«هما شفابخش» بانوی فعال قرآنی درگذشت
صاحبخبر - ادامه از صفحه اول: * آشنایی با بانوی پیشکسوت قرآنی شفابخشنظام متولد ۱۳۰۶ از اهالی خیابان دامپزشکی تهران است؛ پدر این معلم قرآن دامپزشک و مادرش خانهدار بود که پس از اتمام مأموریت پدر وی از اردبیل به تهران آمدند، وی ۱۸ ساله بود که ازدواج کرد و با وجود علاقه بسیاری که نسبت به کتاب و روزنامه داشت، نمیتوانست از این عملکرد بهرهمند شود. بانو شفابخش یکی از عوامل آغاز راه آموزش و تدریس قرآن را عشق به خواندن میداند؛ میل به آموزشی که خداوند در فطرت هر انسانی نهاده، این بانوی بزرگوار را نیز بر آن داشت تا همت کند و در روزگاری که داشتن سواد برای زنان، امری دور از ذهن بود، به آموختن بپردازد. * درآمدزایی از طریق خیاطی وی، زندگی سختی در پیش رو داشته است، حتی با وجود دشوار بودن شرایط زندگی توانست همراه با خیاطی به فراگیری فنون و علوم قرآن کریم بپردازد؛ باید گفت که در آن زمان آنطور که باید بانوان نمیتوانستند در مکتبخانهها یا مدارس حضور یابند، همچنین برخی از خانوادهها با اجرای این روند در محله یا شهر سکونتشان مشکل داشتند. اما چه چیزی میتوانست مانع و سدی در برابر قدرت اراده این بانوی بزرگوار باشد؟ او که اینک تصمیم خود را برای ارضای میل به دانستن، گرفته بود و قدم در این راه نهاده بود، هر سدی را از سر راه خود بر میداشت و قداست هدفش، گامهای او را در مسیر قویتر و استوارتر میکرد. * چه شد که وارد عرصه قرآن و معلمی شدید؟ بانو شفابخش، یا به قول بانوان هممحلی، «هماخانم» در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از روزهای آغاز میگوید، از شوری که سراسر وجودش را در بر گرفته و مسیر دانستن اون را به سمتی کشاند که امروز به عنوان یک پیشکسوت و یک معلم قرآن که قرآنآموزان بسیاری را در دامن خود پرورانده، مورد توجه بسیاری از قرآنآموزانش و اهلی محل قرار دارد. وی در رابطه با اولین گامهای ورودش به عرصه آموختن و آموزش قرآن میگیود: پس از به دنیا آمدن حسین، فرزند بزرگم توانستم او را تا مدرسه همراهی کنم و همین موجب شد تا به ندرت کتاب و روزنامه مطالعه کنم؛ آن زمان علاقه وافری نسبت به خواندن روزنامه داشتم، امّا پس از به دنیا آمدن فرزندان دیگر در جلسات قرآن شرکت کردم و همین امر، زمینهای برای ورود من به عرصه آموختن و آموزش دادن شد. *مادر؛ ریشه مهرورزی پروردگار جهانیان به راستی این چه حسی است که مادر به هر سختی که شده فرزندان خود را در ناز و نعمت بزرگ میکند، بدون آنکه خم بر ابروانشان دیده شود؛ خداوند کانون مرکزی همه محبتهاست و مادر یکی از ریشههای مهرورزی پروردگار جهانیان است، چنانچه حضرت علی(ع) میفرمایند: «مهرورزی و مهربانی نیمی از خرد است». وی که چشمانش به دنبال یادآوری اولین گامهای مقدس قرآنآموزی در زندگی مادرانهاش، در هالهای از باران مینشیند، از روزهایی یاد میکند که همراه فاطمه، فرزند پنجم خانواده نکوفال که چند ماهه بود، در جلسات قرآن یکی از اهالی خیابان دامپزشکی شرکت میکرد؛ و همان آغاز، او را در مسیری قرار داد که هر روز گامهای خود را برای طی کردن آن راه راست، محکمتر بر دارد. بانو شفابخش میگوید: تلاوت قرآن در آن جلسات، سبب شد تا من هم بخشی از آیات قرآن را قرائت کنم امّا به دلیل اینکه آشنایی نسبی به زبان عربی نداشتم، نتوانستم و این باعث شد تا من انگیزه فراگیری قرآن را داشته باشم. * «عذرا خانم»؛ نخستین معلم قرآن بانو شفابخش این معلم قرآن از خاطره خود در رابطه با یاد گرفتن قرآن از سوی اولین معلماش میگوید: من زمانیکه خیاطی میکردم، زمان بسیاری نداشتم تا به صورت مکرر در جلسات قرآن شرکت کنم و این در حالی بود که علاقه وافری نسبت به این امر داشتم؛ یک روز که در داخل کوچه به سمت منزل بودم، خانمی