شناسهٔ خبر: 26175563 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

فرهنگ‌سازی بر بدمصرفی آب و برق افاقه نمی کند- اسماعیل داودی*

تهران- ایرنا- درست مصرف کردن آب و برق، نیاز به ایجاد انگیزه اقتصادی دارد؛ آبی که گران تولید شود و ارزان به فروش برسد، ناگزیر خرج شستن ماشین و آبیاری غرقابی درختان باغچه می شود.

صاحب‌خبر -

بیش از دو دهه از عمر «بابابرقی» می گذرد؛ مردی میانسال با مو و سبیلی جوگندمی، لباسی قرمز و زرد رنگ، عینک و کلاهی که روی آن آرم شرکت برق حک شده بود.
بابا برقی گاه و بیگاه روی صفحه تلویزیون ظاهر می شد و شعر «لامپ اضافه خاموش» را می خواند. این مرد که خیلی از دهه شصتی ها او را مانند یک پدربزرگ دوست داشتنی تصور می کردند، بعدها جای خود را به یک شخصیت کارتونی با همان مشخصات داد؛ اگر چه موها و سبیل بابا برقی جدید سفید شده بود اما لباس، عینک و کلاهش همان بود و همچنان «لامپ اضافه خاموش» را توصیه می کرد.
در کنار بابا برقی، بعدها شخصیت کارتونی کمرنگ تری در ظاهرِ یک «قطره» برای صرفه جویی در مصرف آب خلق شد؛ «قطره» هنگام شستشوی ماشین، باز گذاشتن شیر آب و ... ظاهر می شد و با گشاده رویی از مردم می خواست که «در مصرف آب صرفه جویی کنند».
اگر چه شخصیت های «بابا برقی» و «قطره آب» حفظ نشدند، اما پیام هایی از این دست همچنان در قالب اخبار، مصاحبه ها، گزارش ها، آگهی های محیطی و تلویزیونی منتشر می شوند.
زنده نگه نداشتن «بابا برقی» و «قطره آب» - هر چند موضوعی قابل تامل است – اما اکنون موضوع بحث ما نیست؛ مساله مهم اینکه چرا با این حجم از پیام ها، توصیه ها، هشدارها و خواسته ها هنوز با بدمصرفی در آب و برق روبرو هستیم.
شرایط در مصرف برق نیز بر همین منوال است؛ هزاران بار درخواست شده که به طور نمونه در استفاده از کولرهای گازی از تجهیزات سرمایشیِ با رتبه بهره وری بالاتر استفاده کنید؛ موتور کولر را در سایه قرار دهید و سرویس دوره ای را فراموش نکنید؛ اما تقریبا هیچ کدام از این درخواست ها از طرف جامعه به طور کامل اجابت نمی شود.
هفته گذشته برای مسافرت به اصفهان سفر کردم؛ شهری که در این سالها، روزها و شب هایی را بدون زاینده رود گذرانده و کم آبی را بیش از دیگر هموطنان با پوست و گوشت و استخوان خود لمس کرده است.
روی نخستین تابلوی ورودی شهر با قلم درشت نوشته شده است: «آب سد فقط به اندازه شرب است». این پیام به ذخیره آب سد زاینده رود اشاره دارد؛ سدی که آب شرب اصفهان را تامین می کند و به قول وزیر نیرو، امسال خشکترین سال عمر خود را می گذراند.
در این شرایط، چاه های شهرداری و کشاورزی برای تامین آب شرب بکار گرفته شده اند؛ تجهیزات کاهنده آب به صورت اقساطی دراختیار مردم قرار گرفته است و در کنار این اقدامات، فشار آب به گونه ای تنظیم شده تا فصل تابستان بدون جیره بندی و قطعی آب پشت سر گذاشته شود.
بنابراین، انتظار می رود به دنبال انتشار اخبار و گزارش های هشدار دهنده و همچنین خواهش و تمناهای وزارت نیرو، دیگر شاهد بسیاری از بدمصرفی ها نباشیم؛ اما دیدن مردی که خودرویش را در کوچه می شوید و زنی که شیلنگ آب را برای آبیاری گل ها و درخت ها، ساعت ها در گوشه باغچه رها کرده است، رشته های این پنداشت را پنبه می کند.
