به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، برگزیدهای از نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران در سفری به روسیه، سه اجرای ویژه را در شهرهای سنپترزبورگ، مسکو و کازان روی صحنه بردند. هر کدام از این اجراها در سالنهایی مجلل و با استقبال مخاطبان برگزار شد. در شهر سنپترزبورگ سالن اجرا با ظرفیت 1400 نفر، در شهر مسکو سالن کنسرواتوار چایکوفسکی با ظرفیت 1700 نفر و در شهر کازان سالن این شهر با ظرفیت 700 نفر پذیرای ارکستر ایرانی بودند. جالب اینکه در تمام این اجراها صندلی خالی در سالن وجود نداشت. در مجموع حدود 3800 نفر از اجراهای ارکستر دیدن کردند.
اما در روزهای پایانی حضور ارکستر در روسیه، خانم مارگاریتا کاراگینتینا - معاون کنسرواتوار چایکوفسکی، در نشستی تحلیلی با خبرنگاران اعزامی به روسیه، به بیان دیدگاههایش دربارهی اجراهای ارکستر ایرانی پرداخت. مارگاریتا کاراگینتینا تسلط بسیاری بر فرهنگ و هنر ایران داشت و به خوبی در جریان اوضاع ارکستر سمفونیک تهران بود. کنسرواتوار چایکوفسکی یکی از مراکز مهم موسیقی در دنیاست و هر گروهی که در سالن این کنسرواتوار اجرای موسیقی داشته باشد، از آن به عنوان یکی از افتخاراتش یاد میکند.
در ادامه متن صحبتهای معاون کنسرواتوار چایکوفسکی را میخوانید.
----------------------------------------------------------------------------
برنامهی کنسرت(قطعههایی که اجرا شد) بسیار جالب بود و رپرتوارِ این کنسرت با هدف انتخاب شده بود. بسیاری از مخاطبان مانند من که از فرهنگ اسلاوِ شرق اروپا به دیدن این کنسرت آمده بودند، متوجه میشدند که یک فرهنگ اروپایی با فرهنگ ایرانی ترکیب شده است.
این موضوع از این منظر مهم است که قطعههایی که از آهنگسازان روسی اجرا شد مربوط به مقطعی از فرهنگ اسلاوها میشود که یک پاناسلاوگرایی در شرق اروپا رواج داشته است که عنوانش اسلاوفیستا است که میشود با عنوان عشق و علاقه به نژاد اسلاو ترجمهاش کرد.
اگر دقت کرده باشید در سالن انتظار کنسرواتوار چایکوفسکی تابلوی نقاشی بزرگی هست که در آن تصویر همه آهنگسازان فرهنگ اسلاو در مقاطع مختلف، حک شده است. آثار این آهنگسازان زمانی نوشته شده اند که روسیه برای ورود به جنگ بالکان با ترکها آماده میشده است تا بخشهایی از بالکان که درگیر جنگ با ترکها بودهاند را نجات دهد. به غیر از این ایدهی سیاسی که در آن زمان وجود داشت؛ ایدهای مبتنی بر سمفونی اسلاو در آن زمان شکل گرفت.
آقای روحانی به عنوان موزیسین و رهبر ارکستر سمفونیک تهران، از این مدل صوتی مشخص پیروی کرده بود که در آن روحیه حماسی و تصویری بالایی وجود دارد که در آن عناصری از موسیقی فولکلور اسلاو وجود دارد.
ما از آقای روحانی قدردان هستیم که این قطعهها را بار دیگر برایمان اجرا کردند؛ چرا که این آثار امروزه در روسیه بسیار کم اجرا میشوند.
