شناسهٔ خبر: 26185103 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

نساء عرب 75 ساله، تنها زن زعفران کار روستای تجن حالا صاحب یک برند است

ننه زعفرانی

وقتی به من می‌گوید حاجی خانم جان و با لحن و تُن صدای مهربانش، مودبانه پاسخ سوالاتم را می‌دهد قند توی دلم آب می‌شود. نساءعرب پیرزن با محبتی است که با لقب محلی‌اش‌؛ ننه‌رضا دوست داشتنی‌تر می‌شود. ننه سواد ندارد، هنوز به رسم مردم قدیم قائن سربندی عمامه شکل به سر می‌بندد، بی‌آلایش است و کم حرف می‌زند ولی خوب زعفران می‌کارد و درجه رنگدهی زعفران هایش 233 است یعنی حتی بالاتر از زعفران ممتاز. او به زعفران‌ها سم نمی‌زند و چون حیوان ندارد کودحیوانی را از گناباد می‌خرد و می‌ریزد توی زمین زعفران کاری‌اش.

صاحب‌خبر -

تلفن روی آیفون است و یک جوان بومی نشسته کنار دست ننه رضا که لهجه غلیظ قائنیاش را گاه و بیگاه برایم ترجمه کند. تنها زن کشاورز روستای تجن خستگی نمیشناسد و با این که 75 ساله است بازهم از کار میگوید و کار. او در تجن، در روستای آباء واجدادیاش در 35 کیلومتری غرب قائن، برند زعفران «ننه رضا» را دارد که هرچند ناشناخته است ولی برای او یک دنیا دلخوشی است.

تجنیها به شما میگویند ننه رضا، دلیلش چیست؟

من دو پسر داشتم که اسم یکی شان رضا بود اما شهید شد، جسدش هم هیچ وقت نیامد. برای همین به من میگویند ننه رضا.

چند تابچه داشتید؟

هفت تا که بدون رضا میشود 6 تا.

رضا کجا شهید شد؟

کردستان، در عملیات خیبر. ( ننه رضا تاریخها را به یاد ندارد ولی این عملیات مربوط است به سال 62)

شما همسرتان را هم از دست دادهاید و سالهاست به تنهایی بار زندگی را به دوش میکشید. او چطور فوت کرد؟

شوهرم بعد ازشهادت رضا رفته بود کردستان و مریوان و سنندج دنبالش، اما نتوانسته بود جسدش را پیدا کند. از آنجا هم رفته بود مشهد که سکته کرد وجنازه اش را آوردند تجن.

شما تنها زن کشاورز روستا هستید، چه چیزی میکارید؟

به غیر از زعفران، گندم و جو که آن هم دیم است.

شنیدهام زمین بزرگی ندارید!

بله زمینم تقریبا 2000 متر است.

از اول زعفران کار بودید؟

نه، همیشه گندم و جو میکاشتم ولی الان تقریبا دو سال است که زعفران میکارم.

علت خاصی داشت؟

اینجا آب کم است و زمینها را با تانکر آب میدهیم. قناتها هم که دیگر آب ندارد پس زعفران میکاریم که آب کمی میخواهد. دیم کاری هم داریم که میکاریم و میگذاریم به امان خدا تا چه بشود. اگر کشت و کار بگیرد که خوب، اگر هم نگیرد که هرچه کاشتهایم از بین میرود.

قدیمها آب بود؟

بله آب داشتیم، قنات پرآب بود و روستایمان سرسبز ولی حالا قناتها خشک شده و هیچ چیز نیست. از لولههای آب هم فقط مقداری برای خوردن میآید.

اوضاع کار و بار خوب است، درآمد چطور است؟

خوب خوب که نیست ولی بهتر از هیچ است. باید بسوزیم و بسازیم.

امسال چند مثقال زعفران داشتید؟

60 مثقال.

چه قدر دستتان را گرفت؟

حدود یک میلیون و 200 هزار تومان.

شما زعفرانهای تان را از طریق اینترنت میفروشید یعنی دیگر دلالی در کار نیست که از زحمت شما سود ببرد. الان اوضاع بهتر از قبل شده؟

بله، خیلی بهترشده، تقریبا درآمدم دو برابرشده.

با این درآمد باید زندگیتان سخت بگذرد.

راضیام، ولی زندگی سخت است.

سختیهای زندگی شما چیست؟

همه چیز. الان همه خانههای ده گازکشی شده ولی خانه من گاز ندارد.

چرا؟

خدا میداند. گفته اند خانه ات راه ندارد و نمیشود گازکشی کرد.

