شناسهٔ خبر: 26231854 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا قدیمی | لینک خبر

سردار شالیکار: انتخاب نام بیت‌المقدس یک هشدار بود

فرمانده قرارگاه منطقه‌ای غدیر شمال کشور گفت: انتخاب نام بیت‌المقدس یک هشدار به رژیم صهیونیستی بود که خیال نکند درگیر بودن ما با رژیم بعث عراق ما را از هدف اصلی‌مان که محو رژیم نامشروع صهیونیستی است، باز می‌دارد.

صاحب‌خبر -
خبرگزاری فارس: وارد سی‌مین سال گذر از روز‌های پایانی دوران دفاع مقدس شده‌ایم، اما همواره یاد و خاطره آن روز‌های طلایی، شنیدنی و اثرگذار است، مازندران با حضور جانانه خود در دوران جنگ و تشکیل لشکر قهرمان و همیشه‌پیروز ۲۵ کربلا، نقش به‌سزایی در این مقاومت ایفا کرد.

یکی از اتفاقات خردادماه سالگشت عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر است، به همین بهانه خدمت سردار علی شالیکار فرمانده قرارگاه منطقه‌ای غدیر شمال کشور رسیدیم تا ناگفته‌هایی از این حماسه بزرگ را از زبان او بشنویم، فرازی از این گفت‌وگوی طولانی را برای‌تان انتخاب کرده‌ایم، با ما همراه باشید.

سردار! در ابتدا بفرمایید شریط جنگ در مقطع زمانی عملیات بیت‌المقدس و همچنین وضعیت لشکر ویژه ۲۵ کربلا چگونه بود؟

همان طور که می‌دانید مرحله اول عملیات بیت المقدس در ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۱ شروع شد، یعنی تا روز سوم خرداد، رزمندگان ما ۲۳ روز جانانه جنگیدند تا اینکه منجر به آزادسازی خرمشهر شد.

به نظر بنده پیروزی در این عملیات ریشه در چند چیز دارد، یا بهتر است بگویم بستگی به چند عامل دارد، اولین عامل، ثبات نسبی بود که با انهدام آخرین بازمانده‌ها و بقایای گروهک‌های ضدانقلاب در داخل کشور به‌وجود آمد، به‌عنوان مثال رزمندگان مازندرانی تا اواخر سال ۶۰ درگیر با عوامل دست‌نشانده استکبار در شهر‌ها و جنگل‌های مازندران بودند، به همین خاطر است که ۵ شهر مازندران به‌عنوان شهر جنگی شناخته شده است، خُب، حالا شما آن را به دیگر نقاط بسط دهید، ببینید وضعیت نیروی انسانی جبهه‌های ما، چه وضعیتی پیدا می‌کرد، وقتی بچه حزب‌اللهی خیالش از پشت جبهه راحت شد، به سوی جبهه‌ها شتافت.

چند عملیات با وسعت کم در اواخر سال ۶۰ و عملیات بزرگ فتح‌المبین در روز‌های آغازین سال ۶۱ نتیجه این حضور قوی رزمندگان ماست، عملیات فتح‌المبین معادلات سیاسی و نظامی را به‌هم ریخت، با این عملیات، وضعیت عراق در جبهه میانی کاملاً متزلزل شد، طراحان انقلابی عملیات‌ها که اکثراً جوان بودند، پس از آزادسازی مناطق غرب رودخانه کارون که در عملیات فتح‌المبین این اتفاق عظیم افتاد، به فکر آزادسازی دیگر مناطق اشغالی افتادند، البته این طور نبود که دشمن پی به منظور ما نبرده باشد و از طرفی نیز در انتخاب منطقه تعجیل صورت گرفت تا دشمن استحکامات خود را محکم‌تر نکند.

با فاصله زمانی بسیار کمی از عملیات فتح‌المبین، عملیات بیت‌المقدس همان‌طور که در ابتدا گفتم در دهم اردیبهشت شروع شد، قبل از اینکه به قسمت دوم سؤال‌تان پاسخ بدهم شاید مخاطبان دوست داشته باشند بدانند چرا نام عملیات را بیت‌المقدس گرفتند.

ما هم اطلاع چندانی در این زمینه نداریم، بفرمایید.

