درگذشت غیرمترقبه و نابهنگام دانشمند محترم، خطیب برجسته و دوست گرانمایه، دکتر اکبر حمیدزاده گیوی بسیار متأثر و پریشانم کرد بهویژه از این سبب که برای ایراد سخنرانی و خطابه تأثیرگذار در مجالس مذهبی و در مراسم تعزیت و یادبود درگذشت بزرگان علم و ادب در جامعه کنونی ما نظیر او کمتر دیده میشد.
حمیدزاده خطیبی بود توانا، محقق و مترجمی توانمند، صاحب تألیفاتی ارزشمند و فرهیختهای والا که جایگاه منبر را میشناخت و سعی میکرد در وعظ و خطابه که با صدای قوی همراه بود، عالمانه و فصیح و بلیغ و کوتاه و مفید و جهتدار و موضوعی سخن گوید و به شنونده، توان و شیدایی و آگاهی و دانایی بخشد.
آن زندهیاد با کمال ایثار و فروتنی و در بُعدی معنوی و جوّی از زیباییها و مراتب تقوا و خصائل نیکو، سخن میگفت. در ایراد سخن، ورود و خروجی متناسب داشت و به اعتبار و حرمت منبر و احترام مجالس وعظ و خطابه که والارتبگان دانش و فضیلت و آزادگی و وارستگی را میطلبد، آگاه بود و ارزش وقت و موقعیت شنوندگان و حاضران در مجالس را ارج مینهاد و با بهرهگیری از کلام خداوندی و گفتار پیامبران و اندیشه حکیمان و توصیه عارفان و اندرزهای شاعران و سخنوران، و مضامین راقبة ادراکات بشری که از ویژگیهای خاص هنرمندی است، به سخنانش جذابیت و رنگ و رونقی عرفانی و شور و حالی توأم با هوشیاری میبخشید و با استعانت از این ذوق و هنر، به محافل، اعتبار و گرمی و آراستگی و بهرهدهی میداد و صدافسوس که زود از دست رفت و چهره در نقاب خاک کشید!
حیف در چشم زدن صحبت یار آخر شد
روی گل سیر ندیدیم و بهار آخر شد
از این حقیقت نمیتوان چشم پوشید که در اغلب محافل مذهبی بهویژه در مجالس ترحیم که جایگاه تذکر و هوشیاری و بیداری و دانشگستری است، شنوندگان گرفتار واعظان یا مداحانی میشوند که بیتوجه به هدف برگزاری مجالس، به بیان گفتارهایی پراکنده و بینتیجه و نامناسب و بعضا به دور از خرد میپردازند و شنوندگان را از رایحة خاص موت و مقابر که زمینه تهذیب نفس و تزکیه اخلاق و تذکار فلسفه زندگی و عاقبت آدمی و توجه به معاد است محروم میکنند.
حتی در موارد زیادی، قاری به جای قرائت آیاتی تنبهانگیز از قرآن کریم، با صدای ناخوشایند مداحی میکند و یا صرفاً مرثیههایی را ناقص دربارة معصومین بدون توجه به ترسیم سیمای اخلاقی و هدف آنان، تکرارخوانی میکند و از بیان چند بیت از سرودههای پندآموز و عبرتانگیز سخنوران نامی عاجز است؛ به همین سبب کمتر افرادی رغبت میکنند که مجلس را تا به آخر همراهی کنند.
ارشاد راشد
خوانندگان محترمی که سنی از آنان گذشته است، حتما به خاطر دارند که یکی از توفیقات و اشتیاق قشرهای مختلف مردم پیش از وقوع انقلاب اسلامی، استماع سخنرانی فرزانه فقید و بزرگوار مرحوم حسینعلی راشد استاد ممتاز دانشگاه تهران در شبهای جمعه بود که بدون اغراق، پیوسته شیفته حضور ذهن، نظم فکری، کوتاهی سخن، غنای کلام، شیرینی گفتار، جمعبندی کلام، بیان ساده و لطیف و شیوا، موقعشناسی در ورود و خروج از کلام و احاطه و تصرف به موضوع بحث و نقش هدایتگری اخلاقی او بودهاند که پس از انقلاب پیش از آنکه توان او تمام شود، صدایش از رادیو ـ این وسیله فراگیر عمومی ـ خاموش شد و پس از درگذشتش (۱۳۵۹)، این شیوه در عرصه سخن و سخنوری، با مختصاتی از گفتار حکیمانه آن معلم پاکنهاد، جایگزین نگردید و خاطره این شخصیت فرهیخته و صاحب سجایا به حیطه فراموشی و گمنامی سپرده شد؛ چنان که باید امروز با برملاشدن رسواییهای اخلاقی در مدارس و معابر و اختلاس و ارتشا در سازمانها و نهادها که با تعجّب خود را پالودهترین جغرافیای عالم میپنداریم، تلنگری دوباره و چندباره را ناشی از به کار نگرفتن چنین شخصیتهای فرهنگساز و مدیرانی لایق و کاردان و باتقوا تجربه کنیم.
سخنهای سازنده و ماندگار و آموزشهای معتدل و منطقی راشد چنان شیرین و نشاطآور و عبرتآمیز بود که دل برکندن نمیشد. شنونده از قدرت کلام و تبحّر او در الفاظِ گزیده و مرتب و رسا، سرمست میشد و در تثبیت مبانی دینی و اخلاقی و افزایش دانستنیها و دانایی، طراوت و تأثیر شگرف میگرفت و نسلی متعارف به اخلاق حمیده به بار مینشاند.
