شناسهٔ خبر: 25779909 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه آفتاب یزد | لینک خبر

ناصر ملک مطیعی درگذشت

پایان ممنوع التصویری

صاحب‌خبر - آفتاب یزد – گروه فرهنگی: ناصر ملک مطیعی بازیگر پیشکسوت سینمای ایران که در روزهای گذشته به علت نارسایی کلیه و تنگی نفس در بیمارستان آتیه تهران بستری بود، شامگاه جمعه در 88 سالگی دار فانی را وداع گفت و از جمع زمینیان رفت. علاقه‌مندان سینما او را با فیلم‌های معروف از جمله "قیصر"، "بابا شمل"، "طوقی" و سریال "سلطان صاحبقران" به یاد می‌آورند. ملک‌ مطیعی متولد 1309 در تهران بود و دیپلم رشته تربیت بدنی از دانشسرای عالی تهران داشت. او قبل از آنکه به سینما راه یابد، معلم ورزش دبستان‌های تهران بود. ملک‌ مطیعی در 1328 با فیلم "واریته بهاری" به کارگردانی پرویز خطیبی وارد دنیای سینما شد و تا پیش از انقلاب در حدود 100فیلم بازی کرد. او در تئاتر و دوبله نیز فعالیت‌هایی داشت. ملک ‌مطیعی بعد از انقلاب در 1361 در فیلم "برزخی‌ها" به کارگردانی ایرج قادری بازی کرد. او پس از 31 سال دوری از سینمای ایران در 1392 در فیلم "نقش نگار" مقابل دوربین رفت. ملک ‌مطیعی همان سال درباره بازی در "نقش نگار" گفت: "من دیگر تنها شدم. مدتی با خودم فکر کردم و متوجه شدم فقط من هستم که بازی نمی‌کنم. از تنهایی خسته شده بودم. دلم برای سینما تنگ شده بود و تمام حواسم پیش سینما بود. یک روز آقای علی عطشانی کارگردان فیلم "نقش نگار" از من دعوت کرد به سر صحنه فیلمبرداری فیلمش بروم و به صورت نمادین یکی از سکانس‌های فیلم را کارگردانی کنم، کلی با هم حرف زدیم و با گروه درباره خاطراتم صحبت کردیم، متاثر شدند و گریه کردند و پیشنهاد بازی در فیلم را مطرح کردند که نقش یک بزرگتر خانواده و کسی که نصحیت‌کننده است بازی کنم. من هم پذیرفتم. به قول معروف ما زنگ در خانه خانواده سینما را فشار دادیم، این فیلم به نوعی سلام و علیک من با اهالی سینما است. اگر آن را قبول کردند و به احوالپرسی رسید، باز یک ماجرای دیگر است."زمان تشییع پیکر ناصر ملک مطیعی مراسم تشییع پیکر ناصر ملک مطیعی امروز یک شنبه 6 خرداد برگزار می‌شود. امیرعلی ملک‌مطیعی فرزند زنده یاد ناصر ملک‌مطیعی درباره زمان و مکان تشییع جنازه پدرش اعلام کرد: مراسم تشییع پیکر ناصر ملک مطیعی صبح امروز یک شنبه 6 خرداد از ساعت9:30 از مقابل ساختمان شماره 2 خانه سینما در خیابان وصال برگزار می‌شود. قرار است پیکر ناصر ملک مطیعی بعد از تشییع به قطعه هنرمندان بهشت زهرا منتقل شود. ورود به سینما و شروع بازیگریملک مطیعی در گفت‌وگویی در مورد شروع بازیگریش گفته بود: «بعد از فارغ‌التحصیلی دوست داشتم وارد عرصه سینما شوم زمینه ورزشی و سلامت بدنی هم که داشتم، فیزیک بدنی‌ام را برای سینما آماده کرد. اولین فیلمم را در سال 1327 بازی کردم. مادر من خیلی آدم با نظمی بود. هیچ کدام از نامه‌های مرا بدون جواب نگذاشت. به من سر می‌زد که ببیند فیلم‌های من در چه مرحله‌ای است. مثلا می‌آمد فیلم را برای من نقد می‌کرد، می‌گفت فلان فیلم در اواسطش حوصله آدم را سر می‌برد، اما دوباره خوب می‌شود. خیلی از مرگ و