انتخاب این اسم به خاطر شرایطی بود که منطقه خاورمیانه در آن به‌سر می‌برد، اسرائیلی‌ها وقتی دیدند جنگ ایران و عراق کانون توجه همه کشور‌ها به‌ویژه کشور‌های عربی شد، برای انهدام پایگاه گروه‌های فلسطینی در جنوب لبنان و از طرفی انهدام پایگاه‌های موشکی کشور سوریه در داخل سرزمین لبنان (همان طور که می‌دانید سوریه در آن مقطع زمانی ۴۰ هزار سرباز در کشور لبنان داشت) به این کشور حمله کرد.

البته این طور نبود که اسرائیلی‌ها به روند جنگ ایران و عراق توجه نداشته باشند، برعکس توجه‌شان به فعل و انفعالات جنگ عراق و ایران بیشتر از سایر کشور‌ها بود، چرا که در صورت پیروزی ایران در جنگ، دیواره امنیتی که توسط کشور‌های عربی به دورش کشیده شده بود، فرو می‌ریخت.

بزرگان سیاسی و نظامی ما هم با وجود اینکه درگیر جنگ بودند این طور نبود که دشمن اصلی را فراموش کنند، انتخاب نام بیت‌المقدس یک هشدار به رژیم صهیونیستی بود که خیال نکند درگیر بودن ما با رژیم بعث عراق ما را از هدف اصلی‌مان که محو رژیم نامشروع صهیونیستی است، باز می‌دارد.

 چه جالب! یعنی عملیات بیت‌المقدس جدا از آزادسازی خرمشهر، یک اولتیماتوم هم برای رژیم صهیونیستی بود؟

بله، همان‌طور که می‌دانید جنگ، هم دارای سطح است و هم دارای عمق، منظور اینکه ما جنگ را هم می‌توانیم به‌طور ظاهری بررسی کنیم و هم از نظر عمقی، به‌نظر بنده سطح جنگی که به ما تحمیل شد نباید ما را بفریبد، این جنگ به‌طور کلی یک جنگ ایدئولوژیکی بود که دنیای غرب و شرق آن زمان، آن را به ما تحمیل کردند.

صدام یک ابزار بود برای دول آن زمان، اگر بخواهید سطحی به جنگ بنگرید به‌عنوان مثال در ادبیات گفتاری صدام می‌بینید او یک ضدصهیونیست است، ولی وقتی به‌طور ژرف به آنچه صدام انجام داد، می‌نگریم، می‌بینیم او در این جنگ هشت ساله‌ای که به ما تحمیل کرد، همه‌اش در خدمت اسرائیل بود، یعنی سود اصلی جنگ را اسرائیل برد.

پوزش می‌خواهم، بحث شیرین است، می‌ترسم ما را از هدف اصلی مصاحبه دور کند.

بگذارید هدف اصلی مصاحبه‌تان همین باشد، شما می‌خواهید در رابطه با خرمشهر چه بدانید آن چه که در سطح اتفاق افتاد؟!

 نه! بحث‌های دیگری هست که باید شکافته شود، به‌عنوان مثال این که چرا بعد از آزادسازی خرمشهر جنگ به پایان نرسید؟

سؤال جالبی است، طی سال‌های بعد جنگ، این سؤال بار‌ها و بار‌ها از سوی رسانه‌ها در محافل علمی، سیاسی و فرهنگی طرح شد و درست هم شما می‌فرمایید، این سؤال سطحی است، ولی نیاز به پاسخی عمقی دارد، هر وقت این سؤال در محافل طرح می‌شود و یا در مجالس از بنده سؤال می‌شود، چند سؤال به ذهنم خطور می‌کند که یکی از آن‌ها این است، در صورتی که ما قطع‌نامه آتش‌بس آن زمان را که اصلاً به نفع ما نبود قبول می‌کردیم، آیا امروز به ما این ایراد وارد نبود که با چه تضمینی آتش‌بس را قبول کردیم؟

خُب اگر قبول می‌کردیم و هیچ مشکلی پیش نمی‌آمد، می‌شد امروز به آن ابتکار عمل‌مان مدال درایت بدهیم، ولی اگر برعکس می‌شد، نسل امروز به ما چه می‌گفتند؟ امروز به قاجار چه می‌گوییم؟ همان چیزی را که به قاجار می‌گوییم تاریخ در رابطه ما می‌گفت؛ چرا؟ چون دشمن هنوز در خاک‌مان به‌سر می‌برد، چند شهر جبهه میانی در تسخیر دشمن بود، از جمله نفت‌شهر؛ حال ما می‌آمدیم آن ریسک را می‌کردیم، امروز چه پاسخی به این نسل داشتیم بگوییم؟ این سؤالات مشخص است توسط چه کسانی طرح شده است، شما بروید کارنامه فعالیت آن‌ها را مورد مدّاقه قرار دهید، آن وقت متوجه خواهید شد که این دسته از افراد یک سرسوزن دل خوشی از انقلاب ندارند، اصلاً انقلاب به وجود آمد تا این‌گونه افراد از دستگاه‌ها کنار گذاشته شوند، افراد فسیلی که فقط افق دیدشان تا نوک بینی‌شان است.

