شناسهٔ خبر: 26307566 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران | لینک خبر

دگرخوان

صاحب‌خبر - سرمقاله «عبور از رانت ارزی»، علی رضاییان بیم از واکنش‌های اجتماعی باعث شده تا برخی معتقد باشند، دولت همچنان باید بر ارز ۴۲۰۰ تومانی تأکید کند و نرخ آزاد را قاچاق بداند. پرسش این است که مگر با قاچاق اعلام کردن نرخ آزاد، دولت توانسته یا می‌تواند واکنش‌های اجتماعی را مدیریت کند؟ آیا اکنون که دولت گفته من نرخی به غیر از ۴۲۰۰ تومان را قبول ندارم، مردم هم می‌گویند نرخ ۴۲۰۰ تومان است؟ آیا مردم می‌گویند دولت توانسته نرخ دلار را کنترل کند؟ آیا مردم معتقدند قیمت کالاهای مصرفی‌شان بر مبنای ارز ۴۲۰۰ تعیین می‌شود؟ پس اصولاً این نادیده گرفتن نرخ بازار، چه تأثیر عملی و محسوسی بر کنش‌های اجتماعی داشته است که دولت بترسد در صورت نقض آن واکنشی از سوی مردم صورت گیرد؟برخی معتقدند که تعریف ارز ۴۲۰۰ تومانی و ابقای آن تنها برای پر کردن جیب کسانی است که می‌توانند بدین ارز دسترسی داشته باشند. چه سفره‌ای پربارتر از این برای رانت‌خواران. ارز ۴۲۰۰ تومان که قرار بود کسب رضایتی برای دولت کند، به ابزاری برای ضربه زدن به اعتبار دولت تبدیل شده است. یادداشت «شاید وقتی دیگر»، علی خرم دونالد ترامپ در بازی شطرنج با ایران، در حال کیش کردن ایران است، نباید به او فرصت مات کردن داد. هر نوع برنامه‌ریزی برای مقاومت در برابر تحریم‌های امریکا می‌توانیم انجام دهیم که ضرورت دارد ولی قبل از اینکه خیلی دیر شود و ما در دام دونالد ترامپ گرفتار شویم، باید راه برون رفت را پیدا نمود. دونالد ترامپ درصدد است در میدان بازی برجام با ایران روبه‌رو شود تا به اهداف خود در کوبیدن اوباما و ابطال «توافق بد» نائل آید. اما ایران باید برای مهار ترامپ و حفظ برجام، در میدان بازی ماهرانه عمل کند تا هرگونه آثار مثبت آن سرریز حفظ و نگهداری برجام شود. در این 40 سال چند بار و بویژه در دوره دموکرات‌ها یعنی بیل کلینتون و باراک اوباما فرصتی فراهم شد که با حفظ احترام و منافع متقابل، با امریکا درباره مطالبات و گله‌های تاریخی خود مذاکره نماییم...الان رئیس جمهوری امریکا خلاف تعهد رفتار کرده و تا کاخ سفید اینگونه عمل کند اعتمادی به مذاکره نمی‌توان داشت. البته اظهار امیدواری به دیپلماسی و مذاکره در دنیای امروز دور از ذهن نیست و باید منتظر ماند و گفت؛ شاید وقتی دیگر. سرمقاله «چون به گَردَش نمی‌رسی برگرد!»، حسین شریعتمداری اکنون سؤال از رئیس جمهوری محترم آن است که کدام یک از آنچه به اختصار در این وجیزه آمده است غیر واقعی و قابل انکار است؟ اگر قابل انکار نیست -که نیست- باید بپذیرید طی ۵ سال گذشته به بیراهه رفته‌اید و برخلاف قسم جلاله‌ای که یاد کرده بودید و در صدر این نوشته به آن ‌اشاره شد، توان اداره کشور را نداشته‌اید! نمی‌گوییم «چون به گَردَش نمی‌رسی، برگرد»!! چرا که جنابعالی با رأی مردم بر کرسی ریاست جمهوری نشسته‌اید و اگرچه همخوانی وعده‌ها با رأی مردم نیز بخشی از حق‌الناس است که اگر رعایت نشود حق رأی‌دهندگان یعنی همان حق‌الناس ضایع شده است، ولی به صلاح خود شما، مردم، نظام و انقلاب است که دست به یک خانه‌تکانی اساسی و گسترده در دولت بزنید و ضمن سپردن کارها و مسئولیت‌ها به افراد شایسته و کاردان، در انجام امور نیز از افراد دلسوز و کارآمد و آزمون داده مشورت جدی بگیرید تا لا‌اقل بخشی از خسارت‌های فراوانی که تا‌کنون دولت جنابعالی به ملت تحمیل کرده است جبران شود.

نظر شما