به گزارش ایران آنلاین به نقل از روزنامه ایران، روزنامه ال مصری فردای فینال لیگ قهرمانان اشارهای به قهرمانی رئال مادرید نکرد. به چند تصویر از اشتباهات لوریس کاریوس و یک عکس از برگردان گرت بیل روی آورد و تیتر صفحه اولش را نه به رئال بخشید و نه به لیورپول. در آن تیتر جمله «مصریها اشک ریختند» با حروف بزرگ چاپ شده بود. آنچه نباید رخ میداد، رخ داده بود: سلطان در نبرد بزرگ شکست خورده بود. به زمین غلتیده بود، با زخمی عمیق، خیلی عمیق.
مصریها پس از شکست تک گله برابر اروگوئه، از روسیه هم شکست خوردند و مردان هکتور کوپر احتمالاً نخستین لشکری خواهند بود که با جام وداع خواهند کرد. بهترین بازیکن لیگ برتر در فصل سپری شده، همان کسی که لیورپول را تا دیدار نهایی لیگ قهرمانان بالا برده بود، سایهای از خودش شده بود، سایه و فقط سایه. آنچه در فینال کیف بر سر سلطان آمده بود، او را به بند کشیده و رؤیاهای دور و دراز مصر را هم بر باد داده بود. مصر بدون محمد صلاح یعنی آرژانتین بدون لیونل مسی، پرتغال بدون کریستیانو رونالدو.
مصر یکی از آن کشورهایی بود که جام جهانی برایش طعمی داشت ورای فوتبال. کشوری در مشتهای آهنین رئیس جمهورش، عبدالفتاح السیسی و درگیر طوفانهای سیاسی. بهار عربی که قرار بود پس از سقوط حسنی مبارک فرا برسد، هرگز فرا نرسیده بود. صلحی که قرار بود از راه برسد، از راه نرسیده بود. قرار بود فوتبال برای مصریها بهانهای برای فرار چند روزه از منگنه دلشورههای تمام نشدنی مهیا سازد. قرار بود حضور در جام جهانی مرهمی بر خاطره تلخ کشته شدن 74 نفر و مصدومیت بیش از 500 نفر طی رویارویی طرفداران ال مصری و الاهلی در فوریه 2012 بگذارد. همان روزی که طرفداران الاهلی شعارهای ضد دولت مصر سر دادند و پلیس آنها را در استادیوم زندانی کرد.
در چنان تب و تابی رقابتهای لیگ مصر برای دو سال انجام نشدند. با این وصف از دل آن تاریکی و سیاهی پسر صاف و سادهای بیرون آمد: محمد صلاح. بازیکنی که طی 10 ماه سپری شده لیورپول را به پرواز درآورد، مصر را هم با زدن 2 گل به کنگو در نبرد نهایی راهی روسیه کرد. مصریها صلاح را «سلطان» خواندند و سلطان برایشان شد یک الگو، سفیر اتحاد. سلطان از سیاست بارگی خاورمیانهایها فاصله گرفت. سلطان نهاد خیریهای برپا کرد برای کمک به فقرای مصری. سلطان با گلهایش تصویر دیگری از مصر را برای جهانیان ترسیم کرد.
وقتی قرعههای جام جهانی در آمدند، مصر در گروه مناسبی برای صعود قرار گرفته بود، برابر روسیه از نفس افتاده و عربستان بیچنگ و دندان. مصریها یکی از بهترینهای جهان را در اختیار داشتند و از هیچ تیمی بیم به دل راه نمیدادند. بازیهای مرحله دوم برایشان همان نزدیکیها بود، ولی مصیبت از راه رسید و مصریها بر بخت بد لعنت فرستادند. سلطان در مصاف با سرجیو راموس بر زمین غلتید و درد کشید، آه کشید، از زمین بیرون رفت. «نفرین فراعنه» گریبان خود مصریها را گرفته بود.
اگر مصر بدون سلطان در نخستین بازیاش برابر اروگوئه بیرمق بود، با سلطان زیر باران سنپترزبورگ مقابل روسیه فرو پاشید. سلطان تنها بازیکن مصری بود که با آستینهای بلند بازی کرد تا باندپیچیهای زیر پیراهنش عیان نشوند. سلطان در یک سوم آخر زمین روسها با احتیاط دوید و نشانی از جرقههای نبوغ آسایش نیامد. بیشترین نفوذهای مصر از جناح چپ انجام شدند و نه از جناح راست متعلق به سلطان. وقتی روسها گل سومشان را زدند، سلطان پیراهنش را بر سرش کشید. آه و فقط آه. آن ضربه پنالتی دیرهنگام مرهمی بر دل سلطان و مصریها نمیگذاشت. اهرام ثلاثه ویران شده بودند.
نظر شما