شناسهٔ خبر: 26232952 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

امّت واحده، تفکر سیستمی الاهی برای تحقق حیات طیبه -بخش دوم و پایانی

حیات طیّبه با رویکرد غایت شناسانه

بررسی ماهیت ساختار امّت واحده شامل اهداف و ویژگی های آن مبتنی بر رویکرد غایت شناسانه در نگاه نظام مند یکپارچه با بهره گیری از آیات قرآنی و روش توصیفی تحلیلی مد نظر این نوشتار است.

صاحب‌خبر -

 

حیات طیّبه با رویکرد غایت شناسانه

برای درک چیستی حیات طیّبه باید واژه های «حیات» و «طیبه» مفهوم شناسی شوند (حاجی صادقی و بخشیان: 1393). راغب اصفهانی واژه «حیات» را در مقابل «موت» به کار برده و آن را به معنای زندگی و زنده بودن دانسته گرچه به معنای نیروی رشد و حرکت و احساس نیز می آید (راغب اصفهانی، 1404: 269). همچنین، حیات از منظر قرآن کریم دارای اقسامی است، از جمله حیات نباتی، حیوانی و انسانی (نک.: مصطفوی، 1360: 2/337). واژه «طیّب» نیز در مقابل خبیث و ناپاک است و به معنای هر چیز پاک و پاکیزه ای است که انسان به طور طبیعی به آن تمایل دارد (نک.: ابن منظور، 1414: 1/563).

 با این توضیح می توان منظور از حیات طیّبه در لغت را همان معنای زندگی پاکیزه و خالص از هر آلودگی دانست. طباطبایی در اشاره به این معنا می گوید: «علت اینکه چرا قرآن حیات طیّبه را با صفت طیّبه (حیاه طیّبه) توصیف نموده، این است که یک زندگی خالص است که خباثتی در آن نیست» (طباطبایی، 1374: 12/494).

آفرینش جهان هستی غایتی حکیمانه دارد و چون انسان نیز آفریده خدا است، نمی تواند فارغ از غایت آفرینش باشد و غایت خلق انسان باید با هدف غایی خلقت جهان هماهنگ باشد. قرآن بارها قرابت، هماهنگی و همراهی اجزای عالم را بیان کرده و آیات فراوانی درباره هدفمندی جهان و انسان در قرآن آمده و تعبیر «وَ إِلَی اللّه الْمَصیر» درباره هر دو به کار رفته است (زمر: 5؛ ص: 27؛ حجر: 21 و 22؛ عنکبوت: 2 و 3؛ روم: 8؛ قیامه: 36؛ جاثیه: 24 و 26؛ یونس: 5 و 6؛ اعلی: 1 و 3؛ طه: 49 و 50؛ ذاریات: 56؛ بقره: 46 و 285؛ انشقاق: 6؛ مائده: 18؛ تغابن: 3؛ احقاف: 3؛ مؤمنون: 15؛ انبیاء: 16؛ دخان: 38).

ارزش حقیقی انسان و دست یابی به مقام خلیفهاللّهی در گرو حیات حقیقی است. از این رو، کاوش حقیقت این نوع زندگی متعالی، یعنی حیات طیّبه، ضرورت مضاعف دارد. حال بر اساس تفکر سیستمی امت واحده و با تأکید بر کلام الاهی که می فرماید «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ امّه واحِده وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ (انبیاء: 92)؛ این است که آیین شما، آیینی واحد است و من پروردگار شمایم. پس فقط مرا بپرستید» شایسته است به فرآیند تحقق حیات طیّبه بپردازیم.

مؤلفه های زمینه ساز تحقق حیات طیّبه در بُعد فردی و اجتماعی

1. اجابت دعوت خدا و رسول او؛ یکی از اسباب تحقق حیات طیبه است. خداوند می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا للّه وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! اجابت کنید خدا و رسولش را زمانی که شما را می خوانند به آنچه زنده تان می سازد» (انفال: 24). گرچه این حیات، افاضه الاهی است، اما انسان در سایه آراسته شدن به دین و اجابت دعوت خدا مستعد این افاضه می شود (حاجی صادقی و بخشیان، 1393). طباطبایی می گوید: «پذیرفتن و عمل کردن به آن دستوراتی که دعوت حقه اسلامی، بشر را به آن می خواند، انسان را برای درک زندگی حقیقی مستعد می سازد» (طباطبایی، 1374: 9/56).

