شناسهٔ خبر: 26208981 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

ابعاد مختلف شخصیتی شهید چمران از زبان برادرش مهندس مهدی چمران

«چ» چند بعدی

حیف است که سهم سینمای ما از یک شخصیت بزرگ ملی همچون شهید مصطفی چمران فقط و فقط یک فیلم سینمایی باشد. با این حال همین فیلم «چ» باوجود پاره‌ای از نقدها به عنوان اثری قابل تامل و ارجاع در این زمینه، قابلیت تحلیل و بررسی را دارد. ابراهیم حاتمی‌کیا به‌عنوان کارگردان «چ»، در اظهارنظری عبارت «دردانه شهیدان جنگ» را درباره شهید چمران به کار برده بود.

صاحب‌خبر -

به مناسبت 31 خرداد (سالروز شهادت) این شخصیت برجسته ایران، سراغ مهندس مهدی چمران، برادر این شهید بزرگوار رفتیم و ایشان از وجوه شخصیتی مختلف شهید چمران برای ما گفتند. یکی از مهمترین جنبههای شخصیت شهید چمران «هنرمند بودن» اوست که شاید در میان تواناییهای برجسته دیگر این شهید همچون عرصههای مبارزه و علمی، مغفول و مهجور مانده و چندان امکان طرح و توجه نیافته باشد.

همچنین در این گزارش بار دیگر فیلم «چ» را مرور کردهایم و سراغ مصداقهای برخی کلیدواژههای مهدی چمران در آن رفتهایم. درواقع باوجود برخی نظرها درباره بیاعتنایی «چ» به بسیاری از وجوه شخصیتی شهید چمران، میبینیم که اتفاقا فیلم چه در ظاهر و چه در لایههای بعدی، سعی کرده در یک فرصت زمانی محدود و در قالب یک قصه، شناسنامه شایستهای از این شخصیت ملی ارائه کند.

چمران را از نو باید شناخت

مهندس مهدی چمران در گفتوگو با جامجم، به کم کاری درباره پرداختن به شخصیت شهید چمران اشاره کرد و گفت: در ارتباط با شهید دکتر چمران باید خیلی اذعان و اعتراف کنم برای شناساندن او در جامعه، فعالیت ارزشمند و عمیقی صورت نپذیرفته است. ابعاد مختلف زندگی چند بعدی و شخصیت جامع اضداد او برای جامعه ما بخوبی باز نشده است. فکر میکنم اصلا باید نهضتی را با عنوان «چمران را از نو باید شناخت» تشکیل دهیم و این هم از ضروریات جامعه ماست، نه اینکه به عنوان یک کار تشریفاتی به آن نگاه کنیم.

رئیس سابق شورای شهر تهران ادامه داد: این مساله یکی از نیازهای جامعه کنونی ما بویژه نسل جوان و آینده دار ماست تا ما بتوانیم بحث هویت را بیشتر و بهتر مطرح کنیم و واقعا هویت مکتبی و ملی خودمان را که بشدت موردتهاجم هم واقع شده، زنده نگه داریم و نشان دهیم. شهید دکتر چمران یکی از افراد کمنظیر نمایانگر و نشاندهنده این هویت ماست. باز میشود ادعا کرد در طول تاریخ ما کمتر افرادی در این حد و به اینگونه داشتیم و این یک تعارف نیست و یک واقعیت است.

چمران افزود: یک شخصیت چندبعدی و جامع اضداد برگرفته از مکتب مولای خودش حضرت امیرالمومنین(ع) اسوه و الگوی عملی او بود. آرزوی او این بود که به راه حضرت علی و همینطور راه سرور شهیدان امام حسین(ع) برود. همیشه میگفت علی وار مبارزه کنم و حسینوار باز مبارزه کنم و شهادت برسم.

