شناسهٔ خبر: 26288419 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

گفت‌و‌گو با «کو یوهان» هنرمند کره‌ای

هنر و تاریخ ایران بی‌نظیر است

گفت‌و‌گوی پیش‌رو به بهانه حضور«کو یوهان» هنرمند کره‌ای در یک برنامه تبادل هنرمند و اقامت هنری در ایران بوده است. این هنرمند کارشناسی ارشد مجسمه‌سازی خود را از یکی از دانشگاه‌های معتبر چین دریافت کرده و در زمینه مجسمه‌سازی و هنرمحیطی فعال است. «کو سونگ هیون» پدر این هنرمند مدیر انجمن هنرطبیعت «یاتو» در کره جنوبی است و یکی از هنرمندان شاخص هنرمحیطی در سطح بین‌المللی است.

صاحب‌خبر -

ایران آنلاین /از این هنرمند درباره شرایط اقامت در ایران و وضعیت هنر در کره جنوبی و چین پرسیده‌ایم و اینکه حضور در ایران تا چه اندازه بر کار هنری او تأثیرگذار بوده است.

در ابتدا می‌خواهم از شما درباره تجربه، شرایط و حسی که نسبت به کشور ایران داشتید بپرسم؟
پیش از اینکه به ایران بیایم خبرهای بد و منفی در اخبار و روزنامه‌ها درباره ایران خوانده بودم اما هنگامی که به ایران آمدم دیدم شرایط کاملاً متفاوت است و هیچ ارتباطی با این اخبار ندارد. شاید نخستین چیزی که من در ایران تجربه کردم و بسیار من را تحت تأثیر قرار داد، مهربانی و میهمان‌نوازی مردم ایران بود.
با توجه به اینکه پدر شما چند سال پیش به ایران آمده بودند، باز هم دغدغه‌ای نسبت به شرایط ایران وجود داشت؟
نه، من مشکلی نداشتم و پدر هم به من گفته بود که ایرانی‌ها مردمان مهربانی هستند و همچنین هنرمندان بسیار خوبی در ایران زندگی می‌کنند اما به هر صورت اخبار بد سایت‌ها یا شبکه‌های تلویزیونی کره‌ای یا کشورهای دیگر برای اطرافیان تأثیرگذار است و شاید بیشتر آنها نگران من بودند. اما بدون شک من هم به آنها می‌گویم که همه این اخبار دروغ است. من اینجا خیلی خوشحال هستم و دوست هم ندارم به کره برگردم! واقعاً دوست داشتم که مدت زمان بیشتری در ایران باشم و امیدوارم که سال‌های بعد بتوانم مجدداً به ایران سفر کنم.
زندگی در نظرآباد برای من مانند یک رؤیا بود. اینجا یک محیط طبیعی بسیار متفاوت از کره داشت که من را بشدت تحت تأثیر قرار داد. کار در یک محیط خشک وحشی یک تجربه بسیار گرانبها و نخستین تجربه من به‌عنوان یک هنرمند محیطی بود. وضعیت هوا بسیار نامشخص بود اما من از آن‌هم لذت می‌بردم. تنها چیزی که شاید دوست داشتم در ایران تجربه کنم، کار در طبیعت‌های مختلف اینجا بود که متأسفانه امکان پذیر نبود و برای یک مدت زیاد تنها در یک محل کار کردیم. با وجود این زندگی در اینجا بسیار راضی‌کننده بود.
چه چیزی در ایران برای شما جدید بود و حس می‌کردید که این تجربه مختص به ایران است؟ جغرافیا، فرهنگ، تاریخ، هنر یا هر چیز دیگری که در ایران تجربه و درک کردید.
شاید بتوانم بگویم همه چیز برای من جدید بود اما شاید تاریخ و موزه‌های ایران برای من بسیار تأثیرگذار بود، آثاری که به معنای واقعی بی‌نظیر بودند. من از موزه‌های مختلفی در ایران بازدید کردم و آثار فراوانی بودند که من به هیچ عنوان نمی‌توانستم آنها را در کشور خودم مشاهده کنم؛ ما در کره موزه‌های مختلفی داریم اما کیفیت آثاری که در ایران دیدم، قابل مقایسه با آثار موزه‌های کره‌ای نبود. دیدن آثاری متعلق به هزاران سال پیش در این موزه‌ها بسیار هیجان‌انگیز بود و من واقعاً احساس می‌کردم که در گذشته سفر می‌کنم.
