شناسهٔ خبر: 26308898 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

همزمان با افسارگسیختگی بازار ارز و سکه، حضور رئیس‌جمهور در مجموعه تفریحی توچال آن هم در نخستین روز کاری هفته واکنش برانگیز شد

مدیریت بحران از توچال

صاحب‌خبر - چند وقتی‌ است که تلاطمات اقتصادی بیش از گذشته گریبان مردم را گرفته است. دلار چند هزار تومانی گران شده و به تبع آن ارزهای دیگر هم سر به آسمان گذاشته‌اند. سکه در آستانه ورود به کانال سه میلیون تومان قرار گرفته و بازارهای خودرو و مسکن نیز اگر شرایط بغرنج‌تری نداشته باشند وضعیت‌شان بهتر نیست. از این توصیف و تشریح فضای اقتصادی قطعا معلوم است که مردم چقدر مضطرب هستند و چه اندازه دل‌نگران شرایطی که ممکن است در زندگی روزمره گرفتار آن شوند. در این شرایط خیلی از مردم قطعا به دنبال تصمیم عاجل یا اقدام قاطعی برای مدیریت فضای اقتصادی هستند؛ کارشناسان شاید بیشتر. خلاصه اینکه همه در این فضا منتظرند؛ منتظر لحظه‌ای که با اعلام خبر یا صدور یک دستور یا هر چیز دیگری که بتوان نام آن را «اقدام موثر» گذاشت، جلوی رشد افسارگسیخته ارز، سکه و ... گرفته شود. اما خب شواهد و قرائن نشان می‌دهد ظاهرا قرار نیست پاسخی به این انتظار عمومی داده شود و قدری از التهاب موجود در افکار عمومی کاهش یابد. نه‌تنها پاسخ داده نمی‌شود که با اقداماتی چون خارج کردن تعداد زیادی از داروهایی که مردم به صورت روزانه نیاز به آنها دارند از شمول بیمه، دامنه نارضایتی‌ها گسترده می‌شود. حالا در همین وانفسا انتشار تصویری از رئیس‌جمهور به شدت در فضای مجازی خبرساز شده است؛ تصویری که البته نه در جلسه ستاد مدیریت بازار بوده و نه در ستاد اقتصاد مقاومتی و نه حتی در هیات دولت؛ بلکه تصویری از حضور رئیس‌جمهور در منطقه تفریحی توچال و تله‌کابین بوده است. تصویری که به سرعت میان مردم دست به دست شد و تقریبا فقط واکنش منفی از جانب افکار عمومی به همراه داشت؛ واکنش‌هایی که حاکی از آن بود که مردم انتظار نداشتند رئیس‌جمهورشان را در میانه چالش‌های اقتصادی در منطقه تفریحی و تفرجی آن هم با لباس ورزشی ببینند. این وقایع بهانه‌ای شد تا «فرهیختگان» به سراغ فعالان سیاسی از جناح‌های مختلف برود و توضیحات‌شان را در این مورد بشنود. عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات: توچال‌نوردی تاثیر منفی بر حامیان دولت داشت مجید محتشمی، عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با اشاره به حضور روحانی در مجموعه تفریحی توچال گفت: «آقای روحانی با توجه به شرایط بحرانی چهار بازار مهم ارز، طلا، مسکن و خودرو حداقل باید یک ماه فرصت این را پیدا کنند که با تیم اقتصادی خود و نخبگان اقتصادی کشور فکری اساسی در مورد فضای بغرنج اقتصادی تدارک ببینند و بر بحران موجود غلبه کنند.» وی با بیان اینکه ما به صورت پیدا و آشکار دست آمریکایی‌ها را در ایجاد اختلال در اقتصاد کشور مشاهده می‌کنیم، ادامه داد: «در شرایطی که ایالات متحده نبرد تجاری سنگینی را علیه اقتصاد ایران و تمامیت ارضی آن سامان داده، اقتضای شرایط آن است که آقای روحانی تمام‌وقت‌ خود و هیات دولت را به بررسی و تدبیر و یافتن راه چاره برای این بحران