 قسمت دوم سؤال اول‌مان این بود که لشکر ویژه ۲۵ کربلا در عملیات بیت‌المقدس چه وضعیتی داشت؟

ابتدا لازم است این نکته را متذکر شوم که در عملیات بیت‌المقدس یگان‌های سپاه با استعداد تیپ‌های مستقل وارد عملیات شدند، آن موقع سپاه لشکر نداشت، سپاه ۱۳ تیپ وارد عمل کرد که حدوداً ۸۵ تا ۹۵ گردان پیاده و ۴ گردان زرهی را در‌برمی‌گرفت.

ارتش در آن عملیات با ۳ لشکر و ۵ تیپ وارد عملیات شد، کل نیرو‌های سپاه و ارتش به ۳ قرارگاه تقسیم شدند که هر قرارگاه نیز به چهار محور تقسیم شد، مثلاً قرارگاه فتح که تیپ ۲۵ کربلا نیز در آن بود به چهار محور تقسیم شد که تیپ ۲۵ کربلا و تیپ‌های ۳۷ زرهی و ۵۵ هوابرد ارتش محور ۴ قرارگاه فتح را تشکیل دادند، بعد‌ها همین تیپ‌های سپاه شدند لشکر.

ما تا عملیات محرم که در آبان سال ۱۳۶۱ به وقوع پیوست در قالب تیپ بودیم، بعد از عملیات محرم بود که لشکر شدیم.

 نیرو‌های تیپ ۲۵ کربلا را چه استانی تأمین می‌کرد؟

تا عملیات بیت‌المقدس این طور نبود که مثلاً نیرو‌های تیپی را یک استان تأمین کند، نیرو‌های تیپ ۲۵ کربلا در عملیات بیت‌المقدس از چند استان بودند، مازندران آن وقت به گلستان امروز نیز اطلاق می‌شد، البته آن وقت استان‌های مازندران و گیلان منطقه ۳ را تشکیل می‌دادند، بعد‌ها که تیپ ۲۵ کربلا، لشکر شد تا مدتی رزمندگان گیلانی هم به لشکر ۲۵ کربلا می‌آمدند تا این که اواسط یا اواخر سال ۶۲ بود که لشکر ۱۶ قدس تشکیل شد، که تأمین کننده نیرو و پشتیبانی آن را استان گیلان به‌عهده داشت.

تیپ ۲۵ کربلا در عملیات بیت‌المقدس در چه محور‌هایی وارد عمل شد؟

محور ۴ قرارگاه فتح که قبلاً هم گفتم متشکل از ۲ تیپ ارتشی و تیپ ۲۵ کربلا بود، در مرحله اول مأموریت داشتند جاده اهواز ـ. خرمشهر را تصرف کنند، اولین خبر درگیری که مخابره شد، درگیری بر و بچه‌های تیپ ۲۵ کربلا بود که در ساعت ۰۰:۵۵ بامداد به قرارگاه کربلا رسید.

آن‌قدر برق‌آسا عملیات انجام شد که خودرو‌های بیشماری از عراقی‌ها به‌صورت ایست و بازرسی رزمندگان ما متوقف شدند.

رزمندگان ما در پایان روز اول توانستند سر پلی به مساحت ۸۰۰ کیلومتر در غرب کارون را به تصرف خود درآورند، که این پیروزی قوای دشمن را از هم پاشاند و باعث این شد فرماندهان ما در تصمیمات بعدی‌شان مصمم‌تر از گذشته پا در تصمیم‌گیری‌ها بگذارند.

 سردار! به‌عنوان سؤال پایانی، شما چه تعبیری از آزادی خرمشهر دارید؟

نمی‌دانم شما یادتان هست، وقتی اسرای ما به کشور بازگشتند؟ خانواده‌های اسرا چه حسی نسبت به فرزندان‌شان داشتند، حس مردم ما در آزادی خرمشهر چنین حسی بوده است، قطعه‌ای از خاک کشورمان از لوث وجود دشمنان پاک شده بود، آن حس قابل توصیف نیست، به نظرم ایران سراسر لبخند شده بود، همه خوشحال بودند.

نظر شما