نگاهي به زندگي و فعاليت هاي فقيد سعيد، استاد احمد احمدي به قلم خود ايشان
يک عمر در خدمت پژوهش و تربيت جوانان جوياي دانش
صاحبخبر - اشاره: حجت الاسلام والمسلمين دکتر احمد احمدي عضو گروه مطالعات اسلامي فرهنگستان علوم و عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي و رئيس سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) هجدهم خرداد سال جاري بر اثر عارضه قلبي درگذشت. مقام معظم رهبري در پيامي درگذشت اين روحاني عاليقدر و دانشمند عزيز را تسليت گفتند. در متن پيام رهبر انقلاب اسلامي آمده بود: «عمر با برکت اين دانش آموخته فاضل حوزه و دانشگاه يکسره در خدمت علم و تحقيق و تربيت جوانان جوياي علم بوده است. مسئوليتهاي مهم اين عنصر خدوم و پر کار در مسائل دانشگاهي در دوران انقلاب و جمهوري اسلامي فصل درخشاني از زندگي ايشان است. عضويت ده ها ساله در شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ايجاد و اداره مؤسسه سمت، مديريت بخشهاي مهم و حساسي از مجموعه دانشگاهي کشور، بخشهاي برجسته اي از اين دوران است.» استاد احمد احمدي در سال ۱۳۱۲ در روستاي کهکدان ملاير به دنيا آمد و پس از فراگرفتن دروس مقدماتي به حوزه علميه بروجرد رفت و به مدت ۵ سال دروس ديني را تا اواخر سطح ۲ فراگرفت. سپس به حوزه علميه قم رفت و دروس تفسير و فلسفه اسلامي را در سطوح عالي (اسفار و شفا) نزد علامه طباطبائي، درس فقه و اصول را نزد کساني همچون امام خميني (ره)، سيدحسين طباطبايي بروجردي، آيات عظام سلطاني، مشکيني، محقق داماد و نجفي مرعشي فرا گرفت و همزمان دکتراي فلسفه غرب را از دانشگاه تهران اخذ کرد. احمدي از سال ۱۳۵۲ عضو هيئت علمي دانشگاه تهران بود و فلسفه اسلامي و فلسفه غرب و فلسفه تطبيقي را در مقطع دکتري تدريس کرده بود. وي از سال ۱۳۶۰ به عنوان عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي فعاليت داشت. او بنيانگذار سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) بود و حدود ۳۳ سال مديريت اين سازمان را بر عهده داشت. وي همچنين از مؤسسان دانشگاه تربيت مدرس و در هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي، نماينده مردم تهران بود. در سال 1394 در ششمين مراسم اهداي جايزه علمي دکتر علي محمد کاردان از مقام علمي حجتالاسلام والمسلمين دکتر احمد احمدي، عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي و استاد برجسته فلسفه در فرهنگسراي ارسباران تجليل به عمل آمد. ايسنا، گزارشي از تلاشهاي علمي، آموزشي، تحقيقاتي و مديريتي مرحوم دکتر احمد احمدي در حوزههاي ديني، دانشگاهي و آموزش و پرورش را به قلم خود ايشان منتشر کرد که ذيلاً تقديم حضورتان مي شود؛ «اينجانب احمد احمدي در ۱۳۱۲/۶/۱۵ در يکي از روستاهاي ملاير در خانوادهاي کشاورز و مذهبي به دنيا آمدم. در 6 سالگي قرآن و کتابهاي فارسي را خوب آموختم، اما دريغا که به علت نبودن مدرسه و امکانات، استعدادم به هدر رفت. در ۱۷ سالگي بدون استاد تمام صرف را خوب خواندم و نيمي از نحو را. در سال ۱۳۳۱ وارد حوزه بروجرد شدم و در طول پنج سال ـ که فصل زراعت را هم به روستا ميرفتم ـ تا نيمه دوم سطح را خواندم. در سال ۱۳۳۶ به حوزه قم آمدم و تا سال ۱۳۴۵ علاوه بر دروس خارج و فلسفه و تفسير در حوزه، از دانشگاه تهران ليسانس فلسفه گرفتم و دبير شدم. در سال ۱۳۴۸ کارشناسي ارشد فلسفه غرب گرفتم و در سال ۱۳۵۸ در همان رشته فارغالتحصيل شدم و در سال ۱۳۵۳ به دعوت گروه فلسفه غرب دانشگاه تهران عضو هيئت آن گروه شدم. * استادان: در حوزه بروجرد: آيت الله حاج شيخ علي محمد بروجردي ـ درس خارج، آيت الله حاج شيخ احمد فيضي ـ دروس سطح ، آيت الله حاج شيخ رحمه الله صاحب الزماني ـ دروس سطح، حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ غلامرضا مولانا ـ دروس مقدمات و فلسفه و کلام. در حوزه قم: آيت اللهالعظمي بروجردي (ره) ـ درس خارج، آيت اللهالعظمي امام خميني (ره)، آيت اللهالعظمي طباطبايي سلطاني (ره) ـ درس کفايه، آيت اللهالعظمي شهابالدين نجفي (ره) ـ درس خارج، آيت اللهالعظمي محقق داماد (ره) ـ درس خارج، آيت اللهالعظمي حسين نوري ـ درس سطح، آيت الله حاج ميرزا علي مشکيني (ره) ـ درس سطح، آيت اللهالعظمي فيلسوف الهي و مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبايي (ره) که مدت 20 سال از محضر نورانياش فيض بردم و وجودم مرهون اوست و هنوز هم با او زندگي ميکنم. در دانشگاه تهران بيشترين استفادهام از درس استاد بزرگوار مرحوم دکتر يحيي مهدوي بوده است. * کتابها و مقالات: الف) کتاب ها: ۱. تأملات در فلسفه اولي (ترجمه)، رنه دکارت، انتشارات سمت، چاپ پنجم، ۱۳۸۵- 2. نقد تفکر فلسفي غرب (ترجمه)، اتين ژيلسون، انتشارات سمت، چاپ دوم، ۱۳۸۵ - ۳. تأسيس مابعدالطبيعه اخلاق (ترجمه از آلماني)، مؤلف: کانت - ۴. پادزهر در دفع انکار نزول وحي، نشر بوستان قم - ۵. کتابي در دست تأليف که حاوي آراء خاص من در فلسفه است و نقدي بنيادي است بر فلسفه کانت و برخي فلسفههاي غربي. ب) مقاله ها: ۱. تجربه حسي و رابطه آن با کليت و استقراء، خردنامه صدرا، شمار ۱۶، ۱۳۷۸ - ۲. تفسير قرائتي ديگر از آيات اول سوره روم، بينات، شماره ۱۸ - ۳. ريشهيابي تعارض علم و دين، پيام حوزه، شماره ۲۰ - ۴. اصل هو هويت يا مفصل روانشناسي و فلسفه، سخن سمت، شماره ۵، ۱۳۷۸- ۵. عقل و رابطه آن با دين و عرفان، دانشگاه باقر العلوم (ع)، قم، شماره ۲ - ۶. اعتبار و روايي قرائتهاي مختلف از دين، کيهان فرهنگي، شماره ۱۷۲، ۱۳۷۹. - ۷. اتحاد عالم و معلوم و تأثير آن در بحث عليت - ۸. قضيه شرطي همان حملي است، دانشگاه تبريز - ۹. ماهيت تجربه حسي، مجله علوم انساني دانشگاه شهيد چمران اهواز - ۱۰. ضرورت، فصلنامه فلسفه دانشکده علوم انساني دانشگاه تهران گروه فلسفه، شماره ۱، سال ۱۳۷۹ - ۱۱. ميانديشم دکارت و انسان معلق ابن سينا، ارائه شده در جشنواره ابن سينا در دهلي نو - ۱۲. مقدمه بر کتاب «تغيير نظام آموزش و پرورش»، وزارت آموزش و پرورش - ۱۳. علم تصور است يا تصديق؟ - ۱۴. نقدي بر نظريه هيوم در باب عليت، يادنامه آيت الله حسنزاده آملي، پژوهشگاه علوم انساني، سال ۱۳۷۴ - ۱۵. پيوند هست و بايد، مؤسسه توسعه دانش و پژوهش - ۱۶. ماهيت حمل - ۱۷. رابطه صفات با ذات، مقدمه جلد ۶ اسفار، بنياد صدرا - ۱۸. گامي درجهت حل نزاع ميان اصالت وجود و اصالت ماهيت، يادنامه حکيم سبزواري، تربيت معلم سبزوار، سال ۱۳۷۴- ۱۹. لاهيجي و اصالت ماهيت، يادنامه لاهيجي، وزارت ارشاد، سال ۱۳۷۴- ۲۰. ماهيت و جعل از ديدگاه ميرداماد، يادنامه ميرداماد و ميرفندرسکي، فرهنگستان علوم، سال ۱۳۸۴- ۲۱. خلط شناختشناسي و هستيشناسي در نزاع اصالت وجود و اصالت ماهيت، مجله پژوهش و حوزه، شماره ۲ - ۲۲. مغالطه کنه و وجه در نظريه تکثر قرائت دين، نشر ظفر، قم، سال ۱۳۸۰- ۲۳. اصل عليت و رابطه آن با تشکيک وجود، يادنامه مرحوم شهيد قدوسي، نشر شفق، سال ۱۳۶۳- ۲۴. ايزوتسو و زبان وحي، انتشارات دانشگاه تهران، سال ۱۳۸۲- ۲۵. مربي خاموش (عاشورا)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، سال ۱۳۷۶ - ۲۶. آثار تربيتي اصول عمليه و قواعد فقهيه، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم - ۲۷. اسلام و محيط زيست با تأکيد بر حمايت از حيوانات، شرکت نفت، به زبان انگليسي - ۲۸. سهروردي و حکمت عملي، کنگره سهروردي، دانشگاه زنجان - ۲۹. ادراک حسي از ديدگاه ابن سينا و کانت، استانداري همدان، سال ۱۳۸۶- ۳۰. حقوق حيوان در اسلام - ۳۱. ترجمه مصدر و تمييز در عربي، مجله دانشکده علوم انساني دانشگاه تبريز - ۳۲. بررسي نظر شيخ مفيد پيرامون حيات برزخي، مجموعه مقالات کنگره شيخ مفيد، دانشگاه قم - ۳۳. مناجات نظامي زخمه روح، دانشگاه تبريز، سال ۱۳۷۵- ۳۴. استغراق در مولانا و ابن فارض، مجله علوم انساني دانشگاه تهران - ۳۵. سعدي و حسن و قبح افعال - ۳۶. اساس اخلاق نزد غزالي - ۳۷. نيت و تأثير آن در مسائل ديني و اخلاق و قانون، به انگليسي، دانشگاه تورنتو، کانادا - ۳۸. بلاي تقليد در ترجمه قرآن کريم، مجله بينات، قم، موسسه معارف امام رضا (ع) - ۳۹. دريا و سبو يا اخلاق توحيدي و معيار حد وسط، کنگره نراقيين، دانشگاه قم - ۴۰. کانت و کان تامه يا تبيين قضيه وجودي با ديدگاهي ابداعي، در دست چاپ - ۴۱. تبيين ماهيت حق، نقدي بر اعلاميه حقوق بشر، بزرگداشت آيت الله قبلهاي، دانشکده علوم قضائي، تهران، سال ۱۳۸۷- ۴۲. ارتباط فيزيک و متافيزيک، فروغ انديشه، نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه قم، سال ۱۳۸۳- ۴۳. امکان ترجمه ـ نقدي بر نظر کواين که ميگويد: ترجمه ممکن نيست، دانشگاه تبريز - ۴۴. ازدواج و پيشگيري در اسلام، در کتاب دانش خانواده، نشر «سمت». مقالات فراوان ديگري که اينجا و آنجا چاپ شده و نام يا محل نشر آنها را به ياد ندارم. * سفرهاي علمي ـ دانشگاهي: براي کارهاي دانشگاهي و ارائه مقالات علمي به کشورهاي زير سفر کردهام: ۱) هند، دو بار؛ ۲) آمريکا، دو بار؛ ۳) کانادا، يک بار؛ ۴) ايتاليا، دو بار؛ ۵) ترکيه، دو بار؛ ۶) الجزاير، يک بار؛ ۷) سوريه، دو بار؛ ۸) شوروي سابق، يک بار؛ ۹) افغانستان، دو بار؛ ۱۰) پاکستان، يک بار؛ ۱۱) مصر، يک بار؛ ۱۲) آلمان، چند بار؛ ۱۳) انگليس، چند بار؛ ۱۴) ترکمنستان، يک بار؛ ۱۵) اندونزي، يک بار؛ ۱۶) لبنان، چند بار؛ ۱۷) اردن، دو بار. ضمناً به زبانهاي عربي و انگليسي تسلط کامل و با آلماني هم آشنايي نسبتاً خوبي دارم. * فعاليت هاي علمي، تحقيقي و اجرايي: از سال ۳۷ تا چند سال پس از ۱۳۵۰ با مجله مکتب اسلام همکاري داشتم ـ از نگاشتن مقاله تا پاسخ به سؤالات ديني و تا ويرايش و... از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۶۱ با مؤسسه در راه حق همکاري علميـ آموزشي داشتم. در اين مدت با حضرات آيات خرازي، مصباح و استادي از ميان طلاب، چهار دوره دانشجو گرفتيم و آموزش داديم که بسياري از آنها اکنون در مصادر امورند يا از استادان برجسته حوزه و دانشگاهند. بنده در اين دورهها بيشتر فلسفه غرب و کمي هم فلسفه اسلامي تدريس کردهام. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در شهرهاي مختلف کشور از جمله کرمانشاه، (حدود ۴۰ روز) قم، تهران و اصفهان (هر کدام چندين روز) براي استادان، دبيران و دانشجويان، دوره آموزشي داشتهام. از پنجم ديماه ۱۳۶۰ به فرمان حضرت امام (ره) به ستاد انقلاب فرهنگي ـ که بعداً در ۱۳۶۳ به شوراي عالي انقلاب فرهنگي تبديل شد ـ آمدم. آن زمان دانشگاهها تعطيل و سخت آشفته بود. امام رضوان الله عليه در فرمانشان دستور داده بودند که دانشگاهها را هر چه سريعتر باز کنيد. به همين جهت در گرماگرم جنگ و درگيري هاي گروهکها در بيرون و درون دانشگاهها به برنامهريزي پرداختيم و من حدود ۲۱ ماه، به جز روزهاي پايان هفته که به قم ميرفتم، شب و روز در دبيرخانه ستاد بودم و گاه از ساعت ۶ بامداد تا ۱/۵ بامداد روز بعد مشغول تهيه و تکثير و ارسال برنامهها به دانشگاهها بودم. پس از آوردن خانواده از قم به تهران، ديگر تمام وقت درگير حل مشکلات دانشگاهها بودم؛ از سفر به بيشتر دانشگاهها، آرام کردن جو متشنج آنجا، تبيين برنامهها و توجيه استادان و دانشجويان و... ستاد انقلاب فرهنگي براي دانشگاهها چهار برنامه داشت: تربيت استادِ فراخور انقلاب، تدوين کتاب درسي و مبنايي، تدوين برنامه و تربيت دانشجو. من در تدوين دو برنامه اخير با ساير اعضا مشترک بودم، اما دو برنامه نخست يعني تربيت استاد و تدوين کتاب ـ در بخش علوم انساني ـ که دشوارتر و پايدارتر بود، عملاً بر دوش من نهاده شد. براي تربيت استاد، دانشگاه تربيت مدرس را داير کرديم و آگاهان ميدانند که بنيانگذار و راهانداز و ادامهدهنده آن، در واقع اينجانب بودهام، زيرا اگرچه ظاهراً فقط رئيس دانشکده علوم انساني آن با صدها دانشجوي کارشناسي ارشد و دکتري بودم، اما در واقع تنها کسي بودم که در برابر هجوم مخالفان آن ـ که گاه خود وزيران علوم بودند! ـ يک تنه ايستادم و