سیر تاریخی مدیریت در یک نگاه
دنیای جدید و مدیریت مبتنی بر ارزشها
صاحبخبر - دنیای پیشرفته با تکیه بر اصول و مبانی مدیریتی و با توجه به شرایط حاکم بر جهان معاصر وارد شکل جدیدی از مدیریت شده که مدیریت مبتنیبر ارزشها نام دارد. دانش مدیریت از سال 1900 تا 1960 بهتدریج با طراحی مدیریت بر پایه دستورالعمل (MBI) به پایان عصر اول خود رسید و آن را به مرحله اجرا گذاشت. تیلور از پیشگامان مدیریت علمی از دانشمندان مشهور در اوایل راه این سبک مدیریتی بود. عصر دوم در مدیریت، مدیریت بر پایه هدف است. آغازگر این دوره، دانشمندانی مانند پیتر دراکر بودند که این دوره، شکل متکاملی را در مدیریت طی کرد و در ادامه این دوره، مدیریت استراتژیک مطرح شد که سرانجام مورد استقبال قرار گرفت. در این دوره بررسی و تحلیل محیطی، رقابتپذیری، برخورداری از برنامههای متعدد برای موقعیتهای گوناگون و سازگاری با تغییرات به رسمیت شناخته شد و چالشهای زیادی را در حوزه مدیریت حل کرد. این دوره که در کنار ارزیابی شرایط و محیط، مواردی مانند رسالت، دورنما، ارزشها و اهداف سازمانها نیز در آن مدنظر قرار میگرفت، مدیریت بر پایه هدف (MBO) نام دارد. مدیریت مبتنی بر ارزشها عصر سوم در مدیریت پیشرفته، عبور از مدیریت استراتژیک و دوره مدیریت مبتنیبر ارزشها (MBV) است. یکی از ویژگیهای مهم این دوره، رویکرد متفاوت و فعال نسبت به «تغییر» است. در این سبک مدیریتی که بر پایه ارزشها بنا نهاده شده، به جای انطباق با تغییرات محیط بیرونی، ایجاد تغییرات مطلوب در شرایط و محیط و به عبارتی تغییرآفرینی صورت میگیرد. در مدیریت آیندهپرداز، مدیر نقش یک رهبر برازنده را ایفا میکند. اصولا مدیریت استراتژیک، یک مدیر سازگار با تغییر و مدیریت آیندهپرداز، یک رهبر تغییرساز است. در بطن برنامهریزی، پیشبینی از آینده وجود دارد، پیشبینی در محیطی است که تقریبا ثابت است و تغییرات اندکی در آن رخ میدهد. در مدیریت فرصتمحور یا عملیاتی که همان مدیریت عصر اول است میتوان پیشبینی کرد ولی در مدیریت استراتژیک، صرف پیشبینی جواب نمیدهد، باید براساس شناخت قوتها و ضعفها در داخل و فرصتها و تهدیدها در خارج و با تمرکز بر (MVVO)، آیندهبینی یا آیندهنگاری کرد که نوعی رویکرد انفعالی نسبت به تغییر است. مدیریت آیندهپرداز دلایل پارادایمهای مدیریتی در جهان قابلتوجه است. تغییرات پرشتاب و پیچیدگیهای روزافزون و درنتیجه عدمقطعیت فزاینده و تشدید فضای رقابتی، افزایش تحصیلات نیروی انسانی و نیاز به نوآوری و تداوم کیفیت ازجمله ویژگیهایی است که سبک مدیریتی نوع سوم ایجاب میکند. مدیریت آیندهپرداز لازمه چنین فضایی است. در این نوع مدیریت همه ترکیب MVVO، در دورنما شکل میگیرد و به همین علت مدیریت آیندهپرداز را Visionary Management مینامند. مدیریت آیندهپرداز، یک مدیریت متعالی است. این مدیریت مبتنیبر دورنمایی است که از آیندهپژوهی به دست میآید و بهشدت ارزشمحور است. بعد از موج کشاورزی، موج صنعتی و موج دانش، دنیا وارد عصر معنویت شده و این نوع مدیریت لازمه زیستن در چنین عصری است. یکی از تفاوتهای مدیریت