او تاکید کرد: شهید چمران در درجه اول یک دانشمند بزرگ بود. دانشمندی که در زمان خودش افرادی در کل دنیا پیدا نمیشدند که همتای او باشند. او از آمریکا و با دانشمندان روسی و دانشمندان فرانسوی در ارتباط علمی بود. او موفق به دریافت درجه دکترا در رشته فیزیک پلاسما شد. اگر به همین یک مورد هم درباره ایشان اکتفا کنیم، یکی از مفاخر بزرگ ملی ماست. منتهی درعین اینکه یک دانشمند است، یک مبارز و فرمانده شجاع و بی نظیر در جنگهای چریکی و غیرچریکی هم بود. او به صورت تئوری و عملی این موضوع را در مصر آموخت و آموزشهای نظامی دیده بود. پس از آن هم هفت سال در مقابل اسرائیل در جنوب لبنان واقعا ایستاده بود. نه اینکه مثل برخی ژست این مبارزه را بگیرد، واقعا جنگیده بود و برای اولین بار در تاریخ، تانکهای اسرائیلی را با یک طراحی بسیار زیبا و با تعداد محدودی از یاران خودش با سلاحهای سبک مثل کلاشینکف و آرپی جی هفت در ارتفاعات تل مسعود در منطقه بیت الجبیل جنوب لبنان به آتش میکشد و اسرائیلیها را از لبنان بیرون میکند. اما این دلاوریها متاسفانه در تاریخ مکتوم مانده است.

مهندس چمران گفت: حالا همین شخصیتی که دانشمند و در نقطه مقابل آن یک رزمنده و فرمانده شجاع است، یک عارف وارسته و پیوسته به عرفان الهی هم بود، نه عارف گوشهگیر و عزلتنشین. بلکه همان عرفانی که امیرالمومنین آن را به بهترین وجه نشان داد؛ یعنی عرفان عملی همراه با عملیات. شهید چمران در کنار اینها، یک مدیر هم بود و هرجای دنیا رفت سازماندهی و مدیریت کرد و تشکیلات درست کرد که آخرین آن، ستاد جنگهای نامنظم در خوزستان بود که با همراهی و همیاری مقام رهبری آن را تشکیل داد.

این چهره سیاسی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: در کنار این مدیریت، شهید چمران یک سیاستمدار بود. پیشبینیها و تحلیلهای سیاسی او به گونهای بود که حتی رهبران فلسطینی مثل یاسر عرفات با او در این زمینه مشورت میکردند. نمونههای فراوانی از روشنبینی سیاسی شهید چمران وجود دارد. منظور از سیاستمدار درباره ایشان نه آن سیاستمداری با تزویر، بلکه مقصود سیاست واقعا اسلامی و مصداق «و انتم ساسة العباد» در زیارت جامعه کبیره است.

چمران افزود: بجز دانشمند بودن، رزمنده بودن، مدیر بودن، سیاستمدار بودن و عارف بودن، یک هنرمند بزرگ هم بود. واقعا آدم تعجب میکرد او به عنوان وزیر دفاع نیمه شب به خانه میآمد و بعد از ملاقاتهایی که با افراد مختلف داشت، سراغ علایق هنری خود میرفت. او استاد خطاطی بود و در نقاشیهای زیبایی هم میکشید که از نظر تکنیک و سبک و محتوا و مضمون، عموما دارای مفاهیم والای عرفانی و شهادت بود. یکی از تابلوهای نقاشی او که دریا را نشان میدهد، «یخرجهم من الظلمات إلی النور» نام دارد. او نمیخواست دریا را نشان دهد، بلکه یک انسان کاملا آیرودینامیک را نشان میدهد که چگونه از آن دریای ظلمانی به سمت نور حرکت میکند. یا در کروکی تابلو نقاشی دیگری که اسبی را کشیده، نوشته: «خروش شهید». یا در تابلوی دیگری که یک شهید را بهصورت خیلی استیلیزه شده نشان میدهد، میگوید: «عروج شهید». البته بجز این تابلوهایی که تصاویر آن موجود است، شهید چمران تابلوهای دیگری هم دارد که ما هنوز روی سایتها نگذاشتهایم و باید آنها را آماده کنیم.

او بیان کرد: شهید دکتر چمران همچنین استاد عکاسی بود و تاریکخانه داشت و کار میکرد. او حدود هزار اسلاید دارد که ما یک بار نمایشگاهی از آنها در مجموعه تئاترشهر گذاشتیم. البته فقط تعدادی از این اسلایدها را در آن نمایشگاه به نمایش گذاشتیم؛ عکسهایی از زیباییهای لبنان و عکسهایی از خرابیهای لبنان و جنایات اسرائیلیها و فالانژها که توسط شهید چمران گرفته شده است.