اختصاص دهند.» محتشمی افزود: «باید آقای روحانی کارهای حاشیه‌ای دیگر مثل کوه‌پیمایی و سرکشی به توچال آن هم در یک روز غیرتعطیل و کاری را دست‌کم به مدت یک ماه کنار گذاشته و کابینه و کسانی را که مورد طرف مشورت ایشان هستند، جمع کنند و به داد ملت برسند. به هرحال فضا بحرانی است و باید همه با وحدت ملی تلاش کنند که از این بحران خارج شویم، چراکه ممکن است در صورت استمرار این وضعیت، عواقب ناپسندی در انتظار جمهوری اسلامی ایران باشد.» دبیرکل حزب اصلاح‌طلب آزادی یادآور شد این موضوع روی بدنه اجتماعی حامی روحانی نیز قطعا تاثیر منفی زیادی می‌گذارد، چراکه انتظار جامعه آن است که دولت در هر شرایط بحرانی، تیم مدیریت بحران خودش را وارد عمل کند. به هر حال نیاز است که دولتمردان بنشینند و برای حل بحران بازار ارز، طلا، مسکن و خودرو فکری بکنند.» وی ادامه داد: «هر چقدر بحران عمیق‌تر شده و این لجام گسیختگی در چهار بازار مورد اشاره فراگیرتر شود، ریزش نیروهای آقای روحانی در دولتی که منتسب به اصلاحات است بیشتر خواهد شد.» محتشمی خاطرنشان کرد: «آقای روحانی باید پاسخگو باشند که چرا تیم اقتصادی‌شان یک تیم مبتکر و خلاق نیست. وزیر اقتصاد یک چهره عملگراست و برای حل و فصل مسائل بحرانی و لجام‌گسیخته صاحب منظومه فکری مشخصی نیست. اصولا تیم اقتصادی آقای روحانی یک تیم پراگماتیست و بوروکرات است که از یک سرمایه فکری و منظومه منسجم برای حل مشکلات اقتصادی کشور بی‌بهره است.» عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان: رئیس‌جمهور هم باید تفریح کند! سیدمحمود میرلوحی، رئیس کمیته اقتصادی شورای اسلامی شهر تهران، در گفت‌وگو با «فرهیختگان» تصریح کرد: «ممکن است آقای روحانی جلساتی در روز تعطیل داشتند و در روز جمعه کار کرده و در روز غیرتعطیل استراحت کرده است. رئیس‌جمهور مانند همه مردم باید تفریح و استراحت کند و توچال‌رفتن خیلی گناه کبیره نیست که بخواهیم به آن بپردازیم!» این عضو شورای شهر تهران، با اشاره به وضعیت اقتصادی کنونی افزود: «احساس می‌شود در این شرایط باید تلاش بیشتری شود. با اینکه من در این مدت پنج سال حامی دولت بودم، ولی از بعد انتخابات جزء کسانی بودم که پیشنهاد کردم تغییری در تیم اقتصادی دولت صورت گیرد و درست است کارهایی که ترامپ روان‌پریش و عربستان انجام می‌دهند، گسترده و فشرده است اما این سو هم ظرفیت‌های داخلی کشور بسیار افزایش یافته است. یک زمانی ما 6 میلیارد دلار نفت می‌فروختیم، زندگی کردیم و در مقابل فشارهای جنگ، ایستادگی کردیم و زندگی داشتیم. امروز کشور ما در آن شرایط نیست و در همین شرایط بالای یکصد میلیارد دلار درآمد ارزی از فروش نفت و صادرات غیرنفتی دارد و تراز تجاری ما مثبت است.» عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، انتقادات نسبت به عملکرد دولت را ناشی از اقدامات رقبای دولت دانست و تاکید کرد: «باید کمک شود تا التهابات کاهش یابد. اگر قرار باشد این التهابات ادامه داشته باشد آقای رئیس‌جمهور به تله‌کابین نروند و همواره در دفتر ریاست‌جمهوری بنشینند این التهابات کنترل می‌شود؟! تا جایی که من اطلاع دارم با حضور خود آقای رئیس‌جمهور هم این التهابات وجود دارد. متاسفانه