آیندهپرداز با مدیریت استراتژیک در همین مساله ارزشهاست. اگرچه ارزشها در مدیریت استراتژیک جایگاه مهمی دارند ولی آیندهنگاری برخلاف آیندهپژوهی به ارزشها حساسیت چندانی ندارد. افق زمانی در مدیریت آیندهپرداز در مقایسه با مدیریت استراتژیک و مدیریت عملیاتی طولانیتر است. افق زمانی در مدیریت عملیاتی، قبلا تا سه سال و در مدیریت استراتژیک، 3 تا 10 سال ذکر میشود. در زمان کنونی باز هم این فاصلههای زمانی تقلیل یافته است. در مدیریت آیندهپرداز این افق زمانی بیش از 10 سال و حتی تا 100 سال است. هرم مدیریتی مدیریت آیندهپرداز هرم مدیریتی در سبک مدیریت آیندهپرداز را به ترتیب رهبری، مدیران میانی و سرپرستان عملیاتی تشکیل میدهند. وظیفه رهبری، ارزشگذاری و پاسداشت ارزشها و وظیفه مدیران میانی، هدفگذاری بر پایه ارزشها و وظیفه سرپرستان عملیاتی، استفاده از فرصتها برای رسیدن به اهداف است. بنابراین در راس هرم مدیریت تعالیبخش، از بالا به پایین مدیریت مبتنیبر ارزشها (MBV)، سپس مدیریت بر پایه اهداف (MBO) و در پایینترین سطح، مدیریت براساس دستورالعمل (MBI) قرار دارد. مدیریت آیندهپرداز یک سیستم عملی و نه صرفا یک فلسفه ذهنی است. امروزه پیشروترین سازمانها به Visionary Managementروی آوردهاند و از آن استقبال میکنند. این سازمانها میخواهند تغییرات آینده را بیافرینند. در واقع مدیریت ارزشی و مدیریت آیندهپرداز، دو پارادایم جدید و هماهنگ در فلسفه نوین مدیریت پیشرفته در هزاره سوم است. در سازمانی که کاملا از طریق ارزشها مدیریت میشود، تنها یک رئیس وجود دارد و آن ارزشهای سازمانی است. سیستم مدیریتی در کلان جمهوری اسلامی ایران از نظر کلیت به مدیریت عصر سوم نزدیک است. برای اجرایی کردن این سبک مدیریتی الگوها، استانداردها، فرآیندها، سیستمها و خردهسیستمها، قوانین و مقررات، آموزشها و تربیت نیروی انسانی و در یک عبارت آیین کشورداری، باید با محتوای غنی و متعالی که در اسلام وجود دارد و با یک رویکرد مشخص و همهجانبه، به هماهنگی، یکپارچگی و انسجام کامل برسد. رهبری و مدیریت مبتنی بر ارزشها بر پایه این نوع مدیریت و پذیرش و درک ابعاد مختلف و الزامات آن؛ کشور در مسیر پیشرفت و ارتقا قرار دارد. بررسی محتوای بیانات، رهنمودها و تاکیدات مقام معظم رهبری حاکی از آن است که مفاهیم، تفاسیر و تحلیلهای ارائهشده توسط معظمله کاملا در چارچوب مدیریت مبتنیبر ارزشها و مدیریت آیندهپرداز صورت میگیرد و براساس این ساختار ضرورت دارد در سطوح بعدی مدیریتی، قوا و دستگاههای مربوطه همین ارزشها را به اهداف ترجمه کنند و در سطح عملیاتی نیز این اهداف به دستورالعمل و مقررات تبدیل شوند. در حال حاضر برخی توطئهها و ترفندهای دشمنان ایران و اسلام، برای ایجاد اختلال و توقف در مسیر این زنجیره مدیریتی است. آنها بالاترین قوت برای نظام اسلامی را مدیریت ارزشی مقام معظم رهبری میبینند، بنابراین از طرق مختلف و به بهانههای واهی به دنبال این هستند که در این هرم مدیریتی، ارزشهای مطرح توسط رهبری به اهداف مدیران میانی و سپس به مقررات و رویههای عملیاتی تبدیل نشود.∎
نظر شما