شناسهٔ خبر: 26208318 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

یادداشت

پوسته تکه تکه هامون!

نویسنده : مجتبی نوریان international@khorasannews.com

صاحب‌خبر - نسیم خوشی که از پهنه اش بلند می شد و در فضا می‌پیچید، هوایی مطبوع را نه تنها برای اطرافیان بلکه تا دور دست ها برای ساکنان سیستان به ارمغان می برد تا در گرمای تابستان، خنکای هوایش، طراوتی برای مردم منطقه باشد. کولری طبیعی که خداوند حکیم برای مردمان این سرزمین تعبیه کرد تا آب و آفتاب در دل کویر، منشأ رزقی باشد و اهالی اش هم از نعمت روزی برخوردار باشند و هم از طبیعت و هوای مطبوعش. اما ورق برگشت و قهر طبیعت و دست اندازی انسان، پهنه ای لطیف و آبی را به دشتی خشک و خشن تبدیل کرد دشتی که زمانی بادهای گرم و توفان های 120 روزه سیستان را به نوازش خود وا می داشت و رمق از آن می‌گرفت تا به نسیمی ملایم و خنک برای ساکنان تبدیل شود.دریاچه و تالابی مهربان و با وفا که همه اش نعمت بود از آینه بودن برای آسمان آبی و مامنی برای ماهیان تا زیستگاهی که پرندگان مهاجر را به سوی خود می‌خواند. هامون جذاب و دل فریب، ایستگاهی می شد برای حواصیل ها تا در مسیر کوچشان، بال پر زدن و یارای پیش رفتن نداشته باشند و مهمان آب و ماهیانش شوند و به حق هم که چه سفره میزبانی پهن می کرد برای مهمانان. هامون، سفره مردمانش را نیز پر داشت از ماهیان فراوانی که جولانشان در پهنه آبیش، چشم ها را خیره و قلاب ها را روانه آب می کرد تا دعوت از صیادان برای کسب روزی حلال. روزی فراوانی که هر آن چه قایق و تور صیادی به دل آب هایش می زد خالی بر نمی گشت و این یعنی خوان پر برکتی که خداوند برای مخلوقاتش پهن کرده است. نی و علف های روییده در تالاب هم روزی حیواناتی بود که یا اهلی مردمانش بودند یا جزئی از حیات وحش تا زندگی در این دیار در جریان باشد. سر زندگی و نشاطی که اهالی خطه کویری سیستان را چون سرسبز نشینان خطه های شمال راضی نگه می داشت و هر روز شاکر نعماتی بودند که خالق برایشان در نظر گرفته بود.اما هامون چه شد؟ تالابی که چنین بود در این سالیان حالی بیمار دارد و البته امسال، مرگ را پیش رویش می بیند! مرگی تدریجی که طی این مدت رمق از آن گرفت و مدت هاست مردمانش، شاهد جان دادن آن هستند. سال هاست بر بالین اش دست به دعا بر می دارند تا شاید دل آسمان بشکند و اشک اش جاری شود. سال هاست مرثیه سر می دهند تا آسمان را به گریه وادارند و دوای درد هامون را بر لب های تفدیده اش روان سازند اما چه سود ... در این مدت، اهالی سیستان نیز هم نوا با هامون، رمق از کف می دهند و حالی نزار دارند، حالی که بهبودیش به بهبودی تالاب وابسته است و اگر هامون، حالش دگرگون شود ساکنانش نیز سرمست آن خواهند شد. در این میان، هامون نشینانی، به ناچار ترک دیار کردند تا ماتم نشین مرگ یار و همیار خود نباشند. آنانی که هجرت را بر ماندن ترجیح دادند تا بیش از این پوسته پوسته شدن هامون را نبینند و خود نیز به سرنوشت اش دچار نشوند.اما هنوز معدود افرادی هستند که یا به اجبار یا امیدوار به حیات مجدد تالاب، ترک دیار نکردند و ماندند چشم بر زمین تا دوباره تصویر زیبای آسمان را در آن ببینند. نشسته اند تا جریان آب، آنان را به حرکت وا دارد و دوباره سمت و سوی قایق بگیرند و به دل هامون بزنند، تور پهن کنند و ماهی بگیرند، علف بچینند و بر تعداد دام ها بیفزایند، پذیرای مهمانان و گردشگران باشند و ... در آن صورت است که سیلی بادهای داغ بر پهنه خشک زمین، دوباره در آغوش هامون، نسیمی لطیف و خنک خواهد شد، پوسته های خشکیده و کنده کنده شده زمین و پوست زمخت دست و صورت آفتاب خوردگان کویر هامون، لطیف و شاداب خواهد شد، فریاد شادی و بازی کودکان در فضا خواهد پیچید، حواصیل ها و پرندگان مهاجر، آواز سر خواهند داد، گردشگران زیادی در کنار هامون به تفریح و گرفتن عکس یادگاری خواهند پرداخت و ... و این یعنی حیات مجدد هامون و هامونیان! و اما هامون که عنوان سومین دریاچه بزرگ ایران و هفتمین تالاب بین المللی جهان را یدک می کشد ، منشأ آبی برای منطقه و ساکنان آن و ذخیره گاهی زیست کره محسوب می‌شود و حیات خود را از هیرمند می گیرد. جدایی هرات از ایران در سال 1875 میلادی و ممانعت افغانستان از جاری ساختن هیرمند که در هر دو کشور جریان داشت، سرآغاز موضوع حق آبه ای شد و پس از سال ها کش و قوس بالاخره توافق نامه ای در سال 1351 میان نخست وزیران وقت دو کشور در کابل امضا و بر اساس آن سهم ایران از هیرمند، برای دریاچه هامون سالانه 850 میلیون متر مکعب تعیین شد.

نظر شما