داستان این است که همه افکار عمومی را دامن می‌زنیم و فرصت‌طلبان و سوداگران و قاچاقچیان از این امر استفاده می‌کنند. به نظر من باید همه متحد شویم و علیه سوداگران اقدام کنیم. از دیروز در شبکه‌های اجتماعی مدام عنوان می‌شود که ارز 10هزار تومان می‌شود. برای چه این را بیان می‌کنند؟! به نظرم باید افکار عمومی و جامعه ما تصمیم بگیرد که در این التهاب بازار همکاری با این جریان نداشته باشد.» نماینده اسبق مجلس: نمک بر زخم مردم نپاشید اکبر اعلمی، نماینده اسبق مجلس در رابطه با حضور رئیس‌جمهور و هیات همراه در مجموعه تفریحی توچال، گفت: «برخی افراد از ابتدا فردی عافیت‌طلب بوده و مثل خیلی از مسئولانی که در سال‌های پس از انقلاب خوی اشرافیگری داشته‌اند، گروه خونی‌شان با گروه خونی توده مردم و اقشار کم‌درآمد و محرومی که کارد به استخوان‌شان رسیده چندان سازگار نیست. به همین سبب هم ملاحظه می‌کنید که دفتر و کابینه‌‌شان نوعا پاتوق افراد مرفه و بعضا مولتی میلیاردر است.» وی افزود: «بر این اساس اگر ملاحظه می‌کنید آنها به جای اینکه اهتمام وقت و انرژی خود را صرف مهار بازار لجام گسیخته ارز و طلا کند و از تبدیل شدن ارزش پول ملی به ریگ‌های بیابان جلوگیری کند، به بازدید از توچال و امثال آن اشتغال دارد، جای تعجب نیست و همان ضمیر ناخودآگاه و روحیه اشرافیگری است که در این شرایط آنها را به سمت توچال سوق می‌دهد، غافل از اینکه در چنین شرایطی عقل سلیم ایجاب می‌کند برای حفظ ظاهر و اعلام همدردی با مردم بی‌نوا هم که شده دست‌کم در مقابل دوربین‌ها و انظار عمومی از رفتارهایی که تداعی‌کننده نوعی مانورهای تجملاتی است خودداری کرده و مثلا به همراه همان وزیر مولتی‌میلیاردر به زاغه‌نشینان یا مردم مظلومی سربزنند که آب شرب‌شان را با چهارپایان شریکند، نه آنکه به اموری بپردازند که به‌مثابه نمک پاشیدن بر زخم مردم است!» نماینده مردم تبریز در مجلس ششم و هفتم خاطرنشان کرد: «درد و مشکلات مردم در «توچال» نیست، در مناطق محروم و توی چاله‌های اقتصاد و گرانی‌هاست که ناکارآمدی مسئولان امر و سوءمدیریت‌ها آن را ایجاد کرده است.» محمدمهدی اسماعیلی، عضو هیات‌علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «فرهیختگان»: دولت به صورت محسوس و آزاردهنده از توجه به مردم فاصله گرفته است آیا در مساله عدالت و آزادی از منظر گفتمانی و تحولات اجتماعی شباهت‌هایی بین سه، چهار سال اخیر یا چند سالی که به انتخابات 1400 مانده است، با چهار سال اوایل دهه 80 مشاهده می‌شود؟ همواره دوره دوم ریاست‌جمهوری‌ها در کشور ما غالبا دارای یکسری مولفه‌ها و ویژگی‌ها است. اگر سه، ‌چهار دوره از ریاست‌جمهوری‌های دودوره‌ای را بخواهیم بررسی کنیم، بین آنها می‌توان همگن‌سازی‌هایی را انجام داد. به‌طور مثال، در سوالی که شما مطرح کردید این چهار سال همانند چهار سال دوره دوم آقای خاتمی است. برخی مواقع در محافل ما این بحث مطرح است که چهار سال دوم شبیه چهار سال دوم آقای هاشمی نیست؟ تفاوت‌ها و شباهت‌هایی وجود دارد که می‌تواند از یک نگاه به چهار سال دوم آقای هاشمی گره بخورد که در آن افزایش لجام‌گسیخته تورم و افزایش زیاد قیمت سکه و ارز و دلار را داشتیم که در دوره دوم آقای خاتمی نبود، ولی در دوره دوم آقای روحانی وجود دارد. یا مدلی که در بحث اشرافیت و تجمل وجود دارد هم در دوره آقای خاتمی و هم در دوره آقای هاشمی تقریبا این مساله وجود دارد. در تجربه دولت‌های پیشین همواره چنین بوده که بی‌ثمری ایده اصلی هر دولت باعث بروز و ظهور گفتمانی مقابل آن و در نتیجه جلب آرای مردم در انتخابات شده است. به‌عنوان مثال گفتمان آزادی که توسط اصلاحات مطرح شد، در مقابل گفتمان مرحوم هاشمی توانست با اقبال عمومی مواجه شود و... با توجه به وضعیت کنونی می‌توان گفت که گفتمان عدالت‌محور در انتخابات‌های آتی نیز می‌تواند پیروز باشد؟ همیشه این شباهت‌سازی‌های تاریخی وجود دارد، اما نمی‌توان به‌طور قاطع گفت رویدادهای تاریخی بین اینها تکرار می‌شود. در رویدادهای تاریخی ممکن است به لحاظ مقدمه شباهت‌هایی داشته باشند، ولی غالبا خروجی آن چیزی نیست که توقع تاریخی از آن می‌رود. ممکن است ظهور و بروز دیگری پیدا کند، ممکن است چهار سال دوم از دل آن دولت عدالت‌گرا بیرون‌ آید یا یک دولت با شباهت‌هایی در گفتمان آزادی ظهور کند. در حال حاضر برای این تحلیل زود است، چون مسائل تاریخی در عین شباهت‌ها گمراه‌کننده هم هستند. غالبا در این شباهت‌ها به گمراهی‌هایی می‌رسیم، ولی می‌توان به صورت کلی گفت که در روانشناسی ایرانیان یا روانشناسی رای در ایرانیان این نکته وجود دارد که اغلب بعد از ناکامی عمومی در یک دولت توسعه‌گرا یا دولتی با شعار و گفتمان خاص، شکست گفتمانی پدید می‌آید و الگوهای بدل و بدیل جایگزین می‌شود. آن الگوها می‌توانند خود را طوری به جامعه نشان دهند که بتوانند اقبال عمومی را جذب کنند. در دوره دوم آقای هاشمی به‌رغم همه مسائل و مشکلات اقتصادی که وجود داشت، یک بدل ایجاد شد که آن نقص، نبود آزادی‌های سیاسی بود که دوره آقای هاشمی در گفتمان آزادی آقای خاتمی توانست اقبال عمومی را دریافت کند. در دوره دوم آقای خاتمی، گفتمانی که از سال 80 به بعد به نام مبارزه با فقر و فساد و تبعیض شکل گرفته بود، توانست در الگوی دولت عدالت‌گرا و گفتمان عدالت آقای احمدی‌نژاد شکل گیرد. من فکر می‌کنم اگر این سه سال باقیمانده از دولت آقای روحانی ادامه یابد و دچار مشکلات حاد نشود و امکان تداوم وجود داشته باشد، به نظرم باید منتظر تحولات بعدی بود. گفتمان بعدی همانند گفتمان اصلاحات به نوعی راه خود را از این دولت جدا می‌کند، به‌طوری که نقش مهمی در معرفی و تبلیغ این دولت داشته است و حال که مظاهر شکست روشن شده، عقب‌نشینی می‌کند. جریان‌های عدالت‌گرا یا جریانات انقلابی باید بتوانند الگوی بدیل مناسبی را برای افکار عمومی عرضه کنند که بتوانند در پایان این دولت مسئولیت اداره کشور را برعهده بگیرند. به مساله عدالت در دوره آقای هاشمی و آقای خاتمی قدری اشاره کردید. در حال حاضر وضعیت عدالت در بین مردم چه وجهی دارد؟ این موضوع در انتخابات سال گذشته هم مشهود بود. دولت آقای روحانی در چهار سال اول هم همین مشی و سلوک را داشت که در این یک سال اخیر داشته است، ولی در انتخابات قبلی در این تقابل به هر دلیلی آقای روحانی توانست انتخابات را به نفع خود تمام کند. ولیکن در موضوع عدالت اساسا روح حاکم بر این جریان شبه‌مدرنیته دولت آقای روحانی با تفاوت‌هایی نسبت به موارد مشابه قبلی، در نهاد خود موضوع وابستگی به غرب را دارد. به‌شدت کلید حل مساله کشور را در خارج از مرزها دنبال می‌کند. به‌شدت به الگوهای نولیبرالی در مدیریت کشور اعتقاد دارد که در این الگوها اساسا مقوله عدالت امری تزئینی است و واقعی نیست. طبیعی است در این نگاه چند اتفاق رخ می‌دهد؛ افزایش فاصله طبقاتی، فشار بیشتر به طبقات متوسط و طبقات محروم که در حال حاضر شاهد هستیم. در اتفاقات شدید و نوسانات ارزی که در بازار شاهد هستیم، بخش بسیار کوچکی منتفع می‌شوند. عده بسیار زیادی که 10 درصد افزایش سالانه حقوق دارند و اقشار محروم جامعه متضرر می‌شوند. عملا دولت هیچ کار موثری که بتواند این وضعیت را سامان دهد، انجام نمی‌دهد، چون اساسا در این دولت نولیبرال اعتقاد جدی نسبت به این مساله وجود ندارد. وقتی وارد این بحث می‌شوند، بیشتر جنبه شعاری و نمادین دارد و حرکت‌های پوپولیستی است؛ اینکه کنترل می‌کنیم، ولی در عمل نهادهای در اختیار دولت کوششی برای استقرار عدالت انجام نمی‌دهند. طرح‌های محرومیت‌زدایی تقریبا متوقف شده است و کارهای خوبی که در دولت گذشته انجام شده بود، همانند مسکن مهر تقریبا تعطیل شده است. مثلا وزارت راه و شهرسازی در دولت آقای روحانی همه همتی که گذاشت این بود که چند هواپیمای بوئینگ و ایرباس وارد کرد. تمام ظرفیت سیستم وزارتخانه به سمت این کار رفت. بسیاری از ظرفیت‌های دیگر سیستم پای این کار ذبح شد، ظرفیت‌هایی که باید در بحث توسعه عمومی کشور، کمک به مناطق پیرامونی به‌کار گرفته شود، اتفاق نیفتاد. وزارت خارجه 6 سال تمام اهتمام خود را در برجام خرج کرد و نتیجه چه شد؟! در حالی که این همه ظرفیت اقتصادی در کشورهای پیرامونی ما وجود دارد. مثلا اتفاقی که در روسیه یا ترکیه رخ داد، چه ظرفیتی را در اختیار توسعه بخش کشاورزی ما قرار داد؟ چه استفاده‌ای شد؟ مشکلاتی که قطر با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس پیدا کرده است، چه میزان سیستم وزارت خارجه ما توانسته از این مساله به نفع خود استفاده کند؟ شهرهای جنوبی کشور ما شرایط سختی را به لحاظ اقلیمی و معیشتی می‌گذرانند، چه اقدامی در جهت سرمایه‌گذاری و رفت ‌و آمد برای حل مشکل انجام شده است؟ اصلا همت دولت در این مساله نیست. صحبت‌هایی که اخیرا حامیان دولت در انتخابات، درمورد عدالت بیان می‌کنند بدین معنی است که آنها به این رسیده‌اند که این وجه مغفول مانده و ممکن است در آینده کشور، پرداختن به عدالت باعث کسب قدرت شود؟ احساس خطر دارند و با همین مشابهت‌سازی‌ها احساس خطر می‌کنند. ناامیدی گسترده‌ای که مردم از دولت پیدا کرده‌اند، از اینکه دولت کاری برای آنها انجام نمی‌دهد و بدل این را در گفتمان عدالت می‌بینند. حذر آنها نه به خاطر اعتقاد به عدالت که به خاطر ترس از دست دادن قدرت است. این تفکر در ذات خود نسبت به این مسائل بی‌اعتنا است. نمی‌تواند توجه داشته باشد. فرآیندی شکل گرفته که این فرآیند قبل از دولت آقای روحانی ایجاد شده و تقویت شد. بخشی از جریان به ظاهر انقلابی و اصولگرا عملا همین مدل فکر می‌کنند. ممکن است افرادی مخالف این دولت باشند، اما در ته افکار خود نگرش اینچنینی