چمران در پایان گفت: همه اینها را که کنار هم بگذارید، با موجود عجیبی روبهرو میشوید که در درجه اول میتواند بهترین اسوه و الگو برای جوانان ما باشد. چون هرچه بخواهند میتوانند در او پیدا کنند. شخصی که شاگرد ممتاز دبیرستان، دانشکده فنی تهران، دانشگاه تگزاس آمریکا و دانشگاه برکلی کالیفرنیا بود و مدرک دکترای خود را با عالیترین درجه دریافت کرد. استاد او در آمریکا گفته بود من نمیخواهم چنین همکاری را از دست بدهم، برای همین تز او را شش ماه نگه داشته بود. البته بعد از آن هم او در مراکز تحقیقاتی کار میکرد، اما به خاطر آن عرفان و بینش سیاسی که داشت، گفت فضای وسیع آمریکا برای من تنگ مینماید و من نمیتوانم در این فضا زندگی کنم و ببینم کارهای ما در اینجا دستاوری علیه مسلمین و برای کشتار آنها میشود. بنابراین شهید چمران همه آنها را رها کرد و آمد به خاورمیانه. اول به الجزایر و مصر و بعد هم در لبنان مستقر شد. چرا؟ چون میگفت میخواهیم قدس را آزاد کنیم. او آرزو داشت در راه آزادی قدس به شهادت برسد که البته عملی نشد و به ایران آمد و همانگونه که میدانید در ظهر خونین 31 خرداد سال 1360 و در دهلاویه به اوج ملکوت پرکشید.

مصداق حرف برادر

مهندس مهدی چمران که در این عکس کنار برادرش شهید چمران دیده می‌شود از این شهید به عنوان یک سیاستمدار یاد کرد. چشمه‌ای از این وجه در این سکانس «چ» قابل مشاهده است.

درخواست چمران از لطیفی برای این‌که ترتیب ملاقات و مذاکره با سرکرده مخالفان را بدهد، شمه‌ای از روشن بینی سیاسی اوست. او از آقای مدیر می‌خواهد در میانه این جنگ، پیک صلح شود. او در اینجا و بویژه در سکانس مذاکره با دکتر عنایتی (مهدی سلطانی) هم چهره یک سیاستمدار شایسته را دارد و هم با راهکارهایی که ارائه می‌‌کند، در مقام یک دانشمند بزرگ هم ظاهر می‌شود.

وجوه مختلف شخصیتی چمران در «چ»

در شروع تیتراژ «چ»، دستنوشتههای شهید چمران دیده میشود که نشانی از تبحر او در خطاطی دارد. در صحنههایی هم که او را با دوربین سوپرهشت میبینیم، اشاره مختصری به توانایی چمران در عکاسی و فیلمبرداری دارد.

وقتی اوایل فیلم، پسر نوجوانی با پرچم ایران با چمران که از هلیکوپتر پیاده شده، دست میدهد، چشمهای از شخصیت او را به عنوان بهترین اسوه و الگو برای نسلهای مختلف، بچهها و جوانان ایرانی میبینیم. اینکه چطور این پسر به عنوان نماینده نسل آینده برای شکلگیری هویت خود به وجوه قهرمانی چمران تکیه و علاقه دارد.

وقتی چمران وارد ژاندارمری پاوه میشود، اصغر وصالی (بابک حمیدیان) سراغ او میرود و در خطابهای شاعرانه و پرشور، چمران را به نیروهایش معرفی میکند که جلوهای از شخصیت چمران به عنوان یک مبارز و فرمانده شجاع است: «این سرباز اسلام، کهنه چریک محرومان لبنان، افتخار ایران، الهی که فاتح این بحران، آقا مصطفی چمران». ضمن اینکه حرکت او به سمت بیمارستان برای نجات جان مجروحان هم ارجاع به موفقیت او به عنوان یک چریک کارکشته دارد.

چمران بعد از مشاجره تیمسار فلاحی و اصغر وصالی، خودش را به پشت بام پر از سنگر می‌رساند و به فلاحی ملحق می‌شود. او وقتی صدای اذان را در بحبوحه صدای درگیری و تیراندازی می‌شنود، می‌گوید: «چقدر شبیه لبنان شده، یاد روزهای سختی افتادم که تو محاصره بودیم و این صدا به گوش می‌رسید. غصه نباید خورد برادر. تا صدای اذان از گلدسته‌ها بلنده، ناامیدی گناه کبیره است.» این سکانس به اضافه صحنه‌های دیگر عبادت و نیایش چمران در فیلم، بخوبی چهره یک عارف وارسته و پیوسته به عرفان الهی را نشان می‌دهد.

علی رستگار

روزنامه‌نگار

نظر شما