حجتالاسلام والمسلمين سرلک:
سند ۲۰۳۰ پر از فاجعه هاي اخلاقي است
صاحبخبر - ناصر مؤمنيان کارشناس مسائل خانواده گفت: ضرر و پيامدهاي منفي سند ۲۰۳۰ بيش از نفع آن براي کشور است و طرفداران لاابالي گري در کشور زمينه را براي رخدادهايي مانند ماجراي اخير بسيار زشت و تاسف انگيز مدرسه غرب تهران فراهم ميکنند. حجت الاسلام والمسلمين علي سرلک، روحاني 47 ساله، متولد اليگودرز و نام آشنا و فعال در عرصه مسائل جوانان است که صحبت هايش طرفداران زيادي در ميان نسل نوجوان و جوان دارد. او داراي مدرک سطح ۴ حوزه علميه است. از مهمترين اساتيد حجتالاسلام والمسلمين سرلک ميتوان به مقام معظم رهبري، آقايان جوادي آملي، هاشمي شاهرودي، ميرباقري، آدينه وند و علي دوست اشاره کرد. وي در زمينههاي تعليم و تربيت اسلامي، مشاوره ازدواج و خانواده با صداوسيما همکاري دارد. حجت الاسلام والمسلمين سرلک در اين گفتگو که تقديم حضورتان مي شود، به ابعاد مختلف جنايت اندوهبار اخير در يکي از مدارس منطقه ۲ تهران، سند 2030، ورود مقام معظم رهبري به ماجراي مدرسه غرب تهران و وظيفه مسئولين در اين حوزه پرداخته است؛ * ضمن تقدير و تشکر از فرصتي که با وجود مشغلههاي فراوان کاري به ما اختصاص داديد، در خصوص جنايت اندوهبار در يکي از مدارس غرب تهران توضيح بفرماييد که ريشه آن در چيست و چطور ميشود که چنين اتفاقي رخ مي دهد؟ - وقتي که بعضي از طرفداران تفکر لاابالي گري و ترويج فساد و فضاهاي جنسي، فضا را آلوده ميکنند، به صورت طبيعي بايد منتظر چنين رفتارهايي هم باشيم. کساني که فساد و آلودگي اخلاقي را ترويج ميدهند و به انواع و اقسام توجيهها از اين نوع ظرفيتها در جامعه به وجود ميآورند بايد هم منتظر باشيم يک ناظمي که بايد مواظب بچهها باشد، خودش بشود عامل خطرناکي که چنين کار زشت و غير قابل پذيرشي را انجام بدهد. به نظر من ريشه بسياري از اين جنايتها چه در حوزه مسائل اخلاقي، چه در حوزه مسائل اقتصادي مانند رشوه و ربا و اختلاس و امثال آن و چه در مسائل حوزه سياسي نظير بحثهاي جناحبازي و باندبازي و ترجيح دادن مصالح حزبي به ملي، تفکر ليبراليسم، لاابالي گري، هنجارگريزي و به واقع اباحه گري است که متأسفانه در جامعه ما از سال ها پيش توسط کساني که بايد امين جامعه ميشدند و مسئوليتي را به عهده گرفته بودند پايهگذاري شد و اينها آثار و نتايج تفکرات آلوده و پليد است. * در پي اين اتفاق رخ داده، امام خامنهاي به رياست قوه قضائيه دستور دادند؛ «پس از محاکمه، در اسرع وقت حدود الهي در ارتباط با متهمان اجرا شود»؛ ورود مستقيم مقام معظم رهبري به اين ماجرا چه پيامي را به دنبال دارد؟ - دو پيام از اين دستور مقام معظم رهبري را متوجه ميشويم که يکي جنبه مثبت و ديگر آن جنبه منفي است. جنبه مثبت دستور مقام معظم رهبري اين است که رهبري به عنوان پدر جامعه و کسي که جامعه مثل خانواده او هستند، وقتي چنين اتفاق زشت و پليدي مشاهده ميشود واکنششان اين است که پدرانه وارد مسئله ميشوند و حساسيت خودشان را نشان ميدهند و توقع هم همين است. در موارد مشابه هم، مي دانيم حضرت آقا روي اينجور مسائل بسيار حساس هستند، منتها خيلي وقتها تذکرات و پيامها را عمومي و رسانهاي نميکنند و به مسئولين تذکر ميدهند. جنبه منفي ماجرا اين است که چه بسا نوع دادرسيها و اطلاع دادرسيها در قوه قضائيه به گونهاي است که حکم ميکند شخص مقام معظم رهبري در چنين مسائلي ورود کنند و تذکر بدهند. ميزان پروندهها در قوه قضائيه فراوان است و مقدار نيروي انساني و قضات که بايد به اينها رسيدگي