300 میلیون تومان؛ این برآورد «فارس» از فروش 15 هزار بلیتی است که برای نمایش بازی مراکش و ایران در سینماهای کشور فروخته شده است. با احتساب نمایش 6 بازی، درآمد نمایش فوتبال در سینماهای کشور یکمیلیارد و 800 میلیون تومان است که در مقایسه با درآمد 180 میلیارد تومانی سینمادارها و فیلمسازان در سال 96 حدود یک درصد از کل فروش گیشه سینماها را شامل میشود.
محمدقاصد اشرفی، رئیس هیاتمدیره انجمن سینمادارها درباره پخش فوتبال در سینماها در گفتوگو با «ایسنا» تاکید کرده است: «پخش فوتبال ارتباطی به پخش فیلم در سینماها ندارد. در واقع پخش فوتبال مسالهای همهگیر است و خانوادهها در این زمان بیشترین توجهشان به سمت فوتبال است و نه فیلم، بنابراین هدف مردم این است که به هر قیمتی شده بتوانند بازیها را نگاه کنند. باید به این نکته توجه کنیم که اگر در این تایم بازیهای فوتبال هم پخش نمیشد فیلمها مخاطب چندانی نداشتند و تاثیری در این زمینه ایجاد نمیشد. در زمان پخش فوتبال خیابانها هم خلوت میشود، چه رسد به سینماها!
از طرف دیگر، فیلمسازان و دفاتر پخشی که فیلمهای آنها هماکنون در حال اکران است معتقدند، نمایش فوتبال در سینماها بر فروش آثار آنها تاثیر خواهد گذاشت و باید 50 درصد از فروش بلیت نمایش فوتبال در سینماها به آنها تعلق بگیرد. سعید خانی، مدیر دفتر پخش خانه فیلم که پخش فیلم «در وجه حامل» را برعهده دارد با تاکید بر اینکه با پخش مسابقات فوتبال در سینماها مخالف است، در اینباره به «ایسنا» گفته است: «این را به خوبی میدانیم وقتی مسابقه فوتبال در یکی از سالنهای سینما پخش میشود، سالنهای دیگر چندان بینندهای برای فیلمهای سینمایی ندارند اما مشکل اینجاست که سینمادارهای محترم بیش از حدمجاز ظرفیت فیلمها را در پخش مسابقه فوتبال ایران و مراکش گرفتند و هیچ نظارتی بر میزان فروش و رقمی که باید به صاحبان فیلمها داده شود، وجود ندارد.»
نمایش فوتبال در سینماها موضوعی است که در کشورهای دیگر هم سابقه دارد. انگلیس، ولز، اسکاتلند، استرالیا، مکزیک، قطر، دبی، هند و خیلی از کشورهای دیگر نیز تجربه نمایش فوتبال در سینماها را دارند؛ کشورهایی که در محیطهای جمعی دیگری مانند کافهها، سالنهای اجتماعات و مکانهای عمومی مانند پارکها هم محدودیتی برای پخش بازیهای فوتبال ندارند اما چرا این موضوع در ایران به این میزان مهم و مورد توجه رسانههاست؟
هرچند 180 میلیارد تومان در سال برای افرادی که میانگین درآمد سالانه آنها بین 15 تا 40 میلیون تومان است، عددی بزرگ محسوب میشود ولی در واقع این رقم در مقایسه با درآمدهای دیگر صنایع بسیار کوچک و غیرقابل توجیه است. بیش از 50 درصد این درآمدها متعلق به سینمادارانی است که 70درصد آنها دولتی و ارگانی هستند و تنها حدود 40 درصد از این درآمد به فیلمسازان تعلق میگیرد که مالیات و هزینههای جانبی مانند تبلیغات هم از آن کسر میشود. با توجه به این توزیع درآمد و هزینههای گزاف فیلمسازی، اکثر آثار سینمای ایران از لحاظ اقتصادی شکست خورده هستند و تنها تعداد انگشتشماری از آنها به سوددهی میرسند. با این حال تعداد زیادی از فیلمهای سودده نیز با توجه به ریسک بالای سرمایهگذاری در سینما و مدت خواب زیاد پول در این پروژهها، توجیه اقتصادی ندارند و تنها بهعنوان ابزاری برای تبلیغات صنایع و شرکتهای بزرگ اقتصادی حائز توجه هستند. همه این عوامل باعث شده سینما در ایران با توجه به مزیتهای فراوانی که دارد، نتواند بهعنوان یک ابزار اقتصادی، مورد توجه قرار گیرد و حیات آن همیشه در گرو حمایتهای دولتی باشد.
در این شرایط است که اکثر تهیهکنندگان سینما تلاش میکنند پیش از رسیدن به زمان اکران آثارشان در سینما، هزینههای تولید را با کسب حمایتهای دولتی و خصوصی تامین کنند. این موضوع سبب شده پس از گذشت 40 سال از تولد سینمای انقلاب اسلامی، اکثر فیلمسازان ایرانی توجهی به آیتمهای مورد نیاز برای جذب مخاطبان به سینماها نداشته باشند و فیلمهای ایرانی در سیکلی معیوب، همیشه ناموفق و ضررده بمانند و روزبهروز از تعداد سرمایهگذاران در این عرصه مهم فرهنگی کاسته شود.
با وجود این اتمسفر در فضای سینمای کشور است که موضوعی مانند پخش فوتبال در سینماها به مساله اول رسانههای سینمایی و غیرسینمایی کشور بدل میشود. از طرفی محدودیتها درخصوص پخش بازیهای جامجهانی در محیطهای باز به صورت جمعی، مردم را ترغیب به رفتن به سینماها میکند و از طرف دیگر تعداد کم سینماهای کشور باعث میشود که فیلمهای در حال اکران با محدودیت پخش مواجه شوند، هرچند که شاید اگر این ظرفیت به فیلمهای سینمایی در حال اکران هم تعلق میگرفت، تاثیری در فروش این فیلمها در زمان پخش بازیهای ایران در جام جهانی نداشت. این موضوع را میتوان با بررسی شکست فیلمهای دوم اکران نوروزی در گیشه سینماها و پخش اکثریت فیلمهای سینمایی با سالنهای خالی در چند هفته گذشته مورد مطالعه قرار داد.
دولتی شدن سینمای رئالیستی اجتماعی ایران که از نداشتن تنوع ژانر و آیتمهای جذب مخاطب رنج میبرد باعث شده هر موضوع کوچکی که با پول در ارتباط است به تیتر یک رسانههای پرشمار سینمایی بدل شود و محل جدالی باشد برای ذینفعان این دعوا. در حالی که نهادهای تصمیمگیری مانند شورای صنفی نمایش، خانه سینما، وزارت ارشاد و... میتوانند با تصمیمگیریهای صحیح در مورد حقوق مولفان آثار سینمایی و شفافسازی در این زمینه، ورود به عرصههای پخش جهانی و وارد کردن سینما به سبد کالای فرهنگی خانوادهها، سینمای ایران را به جایگاهی برسانند که درگیر این مسائل خرد اقتصادی نباشد و سودده بودن اقتصادی را در پهنهای وسیعتر تجربه کند. این نهادها هر روز با تصمیمهای بعضا غیرکارشناسی به این دعواهای بیثمر دامن میزنند تا سینمای ایران طعم وابسته نبودن به دولتها را نتواند بچشد.
* نویسنده : وحید محرابیان روزنامهنگار
نظر شما