من دریافت‌های بسیاری از مشارکت در این پروژه اقامت هنری داشتم اما بیش از هرچیز این مهم بود که در یک کشور جدید خارجی بودم و چیزهای زیادی درباره زبان، فرهنگ، سیاست و تاریخ آموختم. خیلی خوشحال بودم که شادی‌ها و نگرانی‌هایم را اینجا با آدم‌ها به اشتراک می‌گذاشتم و امیدوارم که همه این خاطرات پایه و میانبری برای یک دنیای هنری بهتر باشد. همچنین در طول این اقامت هنری، هنرمندان متعددی من را به کارگاه‌هایشان دعوت کردند و در آنجا با هم گفت‌و‌گو می‌کردیم و این مسأله باعث می‌شد که هرکدام از ما زاویه دید خودمان از دنیای هنر را با دیگری به اشتراک بگذاریم. این مسأله خیلی مهم است که دوستان قدیمی را ملاقات کنی و دوستان جدیدی نیز پیدا کنی، من خیلی خوش‌شانس بودم که امکان دیدار افراد مختلفی را در طول اقامتم در ایران داشتم. ناگفته نماند که طبیعت ایران نیز بسیار متفاوت از کره است و این مسأله هم تجربه بسیار مهم و تأثیرگذار دیگری برایم بود، واقعاً زمانی که به طبیعت ایران فکر می‌کنم هیجان‌زده می‌شوم و البته غذاهای ایرانی!
تجربه حضور در ایران و شرکت در این برنامه هنری، بر کار هنری شما تأثیرگذار بود؟
بله قطعاً.
همیشه تجربه کشورهای جدید برای همه ما تأثیرگذار و به یادماندنی است اما شاید چیزی به درک و تجربه هنری ما اضافه نکند، دوست داشتم بدانم که تا چه اندازه می‌توان از تجربه حضور در ایران بر روند هنری شما صحبت کرد؟
بله کاملاً متوجه منظور شما شدم و پاسخم این است که کاملاً تأثیرگذار بوده است. شاید در کارهایی که در ایران انجام دادم این تأثیرات مشهود نباشد اما ایده‌هایی دارم که بعداً انجام خواهم داد و می‌توانم بگویم که این ایده‌ها کاملاً برآمده از تجربه و حضور من در ایران است. شاید بیشترین تأثیر من از ایران به فرهنگ خاص مردم اینجا برگردد. من در طول این اقامت هنری زمان کافی برای ساخت کارهای کاملم نداشتم اما وقتی که به کره و چین برگردم، مطمئناً این آثار را خواهم ساخت.
دوست دارم کمی هم درباره کره و هنرمندان کره‌ای صحبت کنیم. لطفاً درباره هنرمعاصر در کره بگویید، شاید شناخت ما نسبت به هنرمعاصر در کره پایین باشد، چرا که منبعی برای این شناخت نداریم.
سؤال سختی است اما احساس می‌کنم هنرمعاصر در کره به مانند بسیاری از کشورهای دیگر درگیر مسأله بازار باشد، هنرمندان بسیاری هستند که به‌دنبال راه یافتن به حراجی‌ها و پول بیشتر هستند و طبیعتاً هنرمندانی هم هستند که در پی تجربه عمیق‌تر هنری می‌روند و لزوماً برای بازار و پول کار نمی‌کنند. البته بواسطه تمرکزی که در زمینه هنرمحیطی داشته‌ام، شاید نتوانم صحبت دقیقی درباره هنرمعاصر کره داشته باشم. در واقع آن شناخت کافی را ندارم که اظهار نظر قطعی کنم. با توجه به تجربه حضور در چین برای تحصیلات دانشگاهی، شاید بتوانم تجربه و درک خودم از هنر معاصر کره را در قیاس با چین برای شما بگویم. اگر بخواهم صادقانه بگویم من هنر کلاسیک چین را بیشتر از آثار کره‌ای دوست دارم ولی در زمینه هنر مدرن می‌توان گفت که آثار مدرن و معاصر کره‌ای بهتر از آثار هنرمندان چینی است.
چرا؟
