شناسهٔ خبر: 26162002 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت | لینک خبر

فرشاد

صاحب‌خبر - مهدي ياراحمدي خراساني زندگي نعمتي زيباست که از سوي خداوند مهربان به ما ارزاني شده وتا وقتي اميد و شادي وجود دارد زندگي جاري‌ است. شاد زيستن نوعي هنر است که هر بنده اي از نعمت آن برخوردار نيست. اگر اين واقعيت را بپذيريم که " سخت گيرد اين جهان بر مردمان سخت گير " ضروري است با نگاهي همراه با تساهل به مشکلات زندگي، شادي را هميشه براي خود و ديگران به ارمغان بياوريم. در اسلام نكات ارزشمندي درخصوص ايجاد شادي و نشاط آمده است. شادي مي‌تواند براي خود فرد و گاهي نيز ديگران سازنده باشد. مفهوم شادي مجموعاً حدود 25 بار با الفاظ مختلف در قرآن كريم آمده است. در دانش روانشناسي تعريف هاي پراکنده اي از هيجان "شادي" شده است و در آنها شادي به عنوان: ترکيبي از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفي پايين، احساسِ مثبتي که ناشي از حسِّ ارضا و پيروزي استوار است و ... معنا شده است. به طور خلاصه مي توان گفت: هر انساني مطابق جهان بيني و انديشه خويش، اگر به چيزهاي مورد علاقه اش برسد، در خود حالتي احساس مي کند که «شادي» نام دارد. انسان موجودي شادي خواه و لذت طلب است. هرگز داشتن مال و اموال، نشانه خوشبختي و بينوايي و فقر نشانه بدبختي نيست. اگر چنين بود ثروتمندان شادترين و فقراء بدبخت ترين افراد بودند در حالي که هميشه چنين نيست. بلکه شادي داراي معاني و مفاهيم گسترده تري است. بيشترين دليل شادماني در واقع نشأت گرفته از نگاه صحيح و دقيق به زندگي و واقعيت هاي آن است. اگر همه چيز را در اين دنيا موقتي بدانيم مسلماً دستيابي به تمامي خواسته ها و تمايلات در زندگي مقدور نيست پس مناسب است انسان همواره خود را آماده ي پذيرش محدوديت ها و کمبود هاي زندگي نگه دارد. تعريف شادي همه انسان ها قدرت آن‌را دارند که نوميدي را به اميد، شکست را به پيروزي واشک را به خنده مبدل سازند در صورتي که به زندگي و شگفتي هاي آن، به لذت ها ، نا اميدي ها،رنج ها و دردها به صورت واقع بينانه اي بنگرند. اگر بکوشيم کلماتي اميد بخش از قبيل ؛ «بله»،«امکان دارد»،«هميشه»،‌«اميدوارم»و«مي توانم»رادر فرهنگ لغات و ادبيات خود و اعضاء خانواده وارد کنيم آنگاه شاهد ظهور و بروز شادي ها خواهيم بود. روان انسان در مقابلِ عوامل بيروني و دروني، واکنش هاي مختلفي از خود نشان مي دهد که به آنها «هيجان» مي گويند. يکي از جنبه هاي هيجان ـ که گاه مثبت اند و گاه منفي ـ شادي است که با واژه هايي چون سرور، نشاط و خوشحالي هم معناست.شادي، اين بُعد برجسته هيجان، مربوط به حوزه دانشِ روان شناسي است؛ امّا متأسفانه، در اين علم نيز چندان مورد توجه قرار نگرفته است. «هِنري موري» مي گويد: يکي از غريب ترين نشانه هاي مشخصِ عصرما ـ که کمتر قابل تفسير است ـ غفلتِ روان شناسان از موضوع شادي است؛ يعني همان حالت دروني اي که افلاطون و ارسطو و تقريباً تمامي متفکران برجسته گذشته، آن را بهترين متاعي دانسته اند که از راه فعّاليت، قابل حصول است. انسان بااين دو واقعيت رو به روست: گاهي غم و زماني شادي اساساً خلقتِ هستي و انسان به گونه اي است که خود به خود، شادي هايي براي آدمي فراهم مي آورد: بهار طرب انگيز، طلوع