پیر را دیدم. «عذرا خانم»، زنی کهنسال بود که به دلیل فقر و نداشتن مکانی برای زندگی، در شرایط سختی زندگی میکرد. به گفته بانو شفابخشنظام، «عذرا خانم» مکانی برای زندگی کردن نداشت؛ وقتی با او صحبت کردم، متوجه شدم نسبت به قرآن کریم تسلط کامل را دارد؛ آنجا بود که من هر روز از ساعت ۵ صبح تا ۱۷ بعدازظهر از عذرا خانم قرآن را یاد میگرفتن. و این رازهای کوچکی که گاهی در زندگی سخت انسانهای موفق دیده میشود ما را بر این میدارد تا بیاندیشیم؛ به وسیلهای که خداوند برای تحقق هدفی خیر در مسیر زندگی هر کس قرار میدهد و اینگونه بود که بانو شفابخش، توسط «عذرخانم» آموزههای قرآنی خویش را بیش از پیش قوی و محکم میساخت تا بتواند از آیه آیههای کلام الهی بهرهمند شود و در این مسیر همچنان گامهای آهسته و پیوسته خود را به پیش برد. پسر ارشد خانواده نکوفال طی سه سال به انگلستان سفر کرد و در آنجا توانست تحصیلات عالیه خود را بگذراند؛ پس از سه سال که به خانه خویش برگشت به مادر گفت: نمیخواهد خیاطی کنی، تنها به آموزش قرآن برای دیگر افراد بپرداز تا همگان با قرآن مأنوس شوند؛ و اینگونه بود که مادر، پس از به بار نشستن میوههای باغ زندگی، لختی آسایید و در سایه انوار متبرک قرآن، بانویی شد که همانند شمعی، در راه آموزش قرآن، به اطراف نور میبخشید. * چراغ جلسات قرآن را بعد از من روشن بدارید وی مهمترین ویژگی یک معلم را فروتنی میداند و معتقد است که یک معلم باید نسبت به شاگرد خویش احترام داشته باشد و او را در لحظات مختلف آموزشی، نا امید نکند؛ وصیتی که این معلم قرآن به شاگردانش دارد، این است که بعد از او قرآن بخوانند و چراغ این سلسله جلسات را خاموش نکنند. و شاید یکی از مهمترین آرزوهای این روزهای مادر، روشنایی بخشی به دلهایی است که سالیان سال در پرتوی تلالو قرآن، بهرهمند میشوند و چشمان مادر در اشک مینشیند وقتی با لبخندی ماندگار، از تنها وصیتش میگوید؛ از روشن ماندن چراغ جلساتی که روزهایی بسیار روشنکننده دلها بود. * آموزش مبانی تفسیر، مفاهیم و نتیجهگیری از معانی بانو شفابخش که هنوز با وجود کسالت، چراغ جلسات قرآن خانهاش را روشن نگه داشته، میگوید: هنوز کلاسهایی برای افراد در طول هفته همراه با تفسیر، ترجمه و مفاهیم برگزار میشود و از همه مهمتر نتیجهگیری از معانی آیات قرآن است که همین عامل افزایش علاقه قرآنآموزان به این جلسات میشود. * استماع به هنگام تلاوت قرآن توسط مادر بانو شفابخش درپاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه برگزاری کلاسهای آموزش قرآن، چه تأثیری در روند تربیتی کودکان وی داشته است، میگوید: فرزندان من عاشق قرآن هستند، جواد، فرزند ششم خانواده در زمانیکه تنها دو سال داشت در کلاسهای قرآن شرکت میکرد و دست بر زیر چانه میگذاشت و به آیات تلاوت شده، گوش میداد و در پایان پس از قرائت دعای فرج، در خواندن این دعا با ما همراه میشد و چنین است که در دامان چنین مادری فرزندانی پرورش مییابند که با قرآن کریم مأنوسند و اغلب آنها دارای تحصیلات علوم قرآنی، استاد قرآن یا حوزه علمیه هستند. بانو شفابخشنظام، این معلم قرآن معتقد است که برای آموزش قرآن باید راهکارهای متفاوتی را اجرایی کرد تا فرد با اراده خویش نسبت به این امر توجه داشته باشد؛ باید گفت که سرمشقهای این معلم قرآن توانسته افراد بسیاری را از زمان کودکی تا بزرگسالی با قرآن آشنا کند. * برگزاری کلاسهای آموزش قرآن در حیاط خانه وی کلاسهای آموزشی را در خانه ویژه پسران و دختران برگزار میکرد اما در ادامه روند برگزاری دورههای آموزشی در خانه به دلیل کمبود فضا، برخی از کلاسها در حیاط منزل این معلم قرآن برگزار میشد. و خشت خشت آجرهای دیوار حیاط این خانه شاهد و شنوای تلاوتهایی بوده و روزهایی که قرآنآموزان