کنند تناسبي با حجم ورودي پروندهها ندارد و خودبهخود جريان دادرسي و قضاوت اسلامي را دچار اختلالات و ضعفهايي کرده که مثل اين مورد لازم است گاهي مقام معظم رهبري تذکر بدهند، ورود کنند و نامه بنويسند. ما اميدواريم سيستم قضائي علي رغم زحماتي که قضات شريف ميکشند، اين خلأ را با تدابيري که بايد بينديشند، برطرف کنند و در مواردي مثل مدرسه غرب تهران، نياز به ورود رهبري نباشد، هرچند ورود رهبري مايه دلگرمي جامعه است. * در پي رخداد جنايت اندوهبار در يکي از مدارس غرب تهران برخي از افراد در فضاي مجازي مطرح ميکنند که اگر سند 2030 اجرا ميشد در کشور با چنين مشکلاتي مواجه نميشديم؛ نظر جنابعالي در اين خصوص چيست؟ - من مطمئنم اکثر کساني که راجع به سند 2030 اظهارنظر ميکنند چه مخالف و چه موافق، اين سند را نخوانده اند و صرفاً در مناسبات سياسي و فضاهاي تبليغاتي، موافق و مخالف ميشوند. در سند 2030 موادي که ما مطالعه کرديم اتفاقاً در واحدهاي ترويج و مشروعيت بخشيدن به چنين فضاهايي است و البته در اين سند حرف هاي خوب و مطالب درست و صحيحي هم وجود دارد، ولي برآيند کلي به سمت آموزش مسائل جنسي نيست، بلکه به سمت تحريک مسائل فضاي جنسي و عادي سازي روابط جنسي است؛ بله ما هم معتقديم که بايد مسائل جنسي و مسائل اصلي آموزشي توسط خانوادهها و مراکز تربيتي آموزش داده شود، اما نه مانند سند 2030 که پر از فاجعههاي اخلاقي است. بنده باز هم تأکيد ميکنم آگر چه نکات مثبتي هم در سند 2030 هست، اما فاجعه هاي اخلاقي آن بيشتر است. مثلاً همجنسبازي، دقيقاً همين اتفاقي که اخيرا در مدرسه منطقه ۲ غرب تهران افتاد و همه از آن ناراحت و برآشفته شديم، جزو مواردي است که در سند 2030 بهعنوان حقوق طرف تلقي ميشود! درست است که ما بايد آموزش به موقع جنسي را در خانوادهها و رسانه ها و مراکز آموزشي جدي بگيريم، البته آموزش جنسي مبتني بر آموزهها و حمايت ديني خودمان باشد نه مبتني بر فرهنگ ليبراليسم که خودشان به لحاظ مسائل جنسي به پايان راه رسيدهاند؛ همين بيماري ايذر که چند سالي است گريبان گير شده از طريق همين روابط ، آدمها را گرفتار کرده و ميکشد و مرگ خاموش را برايشان به وجود مي آورد. ما بايد کار اشباعي کنيم. اگر مي گوييم سند 2030 نه، با قاطعيت هم مي گوييم نه، پس بايد خودمان با روشهاي درست آموزشي مبتني بر فرهنگ ديني و ايراني، بستههاي آموزشي را در اختيار فراگيران قرار بدهيم. نکته پاياني که بايد متذکر شوم اين است که کشور ما به لحاظ رسانهاي پر از امکانات ارتباطي است، ولي سوگمندانه بايد اعتراف کنيم که بسياري از کاربران رسانه سواد رسانهاي کافي را ندارند و بسياري از اخبار و مسائل غلط فضاي رسانهاي ما را پر ميکند. به دليل اينکه سواد رسانهاي کافي نداريم، نظام حساسيت بههمخورده و در برابر يک خبر گاهي اوقات همه کشور به هم ميريزد و در برابر اخبار بسيار مهمتري ممکن است واکنشي نشان ندهند، چون متغيرهاي ديگري نظام حساسيت مان را فعال ميکنند و کنشگري را با يک نگاه رفرنس و مرجع و جايگاه ديگري تنظيم و مهندسي ميکنند. اين نکته را بايد يادآوري کنيم که تعداد زيادي از جمعيت کشور به گوشيهاي هوشمند دسترسي داشته و نياز به سواد رسانهاي دارند. اين هيجانات زودگذر نبايد مبناي بعضي از حرفهاي رسانهاي ما شود. نقل وانتقال خبرها، کامنتها، فالو و لايک کردنها فضايي است که متأسفانه عمدتاً متأثر از فضاي هيجاني است که اميدواريم برطرف شود. * از فرصتي که در اختيار خبرگزاري حوزه قرار داديد، تشکر ميکنيم. - سپاسگزارم، موفق باشيد.∎
نظر شما