خورشيد، صبح پرلطافت، آبشارهاي زيبا، گل هاي رنگارنگ، ازدواج و پيوندِ دو انسان و بسياري ديگر از پديده هاي جهان، براي انسان، شادي آور و مسرّت خيز است. همچنان که غم و اندوه نيز جزء زندگي انسان و همزاد اوست: بيماري و مرگ، پيري، تنگدستي، بيداد و حوادث ديگري از اين قبيل، خيمه ماتم را در دل آدمي بر پا مي کنند. آري! انسان بااين دو واقعيت رو به روست: گاهي غم و زماني شادي. آنان که به دنبال شادي هميشگي هستند، در واقع به دنبالِ عَنقاي دست نيافتني اند. رشد و کمال آدمي با جُست و جوي شادي مطلق، ميسّر نيست. غم نيز براي ما ضروري و جزء جداناشدني فرايند تکامل است. شاد بودن بدون شرط و پيش شرط متأسفانه ما انسان ها براي شاد بودن شرط و پيش شرط تعيين مي كنيم. راز واقعي شاد بودن اين است كه از تمام لحظه هاي زندگي لذت ببريم ، لحظات شادمانه را شكار كنيم . هنر اين نيست كه انسان در روزگار خوش و زمان موفقيت و لحظه هاي شيرين شاد باشد و احساس شادمانگي كند بلكه هنر اين است كه انسان در اوج درگيري ها ، سختي ها و مشكلات احساس شادي و شادماني كند . آناني كه در جستجوي شادمانگي هستند هرگز آن را نخواهند يافت اگر انسان با تعيين شرط به جستجوي شادمانگي بپردازد اشتباه است . چگونگي تحقق شادي شادي جرياني طبيعي است. خداوند انسان را براي شاد بودن و لذت بردن از زندگي خلق نموده و تنها يك شرط براي بهره مندي كامل از شادي براي انسان قائل شد و آن رسيدن به دانايي است كه در سايه دانايي مي توانيم از شادابي و نشاط بهره مند شويم. براي تحقق شادي مي بايست اصولي در زندگي محقق گردد. اين اصول بدين شرح است: الف ) اصول زيستي شادي : شامل؛ تغذيه سالم، ورزش کردن، تنفس به طرز صحيح و خواب کافي. ب) اصول روان شناختي شادي :شامل؛ تکيه روي امور مثبت، اعتدال در زندگي، زندگي در زمان حال، خلاقيت، رقابت در ابراز محبت، روحيه سپاسگزاري و قدرداني و دوست يابي براي خود. ج ) اصول اجتماعي شادي: شامل؛ روابط اجتماعي با نشاط، عضويت در انجمن هاي خيريه، داشتن اشتغال،مشورت در امور و حضور در مراسم شادي. د- اصول معنوي شادي : شامل؛ وجود احساس در زندگي، خدا با شماست، برقراري ارتباط با معبود، دعا كردن، و انس گرفتن با يک ذکر. سخن پاياني در فرهنگ و شريعت وجود غم و شادي حقيقت است. اسلام ضمن توجه به شادي هاي واقعي ، به شناخت و انس با شادي هاي معنوي و عميق همراه با احساس مداوم زيبايي سفارش كرده و دريچه نويني از شادابي پايدار را به سوي انسان مي گشايد . لذت و خوشي تنها با عوامل مادي بدست نمي آيد عوامل معنوي نيز در ايجاد شادي موثرند . گاهي انجام كارهايي كه بر اساس عادت بايد لذت بخش باشند نه تنها لذتي به انسان نمي بخشد بلكه عذاب وجدان و تشويش روحي نيز مي آورد . چرا كه روح و وجدان آماده لذت بردن نيستند. ارضاي تمايلات به هر صورت و در هر شرايط شادي آور نيست. گاه پرهيز از لذت ، لذت بخش تر از نيل به لذت است . راز شاد زيستن ، انجام دادن آنچه دوست داريم نيست . دوست داشتن آن چيزي است که انجام مي دهيم.هنگام روبه‌رو شدن با وقايع ناگوار نيز با تسلط بر محيط تلاش نمائيم شادي از دست رفته را دوباره به محمل وجودمان دعوت نمائيم. فکرکردن غيراز غصه خوردن است، غصه خوردن هيچ دردي را دوا نمي کند و فايده اي ندارد.

نظر شما