با میل به آموزش بیشتر در کنار بانو شفابخش میماندند و سرما و گرما و سختی روزهایی که میآمد و میرفت، خللی در عشقی که «هما خانم» به واسطه جذبه وحی، در قلبهایشان میکاشت، وارد نمیکرد. پس از استقبال افراد بیشتری از کلاسها و جلسات قرآن بانو شفابخشنظام، کلاسهای آموزش قرآن به مسجد محله منتقل شد. وی در این رابطه میگوید: به منظور حضور قرآنآموزان در کلاسهای آموزش قرآن و محدود بودن فضاء، درصدد آن برآمدیم تا این سلسله جلسات را به مساجد محل انتقال دهیم. در کلاسهای آموزش قرآن این معلم از دختر ۶ ساله تا بانوان ۵۰ ساله حضور مییافتند که باید یادآور شد این سلسله جلسات هر روز در مدت زمانهای متوالی اجرایی میشد؛ همینطور مهمترین مبحثی که در این کلاسها توسط شفابخشنظام بیان میشد، تفسیر و ترجمه آیات بود. این معلم قرآن دارای شاگردان بسیاری بود که طی تهیه این گزارش، دو نفر از شاگردان وی حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد رضوی، امام جماعت مسجد حضرت علیاکبر(ع) و امیر اشراقی، مسئول روابط عمومی معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد اسلامی که جانباز ۲۵ درصد نیز هست، حضور یافتند. * شرکت خردسالان در کلاسهای آموزش قرآن بانو شفابخش به گفته حجتالاسلام رضوی که وی از فعالان سیاسی پیش از انقلاب نیز بوده است، تمامی اهالی محله برای فراگیری قرآن کریم و آموزههای ناب قرآن مدیون بانو شفابخشنظام، هستند. امام جماعت مسجد حضرت علی اکبر(ع) معتقد است که بانو شفابخشنظام، یک مبلّغ و مروج قرآن است امّا افسوس که همانند گذشته آن طور که باید این جلسات بهصورت مداوم و مستمر تشکیل نمیشود. حجتالاسلام رضوی شاگرد این معلم قرآن، از ۷ سالگی در این کلاسهای آموزش قرآن این بانو حضور یافته است و هماکنون با گذشت ۵۰ سال از این دوره، همچنان خود را شاگرد بانو شفابخشنظام میداند. وی که از روحانیون و از ائمه جماعات مساجد نیز است، زمانی که وارد اتاق میشود و بانو شفابخش را میبیند، بوسه بر چادر این بانوی بزرگ قرآنی میزند و اوج احترام خویش را در دعای خیر برای اولین معلم قرآنش به نمایش میگذارد. * تعالیم قرآن؛ عامل تأثیرگذار بر دور شدن خردسالان از فساد و تباهی حجتالاسلام رضوی در بخشی دیگر از این دیدار به تأثیر آموزش قرآن کریم در سرای محله دامپزشکی اشاره کرد و گفت: پیامبر اکرم(ص) در رابطه با فضائل قرآن میفرمایند: «خیرُکم من تعلّم القرآن و علّمه»، «بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و به دیگران بیاموزد»؛ بهطورقطع این جلسات قرآنی توانسته جوانان را به سمت تعالیم قرآن ترغیب کند، کسی که به قرآن وارد شود از لغزش به سوی فساد و تباهی دور میشود. * رواج امر خیر ازدواج در کلاسهای آموزش قرآن به واسطه بانو شفابخشنظام بنابر اظهارات امام جماعت مسجد حضرت علیاکبر(ع)، بانو شفابخش توفیق بالایی داشته که توانسته از خردسال تا بزرگسال را تحت پوشش آموزش قرآن قرار دهد؛ این معلم قرآن علاوه بر آموزش قرآن در رابطه با امور خیر مربوط به جوانان نیز فعال بوده است. مستند این دیدار، در این گزارش نشاندهنده آن است که همکلام شدن با این معلم پیشکوست قرآنی سراسر شور بود و آموختن؛ افراد با اشتیاق کامل در کلاسهای آموزش قرآن وی حضور مییابند؛ میهمان شدن ما برای چند ساعتی در کنار بانو هما شفابخشنظام، معلم پیشکسوت قرآن بهانهای شد تا علاوه بر آشنایی با وی از بدو تولّد تاکنون، همدرد لحظات دشوار این معلم قرآن در مسیر زندگی و رسیدن به برای آموزش قرآن شویم؛ بانویی که گرچه رد خطوط زمانه در صورتش هویداست اما آرامشی در نگاه و قلب خویش به همراه دارد که مصداقی عینی از آیه شریفه «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» است. متن کامل در etedaldaily.ir∎
نظر شما