نگذاشتم اين شجره طيبه را که تاکنون هزاران استاد براي دانشگاهها تربيت کرده است از رشد بازدارند و يا از بُن براندازند. من از اوايل سال ۱۳۶۱ تا تيرماه ۱۳۷۴ رئيس دانشکده علوم انساني دانشگاه تربيت مدرس بودم و با توجه به اين که دانشگاه نوبنياد و استاد هم کمياب بود گاه ناگزير مديريت چند گروه يا تدريس پارهاي از دروس بر دوش من ميافتاد. اما تدوين کتاب، در ۶۳/۱۲/۷ شوراي عالي انقلاب فرهنگي به لحاظ اهميت علوم انساني مرکزي را تصويب کرد که کتابهاي درسي و مبنايي براي دانشگاهها تدوين کند و شورا با اصرار تمام مسئوليت اين مرکز را به عهده اينجانب نهاد به اين دليل که با حوزه قم و با دانشگاهها ارتباط دارم. تابستان ۱۳۶۴ بود که اعضاي شورا خدمت امام (ره) رسيديم و حضرت آيت الله خامنهاي به عنوان رئيس شورا موضوع را با حضرت امام در ميان نهادند و کمک مالي خواستند و ايشان با لبخندي دلنشين قول مساعدت دادند و يک ميليون تومان فرستادند که سرمايه پربرکتي شد براي سمت. از آن زمان تاکنون يعني در مدت نزديک به ۲۳ سال همچنان مسئوليت اين مرکز (سمت) به عهده اينجانب است و تعداد ۱۱۷۳ عنوان در شمارگاني نزديک به ۲۲ ميليون با قيمت حداکثر بازار آزاد به دانشجو عرضه شده است. علاوه بر اين، صدها قرارداد منعقد شده که برخي از آنها در حال تدوين و برخي در حال ويرايش و توليد و انتشار است و مجموع آن چه گفته شد به علاوه سرمايه معنوي و فيزيکي موجود ـ که به صدها ميليارد ريال ميرسد ـ سرمايه عظيمي است که براي علم و فرهنگ انقلاب به دست آمده است و در آينده هم، همچنان مورد استفاده خواهد بود. والحمد لله. در سال ۱۳۶۵ شوراي عالي انقلاب فرهنگي تصويب کرد که نظام آموزش و پرورش کشور دگرگون شود و مسئوليت اين کار به عهده اينجانب واگذار شد. طي دو سال با تشکيل دو سمينار سراسري از استادان و دبيران و صاحبنظران تعليم و تربيت در زير آژير و بمب و موشک و با سفر به شوروي و هند، طرحي جامع و مشکلگشا با مقدمه راهبردي من، در نزديک به ۱۷۰ صفحه تدوين و به وزارت آموزش و پرورش تحويل شد، اما دريغا که وزير وقت و برخي معاونانش آن را اجرا نکردند با آن که به گفته آگاهان هنوز هم بهترين طرح است. همچنين در سال ۱۳۶۵ براي تربيت استادان معارف در دانشگاهها، مرکزي به نام مرکز تربيت مدرس داير کردم و خودم سالها مدير و استاد آن بودم. در اين مرکز از طلابي که چند سال درس خارج خوانده بودند، امتحان گرفته ميشد و با برنامه درسي ويژهاي پس از سه سال مدرک کارشناسي ارشد ميگرفتند و به تدريس در دانشگاه ميپرداختند. برخي هم در حين تدريس در همانجا يا در ساير دانشگاهها امتحان ميدادند و به مقطع دکتري ميرفتند. همين مرکز اکنون وابسته به دانشگاه قم شده و بيش از ۱۰ سال است در چند رشته ـ از جمله فلسفه تطبيقي ـ مدرک دکتري ميدهد و از آغاز تاکنون در طول ۲۲ سال بيش از ۵۰۰ استاد در مقطع کارشناسي ارشد و دکتري فارغالتحصيل کرده و به دانشگاهها فرستادهاند. اينجانب در طول اين