عمده پیامهای راشد، درست زیستن، درست فکر کردن، درست معاشرت کردن و راههای صحیح کسب درآمد و تذکر به آخرت بود. براساس نیاز مردم سخن میگفت و اساس گفتارش، دفاع از حق بود و مردم به او ایمان داشتند. هرچه میگفت، به آن معتقد بود و به آن هم عمل میکرد. از زندگی متجملانه پرهیز داشت و به حق و حقیقت امور، بیش از ظاهر متوجه بود و به امر تعلیم و تربیت مردم و بالابردن سطح معلومات و آگاهی آنان بسیار اهمیت میداد.
هرگز منبر را وسیله انتقام، یا مدح افراد و ثنای مقامات و یا محل اعمال اغراض گوناگون قرار نمیداد، بلکه با تعبیری از منبر به عنوان محل ارشاد و تربیتِ عالمانه مردم و با آگاهی از دردهای جامعه و عوامل عقبماندگی ایرانیان همچون سیدجمالالدین اسدآبادی و سیدجمال واعظ اصفهانی میکوشید فهم افراد جامعه قوّت گیرد و عقول زمان از قیود مختلف آزاد گردد.
بسامد کلام او، وسواس و فکر وی را در محبت، احسان، نیکوکاری، وقتشناسی، عدلخواهی، خدمت به مردم و محیط زیست و امثال آن میرساند. خاطره خدمات معنوی او به اصلاح و طهارت جامعه و هدایت مردم در استغنای طبع، عزّتنفس و مناعت فراموشناشدنی است.او وطنخواه و مسلمانی باحقیقت بود و به تمام معنی، ایران را دوست داشت و در ادای کلام و تدریس و تعلیم، به وظایف انسانیت و دفاع از حق که موجب عزّت و حرمت ملتش میشد، عنایت ویژه داشت و در ارتقای سطح فرهنگی و دینی جامعه اسلامی، اهتمامی بهسزا میکرد و بسیاری از مردم، درمان دردهای خود را در استماع بیانات شیوا و رسای او مییافتند.
اکنون که قریب ۴۰ سال از مرگ آن بزرگوار میگذرد، قدر و منزلت والای او بیشتر و بهتر آشکار میشود و میبینیم که خطیبانی با ویژگیهایی که او داشت، در محافل و رسانهها و اجتماعات نمازگزاران، نمایان نشدهاند و این از جمله مواردی است که شاید موجب شده جوانان در معرض تهاجم انواع مفاسد اخلاقی اعتیادآور و بیمبالاتیها و ناهنجاریها قرار گیرند و سزاست که بار دیگر، خطابههای سودمند و مفید و برنامههای ضبطشده آن مرحوم با همان لحن و تأکید و سبک و سیاق سخنوری که بیش از نیم قرن پیش از رادیو ایراد کرده است و در فراسوی مرزهای ایران نفوذ داشته، برای جوانان و دانشجویان و علاقهمندان به مباحث معنوی که شادروان دکتر حمیدزاده نیز می کوشید در راه او بپوید، به منزله خدمت به علم و دین و فضیلت از صدای ایران پخش شود که یکی از مهمترین منابع برای جوانان است.
درد امروز
امروز شوربختانه گرفتار موارد عدیدهای از پلشتیها و بیاخلاقیها (نظیر تجاوز و تعدی و رانتخواری و حیف و میلهای زیاد و غارتگری و خرافات) شدهایم و بنا به گفته و نظر مُتقن مورخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ سرمقاله سردبیر هوشمند و جامعهشناس روزنامه وزین اطلاعات، «اخلاق که نباشد، هیچ پلیسی قادر به تأمین امنیت عمومی در هزار توی کوچهها و خانهها و مدارس و اماکن عمومی و خصوصی نیست».
برای پالودن روبنای جامعه از غوغای آسیب اجتماعی ـ که جامعه ما چندین سالی است سخت گرفتار آن شده است ـ باید زیربنای جامعه، از عوامل آسیبزا تهی شود و مسئولانی متخصّص و باورع و اهل علم و تعهد و گویندگانی عالمِ عامل و فرهیخته و بینا در مصدر مدیریتها در همه ارکان آن از پایینترین تا بالاترین رده که ضرورتِ وجود احزاب مستقل و آزاد و فراگیری را با آییننامه و اساسنامه و تشکیلات منظم و اعضای شناخته شده و شناسنامه معیّن سیاسی و شفّافیت مالی برای جلوگیری از افزایش فساد، ایجاب میکند قرار گیرند و «پیداست که همه انواع آسیبهای اجتماعی با رشتهای پیدا و پهنان، اما محکم، به هم متصلند». اعتیاد، سرقت، اختلاس، رشاء، خشونت، قتل، خانوادهآزاری، کودکآزاری، فحشا و بیادبی و قدرتطلبی و زورگویی و بدهبستانهای نادرست و پنهانی و لاپوشیسازی و نگرشهای سهمخواهی و تهمت و دروغ و مافیای درآمدهای نامشروع با هم در پیوند و همبستگی همیشگیاند و در فرایندی ساده یا پیچیده به هم تبدیل میشوند و از هم وام میگیرند و درنتیجه فجایع مختلف و بحران پدید میآورند که نمیتوان گفت و معلوم نیست نهایت آن چه خواهد شد.
بر اهل معنی شد سخن، اجمالها تفصیلها
بر اهل صورت شد سخن، تفصیلها اجمالها
نظر شما