ننه رضا! زعفران شما خیلی جالب بسته بندی میشود، یعنی عکس شما همراه اسم محلی تان که ننه رضاست روی بستهها میآید. وقتی عکس خودتان را برای اولین بار دیدید چه حسی داشتید؟

خیلی خوب بود، خوشحال شدم حاجی خانم جان.

زعفرانهای شما خیلی جلوتر از مردان آبادی فروخته شده، فکر میکنید دلیلش چه بود؟

نمیدانم، شاید چون زن پیری هستم. هنوز هم مشتری میآید ولی زعفرانم کم بود و زود تمام شد.

در خانه به غذاها زعفران میزنید؟

بله، به بیشتر غذاها.

ما در تهران درباره زعفران تقلبی زیاد میشنویم. شما تا به حال تقلب کردهاید یا به فکرش افتادهاید؟

من اصلا از این کارها نمیکنم، مردم تجن هم نمیکنند. ما اعتقاد به خدا داریم و دنبال نان حلال هستیم. ما حلال و حرام را با هم قاطی نمیکنم. در ده ما کسی از این کارها نمیکند.

تا به حال دلتان خواسته از تجن بروید و جایی زندگی کنید که راحت تر است و لااقل آب دارد؟

عمرمن دیگر رفته. درجوانی این کار را نکرده ام و از این به بعد هم نمیکنم.

ننه رضا! در این دنیا آرزویی هم دارید؟

آرزو دارم بچه هایم ازدواج کنند، دو دختر و یک پسر درخانه دارم. پسرم دستش تنگ است، از خدا میخواهم پولی داشته باشم که اینها را عروس و داماد کنم و بفرستم خانه بخت.

یک استارتاپ خاص

درگویش خراسانی، قائنی ها به محل کشت و کار و زمینهایی که از یک قنات آب میگیرند، کشمون میگویند. کشمون اما از تابستان سال گذشته شده محلی برای حضور آنلاین کشاورزان روستای تجن که مردمانش یا گندم و جوی دیم میکارند یا زعفران. دیم کاری مردم این روستا البته بسته است به سخاوت آسمان، برای همین امید آنها به زعفرانهایی است که از دل خاک بیرون میزند و این روزها بدون حضور دلالان و واسطهها به دست مصرفکننده میرسد.

علی حَجی سِی، رضای حسن قُربو، حسن میدیو، حجی سِی، رضا مدلیو، حجی ممدسن کلی باسو، رضای حجی علی، ممد گلو زارعی، کلی ممد عجم زاده و البته ننه رضا بخشی از کشاورزان تجنی هستند که یک سال است استارتاپی بومی آنها را دورهم جمع کرده و زعفران تولیدی آنها را دربسته بندیهای جذاب عرضه میکند.

روی این بستهها عکس هر کشاورز به علاوه خلاصهای از داستان زندگیاش درج میشود، مخصوصا نام محلی هر زعفران کار که هرکدام برای خودشان شده اند یک برند.

شناسنامه زعفران

هر رشته زعفران یک عامل ایجاد رنگ قرمز، یک عامل طعم دهنده و یک عامل ایجاد بو دارد که نام علمی شان به ترتیب میشود کروسین، پیکروکروسین و سافرانال. استاندارد ایران برای زعفران از استاندارد بینالمللی زعفران(ایزو3632) سختگیرانه تر است. استاندارد ایران میگوید سطح کروسین که تعیین کننده قدرت رنگدهی زعفران است، برای زعفران درجه یک باید 200 و برای زعفران ممتاز باید 220 باشد. جالب این که زعفرانهای کشت شده در روستای تجن از این لحاظ به مراتب جلوتر از استانداردهاست.

داستان آب

تجنیها سالیان سال 12 قنات داشتند که گل سر سبدشان تنگل بالا و پایین و قلعه کهنه بود. قنات شاهیک نیز آخرین بازمانده این قناتها بود که آن هم سال 94 خشکید و جایشان را صدها چاه عمیق گرفت. قناتها شاهکار مهندسی ایراناست و قرنها زندگی مردم روی انگشت آنها چرخیده، روشی پایدار برای برداشت از سفرههای آب زیرزمینی است. در حالی که چاههای عمیق و نیمه عمیق فقط باعث افت سطح این سفرهها میشوند که این افت فقط در تجن هر سال حدود نیم متر برآورد شده است. نتیجه این چرخه میشود شور شدن آب در حالی که پیاز زعفران بشدت با آب شور ناسازگار است، گیاهی کم خواه و کم توقع که آبیاری اندکی میخواهد، تابستانها میخوابد و زمستانها رشد میکند.

مریم خباز

روزنامه نگار

نظر شما