پیام تنها چند کلمه بود اما میشد از دلش حرفهای بیشتری دربیاوری. اینکه تیم ملی کشورت راهش را درست رفته و بالاترین شخص مملکت در این روزهای پرتلاطم حوزه سیاست بینالملل و وسط همه مشغلهها باز هم وقت میکند تا رئیس دفترش را مامور کند که به بچههای تیم ملی در مسکو این پیغام را برسانید که کاری کردید کارستان و من هم مثل بقیه تماشایش کردم. این پیام خیلی فرق دارد با تمام پیغامهای دیگر. خیلی فرق میکند وقتی بهعنوان یک سرباز میجنگی و این را بدانی که در کنار همه سربازها و سردارهای دیگر و مردم عادی و شهروندان تمام شهرها و روستاهای کشورت، رهبرت هم برای تماشای بازی تو وقت میگذارد و از دیدنش لذت میبرد. مهمتر اینکه وقتی رهبرت بعد از باخت به شما پیغام تبریک و تشکر میدهد، آنوقت بیشتر انگیزه پیدا میکنی. میفهمی که رهبرت دنبال نتیجه نیست و از تو، نه بابت نتیجه که بابت تلاشت تشکر میکند. این حرف کوچک و کمی نیست و احتمالا باید قند آب کرده باشد در دل خیلیها در آن اردو.
حالا تیم ملی به مسیرش ادامه میدهد، با همان دغدغهها و نگرانیها برای بازی آخر و با همان بارها و فشارهای روحی و روانی و با همان سنگینی بار خواستههای یک ملت که کیروش به خوبی به آن اشاره کرده بود. حالا تیمملی خود را برای نبرد قرن آماده میکند. برای مسابقهای که کسب سه امتیاز در آن، تیم ملی را به دور بعدی جامجهانی رهنمون خواهد ساخت و پاداشی کلان به ارمغان خواهد آورد. حالا اما تیم ملی برای ادامه مسیر دلگرمیهای بیشتری دارد. بیش از هر زمان دیگری به بچههای تیم ملی اهمیت مسابقه آخر گوشزد شده. بچههای تیم ملی بیش از هر زمان دیگری میدانند که 90 دقیقه حساسشان مقابل پرتغال، نهتنها از سوی میلیونها ایرانی نگران و مشتاق در سرتاسر دنیا که از سوی یک تماشاگر ویژه نیز دنبال خواهد شد. کسی که بعد از جامجهانی میتوانند با سری بالا و با روحیهای قوی به او سر بزنند و شرمنده ابراز محبتش نشوند. بازی با پرتغال فقط کلید راهیابی به مرحله حذفی جامجهانی نیست بلکه راهی است برای ورود به جلسه با مردی که میلیونها ایرانی آرزوی دیدنش را از نزدیک دارند.
* نویسنده : هومن جعفری روزنامهنگار
نظر شما