نکته شایان توجه آنکه، دعوت خدا و رسول که اجابت آن مایه حیات بشر می شود، همان نظام هدایت الاهی است که بشر را به رستگاری فرا می خواند. این هدایت باید مستمر باشد تا فیض آن شامل همه انسان ها تا فرجام حیات انسانی بر پهنه زمان و گستره زمین باشد (حاجی صادقی و بخشیان، 1393). قرب  الی  اللّه و حیات طیبه، مصداق اتمّ غایت زندگی انسان از منظر دین است. تحصیل همه کمالات، مقدمه قرب به خدا است و انسانیت انسان، در گرو رسیدن به مراتب آن است (جمعی از نویسندگان، 1387: ج3).

2. ایمان و عمل صالح؛ از زمینه های حیات معنوی و طیّب است: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاه طَیِّبَه وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای حیات بخشیم، و مسلماً به آنان اجر بهتر از آنچه انجام می دادند، دهیم» (نحل: 97). هرچند حیات را افاضه می کند، اما به مؤمن اهل عمل صالح، حیات طیبه افاضه می کند.

آدمی در این نوع زندگی، مبدأ و غایت حقیقی جهان را باز می شناسد و به او می گرود. تحقق حیات طیبه را می توان مصداق عینی غایت زندگی انسان و سعادت جاوید دانست. نیل به سعادت جاوید اخروی، فقط از مسیر ایمان و عمل صالح در همین زندگی دنیا میسر است و آغاز تحقق حیات طیبه در همین راستا است. فراموشی دنیا برای آخرت یا نادیده گرفتن آخرت برای دنیا جایز نیست (شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1390: 110).

ایمان نه تنها مهم ترین مبنا در راستای رسیدن به هدف ساختار امّت واحده است، بلکه مؤثرترین عامل در تحقق غایت نهایی آفرینش، یعنی قرب به خداوند و حیات طیّبه، نیز هست (نحل: 97). پس ایمان، روح حیات طیبه است و بقای آن به عمل صالح وابسته است.

3. شکوفایی عقل در سایه اختیار: از مهم ترین عوامل شکوفاسازی عقل، تفکر است؛ تا جایی که اصل عقل را «فکر» دانسته اند. حضرت علی (ع) فرمود: «أَصْلُ الْعَقْلِ الْفِکْر وَ ثَمَرَتَهُ السَّلامَه؛ ریشه عقل، فکرکردن و ثمره آن سالم ماندن از خطا، گناه یا عذاب آخرت است» (تمیمی آمدی، بی تا: 3093) . عقل سرچشمه تفکر است و از راهبردهای تعالی معنوی انسان به  شمار می رود (خوانساری، 1366: 2/417).

گرچه شکل گیری حیات طیّبه در پرتو مشیت الاهی و با استمداد از عنایات او امکان پذیر است، اما بر اساس سنت الاهی لزوم تکیه بر اسباب و نیز تمهید انواع مقدمات و زمینه های مناسب از طریق تعقل، از ضروریات این حیات است. در این میان یکی از زمینه های مهم تحقق مراتب حیات طیّبه در همه ابعاد فردی و اجتماعی این  است که افراد جامعه اسلامی با تفکر برای تحقق مراتب حیات طیّبه به آن ملتزم باشند.

 زیرا ارتباط آگاهانه و اختیاری با خداوند و تقویت رابطه با او در همه شئون فردی و اجتماعی، عنصر اصلی این نوع زندگی است و اساساً تحقق هر گونه کمال ارزشی در خصوص انسان به وجود آگاهی و اختیار در مبادی عمل او مربوط می شود (شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1390: 100).

قطعاً اذن الاهی بر مدار اختیار انسان جاری می شود: «إِنَّ اللّه لَا یغَیرُِّ مَا بِقَوْمٍ حَتی یغَیرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ یقیناً خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر اینکه آنان خویشتن را، به وسیله رفتارهای نیک یا بد، تغییر دهند» (رعد: 11). عقل انسان قوه و استعدادی است که وی با آن به حقایق عالم وجود راه پیدا می کند و خیر و شر خویش را تشخیص می دهد. عقل ودیعه ای الاهی است که در فطرت و سرشت انسان قرار داده شده است تا با آن حق از باطل تشخیص داده شود (حاجی صادقی و بخشیان، 1393).