میر من در انتهای فیلم‌ها خوشحال نمی‌شد. پدرم هم در ابتدا که سن و سال کم داشته و برای من تعریف می‌کرد، یک سینما در خیابان سیروس تاسیس کرد، روبه روی کوچه سادات اخویان. آنجا را با پولی که از مادربزرگ من گرفته بود به راه انداخت. یک آپارات خرید و همراه با پسرخاله‌ها سینما راه‌اندازی کرد. آن موقع تازه سینما در تهران به راه افتاده بود.» ملک مطیعی در گفت‌وگوی دیگری درباره حضور خود در تئاتر نیز گفته بود: «اولین تئاتر را در دانشسرای عالی بازی کردم. آن زمان نمایشنامه‌ای از ژان پل سارتر به نام «دست‌های آلوده» اجرا می‌شد که من در آن بازی کردیم. این نمایش سال 1336 اجرا شد. بعد ازآن در نمایش دیگری به نام «جاده زرین سمرقند» که برشی از دوران‌ها‌رون‌الرشید بود، بازی کردم. بعد هم نمایش دیگری بازی کردم و در مجموع سه یا چهار نمایش بازی کردم. بعد از آن در سال 1337 در فیلم «عروس فراری» را بازی کردم که در قاسم آباد رامسر آن را فیلمبرداری کردیم. بلافاصله فیلم «طلسم شکسته» را بازی کردم. این فیلم به فستیوال فیلم برلین راه پیدا کرد و در حاشیه جشنواره نمایش داده شد. آن زمان سینمای ایران را کسی نمی‌شناخت. من از طرف سایر بازیگران فیلم در این فستیوال حاضر شدم و در مراسمی به زبان آلمانی چند کلمه‌ای صحبت کردم. به هر حال سینمای ایران مثل این روز‌ها در جشنواره‌های خارجی شرکت نمی‌کرد. اما در آن دوران خریدار اصلی فیلم‌های ما روس‌ها و پاکستانی‌ها بودند.» این پیشکسوت مطرح سینما در جایی گفته بود: «من9 سال رئیس تربیت بدنی ناحیه 9 بودم. فوتبال بازی می‌کردم و داور کشتی بودم. در 1330 چون معلم ورزش بودم، در اولین کلاس داوری کشتی حضور پیدا کردم. در 15 سالگی به قله دماوند رفتم. آن زمان هنوز کسی به این صورت به قله دماوند نرفته بود. آنقدر که رفقای ورزشی داشتم، رفقای سینمایی نداشتم. در سینما فقط با سه یا چهار نفر صمیمی بودم. البته هنوز هم دوستی من با رفقای ورزشکارم ادامه دارد.» بازیگری که شیرینی فروش شد!ملک‌مطیعی درباره زندگی پس از انقلاب خود نیز گفت: «بعد از مدتی رفتم ایالات متحده به پسرم سر بزنم. قصد این را داشتم که مدت طولانی آنجا بمانم و نمی‌شد که هیچ کاری نکنم، آنجا به یک سوپرمارکت رفتم و می‌خواستم از خودم کار بکشم. خیلی از ایرانی‌ها می‌آمدند و ناراحت می‌شدند که چرا اینجا کار می‌کنید؟ بچه‌هایی که در آن سوپرمارکت بودند همیشه می‌گفتند که من مشتری‌ها را فراری می‌دهم! بعد از آن بود که همه می‌گفتند که من در آن سوپرمارکت مدیر هستم تا دل کسی برای من نسوزد! من هر کاری را انجام دادم حتی پیک سوپر. بعد از مدتی با خودم گفتم من که اینجا همه کار می‌کنم، بهتر است بروم در مملکت خودم کار کنم. به تهران آمدم و در حیاط خانه‌ام یک شیرینی فروشی راه انداختم. بعد از آن بود که «تابش» یک مغازه در ونک اجاره کرد و «فردین» اول فرش فروشی به راه انداخت و بعد شیرینی فروشی. بعد از مدتی او نتوانست شیرینی فروشی را اداره کند و پسرش راهش را ادامه داد. به‌هر حال می‌خواهم بگویم 6،5 سالی ادای شیرینی‌فروش‌ها را درمی آوردم و تنهایی زولبیا و بامیه می‌چیدم. مردم صف می‌کشیدند. به خاطر