بخش دیگری از این کنسرت در کنتراست و نقطه مقابل این موسیقی بود که تفکر و نوع نگاه موزیسینهای ایرانی را نشان میداد. در فضای موسیقی ایرانی ظرافت، ریتم، تصویرسازی و قرینه وجود دارد که در فرش و معماری و هنرهای سنتی ایران هم دیده میشود. در اینجا هم ارکستر سمفونیک تهران با اجرای آثار موزیسینهای ایرانی این ویژگیها را برای مخاطبان روسی ارائه داد.
ما قرابت و نزدیکی فرهنگیمان با ایران را در اجراهای ارکستر سمفونیک تهران در روسیه، احساس کردیم، چرا که اشتراکات ذهنی و حسی ما در برداشت از موضوعهای حماسه، قهرمانی و شرافت به هم نزدیک است.
بنابراین فکر میکنم ایدئولوژی رپرتوار این کنسرتها بسیار برنامهریزی شده و درست بود. با توجه به اینکه نخستین سفر ارکستر سمفونیک تهران به روسیه بوده است و با توجه به شور و هیجانی که هم اکنون و همزمان با روزهای جام جهانی فوتبال در روسیه وجود دارد، میتوان گفت که رپرتوار انتخابی برای اجرا در روسیه بسیار مناسب بود.
در ارتباط با کنسرت مسکو بازتابهای خوبی را دریافت کردیم و نکات مثبتی درباره این اجرا به گوش ما رسید.
امضای شخصی در شیوهی رهبری شهرداد روحانی وجود دارد. برخورد و تعاملشان با موضوع صدا و دیالوگ و گفتوگویی که با نوازندگان دارند مربوط به خودشان هست و امضای شخصی دارد. حرکات و تکنیکهای رهبریِ ایشان(شهرداد روحانی) بسیار مفهوم و روشن است و برای کسانی که اهل موسیقی هستند بسیار شفاف و مشخص است.
سرنوشت و تقدیر ارکستر از نظر تاریخی برای ما روشن است که همواره بین رهبرهای مختلف دست به دست شده و ثبات لازم را نداشته است. متاسفانه همین مسئله باعث شده که حس یک واحد مشترک که باید بین ارکستر و رهبرش وجود داشته باشد، در ارکستر دیده نمیشود. این مسئله از نظر تاریخی باید شکل بگیرد که متاسفانه در ارکستر سمفونیک تهران اینگونه نیست.
سنتی در همه ارکسترهای جهان وجود دارد که مربوط به ارتباط رهبر و نوازندگان است؛ نوازندگان ارکستر همواره حس تنفر و محبوبیت را نسبت به رهبر ارکستر دارند. یعنی همزمان از رهبر ارکستر متنفرند و در عین حال بسیار او را دوست دارند و ستایش میکنند. نوازندگان ارکستر با وجود اینکه ممکن است در لحظاتی رهبر ارکستر را دوست نداشته باشند، اما هرگز رهبر ارکستر را با هیچ چیزی عوض نمیکنند.
این که نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران میانگین سنی جوانی دارند بسیار جالب است و به نسبت میانگین سنیشان، ساختار قابل قبولی دارند.
در جهان امروز انرژی جوانی بسیار کارساز است. خیلی وقتها مفهوم باتجربگی به خمودگی و خستگی و بیرمقی تشبیه میشود. حس رقابت همواره مخصوص روحیه نوازندگانِ جوان است و این مسئله تاثیر خودش را در پیشرفت ارکستر میگذارد.
من امیدوارم که انسجام ارکستر حفظ شود و با کمال میل علاقهمندم که دوسال یا سه سال دیگر، باز هم صدای ارکستر را بشنوم.
رهبر ارکستر پیشانی و شاخصهی اولیه ارکستر است. ثبات و دائمی بودن یک رهبر در طولانی مدت بسیار موثر است. البته که حضور رهبران مهمان در کنار ارکستر هم در پیشرفت ارکستر بسیار موثر است. هر ارکستر با ثبات رهبر دائمش و رهبران مهمانش میتواند به بلوغ برسد.
انتهای پیام/
∎
نظر شما