بیش از هر چیز فکر می‌کنم مربوط به مسائل فرهنگی باشد. هنر سنتی چینی بسیار با کیفیت است اما آثار مدرن آنها بواسطه سوسیالیست بودن آنها کمی تحت تأثیر قرار گرفته است، در واقع شاید کمی سیاست‌زده و ایدئولوژیک باشد.
درگیری‌های میان هنر سنتی و هنر مدرن را در کره و چین چطور می‌بینید؟ همیشه طرفدارانی در هر دو گروه وجود دارند که سرسختانه می‌خواهند آن یکی را رد کنند.
من هر دوی این هنرها را دوست دارم و سعی می‌کنم در هنر خودم ترکیبی از هنر سنتی و معاصر را داشته باشم اما قطعاً چنین درگیری‌هایی در کره و چین هم هست. در کره هنر مدرن طرفداران بیشتری دارد.
در میان هنرهای سنتی کره کدام‌یک اهمیت بیشتری دارد؟ نقاشی، مجسمه، صنایع دستی و...
به طور قطع نقاشی اهمیت بیشتری دارد.
لطفاً کمی بیشتر درباره این نقاشی‌ها برای ما بگویید. این نوع رفتار که هنرمندان سنتی شرقی برای نقاشی تنها به طبیعت می‌رفتند و به جای نقاشی از طبیعت به مراقبه پرداخته و در بازگشت به کارگاه یا خانه حس و دریافت خودشان را نقاشی می‌کردند، همچنان وجود دارد؟
نقاشی سنتی ما شامل کاغذ و کار با مرکب است. البته نقاشی با رنگ روغن هم داشته‌ایم اما اصل این نقاشی‌ها با آب‌مرکب کار شده‌اند. بله این گفته شما درست است و نقاشان چنین رفتاری داشته‌اند. اینکه چه تعداد هنرمند همچنان این گونه به شکل سنتی نقاشی می‌کنند را نمی‌دانم اما در چین پایبندی بیشتری به این سنت‌ها وجود دارد و در کره خیلی کمتر، هنرمندان کره‌ای شاید تا اندازه‌ای به هنر مدرن و معاصر روی آورده‌اند. به طور مثال پدرم و بسیاری از هنرمندان هم نسل و همراه با او در ابتدا نقاشی سنتی را آموخته‌اند و بعد در دانشگاه به نقاشی رنگ روغن پرداختند اما سال‌هاست که دیگر نقاشی نمی‌کنند و به کار در طبیعت و محیطی روی آورده‌اند.
در دانشگاه‌ها چطور؟ رشته‌های مختص به نقاشی سنتی کره‌ای وجود دارد؟
بله چنین رشته تحصیلی در دانشگاه‌ها هست اما تعداد کمی علاقه‌مند به حضور در این زمینه هستند و تعداد دانشجویان علاقه‌مند به هنر مدرن بسیار بیشتر از هنر سنتی است.
بگذارید به هنرمحیطی در کره جنوبی برسیم، پدر شما یکی از هنرمندان شاخص این هنر در کره جنوبی است و همچنین هنرمحیطی یا هنرطبیعت در کره جنوبی یکی از نقاط پر اهمیت این هنر در دنیاست، وضعیت این هنر در کشور شما چگونه است؟ چگونه این جریان در کره جنوبی به راه افتاد، چرا که فاصله چندانی هم با جریان جهانی این هنر نداشته‌اند؟
اگر بخواهم از هنرمحیطی و گروه «یاتو» بگویم، بله این هنرمندان چیزی حدود 37 سال پیش آغاز به کار کردند. یاتو انجمن هنرمندان محیطی در کره است. در آن زمان آنها هیچ حمایت دولتی نداشتند و دفتر آنها یک چادر در طبیعت بود. آنها با 10 نفر آغاز کردند و در آن زمان بسیار سخت بوده است. اسپانسر گرفتن برای هنرمحیطی بسیار سخت است.
اما در حال حاضر شما حمایت دولتی خوبی دارید؟
بله، درست است.
چه اتفاقی افتاد که هنرمندان کره‌ای شروع به کار در این زمینه کردند؟ هنرمحیطی در کره فاصله‌ای حدود 15 سال با این گرایش در کشورهای اروپایی و امریکا دارد اما می‌دانم که دسترسی آنها به این کشورها و مطلع شدن از این رویدادها چندان آسان نبوده است.