من می‌آمدند. خانه ما در کوچه دانشور بود و از خیابان اصلی خیلی فاصله داشت. شاهرخ نادری هم که تهیه کننده رادیو بود و صبح جمعه را اداره می‌کرد، به همراه «موزون» عضو تیم ملی فوتبال یک شیرینی فروشی در خیابان شمیران افتتاح کرده بودند و زنگ زدند، گفتند که سر تو که شلوغ تر از ماست! خانواده‌ای از دزفول برای دیدن پزشک به تهران می‌آمدند اول می‌آمدند شیرینی می‌گرفتند و بعد می‌رفتند. تماس من با مردم و نزدیکی‌ای که با مردم داشتند خیلی مرا سر شوق می‌آورد. از هر جای تهران سوار تاکسی که می‌شدید آدرس شیرینی فروشی ملک مطیعی را می‌دادید مستقیم شما را می‌رساند. ما یک رفیقی داشتیم به نام روح الله‌خان جیره بندی که رئیس مشتی تهران آن موقع بود و هنوز هم هست. آن موقع رئیس صنف شیرینی فروشان تهران بود. او به ما می‌گفت که بروید، من به شما آرد و شکر و شیر هم می‌دهم. با لوتی گری و زمانی که خیلی مشکل وجود داشت ما را تامین می‌کرد. یادم می‌آید که خودم می‌رفتم کرج تخم مرغ از مرغداری‌ها می‌خریدم. زمانی هم که باز می‌گشتم باید مراقب می‌بودم، چراکه باید کاغذ خرید را همراه خودمان داشتیم. خیلی سخت بود. به خاطر می‌آوردم که شب عید همه خانه را تعطیل می‌کردیم و در سالن شیرینی‌های خانگی می‌چیدیم. خانم من قسمت زیادی از شیرینی‌های شب عید را درست می‌کرد. برای شاگرد‌های شیرینی پزی هم در خانه اتاق درست کرده بودم و همان جا می‌ماندند. یک مدتی سرد فروش بودیم و از بیرون برایمان شیرینی می‌آوردند و مدتی هم خودمان شیرینی می‌پختیم. اما خانه به هم ریخته شده بود. دیگر نمی‌شد راحت زندگی کرد. روزی یکی از دوستانم آمد و گفت:«بلند شو برویم. به‌عنوان مدیر روابط عمومی بنگاه مسکن آ. ب. آ مشغول شو! خسته نشدی این همه شیرینی پختی.» دیگر بعد از اینکه آن حرف را زد رویم تاثیر گذاشت، مدتی به اهالی خانه گفتم، ببینید می‌توانید خودتان شیرینی فروشی را اداره کنید؟ پسر من از ایالات متحده آمد، خانه را فروختیم و روزی که فروختیم خیلی ارزان فروختیم. خودم خانه را ساخته بودم و آن موقع نه ملاصدرایی وجود داشت و نه شیخ بهایی. هوای ونک هم دو، سه درجه خنک تر از جاهای دیگر بود. سه روز بعد از فروش خانه گریه می‌کردم. باغچه‌ای را در کرج پیدا کردیم و قرار شد هرزمانی که دلم گرفت به آنجا بروم. حالا بیست‌ودو، سه سال است که در آ. ب. آ هستم. حالا هفته‌ای دو یا سه روز می‌روم. آنجا اتاقی دارم و به هیچ عنوان در کار خرید و فروش شرکت نمی‌کردم. خیلی‌ها می‌آیند آنجا با من عکس می‌گیرند. انجام ندهیم من همانجا گفتم که خسته شده‌ام و اصلا دیگر نمی‌خواهم کار کنم.» کم لطفی تلویزیون نیمه دوم سال گذشته بود که خبر رسید تلویزیون قرار است به مناسبت شب یلدا در اقدامی عجیب و باورنکردنی ناصر ملک‌مطیعی را در دو برنامه «دورهمی» و «من و شما» روی آنتن بفرست. اقدامی که به مرحله عمل هم رسید و هر دو برنامه این مرد بزرگ سینما را مقابل دوربینشان قرار دادند و برنامه هم ضبط شد اما هیچ کدام از این دو برنامه روی آنتن نرفت. در ابتدا هر کدام از دو شبکه و مسئولان برنامه‌ها اعلام کردند که برنامه ضبط شده ناصر ملک‌مطیعی با نقص فنی