 عقل سرمایه بنیادین نهفته در انسان و اساس شخصیت او است. رسول خدا (ص) می فرماید: «مَا قَسَمَ اللّه لِلْعِبَادِ شَیْئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ ... وَ لَا بَلَغَ جَمِیعُ الْعَابِدِینَ فِی فَضْلِ عِبَادَتِهِمْ مَا بَلَغَ الْعَاقِلُ؛ خدا چیزی بهتر از عقل به بندگانش نداده است ... همه عابدان در فضیلت عبادتشان به پای عاقل نرسند» (کلینی، 1407: 1/13). هر کسی به میزانی که این سرمایه را شکوفا کند، به همان میزان به تعالی معنوی و حیات طیّبه واصل می شود.

قرآن یکی از عناصر سازنده حیات انسانی و عوامل تکامل وی را پرورش عقل می داند. انسان از طریق رشد صحیح عقل و بهره برداری از آن در جهت هدف آفرینش می تواند از حیات طیّبه برخوردار شود. در مقابل، قرآن کریم بدترین جنبندگان را که از حیات طیّبه انسانی محروم اند، کافرانی می داند که از عقلشان استفاده نمی کنند (انفال: 55).

4. ممنوعیت فردگرایی: همان گونه که بیان شد، امّت واحده موجب رسیدن به تکامل و حیات طیبه است و از این رو در این سیستم، از فردگرایی سلیقه ای و نفسانی بر حذر داشته شده است. مسئولیت پذیری و بیرون آمدن از حصار خودبینی و متعهدشدن در برابر دیگران و به دنبال آن، فراهم شدن زمینه رشد اجتماعی، از آثار امّت واحده است و ارزش اعمال فرد با ورود به این سیستم بیشتر می شود. از همین  روی دو رکعت نماز به  جماعت، فضیلتی والا می یابد و حج خانه خدا در وقتی معین و با آدابی خاص برای متمکنان مالی، جانی و عقلی شکل گرفته و وجوب پیدا می کند؛ یعنی در انسجام و نظامی الاهی، نه فقط اعمال انسان رشد می کند و گران بها می شود، بلکه خود انسان هم بها می یابد. به بیان دیگر، انسان در جمع الاهی معنا و بها پیدا می کند.

این کلام پیامبر اعظم (ص) که فرمود: «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم؛ هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همّت نورزد، از آنان نیست» (کلینی، 1407: 2/164)، بیانی گویا از اهمیت آحاد امت اسلامی برای یکدیگر است.

 5. کارکرد سیستمی امّت واحده: تشکیل امّت واحده، صرف نظر از تشکیل حکومت اسلامی در صدر اسلام که خود در سیستم امّت واحده تعریف شده است، اهداف ارزشمندی داشته و تأسیس این بنا نیز برای رسیدن به آن اهداف ترسیم و توصیه شده است. امّت واحده، به عنوان تفکر سیستمی الاهی، مجموعه ای منسجم، هماهنگ و هدفمند است که شاخصه های مهم سیستم از قبیل حضور اعضا، تعاملات آنها، بهبود بازده، حرکت در مسیر تکامل و سایر اصول در آن وجود دارد و دقیقاً در آن، به روابط اعضای امّت واحده، ذیل گزاره های متعددی همچون توصیه های اخلاقی و تکالیف حقوقی، مانند رابطه انسان با طبیعت، رابطه انسان ها با یکدیگر، رابطه انسان با خود و رابطه انسان با خدا، پرداخته شده است و ادعا بر این است که در این تعاملات، هیچ جزئی بدون اجزای دیگر نمی تواند مؤثر عمل کند. از همین رو، می توان متوجه عظمت نظام امّت واحده شد.

چنانچه نهادی به نام امت واحده به عنوان سیستم لحاظ شود، انتظار می رود که کارکرد سیستمی میداشته باشد و به همین دلیل همه عناصر آن در ادامه کار هدفمندِ سیستم و نیز در رشد آن و در هنگام مواجه شدن با مشکلات در رفع مشکلات، همکاری کنند. به شرط آنکه ساختار یا اعضای این بدنه دچار مشکل درونی نشود. سید علی خامنه ای در دیدار با شرکت کنندگان جهانی همایش جریان های افراطی و تکفیری می گوید: «ببینید نیروها و شمشیرها در دست مسلمانان علیه چه کسانی دارد به  کار می رود» (خامنه ای، 1393 ب).

