
ترانس اومانیزم میکوشد با بارگذاری هوش انسانی در روبات، انسان را به جاودانگی برساند؛ همچنین در ملکولهای ماده دستکاری کند و زمان را به گذشته برگرداند.
انجمن اکستروپین(انسان غیر متجسد) بر این باور است که کسی ما را برای گشودن جعبه پاندورا(سرنوشت یونان باستان)، دارا کردن انسان به بالهای هوش پسا انسانی و پدیده ناسالخوردگی سرزنش نخواهد کرد.»
دانشمندان در حال طراحی برنامههای شناساییکننده الگوها و سختافزاری از شبکههای عصبی هستند که کار مغز را تقلید میکند و از آزمونهای خود میآموزد.
آیندهنگری و روانشناسی از «ویژگیهای انسانی» است ولی یک برنامه رایانهای میتواند از آنها پیروی کند و حتی فراتر رود؛ خود انسان نیز بر پایه برنامهریزی بیشعور سلولهای مغزی متکی است؛ و امید میرود که تا سال ۲۰۴۰، رایانهها توان پیروی عملکرد مغز انسان را بیابند.
تبار «روباتهای سوپر هوشمند»، فرزندان ماشینی با هوشتر از خود را خلق خواهند کرد تا در زندگی، جایگزین انسانهای مدیر شوند و در نهایت، هوش از ماده و وابستگی ساختاری(همانند وجود انسان) رهایی یابد.
آنان بر این باورند که در سرشت هوش و اندیشه انسانی، چیز جادویی و روحی وجود ندارد و به دور نیست اگر رایانههای پیچیده، دارای احساس و خلاقیت نیز بشوند. با این سخنان روشن میشود که ترانس اومانیستها روح ندارند و با باور به جسم تنها، برنامه مینویسند و نیز روبوت میسازند.
اما در برابر اینان، کسانی که ترانساومانیست نیستند بر این باورند که روزی فرا خواهد رسید که روباتها از سازندگان خود پیشی گیرند و دارای روح شوند و بر پایه نیاز، در پی ارتباط با خداوند برآیند.
ترانس اومانیستها میگویند «سایبر-نتیک» جای متافیزیک را بر پایه ارزشهای نو برای تمدن نوین هزاره سوم میگیرد؛ به هر رو هدف نهایی، جاوادانگی انسان است؛ با توجه به این نکته که به جاوادنگی انسان، جدای از بیولوژی(زیست) انسان نگریسته میشود.
از هماینک گسل میان ترانسامانیستها و منتقدان آنان زیاد است و سرانجام به چالشهای سیاسی خواهد کشید. اگرچه تا کنون روشن شده که هیچ دیواری در برابر شتاب پیشرفت دانش، تاب پایداری نداشته است ولی ترانس اومانیزم هم به یک چارچوب اخلاقی برای ساختار اجتماعی سامانمند نیاز خواهد داشت.
علیدرویشی
نظر شما