داشته باشند. این مساله‌ای که در کشور 40 سال انقلاب شده، ولی در حوزه‌های اقتصادی و توسعه‌ای به آن نقطه که باید، نرسیده است، اقتصاد رانتی، اقتصاد نفتی، اقتصاد بازار به نوعی همچنان به همان پاشنه غلط می‌چرخد و نشان می‌دهد چیزی فراتر از این دولت این تفکر را نمایندگی می‌کند. به هر حال این تفکر اکنون دولت را در اختیار دارد. نگرانی‌ای که برای این افراد و این تفکر وجود دارد این است که می‌بینند حتی بین کسانی که خیلی با توده‌ها فاصله ‌ندارند نیز فاصله‌گذاری ایجاد شده است. احساس می‌کنند دولت خیلی به صورت محسوس و آزاردهنده از موضوع توجه به مردم فاصله می‌گیرد. اگرچه دعوت به جشن افطاری هنرمندان با اینکه امر مهمی نبود، ولی به هر حال کمپینی راه افتاد که این دولت توجه به شعارهای خود، چه شعارهایی که اینها می‌خواستند و چه شعارهای معیشتی و اقتصادی، ندارد. همه این را فهمیده‌اند. نگرانی‌ای که اتفاق افتاده و خیلی‌ها دوست دارند سفره خود را جدا کنند احساس کاملا روشنی است که آقای روحانی به‌شدت دچار موضوع سلب اعتماد افکار عمومی شده است. این امر نزول یافته و این نزول طبیعتا باعث نگرانی شده است. مجبور هستند این نوع بحث‌ها را مطرح کنند، ولی همین آقایانی که این موضوع را دنبال می‌کنند، چند سوال اقتصادی از دولت پرسیدند؟ چند بار گریبان وزیر اقتصاد را در این روزها گرفتند؟ چند بار پشت تریبون از رئیس بانک مرکزی توضیح خواستند؟ اعضای فراکسیون‌های مجلس از عدم پخش برنامه یک فوتبالیست سوال می‌کنند و نامه به رئیس صداوسیما می‌زنند، ولی یک نامه در این مدت نزده‌اند که درباره وضعیت اقتصادی توضیح دهید. چرا وضعیت اقتصادی این میزان نا بسامان است؟ مساله آزادی و وضعیت آن را در حال حاضر چطور ارزیابی می‌کنید؟ من فکر می‌کنم در مساله آزادی هر دو جناح کشور نیاز به بازنگری‌هایی در بحث‌های خود دارند. هم جناح انقلابی به این مساله کم‌توجه است و شاید اینکه نمی‌تواند اقبال عمومی را در این چند دوره انتخابات به دست آورد، کم پرداختن به این موضوع باشد. علی‌رغم اینکه ظرفیت بسیار گسترده‌ای هم شرع مقدس و هم قانون اساسی ما دارد و هم در اندیشه امام راحل (ره) و امام حاضر، رهبر انقلاب، در این حوزه‌ها وجود دارد و از این بسترها استفاده نکرده است. دولتی که برسرکار است، علی‌رغم اینکه آزادی را به معنای کاهش فشارهای اجتماعی و به نوعی هنجارشکنی‌های مقابل قانون و مقررات دینی بعضا ترجمه می‌کند، بخش اصلی آزادی که آزادی پرسش، آزادی مطبوعات، عدم وجود خط قرمزهای خیالی در رسیدگی به موضوعات است را فراموش کرده است. دولت آقای روحانی در مساله آزادی همان مشی دولت آقای هاشمی را ادامه می‌دهد که اساسا به آزادی منتقد اعتقادی ندارد. تقریبا دولت از همه ائمه جمعه مهم کشور در دادگاه ویژه روحانیت شکایت کرده است. از بسیاری از رسانه‌های منتقد شکایت‌های بسیار زیادی در دادگاه‌های مطبوعات وجود دارد. اساسا نشان می‌دهد این دولت به چیزی به نام آزادی مخالف و آزادی انتقاد اعتقادی ندارد. در جاهایی به موضوع آزادی می‌پردازد که بتواند جنبه رای‌آوری داشته باشد. مثلا در مقابل طیف فکری مخالف خود با این مساله بخش‌هایی از جامعه را به سمت خود می‌کشاند.

نظر شما