با توجه به نگرش های اولیه مسلمانان به سیستم امت واحده و نحوه ساخت آن و چگونگی تبدیل این نهاد به نهادی سیستمی، به دلیل شرایط کافی آن و علاقه مندی و اطاعت آنها از ولی حق (هود: 48)، این سیستم بسیار اثرگذار است و حیاتی طیب را به ارمغان می آورد (بقره: 143؛ نحل: 89). همان گونه که قبلاً بدان اشاره شد، در بررسی منابع مختلف و شواهد تجربی و از همه بالاتر نگاه قرآنی، اصل در ایجاد و قوام و استمرار امّت اسلامی، انتخاب ولی الاهی و انقیاد آگاهانه به آن و تنظیم و توزیع هدفمند وظایف و مشارکت هماهنگ اعضا است.

6. هم زیستی، باهم نگری و هم اندیشی؛ خداوند در تمام آموزه های قرآنی، به  جز در یک آیه،[11]که سیاق متکلم وحده را به کار می برد (بقره: 186)، در تمام آیات و در غیر آیات مربوط به عبادت و بندگی، همواره کلام خدا را به صورت متکلم مع الغیر می آورد و این، نشان از اهمیت آموزه قرآنی برای با هم زیستن، با هم نگریستن، با هم اندیشیدن و با هم عمل کردنِ هدفمند است و این همان شاکله امّت واحده اسلامی است.

بنابراین، تفکر سیستمی الاهی، نحوه نگرش منطقی و عقلانی است. اسلام، امّت واحده را برای ایجاد و استقرار حیات طیبه انسانی معرفی کرد؛ تفکری با فرآیند معرفتی مبتنی بر تحلیل (تجزیه) و ترکیب در جهت دست یابی به هدف متعالی که با به کارگیری آن، رشد و تکامل و آرامش انسانی محقق، و حیات طیّبه تأمین می شود.

نتیجه

بر مبنای تفکر اسلامی، جهان هستی به  گونه ای آفریده شده که متناسب با حرکت تکاملی انسان باشد. کل جهان هستی و آفرینش، به صورت مجموعه ای هماهنگ و هدفدار، تحت تدبیر و مدیریت الاهی قرار دارد. از آنجا که تفکر سیستمی اسلامی نوعی جهان بینی توحیدی است و به جهان بعد نیز معتقد است، چشم انداز تفکر سیستمی مادی را که دامنه آن در این جهان سایه دارد، گسترش می دهد و به افراد کمک می کند نگرش وسیع تری راجع به دنیا و آخرت به دست آورند.

در نظام اسلامی، مجموعه مبانی هستی شناسی موجود در نگرش دینی، اعم از بینش توحیدی و باور معاد، هم در یافتن متعالی ترین غایت و هم در مبنای ارزش گذاری صفات و عملکردهای انسان، تأثیرگذارند. بر اساس این بینش ژرف، سعادت و هدف نهایی انسان در بندگی خداوند و قرب او تبلور می یابد. این هدف از حیث آثاری که در وجود فرد دارد، حیات طیبه خوانده می شود که مقدمات آن در تفکر سیستمی الاهی، یعنی شعور جمعی در خصوص مشارکت انسانی، ایمانی و دوری از اولیای کفر، تحت عنوان «امّت واحده» شکل می گیرد.

امّت واحده به عنوان نوعی تفکر سیستمی الاهی، صرفاً نظامی بدون روح حاکم الاهی نیست. لذا برای رفع نقایص نگرش های صرفاً سیستماتیک مادی، می توان از تفکر سیستمی الاهی استمداد کرد و از آموزه های متعالی اسلامی بهره جست؛ چراکه به دلیل منابع عظیم و جاودان، معتبرترین است، و به دلیل داشتن طرح و نظر برای همه ابعاد زندگی، اعم از جسمانی و روحانی، دنیوی و اخروی، جامع ترین و به دلیل داشتن معیارها و ارزش ها و اصول الاهی دقیق، شفاف ترین و مشخص ترین تفکر است.