بله درست است. هنرمندان این جریان در شهر گوانگجو زندگی می‌کنند، این شهر رودخانه و جنگل‌های بسیاری دارد، این یک دلیل بوده است که آنها با طبیعت انس داشتند. اما یک نکته مهم این است که درهمان زمان یعنی حدود 35 تا 37 سال پیش دولت هنرمندان را بسیار تحت فشار می‌گذاشت و کار هنرمندان چندان راحت نبود. در واقع هنرمندان چندان آزاد نبودند و اگر هنرمندی درباره سیاست حرف می‌زد شاید او را دستگیر می‌کردند. تمام گالری‌ها هم با دولت در ارتباط بودند و این گالری‌ها هم فقط در شهر سئول وجود داشت. هنرمندان شهرهای دیگر به غیر از سئول کار بسیار سختی برای نمایشگاه گذاشتن داشتند. هنرمندان محیطی از این شرایط تنفر داشتند و سعی می‌کنند که بدون نمایشگاه گذاشتن در این گالری‌ها و فضای رسمی و دولتی کار کنند تا آزادی کار داشته‌ باشند. بنابراین آنها به طبیعت روی می‌آورند و کارشان را در کنار رودخانه شهر گوانگجو آغاز می‌کنند.
همچنین آنها در ابتدا سعی می‌کنند که وسایل و ابزار مختلفی را در طبیعت تجربه کنند اما کم کم به استفاده از مواد و مصالح طبیعی می‌پردازند و مواد غیرطبیعی حذف می‌شود. بدن نیز برای این هنرمندان بسیار اهمیت داشته است.
ما پیش از آغاز این جریان در کره، گروه‌های پیشرو مهمی همچون گروه گوتای را در ژاپن داریم، آیا هنرمندان کره‌ای با این گروه یا هنرمندان مشابه در ارتباط بوده‌اند؟
تا جایی که می‌دانم، خیر. در آن زمان ارتباط با کشورهای دیگر بسیار سخت و پیچیده بوده است، تنها شاید از طریق نامه در ارتباط بوده‌اند و هزینه تلفن به کشورهای خارجی بسیار بوده و می‌دانم که نخستین گروه خارجی که آنها به کره دعوت کردند و با آنها در ارتباط بودند از آلمان بوده است.
چه تفاوتی میان هنرمحیطی در کره با سایر کشورها وجود دارد؟ می‌توانید شاخصه‌های این هنر را در کره برای ما بگویید؟
شاید اصلی‌ترین تفاوت همان استفاده از مواد طبیعی و نبردن هیچ وسیله‌ اضافه به طبیعت است. شاید در اروپا یا امریکا و حتی ایران، هنرمندان از ابزاری به غیر از مواد طبیعی و بدن استفاده کنند.دیدگاه‌های بسیار متفاوتی در این زمینه وجود دارد و همه قابل احترام هستند. پیش از اینکه به ایران بیایم، پدرم به من می‌گفت که در ایران می‌توانی چیزهای بسیار زیادی از هنرمندان ایرانی یاد بگیری چرا که هنرمحیطی در ایران بسیار قوی است و هنرمندان انرژی و ایده‌های بسیار بالا و با کیفیتی دارند.
یک پرسشی که گاهی به ذهن مخاطب می‌رسد این است که فلسفه این سادگی در آثار هنرمحیطی کره‌ای ارتباطی با همان فلسفه نقاشی‌های سنتی دارد؟ در واقع هنرمندان محیطی کره‌ای هم حس و دریافت‌شان را از طبیعت به نمایش می‌گذارند.
من این‌طور فکر نمی‌کنم. در پاسخ پرسش‌های قبلی فراموش کردم بگویم که هنرمندان کره‌ای اهمیت زیادی به طبیعت و محیط می‌دهند. شاید بتوان گفت که در لندآرت‌ها هم چندان توجهی به محیط نمی‌شود و طبیعت فقط به‌عنوان زمینه استفاده می‌شود اما در هنرطبیعت این توجه و اهمیت نسبت به طبیعت وجود دارد. تفاوت اینجا است که هنرمندان محیطی به محیط و طبیعت توجه می‌کنند اما نقاشان سنتی فقط ایده خودشان را از طبیعت می‌گیرند و می‌گویند این ایده و نقاشی من است و اینجا طبیعت و محیط فقط بهانه است و چندان اهمیتی ندارد. البته این نظر من است و شاید هنرمندان دیگر متفاوت تر از من ببینند./روزنامه ایران

نظر شما