ایران آنلاین / این در حالی است که گویا فراموش کردهایم پیشگیری بهتر از درمان یا حتی مجازات است، مسألهای که «فرهنگ» و بویژه «کتاب» یکی از مهمترین ابزارهای دستیابی به آن بهشمار میآید. شاید هم بواسطه دور بودنمان از کتاب و نهادینه نشدن فرهنگ کتابخوانی، ندانیم که ادبیات از چه قدرت شگرفی در راستای جلوگیری از وقوع چنین جرمهایی برخوردار است. از سوی دیگر هنوز برخی مسئولان قدرت کتاب و میزان اثرگذاریاش را باور نکردهاند تا از این طریق شاهد جهتدهی بخشی از ادبیات به سوی خلق آثاری با این مضمون باشیم. با این حال در کشورهای غربی سال هاست که از کتاب و تأثیری که ادبیات در جلوگیری از وقوع ناهنجاریهای اجتماعی دارد مطلع هستند.
این اثرگذاری زمانی خود را نشان میدهد که مخاطبان از سنین بسیار کم با کتاب خو گرفته و به مطالعه داستانها و اشعاری بپردازند که به آنان چگونگی مواجه شدن با افراد بیمار را یاد میدهد. نویسنده قادر است در خلال خلق آثار ادبی، مخاطب کودک را نسبت به اتفاقاتی که بیرون از خانه در کمین اوست هوشیار سازد. با این حال در بازار کتاب ما جای خالی چنین کتابهایی خودنمایی میکند، آثاری که ضمن سرگرم کردن مخاطبان کم سن و سال، قادر به آموزش آنان هم باشند. اهالی کتاب در خصوص دلایل این کمبود به موارد مختلفی اشاره میکنند که سختگیری و حساسیتهای بسیار ممیزان از جمله مهمترین آنهاست.
با این حال شاید وقت آن شده باشد که مسئولان فرهنگی یک خانه تکانی جدی در تفکرات و قوانین سازمانهای زیر مجموعه خود داشته باشند. حداقل از این طریق میتوان به کودکان در راستای نشانه شناسی رفتار افراد بیمار و همچنین سایر آسیبهای اجتماعی آگاهی لازم را داد؛ مسألهای که کارشناسان فرهنگی معتقدند مورد بیتوجهی متولیان فرهنگی قرار گرفته است.
دچار خودسانسوری شده ایم
فرهاد حسنزاده، نویسندهای است که سالها از آغاز فعالیت او در عرصه ادبیات کودک و نوجوان و همچنین روزنامهنگاریاش برای این گروه سنی میگذرد. با تکیه بر تجربهای که فعالیت در این دو حوزه برایش به ارمغان آورده معتقد به تأثیری است که کتابهای داستانی و شعر در زمینه افزایش آگاهی این مخاطبان کم سن و سال دارند. حسنزاده معتقد است در بازار کتاب ما جای خالی چنین کتابهایی احساس میشود و میگوید: «به غیر از چند کتاب شعر که حاوی مفاهیمی برای آموزش و آگاهی دادن به کودکان در ارتباط با اطلاع آنان از حریم شخصی و لزوم حفاظت از بدنشان در برابر دیگران است به کتاب دیگری برنخورده ام. البته اطلاعاتم چندان دقیق نیست اما به هر حال میدانم که از نظر کمیت با ضعف بسیاری در ارتباط با آثار تألیفی روبهرو هستیم.»
او یکی از مهمترین دلایل کمبود آثار تألیفی در این زمینه را خودسانسوری نویسندگان میداند و تصریح میکند:«متأسفانه وقتی پای موضوعات اینچنینی به میان میآید با سخت گیریهای بیمورد بسیاری در بحث ممیزی آثار روبهرو میشویم.
این در حالی است که در تمام دنیا به لزوم انتشار کتابهایی که در قالب شعر و داستان به کودکان و نوجوانان آگاهیها و آموزشهای لازم را بدهند پی بردهاند. در میان ناشران ایرانی، تعداد بسیار کمی به سراغ چنین کتابهایی رفتهاند چراکه ترجیح میدهند اثری منتشر کنند که ریسک کمتری در کسب مجوز داشته باشند.»
