برزو نیکنژاد از «ناخواسته» و کارنامه سینماییاش میگوید
تأخیر « ناخواسته» در روایتگری از عشق
صاحبخبر - کامبیز حضرتی روزنامه نگار اتفاقات ناخواسته در زندگی ما تأثیرات زیادی میگذارد. انگار بیش از آنکه خودمان آگاه باشیم اتفاقات مثبت و منفی مختلفی در زندگی ما میافتد و جریان حوادث، جاده زندگی ما را تغییر میدهد. خوب و بد اتفاقات را به تنهایی نمیتوانیم تعیین کنیم اما سیر حوادث است که ما را در زندگی به پیش میراند. ما خواسته، کاری میکنیم برای دوری از ناخواستههای سر زده، ولی گهگاه سرنوشتمان جور دیگری رقم میخورد؛ با همین ناخواستهها. «ناخواسته» نخسین فیلم نیکنژاد بعد از گذشت پنج سال به روی پرده آمد. زمانی که برزو نیکنژاد این فیلم را در سال 1392ساخت -و در جشنواره فجر آن سال مورد توجه قرار گرفت- کسی از جمله خود فیلمساز تصور نمیکرد، فیلم حدود 5 سال از اکران بازماند. فیلمی که در همان سال نامزد بهترین کارگردانی (نگاهی نو) شد. بعد از آن نیکنژاد سینمای دیگری را با کمدیهایی چون «زاپاس» و «لونه زنبور» تجربه کرد. با این فیلمساز درباره اکران دیرهنگام نخستین فیلمش و کارنامه او به گفتوگو نشستیم. کمدی «لونه زنبور» اکران نوروزی امسال را داشت و پس از آن «ناخواسته» به نمایش درآمد. با وجود ظرفیت محدود اکران عمومی ممکن است این تصور پیش بیاید که برای اکران این فیلم لابی شده است. چه اتفاقی برای اکران این دو فیلم افتاد؟ بعید میدانم که چنین تصوری برای کسی پیش بیاید چون این فیلم در یک زمان مرده به اکران درآمد. شبهای ماه رمضان حالت معنوی خاصی در جامعه هست و تعطیلات و ایام عزاداری باعث میشود مردم به سینما نروند. آنها فیلم «ناخواسته» را بعد از 5 سال و بدون آنکه دلیل عدم نمایش آن معلوم باشد در این زمان مرده و در ایام سنگین عزاداری اکران کردند. اینطور که معلوم است شما با زمان اکران «ناخواسته» موافق نیستید؟ صددرصد موافق نیستم. در این زمان بخش زیادی از مردم سینما نمیروند. قرار بود اتفاقات دیگری بیفتد و احتمالاً فیلمهای دیگر از اکران در این زمان منصرف شدند و گفتند چه کنیم و چه نکنیم و در نهایت «ناخواسته» را اکران کردند. این زمان خیلی بد است و ما شرمنده تهیهکننده خواهیم شد. فیلم در این تاریخ فروش خوبی نخواهد داشت. محمدحسین لطیفی تهیهکننده فیلم است. شما پیش از آن نویسنده فیلمنامه «دودکش» بهکارگردانی لطیفی بودید. چه شد که او تهیهکننده «ناخواسته» شد؟ تهیهکننده «ناخواسته» امیرسیدزاده و محمدحسین لطیفی هستند. ما با آقای سیدزاده برای تهیه فیلم صحبت کردیم اما از آن جا که با آقای لطیفی دوست بودیم از او خواهش کردم در کنار ما باشد. تهیهکننده این دو نفر هستند و خیلی ساده این همکاری انجام شد. معمولاً فیلمهای شما پرفروش بودند اما «ناخواسته» از نظر فضا با فیلمهای کمدی شما بسیار فرق دارد. با وجود این از فروش این فیلم چه تصوری داشتید؟ اگر «ناخواسته» در زمان خودش اکران میشد اتفاق خوبی میافتاد. این فیلم یک قصه عاشقانه است و جدا از آنکه فیلم در جشنواره فجر کاندید بهترین کارگردانی شد، دیپلم افتخار بهترین فیلمبرداری را دریافت کرد و در جشنوارههای سانتاباربارای امریکا، مونترال کانادا و...تقدیر شده و جزو فیلمهایی است که همه منتقدین دوستش داشتند. اما چنین فیلمی بعد از 5 سال در یک تایم مرده به روی پرده آمد. با این شرایط نمیشود انتظار عجیبی از فروش این فیلم داشت. این فیلم برای شما بسیار مهم است. چون نخستین فیلمی است که شما کارگردانی کردید و از طرف دیگر دغدغه سینمایی شما است. چرا با وجود این علاقه و دغدغه اجتماعی یک شیوه دیگر و سینمای کمدی را از شما دیدیم؟ من این دغدغه مشترک را در تمام فیلمهایم دارم. علاقه من سینمای عاشقانه است. در «زاپاس» هم یک عاشقانه صرف داریم که با لحن کمدی بیان میشود. «دردسرهای عظیم» هم در تلویزیون یک عاشقانه با رگههای کمدی بود. این عاشقانه میتواند درام، کمدی، تراژدی و...باشد. کمدیهایی که کار کردم نیز به همین دلیل با سایر کمدیها فرق دارد. ولی این قصه عاشقانه در «لونه زنبور» وجود نداشت. فیلمنامه این فیلم متعلق به محسن کیایی است و من فقط آن را اجرا کردم. این علاقه به قصههای عاشقانه را در مورد نویسندگی و کارگردانی شخص خودم میگویم. «دودکش» هم یک قصه عاشقانه داشت و من اساساً دنیای بدون عشق را نمیفهمم. سعی میکنم عشق را در شیوههای مختلف از جمله رفاقت، عشق به شهرت یا عشق یک دختر و پسر به یکدیگر نشان بدهم. انواع و اقسام عاشقیها در دنیا وجود دارد و «ناخواسته» یک نوع از این قصههای عاشقانه است. در سینمایی که سکه رایج قصه خیانت و گسست عاشقانه است چرا دنبال قصه عشق میروید؟ این دغدغه یک موضع اجتماعی است یا یک گرایش شخصی؟ داستانهای خیانت را نمیفهمم. نه اینکه چنین چیزی وجود ندارد بلکه همه ما نظایرش را دیدهایم ولی من نمیخواهم به این موضوع بپردازم. به نظرم آنقدر زیباییها وجود دارد که پرداختن به آن لازم نیست. تعریفی از هنر وجود دارد که میگوید: هنر به وجود آمده است تا زندگی را قشنگتر ببینیم و سختیهای زندگی را تحمل کنیم. شاید پایان فیلم «ناخواسته» تراژدی باشد اما نمیتوانیم بگوییم بعد از تماشای این فیلم حال خوبی نداریم. چون در آن یک حال عاشقانه است که مخاطب را به فکر وادار میکند. سعی کردم در تمام فیلمها به لحظه ورود به سالن و خروج از آن فکر کنم تا حالمان حال دیگری باشد. تلخی داستان «ناخواسته» حتی به لو رفتن فیلم هم برمیگردد. در حق «ناخواسته» جفا شد. فیلم یک عاشقانه خیلی لطیف است. امیدوارم اتفاقات دیگری در اکران فیلم بیفتد. خیلی از آدمهای ایران زمین به شکلهای مختلفی «ناخواسته» را در این 5 سال دیدهاند. متأسفانه بخشی از فیلم بیرون آمد و برای دانلود در اینترنت پخش شد و شبکههای ماهوارهای خارج کشور آن را پخش کردند. مطمئناً نه من و نه تهیهکننده راضی به این اتفاق نبودیم. کاری هم در این راستا انجام دادید یا نه؟ بعضی وقتها ناخواسته اتفاقاتی پیش میآید که تو در آن ناخواستگی قرار میگیری. برای «ناخواسته» خیلی از این اتفاقات ناخواسته بهوجود آمد. شاید مهمترین اتفاق ناخواسته اکران فیلم پس از 5 سال است. شما دلیلی برای این عدم اکران پیدا کردید؟ دلیل روشنی پیدا نکردم ولی احتمالاً سیاست و روابطی در اکران وجود دارد که لااقل من آن را بلد نیستم. احتمالاً آقای سیدزاده هم جزو این روابط نیست و خود به خود این اتفاقات برای فیلم میافتد. یکبار هست که فیلم بد است و مشمول این اتفاق میشود که البته طبیعی است ولی «ناخواسته» در هر جشنواره داخلی و خارجیای که رفته مورد تحسین قرار گرفته است. آن هم از سوی مخاطبان و منتقدان داخلی و خارجی. در این شرایط وقتی برای فیلم من چنین اتفاقاتی میافتد ربطی به فیلمساز ندارد. این اتفاق به پسافیلمبرداری برمیگردد که من در آن نقشی ندارم. جای تعجب اینجا است که این اتفاق برای «زاپاس» و «لونه زنبور» نیفتاد. کلاً قانون سینمای کمدی فرق میکند. سینمای کمدی سینمای پرمخاطبتری است و بواسطه شکل فیلم اتفاقی برای آن میافتد و روابط و لابیگری در آن نیست. اگر در سینما یکی- دو نیکنژاد دیگر هم هستند نسبتی با من ندارند. من از 28 سال پیش از شهرستان آمدهام سینما و کارم را دنبال میکنم. دم مردم گرم که حمایت کردند و لطفشان شامل حالم شد. اگر این حمایت نبود حتماً اتفاقات طور دیگری رقم میخورد. «ناخواسته» بعد از 5 سال لطمه زیادی از بابت داستان نخورده و فیلم بیات نشده است. چرا؟ این فیلم 15 سال دیگر هم قابل دیدن است. فیلمهایی که برپایه قصه عاشقانه و روابط عاشقانه هستند کهنه نمیشوند. فیلم «ناخواسته» تاریخ مصرف ندارد. اگر عشق و عاشقی تاریخ مصرف داشته باشد فیلم هم منقضی میشود. خیلی ها انتظار این را دارند که از نیکنژاد کمدی ببینند ولی خیلیها به کهنه نشدن فیلم اشاره داشتند و ما کامنتهایی از این مخاطبان داریم. من در روز اول اکران فیلم اشاره کردم که قرار نیست «ناخواسته» را ببینیم و بخندیم. من صادقانه رویکرد فیلم را اعلام کردم. در طراحی پوستر و تبلیغات هم به این موضوع اشاره کردیم. اما به اعتقاد من «ناخواسته» بسیار فیلم قابل احترامی است. اصطلاحی برای فیلمهایی که نمیفروشد وجود دارد که میگویند فیلم شریفی است ولی واقعاً برای تولید این فیلم یک گروه صادقانه تلاش کردند و زحمت کشیدند. فیلم در جاده و در ماشین میگذرد و فضای سختی دارد. از تلاشهای زمان تولید بگویید. شرایط تولید فیلم در سال 92 با 97 بسیار متفاوت است. شاید خود من هم نتوانم دوباره «ناخواسته» را بسازم. تصور کنید یک پلان عبوری از یک ماشین در تهران چه ماجراهای طولانیای دارد. در جادههای ایران که سالانه صدهزار تصادف و مرگ ومیر انجام میشود فیلمبرداری کردن کار آسانی نیست. ما با یک گروه 60 نفره وسط کامیون و ماشینها در همین جادهها کار کردیم. ما در همین اتوبانهایی که مردم تردد میکنند بدون آنکه سعی کنیم برایشان مزاحمت ایجاد کنیم عادی کار کردیم. آن هم در شرایطی که هرلحظه احتمال داشته است برای ما اتفاقات ناگواری پیش بیاید. سختیهایی که در خارج از کشور دیده شد اما در ایران دیده نشد وبرای من عجیب است. زمانی که «ناخواسته» را کار میکردید گرچه یک کارگردان فیلم اولی بودید اما در عین حال بازیگرهای خوبی را در دسترس خودتان داشتید. فکر نمیکنید در این زمینه خوششانس بودید؟ من همیشه آدم خوششانسی بودم. اگر بدشانس بودم مورد توجه قرار نمیگرفتم و شما به من زنگ نمیزدید. اما فکر نمیکنم این امکان برای فیلماولیها براحتی امکانپذیر باشد. من 21 سال دستیاری کردم. این مدت طولانی به من یادداد که چه رفتاری را با آدمها در پیش بگیرم. بازیگران من لطف کردند، احترام گذاشتند و به تولید کار یک کارگردان فیلم اولی کمک کردند. الان خیلی از بازیگران مطرح ما در فیلمهای کوتاه رایگان بازی میکنند. محبت، دوستی و رفاقت در سینما بشدت وجود دارد. درست است که برای ستارهها دستمزد داده میشود ولی خیلی از همین ستارهها در فیلمهای هنری و فیلم کوتاه جوانان رایگان کار میکنند. آن کسی که یک روز هم قرار بود در «ناخواسته» بازی کند لطف داشته است. مثلاً همایون ارشادی 3 روز در فیلم کار داشت اما 18 ساعت راه پیمود تا به ما رسید. اینکار جز لطف چیزی دیگری نبوده است. فرهاد قائمیان، مهدی فقیه، مهتاب کرامتی، الناز حبیبی، ستاره اسکندری و... همه واقعاً به من لطف داشتند. بخش زیادی از کارآنها در حد هدیه برای من بوده است. معمولاً در کار شما یکدستی در بازیها وجود دارد. چگونه با بازیگر کار میکنید؟ تلاش میکنم همه چیز باورپذیر باشد. ما هرکاری میکنیم تا مخاطب باور کند اگر خودمان به آن باور نداشته باشیم نمیتوانیم آن را اجرا کنیم. بازیگر کار راحتی انجام نمیدهد. بیشتر بازیگرهای من در میزانسن کار میکنند و در حرکت هستند. کمتر در سکانسهای من سکون وجود دارد. به نظرم ما در زمانهای هستیم که تماشاگر حوصله تماشای سه دقیقه فیلم در فضای مجازی را ندارد. چه طور میشود ما سکانسی بگیریم که ریتم نداشته باشد و ایستا باشد؟ احساس میکنم «ناخواسته» با عدم اکران 5 سالهاش شما را به سینمای کمدی سوق داد. این طور نیست؟ من سینمای کمدی را دوست دارم. سینمای کمدی بسیار شریف است و چون هرکسی کار در آن را بلد نیست آن را نفی میکند. در کمدی به نظر من سه اتفاق وجود دارد: قصه، موقعیت کمدی و دیالوگ خندهدار. از نظر من فیلمنامه کمدی سه برابر یک قصه معمولی زحمت و وقت میخواهد. خنداندن مردم ما هم که خودشان بلدند بخندند کار سختی است. اگر کسی کار در سینمای کمدی را بلد است دمش گرم. یادداشـــت بیعدالتی در اکران گریبان ما را گرفت امیر سیدزاده فیلم ناخواسته 5 سال از اکران بازماند. ترافیک شدید فیلمهای تولیدی بعلاوه بیعدالتی در اکران فیلمها در طول سالهای گذشته باعث در محاق قرار گرفتن فیلم شد و با وجود تلاش تهیهکننده متأسفانه ما نتوانستیم زمان اکران زودتری برای فیلم بگیریم. الان ملاحظه