این رویه فقط به اصفهان خلاصه نمی شود؛ «نصف جهان» نمونه ای از کل کشور است و چه بسا صرفه جویی آب در این شهر به دلیل قرار گرفتن در شرایط بحرانی، بهتر از سایر مناطق باشد. مشکل اینجاست که جامعه ما در برابر کالاها و خدمات ارزان قیمت، «بد مصرف» است.
اگر نگاهی به چند سال گذشته بیاندازیم، همگی به یاد می آوریم که وانت هایی در کنار آهن قراضه و پلاستیک کهنه، نان خشک را هم می خریدند؛ از کوچه ها رد می شدند و مردمِ بدمصرف ما گونی گونی نان خشک و کپک زده را نزد آنها می آوردند و نانی که با مقدار قابل توجهی گندم زرگون تولید شده بود را با قیمتی ناچیز به «وانتی» عرضه می کردند.
آن زمان هم پیام هایی در قالب خبر، گزارش، فیلم و آگهی با تیترهای «راه های صرفه جویی نان» در خبرگزاری ها، روزنامه ها، صدا و سیما و انواع تبلیغات محیطی منتشر می شد - مانند آنچه اکنون در مدیریت مصرف آب و برق مطرح می شود – اما هیچ کدام کارساز نبود، مانند نتیجه ای که برای مدیریت مصرف آب و برق حاصل می شود.
این روند ادامه داشت و هیچ حربه ای کارساز نبود تا اینکه قیمت نان اصلاح شد؛ در آن زمان، ابتدا به نظر می رسید اصلاح قیمت نان هزینه های خانوار را افزایش می دهد اما بعد از مدتی مشخص شد اصلاح قیمت نان موجب اصلاح نحوه مصرف شده و درست مصرف کردن، افزایش قیمت ها را جبران کرده است.
اکنون دیگر خبری از اسراف نان نیست و وانتی هایی که همراه آهن قراضه و پلاستیک کهنه، نان خشک هم می خریدند، دیگر نان خشک را از اقلامی که در بلندگوهای خود فریاد می زدند، حذف کرده اند.
تبلیغات فرهنگی برای صرفه جویی در مصرف آب و برق، اگر نگوئیم بی تاثیر است، حداقل می توانیم بگوئیم برای درد پرمصرفی آب و برق در جامعه ما به تنهایی اِفاقه نمی کند؛ این را تجربه بیست سی سال اخیر نشان می دهد.
راهکار مشخص است؛ درست مصرف کردن، نیاز به ایجاد انگیزه اقتصادی دارد؛ آبی که گران تولید شود و ارزان به فروش برسد، ناگزیر خرج شستن ماشین و آبیاری غرقابی درختان باغچه می شود.
در مقابل این راهکار، برخی جبهه می گیرند؛ آنها معتقدند افزایش قیمت آب و برق به طبقه های پایین جامعه فشار می آورد و هزینه خانوار را بالا می برد؛ سوال اینجاست که در بین خیل گسترده ای از کالاها و خدماتی که مردم از آن استفاده می کنند، فقط «چشم آب و برق شور است؟»
مثال گویاتر اینکه سهم یک چیپس در سبد خانوار 3500 تومان است، آیا صحیح است که یک مترمکعب آب – یعنی یک هزار بطری یک لیتری – به قیمت 100 تا 400 تومان و هر کیلووات ساعت برق 110 تومان عرضه شود؟
در چنین شرایطی چه توجیه اقتصادی وجود دارد که مردم به سمت استفاده از تجهیزات کاهنده مصرف آب و وسایل کم مصرف انرژی بروند؟ چه لزومی است که در زمان خرید یخچال، کولر و ماشین لباسشویی به برچسب انرژی دقت کنند؟ مگر مدیریت مصرف روی اقتصاد خانواده آنها اثر می گذارد که برای کاهش مصرف هزینه کنند؟
تا به این پرسش ها پاسخی واقعی داده نشود، توصیه های «بابا برقی» برای خاموش کردن لامپ اضافه و درخواست های «قطره» برای صرفه جویی در مصرف آب فایده نخواهد داشت و گره ای از بدمصرفی های جامعه ما باز نخواهد کرد.
.............................
* خبرنگار ایرنا

نظر شما