حسنزاده تأکید دارد که تألیف چنین کتابهایی کار هرکسی نیست چرا که هم تسلط به روانشناسی کودک و نوجوان و هم آشنایی با مفاهیم جامعه شناسی را طلب میکند. او معتقد است تنها نویسندگانی در این راه موفق میشوند که مطالعات کافی داشته باشند. هرچند که برخی دیگر هم معتقدند که نویسندگان میتوانند به سراغ مشاوران و مددکارانی بروند که بهطور مستقیم با کودکان و نوجوانان آسیب دیده از مسائل جنسی سروکار دارند، از این طریق هم اطلاعات اهالی قلم در ارتباط با مخاطبان هدفشان بالاتر میرود و هم برای خلق شعر و داستانهایی در این موضوعات ایده بهدست میآورند.
حسنزاده ادامه میدهد: «البته کتابهای ادبی- آموزشی تنها به آسیبهای اجتماعی محدود نمیشوند، نویسنده قادر است در خلال داستانها و اشعار خود به بچهها یاد بدهد که چطور خشم خود را کنترل کنند. حتی میتوانند با قرار دادن شخصیتهای داستانی در موقعیتهای مختلف به آنان توانایی نه گفتن و از سویی غلبه بر ویژگیهایی همچون خجالتی بودن را آموزش بدهد.
ادبیات به کودک میآموزد که اگر با اتفاق ناگوار روبهرو شدند چطور بهجای پنهان کاری مسأله را با والدین خود درمیان بگذارد. کودک بدون آنکه بهطور مستقیم در معرض آسیب باشد با شخصیت اصلی داستانها همذاتپنداری کرده و حتی خود را در آن موقعیتها تصور میکنند. از طریق کتاب میتوان به بچهها کمک کرد تا بفهمند که ممکن است چه آسیبهایی در کمین آنها باشد، از تجربه قهرمانان داستان استفاده کنند و این میتواند یکی از نخستین راهها برای جلوگیری از وقوع چنین اتفاقاتی باشد.»
کتاب قدرت نشانه شناسی کودکان را بالا میبرد
شهرام اقبالزاده هم یکی دیگر از فعالان عرصه ادبیات کودک و نوجوان کشورمان است. او علاوه بر ترجمه و تألیف آثار ادبی در فعالیتهای اجتماعی و تشکلهای مردمی هم اغلب حضوری فعال دارد. اقبالزاده هم تأکید دارد که یکی از مهمترین دلایل فقدان کتابهای آموزشی و ادبی در این زمینه نگرانی اهالی کتاب از به هدر رفتن زحمتشان است.
بهگفته این فعال اجتماعی و فرهنگی، کتاب یکی از ابزارهای مهم در بحث آموزش بهشمار میآید. برخی از مباحثی که در ارتباط با تجاوز طی هفتهها و ماههای اخیر از رسانهها منتشر شد در ارتباط با گروه سنی نوجوانان بود و این نشان میدهد که حتی بچههای سنین بالاتر نیز به آموزش نیاز دارند. وی میافزاید: «ادبیات ضمن سرگرم کردن بچهها قادر به آموزش آنان است. نویسنده میتواند در خلال داستان، ویژگیهای افراد متجاوز را نشان بدهد و به کودک یاد بدهد که غیر از مادر و پدر نباید با هیچ فرد دیگری جایی بروند یا حتی نباید از دیگران خوراکی و اسباب بازی هم بگیرند. متأسفانه باید بدانیم که این موارد تنها از سوی غریبهها رخ نمیدهد و متجاوزان ممکن است گاه در میان همسایه، فامیل و حتی باشگاه و مدرسه باشند. کتاب، قدرت نشانه شناسی کودکان و نوجوانان را از اطرافشان بیشتر میکند.»
اقبالزاده تصریح میکند: «وزارت فرهنگ در بحث ممیزی آثار، سخت گیری نکند، آموزش و پرورش هم کمک کند که دانشآموزان از وجود کتابهای مذکور مطلع شوند. به گمانم زنگ مطالعه زمانی خوبی است تا معلمها برای دانشآموزان کتابهای آموزشی بخوانند؛ کتابهایی که هم سرگرمکننده هستند و هم حامل پیامهای آموزشی.