میکنید که زمان اکران مرده به ما دادند. یعنی فیلم در ماه رمضان و بلیت نیمبها و در زمان مسابقات جام جهانی اکران گرفت. اما از آن جا که خود فیلم دارای قابلیت مختلف و بازخوردهای مختلف اجتماعی است مخاطبان برخورد خوبی با ساختار فیلم داشتهاند. همین اعتبار و آبروی فیلم برای ما جبران مافات میکند. ما قطعاً از اکران فیلم در چنین زمانی راضی نیستیم چون دچار بیعدالتی در اکران شدیم. در چنین شرایطی فیلمهای اجتماعی خوب مانند «ناخواسته» قربانی میشوند. این موضوع غیرقابلانکار است اما ظاهراً چارهای نیست و نمیشود کاری انجام داد. به اعتقاد من یک شورای باصلاحیت باید نظارت کند که این اتفاق برای فیلمهای خوب اجتماعی نیفتد. این فیلم که 5 سال پیش در فجر تحسین شد تا امروز معطل ماند. این اتفاق جای پرسش و تعجب دارد و ما این موضوع را به خدا واگذار میکنیم. البته کسانی در این رابطه با استفاده از رانت در سینما هرنوع فیلم غیرقابل اکرانی را اکران کردند و جای این فیلم را تنگ کردند.با وجودی که شرایط تولید در سال 92 برای تولید این فیلم سخت بود این پروژه به انجام رسید. دلیل سختی کار به خاطر جادهای بودن خود آن بود. فیلم از قم و بیابانهای اطراف قم شروع میشد و تا خور و بیابانک اصفهان پیش میرفت. فیلم شرایط تولید بیابانی داشت و گرما و سرمای آن بسیار شدید بود. گروهی متشکل از 40 نفر شبانهروز کار کردند و فیلم را به ثمر رساندند. آن هم در بیابانهایی که کمترین عارضهاش مار وعقرب بود. همانطور که در فیلم میبینید لوکیشن ما بسیار سخت بود و اسکان بچهها خیلی مشکل بود اما با وجود این مسائل دوستان دست به دست هم دادند و یک فیلم آبرومند را ساختند. امروز شرایط تولید به سرمایه زیادتری نیاز دارد. اگر بخواهیم همین فیلم را با شرایط امروز تولید کنیم سه برابر آن زمان هزینه میبرد. برزو نیکنژاد یک کارگردان با استعداد و یک نویسنده خوب است. معمولاً کارگردانهایی که خودشان مؤلف هستند نبوغ و استعداد ذاتی بیشتری در تولید آثار به نسبت کارگردانهای غیرنویسنده دارند. او ضمن اینکه نبوغ ذاتی دارد استعدادی هم در نویسندگی دارد. همین موضوع در ساختار کارشان اثر میگذارد. من در همکاری با او در «ناخواسته» بهعنوان کار اول او خیلی از او دفاع میکنم. نه تنها منکر خوب بودن فیلمهای بعدی او نیستم اما همچنان فکر میکنم که این کار جزو بهترین کارهای اوست. دلیل آن هم نزدیکی فیلم به فضای حاکم برجامعه، باورها و اعتقادات شخصی ما نسبت به سینما، تولید، جامعه و... است. اینها بهنظر من شروط اصلی تولید این فیلم در آن زمان شده است. فیلم یک داستان پاکیزه و شریف و عاشقانه دارد که قدیمی شدنی نیست. خواسته طبیعی و شخصی ما این است که هزینه فیلم برگردد اما نمیدانم این اتفاق میافتد که در این شرایط نابسامان اکران سرمایه اولیه فیلم برگردد. باید امیدوار باشیم. یادداشــت یک فیلم جادهای سخت مسعود سلامی مدیر فیلمبرداری برزو نیکنژاد را از زمانی