مواجه شده و به محض رفع نقص برنامه روی آنتن می‌رود اما تو گویی قرار نبود نقص فنی برطرف شود چرا که اصلا نقص فنی‌ای در کار نبود و ماجرا از جای دیگری آب می‌خورد. تهیه کنندگان هر دو برنامه نیز در گفت‌وگوهایی که با خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها داشتند از اظهار نظر درباره پخش برنامه ناصر ملک مطیعی طفره رفته و با بهانه‌های غیرموجه به‌گونه‌ای پاسخگویی به این سوال را از سر خود باز می‌کردند. در‌ ادامه البته دلیل دیگری هم به مجموع دلایل واهی تلویزیونی‌ها افزوده شد و آن این بود که اعلام کردند به دلیل رقابت بین دو برنامه از دو شبکه تلویزیون هر دو برنامه از روی آنتن فرستادن ناصر ملک مطلیعی محروم کرده است. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه سه روز پس از قطع ناگهانی و پخش نشدن دو برنامه ویژه «من و شما» و «دورهمی» با حضور ناصر ملک مطیعی، یک روزنامه در گزارشی مدعی شد که پس از اطلاع‌رسانی در مورد حضور ملک مطیعی در این دو برنامه تلویزیونی، عبدالعلی علی عسگری رئیس سازمان صداوسیما شخصا دستور داد تا این دو برنامه تلویزیونی روی آنتن نروند. واکنش ناصر ملک مطیعی پس از آنکه عدم پخش حضور ناصر ملک مطیعی در تلویزیون قطعی شد این بازیگر پیشکسوت حاضر به موضعگیری درباره پخش‌نشدن گفت‌و‌گویش نشد اما وقتی با اصرارهای خبرنگار مواجه شد با اشاره به پست‌هایش اعلام کرد: «من آخر چه بگویم؟ یک اتفاقی قرار بوده بیفتد و حالا نیفتاده است.» واکنش پرویز پرستویی پس از ماجرای عدم پخش برنامه ناصر ملک مطیعی در تلویزیون پرویز پرستویی با حضور در برنامه اینترنتی 35 با انتقاد نسبت به عملکرد صدا و سیما گفت: «چرا آقایان صدا و سیما بعد از این همه سال ناصر ملک مطیعی را می‌آوریم و برنامه رفت روی آنتن و برنامه قطع شد؟ چرا با روح آدم‌ها بازی می‌کنیم؟ حرمت ملک‌‌مطیعی را شکستید. مگر او گفته بود مرا به تلویزیون بیاورید؟ حرمت یک پیر را شکستید.»ناصر ملک مطیعی دیگر ممنوع‌التصویر نیست ناصر ملک مطیعی 40 سال از سینما دور بود و همینطور 40سال از تلویزیون. درست است که دو برنامه تلویزیونی وی را به تلویزیون دعوت کردند تا او و حرفهایش و درد دلهایش را روی آنتن بفرستند اما این اتفاق هرگز نیفتاد اما روز گذشته و پس از مطرح شدن درگذشت این بزرگ سینمای ایران تلویزیون در اقدامی بسیار دیر، گزارشی از زندگی و فیلم‌ها و درگذشت ناصرملک مطیعی پخش کرد که برای همگان تعجب برانگیز بود. این رسانه که همیشه یا هرگز نمی‌رسد یا بسیار دیر می‌رسد روز گذشته با قراردادن گزارشی درباره زندگی هنری ملک مطیعی در کنداکتور خود سعی در تکریم این بازیگر پیشکسوت کرد تا هم خود از قافله عقب نماند و هم جوابگوی انتقاداتی باشد که ممکن است طی روزهای آینده از سوی افکار عمومی به این رسانه شود. گرچه ممکن است این اقدام صدا و سیما مرحمی هرچند کوتاه بر قلب دردمند ناصر ملک مطیعی و خانواده داغدارش نباشد اما ما همچون همیشه آرزومندیم که رسانه ملی با این اقدام از خواب گرانی که مدتهاست پلک‌ها‌یش را در ربوده است بیدار شود و فکری برای بزرگانی که هنوز زنده‌اند و نفس می‌کشند بکند.

نظر شما