در خاطرم هست که چندین سال قبل مینو کریمزاده کتاب «وقتی یلدا نبود» را با تکیه بر همین مسأله نوشت. کتاب درباره دختری بود که ایدز میگیرد، اتفاقاً کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم آن را با مجوز ارشاد وقت منتشر کرد اما کمی بعد از کتابفروشیها جمع شد و آن را خمیر کردند! به جای آنکه قدر کتابی را که به نوجوانان در افزایش آگاهیشان کمک میکرد ، بدانند آن را جمع کردند!»
دیگران لزوم تألیف چنین کتابهایی را فهمیدهاند
محبوبه نجف خوانی مترجم و نویسنده آثار ادبی کودک و نوجوان هم یکی دیگر از افرادی است که تأکید بسیاری به لزوم انتشار چنین کتابهایی دارد، بهگفته او وقت آن شده که رویه ممیزان در برخورد با چنین کتابهایی تغییر کند. او میگوید: «برخلاف ایران، در دیگر کشورها اهمیت بسیاری برای این قبیل کتابها قائل هستند. سی سال قبل، وقتی ساکن ایرلند بودم در خاطرم هست که زن همسایه در دوازده سالگی دخترش کتابی با مضمون افزایش آگاهی او درباره بدن خودش و همچنین آدمهای اطرافش به او داد.
در کشورهای دیگر کتابهایی از این دست برای همه گروههای سنی از کودک گرفته تا نوجوان در دسترس است، درست برخلاف بازار کتاب ما که ناشران، نویسندگان و مترجمان از ترس ممیزی سراغ این کتابها نمیروند.»
به گفته او، آنقدر خط کشیها و اما و اگرها در این سالها زیاد بوده که حتی والدین هم نمیدانند که میتوانند در قالب داستان خواندن برای کودکانشان، آنان را نسبت به اطرافشان آگاه کنند. نجف خوانی تصریح میکند:«برای اینکه من مترجم یا نویسنده در این زمینه موفق شوم به یک خانهتکانی گسترده در فضای آموزشیمان نیاز داریم. متأسفانه مدیران آموزش و پرورش سالهاست که درهای مدارس را حتی به روی تشکلهای رسمی مانند انجمن نویسندگان کودکان و نوجوانان بستهاند و با آنان همکاری ندارند.»
نجف خوانی که سابقه تدریس در مدارس و همچنین فعالیت بهعنوان معلم کتابخوانی را هم دارد میگوید: «وقتی خبری در ارتباط با تجاوز به کودکان و نوجوانان منتشر میشود به جای پاک کردن صورت مسأله باید بهدنبال استفاده از راهکارهایی باشیم که کتاب یکی از اثرگذارترین آنها بهشمار میآید. نظام آموزشی باید از تجربه تشکلها و کارشناسان حوزه کودک و نوجوان بهره بگیرد، مؤسسات نشر هم میتوانند جلساتی با حضور این افراد بگذارند تا نویسندهها هم ایده برای نوشتن پیدا کنند و هم اینکه درباره این آسیبها اطلاعات بیشتری پیدا کنند.»
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم یکی از سازمانهایی است که قادر به اثرگذاری بسیاری در این زمینه است، هرچند که به گفته اهالی کتاب این سازمان سالهاست کارکرد سابق خود را ندارد و عمده تصمیمگیریهایش تحت تأثیر تغییر مدیریتهای آن است. مورد دیگری که شاید در جلب توجه اهالی کتاب به خلق کتابهایی با این محور مؤثر خواهد بود برگزاری جشنوارههای موضوعی است. همانطور که بخش خصوصی طی چند سال اخیر در جلب توجه اهالی کتاب به انتشار آثاری با موضوع حفاظت از محیط زیست موفق عمل کرده میتوان با حمایت متولیان فرهنگی و از سویی تشکلهای فعال در حوزه نشر و ادبیات به انتشار کتابهایی با این موضوع امیدوار شد./روزنامه ایران
نظر شما