شناسهٔ خبر: 26232248 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

نوع حکومت در ایران باعث شده که عالی‌ترین مقام کشور بتواند قیام مردم علیه ارکان حکومت را ایام‌ا... بنامد

برتری «درد عدالت»در برابر «مانور تجمل»

صاحب‌خبر - در نظامی که مسئولان عالیرتبه آن در ویلاها و خانه‌هایی زندگی می‌کنند که برای بیش از 90 درصد مردم حتی تصور آن ممکن نیست، آرمان عدالت چه معنایی دارد؟ آیا نباید تفاوت نظام طاغوتی و اسلامی به جای اینکه در عکس‌های داخل کاخ باشد، در اصل وجود کاخ‌ها باشد؟ هر روز خبرهایی منتشر می‌شود که فلان مدیر ارشد در فلان کاخ زندگی می‌کند یا فلان حقوق نجومی را گرفته یا... در این هیاهو سوال این است که پس شعار عدالت چه شد؟ عدالت در جامعه اسلامی ایران کجاست؟ عده‌ای در مواجهه با این سوال ماله‌ای به دست گرفته و سعی می‌کنند اخباری که از گوشه و کنار به گوش می‌رسد را بپوشانند. برخی دیگر نیز راحت‌ترین راه را انتخاب کرده و خود را در جایگاه اپوزیسیون قرار می‌دهند. واقعیت این است که نه ماله‌کشی دیگر خریداری دارد و نه هیچ یک از این اپوزیسیون‌نماها در حقیقت اپوزیسیون هستند. باید پاسخ را با معیار و سنجه جست‌وجو کرد. یک بخش از معیارهای تحقق عدالت معمولا زیاد مورد توجه واقع می‌شود که عبارت است از اختلاف طبقاتی در جامعه، ساده‌زیستی مسئولان و... که در این معیارها متاسفانه فاصله ما تا ایده‌آل به اندازه فاصله خانه‌های رئیس‌جمهور و وزرا و مدیران ارشد کشور تا حلبی‌آبادهای اطراف تهران است! ولی یک معیار مهم دیگر در بررسی تحقق شعار عدالت در جامعه اسلامی، معمولا مغفول واقع می‌شود و وقتی می‌توان قضاوتی جامع و درست در این موضوع داشت که همه این معیارها را در کنار هم ببینیم. این درحالی است که این معیار اگر اهمیتی بیش از معیارهای پیشین نداشته باشد، کمتر از آن نیست. برای دستیابی به این معیار، یک سوال می‌پرسیم: حکومت بناست چه کارکردی داشته باشد؟ این حکومت می‌خواهد به چه چیزی دست پیدا کند؟ در پاسخ این سوال باید گفت از بین دو نقطه کانونی متصور برای هر نظام و حکومتی یعنی حاکمیت و مردم، باید دید کدام‌یک اصالت دارد و کدام‌یک به تبعِ دیگری اهمیت می‌یابد. در برخی نظام‌ها اصل بر بقا و تقویت حاکمیت بوده و مردم به تبع آن مورد توجه قرار می‌گیرند، لذا اینکه مردم در آن جامعه سیاسی نباشند و به سیاست کاری نداشته باشند، چه بسا مطلوبیت داشته باشد یا اگر هم به سیاست ورودی دارند، این ورود به نحوی باشد که موجب تزلزل ارکان حاکمیت نشود و به نوعی همراهی با حاکمیت باشد؛ خواه این حاکمیت عادل باشد یا ظالم، سالم باشد یا فاسد، حاکمان ساده‌زیست باشند یا اشرافی. اما در نظامی که اصل بر رشد و تعالی مردم است و حاکمیت به تبع آن اهمیت می‌یابد، سیاسی بودن مردم به خودی خود مطلوبیت دارد، ولو اینکه ورودشان به مسائل سیاسی موجب تزلزل ارکان حاکمیت باشد. در چنین نظامی است که راهبر و عالی‌ترین مقام آن می‌تواند قیام مردم را علیه ارکان حکومت (در صورتی که پایشان را کج بگذارند) ایام‌ا... بنامد. در اسلام اصالت با مردم است که این معنا را می‌توان در کلام حضرت علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه با بیان پستی و حقارت حکومت در نظر امیرالمومنین به وفور یافت، لذا یکی از معیارها این است که چقدر در جامعه اسلامی مردم سیاسی بوده و در این حضور سیاسی خود، ارزش‌های حقیقی اسلام (ا‌زجمله عدالت) را مطالبه می‌کنند. به عبارت دیگر چقدر مردم «درد عدالت» دارند. اگر مردم درد عدالت داشتند و این درد را فریاد زدند، یعنی در این معیار جامعه اسلامی پیش رفته است، ولو اینکه این فریادها به ظاهر به زیان حاکمیت باشد. و اهمیت این معیار آنجایی مشخص می‌شود که چنانچه در جامعه درد عدالت بود، ولی اختلاف طبقاتی و اشرافیت هم در میان مسئولان رایج بود. همین درد مسئولان را درست خواهد کرد، ولی اگر این درد در جامعه وجود نداشت، حتی اگر مسئولان و حاکمان هم افراد سالمی باشند، به تدریج به فساد کشیده خواهند شد. مثال بارزش را می‌توان در صدر اسلام یافت؛ هنگامی که هنوز زمان زیادی از رحلت رسول اکرم نگذشته، گفتمان‌های اصیلی که رسول گرامی اسلام در جامعه حاکم کرده‌اند، بین مردم زنده است. در این شرایط وقتی حاکمی رو به اشرافیت می‌آورد و اختلاف طبقاتی در جامعه بروز می‌کند، همین درد عدالت موجب می‌شود مردم قیام کنند و مسیر حاکمیت را تغییر دهند و این سکان را به دست امیرالمومنین بسپارند؛ اما سال‌ها بعد چنان درد عدالت در میان مردم از بین رفته که دربرابر کاخ‌های اموی و عباسی کسی دم برنمی‌آورد. اکنون با لحاظ کردن این معیار در کنار معیارهای پیشین می‌توان نتیجه گرفت که جامعه اسلامی ایران در آرمان عدالت پیش رفته است. امروزه اگر مدیری می‌خواهد زندگی اشرافی داشته باشد، باید سعی کند مخفیانه و به دور از چشم مردم این کار را بکند؛ در حالی که زمانی در جامعه مدیران نه‌تنها این موضوع را پنهان نمی‌کردند، بلکه حتی در خطبه‌های نمازجمعه هم با کلیدواژه‌هایی مانند «مانور تجمل» آن را تئوریزه می‌کردند؛ این یعنی درد عدالت در جامعه بیشتر شده است. امروز در برابر هر خبری که منتشر می‌شود، از اشرافیت‌ها و تجملات حاکمان، زخمی عمیق بر قلب انسان وارد می‌شود که چقدر فاصله هست تا تحقق عدالت در جامعه؛ اما در پی هر کدام از این اخبار نویدی هست و آن اینکه در جامعه درد عدالت زنده است و این یعنی بشارت آینده‌ای امیدبخش. به عبارت دیگر یعنی ارزشی که جمهوری اسلامی از آغاز در بیان بنیانگذارش و در ادامه در بیان رهبرش بر آن استوار بوده، امروز در میان مردم نیز زنده است و در نتیجه ولو اینکه مدیرانی خلاف این ارزش حرکت کنند، جمهوری اسلامی و مردم دست در دست هم علیه آنان قیام خواهند کرد و مسیر حرکت را به ریل اصلی‌اش بازخواهند گرداند. ان‌شاء‌ا... * مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف

نظر شما