به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسی است، همه چیز ماست، منهای آن جمهوری اسلامی هیچحرفی برای گفتن نخواهد داشت.»
(رهبر انقلاب اسلامی)
انقلاب اسلامی ایران بهعنوان نقطه عطف جدیدی از تقابل تاریخی حق و باطل از همان ابتدا جنگی تمامعیار با جبهه کفر و استکبار به نمایش گذاشت. دستگاه استکبار نیز با تمام توان خود، سعی در خاموش کردن این نور داشت و البته راه به جایی نبرده و نخواهد برد.
از آنجا که امید آزادیخواهان جهان به ملت بزرگ ایران است، لازم است با توجه به اتمام دهه پیشرفت و عدالت چند نکتهای را متذکر شویم:
اسلام دو وسیله دارد که به کمک آن میتواند بر ادیان عالم پیروز شود و همه دلها را جذب کند. یکی منطق قوی و استدلال محکم که اسلام از آن برخوردار است. دیگری عدالت به معنای حقیقی کلمه که این دو ابزاری برای پیشرفت اسلامند. نظام اسلامی باید عدالت را محور همه برنامهریزیهای خود قرار داده و برای تامین آن در بخشهای مختلف برنامهریزی کند.
در انتخابات سوم تیر 84 اتفاق بزرگی رخ داد و بعضی از شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی که متاسفانه در سالیان گذشته به فراموشی سپرده شده بود دوباره احیا شد. در آن سالها متاسفانه بعضی از مسئولان از تکرار شعارهای مکتبی و انقلابی در داخل و مجامع جهانی خجالت میکشیدند و شعارهای عدالت، سادهزیستی و مبارزه با فساد و تبعیض کمرنگ شده بود. با روی کار آمدن دولت نهم، گفتمان عدالتخواهی جانی تازه گرفت اما متاسفانه در ادامه به حاشیه کشیده شد.
مشکل از آنجا شروع شد که برخی به جای مکتب امام و رهبری دست به مکتبسازی دیگری زدند. متاسفانه جریانی خاص دولت را در دست گرفته بود و آن را به تقابل با مجموعه نظام هدایت میکرد. هر روز در کشور حاشیه درست میکردند. در عاقبت نیز به جایی رسیدند که اشخاص جای اهداف و آرمانها را گرفتند. ذبح عدالت در دولت دهم جایی رخ داد که حاشیهسازی، قبیلهگرایی و شعارزدگی جای گفتمان حقیقی عدالت را گرفت.
دولت یازدهم نیز به شکل دیگری عدالت را به حاشیه راند. دولت با روی دست گرفتن «اعتدال» آن را در مجامع داخلی و خارجی مرتب به کار میبرد. عدالت، آرمان انقلاب است و باید آن را در مجامع داخلی و جهانی دنبال کرد و در مقابل نمیتوان از اعتدال بهعنوان یک قضیه کلی یاد کرد. دولت اسلامی موظف به اجرای عدل است و نه اعتدال، زیرا اعتدال فقط معنایش آن است که ببینیم دیگران چه میخواهند نه آنکه عدالت چه اقتضایی دارد؛ بنابراین دولت باید برای برقراری عدل در جامعه تلاش کند نه آنکه به ایجاد اعتدال روی آورد.
نمیخواهیم کسی را متهم کنیم که اگر سخن از اعتدال گفت، میخواهد خلاف اسلام رفتار کند و ضد اسلام است، همه دلشان میخواهد به وظیفهشان عمل کنند، اما باید در انتخاب گفتمانی که توسط دولت تکرار میشود و مردم دنیا آن را میشنوند دقت کرد. اعتدال بیمبدا و منتها واقعیت ندارد. عدل از بافضیلتترین فضایل و اعتدال عکس آن است. با اعتدال نه میتوان حق و باطل را شناخت و نه فضیلت و رذیلت را. همانطور که مطهریهای زمان نیز این تذکر را دادهاند. فرق اساسی عدل و اعتدال آن است که در عدل هر چیزی در جای خود قرار میگیرد پس نقصی ندارد؛ ولی در اعتدال و تعادل، با توجه به عرضه و تقاضا کارها صورت میگیرد و برابر خواست مردم سخن گفته و برنامه تولید میشود. به نظر دولت به صورت مبنایی با اولویت داشتن عدالت مشکل دارد.
به هرحال، کارگزاران نظام اسلامی باید عدالت را محور همه برنامهریزیهای خود قرار داده و برای تامین آن در بخشهای مختلف برنامهریزی کند. باید عزم جدی مسئولان برای تحقق عدالت، چه در عرصه اقتصاد و چه در عرصههای دیگر فرهنگی، سیاسی، آموزشی و... را شاهد باشیم. تحقق آنچه که رهبران انقلاب اسلامی (عدالت واقعی و ملموس و نهفقط سخن گفتن از عدالت) میدانند، نیاز به مجاهدت و برنامهریزی و دوری از شعارزدگی دارد.
مکتبسازی بلای جان دولتها بوده و هست. توصیه میکنیم مسئولان به جای مکتبهای انحرافی، آرمان تحقق دولت اسلامی را پیگیری کنند. مسئولان بدانند که در انقلاب اسلامی کسی منتظر افراد نمیماند. نخبگان خود را باید به آرمانها برسانند. جریان دانشجویی به این نتیجه رسیده که با وجود این افراد رسیدن به بخشی از آرمانها شاید امکانپذیر باشد اما رسیدن به تمامی آرمانها خیر. سطح انتظار ما بالا رفته است. مقام معظم رهبری آرمانهای بلندی را پیش روی ما ترسیم کردند. برای رسیدن به آرمانها لزوم تربیت نیروی انسانی تراز انقلاب اسلامی ضروری است. نیروسازی اولویت اصلی انقلاب اسلامی است.
نظر شما