مدت، افزون بر راهاندازي و چند سال مديريت آغازين، همواره در پايان هر هفته در آنجا چند ساعت تدريس فلسفه غرب و در مقطع دکتري تدريس فلسفه تطبيقي داشتهام. در اواخر دهه ۶۰ و اوايل دهه ۷۰ به مدت ۳۵ ماه مدير گروه فلسفه در دانشگاه تهران بودهام. به جهت تخصصم در رشتههاي زبان و ادبيات فارسي، عربي، تفسير، فلسفه و کلام اسلامي و فلسفه غرب هرکجا ضرورت اقتضا کرده و استاد راهنما يا مشاور و حتي داور يافت نشده، افزون بر اين که بارها موضوع پاياننامه را پيشنهاد دادهام، خودم هم راهنمايي، مشاوره يا داوري را پذيرفتهام و اکنون صدها پاياننامه در زمينههاي يادشده، به ويژه در مقطع دکتري فلسفه تطبيقي به عنوان راهنما، در کتابخانهام موجود است و همه دانشجويانم ميدانند که در بررسي پاياننامهها از هيچ نکتهاي فروگذار نميکنم، والحمد لله. افزون بر سالها مشارکت جدي و فعال در تدوين برنامههاي راهبردي براي دانشگاهها و آموزش و پرورش، به ويژه در علوم انساني، در تدوين برنامههاي درسي و سرفصلهاي بسياري از رشتههاي علوم انساني، حتي براي برخي دانشگاههاي غيردولتي ـ مانند دانشگاه امام صادق (ع) ـ مشارکت تخصصي داشتهام. دفتر همکاري حوزه و دانشگاه را که اکنون با نام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نامبردار است اينجانب از نيمه دوم سال ۱۳۶۲ تا سال ۱۳۷۵ ـ حدود ۱۴ سال ـ سرپرستي کردهام، بسياري از اعضاي هيئت علمي کنوني آنجا را امتحان ورودي گرفته و پذيرفتهام و آثاري را که تا سال ۱۳۷۵ در آنجا تدوين و در سمت منتشر شده، پيش از چاپ گاه يک يا چند بار اصلاح کردهام و صحه گذاشتهام تا منتشر شده است. هماکنون هم با اين پژوهشگاه پيوندي استوار و مستحکم دارم و برخي از آثار فعلي آنجا همين حالا هم در سمت به صورت مشترک منتشر ميشود. در مجلس شوراي اسلامي چهار سال عضو فعال کميسيون آموزش و تحقيقات بودهام و در تصويب قوانيني مانند حذف تدريجي کنکور سهم بسزايي داشتهام. از ۱۱۷۳ کتابي که در سمت منتشر شده، تقريباً همه آنهايي را که محتواي علمي و اسلامي داشته مرور و گاه اصلاح کردهام تا مبادا سطحي يا خلاف حقايق اسلامي باشد. به پيشنهاد خود استاد نامور پهنه زبان و ادبيات فارسي، جناب آقاي دکتر کزازي، بر هشت جلد از 9 جلد نامه باستان، اين يادگار ماندگار، نظارت دقيق همراه با تقريظ استاد داشتهام. هر کدام از کتابهاي زبان و نگارش، سخن شيرين فارسي و دري را که هماکنون به عنوان درس عمومي تدريس ميشوند، پيش از چاپ چند بار ديده و اصلاح کردهام. کتاب المنهج القويم را که با عنوان درس عمومي تدريس ميشود، خودم طرح دادهام و دو درسش را هم بدون ذکر نام من نوشتهام و نامش را هم بنده برگزيدهام و بر آن نهادهام. به لحاظ تخصصي که در ويرايش دارم، کوشيدهام که ويرايش کتابهاي سمت در عالي ترين سطح انجام گيرد. در سال ۱۳۶۲ با پيشنهاد بنده براي تربيت استادان علوم اسلامي در دانشگاهها، جذب خبرگان بدون مدرک دانشگاهي، در ستاد تصويب شد و بنده، به تنهايي آن را