 از مجموعه آیات الاهی استفاده شده در این تحقیق می توان دریافت که در واقع باورمندی اعتقادی، لازمه رسیدن به حیات طیّبه در دو بُعد فردی و اجتماعی است. بر اساس رویکرد غایت شناسانه، به وضوح در کلام الاهی هویدا است که خداوند اهل ایمان را به سوی زندگی ای دعوت می کند که مایه حیات است و محشورشدن به  سوی خدا را گوشزد می کند (انفال: 24).

بنابراین، اگر انسان ها با قدرت و اراده ای که خدا به آنان عطا فرموده، با همفکری و همکاری افراد جامعه اسلامی تحت لوای امّت واحده با تکیه بر هدف کلان نظام و شریعت الاهی، یعنی قرب الی  اللّه، عمل کنند، در عین ارزشمندی ذاتی، رهنمونی مناسب برای پردازش ساختاری مستحکم به نام امّت واحده و تحقق حیات طیبه برای بشر خواهد بود.

پی نوشت ها:

[11]. آیه ای که انسان ها را از اتخاذ ولی کفر و بندگی غیرخدا حذر می دهد.

مراجع

قرآن کریم، ترجمه: محمدمهدی فولادوند.

تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد (بی تا). غرر الحکم و درر الکلم، قم: مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت.

ابن منظور، محمد بن مکرم (1414). لسان العرب، بیروت: دار صادر، ج1.

احمدی، مهدی (1391). «تبیین سیستمی رهنمودهای مقام معظم رهبری در خصوص جهاد اقتصادی»، در: مطالعات راهبردی بسیج، ش55.

بهشتی، سعید (1389). تأملات فلسفی در تعلیم و تربیت، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل.

جعفری تبریزی، محمدتقی (1376). ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران: دفتر نشر فرهنگ
اسلامی.

حاجی صادقی، عبداللّه؛ بخشیان، ابوالقاسم (1393). «مفهوم شناسی و حقیقت یابی حیات طیبه از منظر قرآن»، در: انسان شناسی دینی، ش31، ص165-185.

حقیقت، صادق (1387). روش شناسی علوم سیاسی، قم: انتشارات دانشگاه مفید.

خامنه ای، سید علی (1393 الف). «بیانات مقام معظم رهبری»، در: نشریه فرهنگ اسلامی، ش18.

خامنه ای، سید علی (1393 ب). «سخنرانیدر دیدار با شرکت کنندگان جهانی جریان های افراطی و تکفیری»، دفتر حفظ و نشر آثار آیت اللّه العظمی خامنه ای، در: http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=28249

خامنه ای، سید علی (بی تا). بیانات، بی جا: بی نا.

خوانساری، محمد بن حسین (1366). شرح غرر الحکم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1404). المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان، بیروت: دار القلم.

«رویکرد سیستمی» (1385). در: majdnia.blogfa.com.

زاهدی، شمس السادات (1389). مجموعه مقالات نگرش سیستمی، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی.

شورای عالی انقلاب فرهنگی (1390). مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران، تهران: شورای عالی انقلاب فرهنگی.

طباطبایی، محمدحسین (1374). المیزان، ترجمه: محمدباقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی.

فرشاد، مهدی (1362). نگرش سیستمی، تهران: امیرکبیر.

کلینی، محمّد بن یعقوب (1407). الکافی، تصحیح: علی اکبر غفّاری و محمّد آخوندی، تهران: دار الکتب الاسلامیّه، ج1 و 2.

مصطفوی، حسن (1360). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

مطهری، مرتضی (1386). سیری در سیره نبوی، قم: صدرا.

معین، محمد (1381). فرهنگ لغت معین، تهران: آدنا.

مفتح، محمدهادی (1395). «قاعده اهم و مهم در نظریه غیراخلاقی توجیه»، در: پژوهش های اخلاقی، س6، ش3 (23)، ص145-164.

نویسندگان:

طوبی کرمانی: استاد گروه الاهیات و معارف اسلامی، دانشگاه تهران

 صبیحه نباتی: دانشجوی دکتری مذاهب کلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب قم 

پژوهشنامه مذاهب اسلامی شماره 8

انتهای متن/

نظر شما