که دستیار و برنامهریز سینما بود میشناختم و جزو قدیمیترهای سینما بود. «ناخواسته» جزو نخستین کارهایی بود که قرار بود بهعنوان کارگردان کار کند اما از آنجا که من با کارگردانهای فیلم اول زیاد کار کردم با او همراه شدم. شاید نصف بیشتر کارهای من در سینما همکاری با کارگردانهای کار اولی بوده است. با امیرسیدزاده نیز پیش از این در «زندگی جای دیگری است» بهکارگردانی منوچهر هادی و «آمین خواهیم گفت» سامان سالور همکاری داشتم. بدین ترتیب و با این آشنایی با گروه همراه شدم. «ناخواسته» یک فیلم جادهای سخت و چالشبرانگیز بود. در «زاپاس» دومین همکاری مشترک من و برزو نیکنژاد رقم خورد. او به نظر من یکی از بچههای سختی کشیده سینما است و پله پله مراحل رسیدن به کارگردانی را از سر گذرانده است. فکر میکنم اگر «ناخواسته» بموقع اکران میشد مسیر فیلمسازی برزو نیکنژاد هم تاحدودی تغییر پیدا میکرد. اما من هم نمیدانم چرا این فیلم 5 سال تمام معطل ماند. من و برزو نیکنژاد ترجیح میدادیم این فیلم در هنروتجربه اکران شود. من برای این فیلم دیپلم دستاورد فنی و هنری را از جشنواره فجر دریافت کردم. یعنی در این فیلم یک کار تجربی اتفاق افتاده که بهنظرم اگر در هنروتجربه اکران میشد اتفاقات بهتری میافتاد و مخاطبان بهتری میتوانستند با فیلم ارتباط برقرار کنند. اتفاقاً بهنظر من گروه هنروتجربه جای چنین فیلمهایی است اما مطمئناً تهیهکننده صلاح کار را بهتر میداند. تمام فیلم «ناخواسته» در جاده میگذرد و تنها لوکیشن مهم فیلم هم ماشین است. ما نخستین کاری که کردیم با طراح صحنه صحبت کردیم و دو ماشین شبیه هم درست کردیم. یکی از آنها را ماشین لانگشاتهای گذری کردیم و ماشین دوم را برای نماهای داخلی استفاده کردیم که من سقف آن را برداشتم. یعنی سقف آن را بریدم و دور تا دور آن را درست کردم تا جا برای کارگردان و صدابردار وجود داشته باشد و ریلهای مخصوص و یک کرین کوچک برای آن ساختیم. من و برزو تمام سعیمان را کردیم تا در ماشین هیچ پلان تکراریای نگیریم. سعی کردم تمام زوایای ماشین را نشان دهم بدون آنکه یک پلان آن تکراری باشد. حتی اگر توشات از جلو میگیرم نمای مشابه بعدیام یک مقدار اینورتر باشد. کار کردن در ماشین بسیار سخت بود و البته من هیچ نوری به ماشین ندادم و فقط با رفلکتور و نور طبیعی کارکردم. این اتفاق برای خودم قابل احترام است. این تصمیم برمیگردد به فیلمبرداری «ساکنین سرزمین سکوت» که اشاره و برگرفته از تأثیرات جریان دگما 95 لارنس فن تریه بود. ما اصول اساسی جریان دگما 95 را در «ساکنین سرزمین سکوت» مبنی بر نداشتن سهپایه، نداشتن نور و... رعایت کردم. البته در این فیلم شور جوانی و تجربهگرایی داشتیم. این تصمیم از آنجا آمد. در «ناخواسته» هم ماشین را با رفلکتور نور دادم. یعنی رفلکتور میگذاشتم و نور خورشید را میگرفتم. البته من تجربه کار کردن در فیلمهای تک لوکیشن را زیاد داشتم و این تجربه به کمکم آمد.∎
نظر شما