به راه انداختم، استادان بزرگ را از حوزه و دانشگاه دعوت کردم و امتحاني آبرومند برگزار شد و شماري از روحانيون دانشمندي که تا آن روز از وجودشان استفاده نميشد به دانشگاه رفتند و هماکنون هم آن راه ادامه دارد. البته من ديگر در امتحان کتبي حضور ندارم اما در امتحان شفاهي هنوز هم هستم. در چندين مجله و هيئت امنا، مانند هيئت امناي دانشگاه تربيت مدرس عضويت دارم و... آنچه در بالا گفته شد و از سر ضرورت استناد فعل به «من» داده شد برايم سخت ناخوشايند است زيرا در برابر فرمان سراسر افتخار حضرت امام رضوان الله عليه و انقلاب ملت بزرگ ايران پشيزي به شمار نميآيد. هرچند اين بنده ناچيز هر چه در توان داشتهام به کار بستهام و تا رمق هم دارم، به ياري خداوند، به کار خواهم بست. اما همواره اين دو بيت حافظ را خطاب به امام (ره) ترنم ميکنم که: چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست که خدمتي به سزا بر نيايد از دستم اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد به خاک پاي عزيزت که عهد نشکستم» لازم به ذکر است در مراسم پاياني بيستوسومين جشنواره کتاب سال دانشجويي که در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و معماري جهاددانشگاهي برگزار شد، او تنها لوح تقدير را پذيرفت و هديه نقدي را براي ترويج کتابخواني به انتشارات جهاددانشگاهي بازگرداند. ايشان در سخناني درباره حضورش در اين مراسم گفت: هيچ وقت مايل نبودم که براي تکريم به جايي بروم. چند سال پيش در مراسم چهرههاي ماندگار هم شرکت نکردم. ولي دوستان براي مراسم امروز اصرار کردند و من مجبور شدم بپذيرم. او در ادامه درباره اهميت تأسيس جهاددانشگاهي اظهار کرد: من به جهاددانشگاهي از آغاز تأسيس خيلي علاقه داشتم. الان هم اين گونه است. در آن زمان برخي از اعضا و وزرا و شايد غير وزرا مايل نبودند مرکزي به نام جهاددانشگاهي وجود داشته باشد اما من ميگفتم بگذاريد جمعي از دانشجويان به دانشگاه بيايند و روحيه انقلابي را در دانشگاه احيا کنند. امروز وقتي ميبينم در جهاد اين قدر کتاب و مقاله منتشر شده است خوشحالم و اميدوارم در آينده با کيفيت و کميت بيشتر اين راه ادامه پيدا کند. استاد احمدي همچنين درباره سازمان انتشارات سمت گفت: تا به حال اين سازمان نزديک به ۳۹ ميليون کتاب منتشر کرده است و اميدواريم سال آينده اين رقم به ۴۰ ميليون کتاب برسد. وي گفت: در دانشگاه سعي کنيد، تلاش کنيد نمونهاي باشيد براي ديگران. سعي کنيد حرکات و رفتارتان براي خدا باشد. مهمترين کار ما اين است که هر کاري ميکنيم براي رضاي خدا باشد. رئيس سازمان انتشارات سمت همچنين گفت: کساني که در حوزه رياضيات، فيزيک و حتي مکانيک فعاليت ميکنند نيز در حال عبادتند. يکي از خطاهاي ما اين بود که همواره فکر ميکرديم که عبادت تنها نماز خواندن و روزه گرفتن است؛ در حالي که آباد کردن زمين و برطرف کردن نياز مردم نيز عبادت است و اين شيوه ائمه عليهم السلام بوده است.∎
نظر شما