شناسهٔ خبر: 25770876 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: نصر-قدیمی | لینک خبر

سید طه کرمانی/

نگاهی به فعالیت موسسه‌های روستایی ترکیه

نصر: تاریخ ترکیه با فراز و فرودهای فراوانی همراه بوده است. تاریخی سراسر از شگفتی‌هایی که بدون شک برگی جدا نشدنی از تاریخ معاصر منطقه و حتی جهان بشمار می‌رود.

صاحب‌خبر -

در این بین تاریخ دوران جمهوریت این کشور نکات بکر و جالب فراوانی دارد که در نوع خود منحصر بفرد می‌باشد. گذشته و حال این همسایه‌ی غربی از بسیاری جهات به بلندای تاریخ با مقدرات ایران در هم تنیده  و دو کشور با حفظ  ویژگی‌های مختص به خود نکات مشترک بسیاری نیز داشته‌اند. اما میزان شناخت و درک عمیق و صحیح دو کشور، تناسب مطلوبی با اهمیت و حساسیت این مهم ندارد. شاید یکی از دلایل وجود این وضعیت کمبود حجم اطلاعات و داده‌های عاری از نگاه ایدئولوژیک و سیاسی‌زده از ترکیه در ایران باشد. در این مجال نگاهی به برگی از تاریخ دوران ابتدائی جمهوریت و سیستم آموزشی آن دوران و خاصّه، طرح معروف به "موسسه‌های روستائی" (Köy Enstitüleri) خواهم پرداخت.

امپراتوری عثمانی در حالی در سال 1923  جای خود را به رژیم جمهوریت داد که رنج سال‌ها جنگ و اشغال توسط دول غرب و شرق اثری از آن اقتدارشش صد ساله بجای نگذاشته بود. سرتاسر جغرافیای آناتولی خسته از فقر حاصل از سال‌ها جنگ و درگیری میبایست برای تغییری بنیادین حاضر می‌شد. وقتی مصطفی کمال آتاتورک پایه‌های جمهوریت را بنا می‌کرد از دشواری‌های تغییر علمی و فرهنگی در اجتماع سنتی و عقب مانده به جا مانده از سال‌های شاهنشاهی آگاه بود.هنگامی که در جنگ کورتولوش (رهایی)( 1923-1919) که منتهی به تأسیس جمهوریت شد خطاب به سربازان خود "من شما را برای مُردن در راه وطن امر میکنم، نه جنگیدن" فرمان می‌داد به خوبی از دشواری‌های بعد از پایان جنگ نیز مطلع بود ولی با تمام وجود به روح مبارزه طلبی  ملت ستم‌دیده از سالهای جهالت شاهنشاهی ایمان داشت. سال 1928 اولین اقدام جدی انقلاب فرهنگی با تصویب طرح تغییر الفبای رسمی کشور از عربی به لاتین که متناسب با دستور زبان و نگارش زبان ترکی بود کلید خورد. اما ترکیه‌ی آن زمان با ۲/۵ میلیون نفر جمعیت دارای سواد خواندن و نوشتن راهی بسیار دشوار در پیش داشت. ترکیب ۸۰ درصدی جمعیت روستائی از مجموع ترکیه ۱۶ میلیونی هر تغییر و موفقت عمده‌ای را بدون مشارکت طبقه روستائی دور از دسترس کرده بود. از طرفی فقر فرهنگی و بی‌کاری جمعیت روستایی خطر کوچ بی‌رویه به شهرهای بزرگ را شدیداً تهدید می‌کرد.

قرار گرفتن طرح انقلاب زراعی، ترکیه‌ی نوین در صدر برنامه کاری کنگره چهارم حزب جمهوری‌خواه خلق که در سیستم تک حزبی آن زمان ترکیه، زمام امور کشور را در اختیار داشت از خیز بلند رئیس‌جمهور آتاتورک برای تحوّل اساسی و بنیادین در امر خودکفایی خبر می‌داد. با آگاهی از عدم امکان ایجاد هر تحولی بدون آموزش، در سال 1937 مجموعه آموزشی‌ای در شهر اسکی‌شهر تأسیس شد. هدف این مجموعه در گام نخست تربیت کادر آموزشی بود. برای همین مقصد ابتدا ۸۵ نفر از افسران ترخیص شده‌ای که سواد خواندن نوشتن داشتند فراخوانده شدند. پس از طی آموزش شش ماهه راهی نواحی روستائی و آموزش ابتدائی اهالی روستاها شدند ولی طبیعی بود که این تعداد با توجه به وسعت جغرافیایی ترکیه ناکافی بود. با روی کار آمدن کابینه "عصمت این‌اؤنو" دومین رئیس‌جمهورتاریخ ترکیه و فراغت از دشواری‌های سال‌های نخست تأسیس جمهوریت زمان گام‌های بلندتر فرا رسیده بود. "حسن‌علی یوجَل" وزیر آموزش ملی طرح‌های بلند پروازانه‌ای در سر داشت و با جلب نظر موافق رئیس‌جمهور طرح "موسسه‌های روستائی" را در بهار 1940 به تصویب مجلس ملی ترکیه رساند. یوجَل در این طرح کشور را با توجه به ویژگی‌های جغرافیایی و زیرساخت‌های موجود به ۲۱ منطقه تقسیم کرد. بر اساس این طرح مقرر شد در هر منطقه با اولویت دسترسی به خط آهن سراسری یک موسسه‌ی آموزشی با ویژگی‌های منحصر بفرد تاسیس شود. اما نه توان مالی و نه کادر اجرایی نا کافی کشور، امکان عملی سازی چنین طرحِ عظیمی را جز با شکل‌گیری یک بسیج ملی ممکن می‌کرد.  در هر منطقه زمینی از اراضی ملی برای اجرای طرح در نظر گرفته شد. موسسه‌های روستایی تنها یک بنای آموزشی نبود. از ساختمان‌های اداری، آموزشی، کتابخانه و سالن نمایش گرفته تا انبار غلات، آسیاب و مزرعه و باغات کشت و زرع را شامل میشد که شِمای کوچکی از دولت در دل روستا به حساب می‌آمد. تمام مراحل ساخت و آماده‌سازی مجموعه به دستان دختر و پسران جوان روستائی انجام گرفت که طبق برنامه قرار بود پس از اتمام ساخت و ساز به عنوان دانش‌آموز شروع به آموزش کنند. کم کم این سخن مصطفی کمال آتاترک که "روستائیان سرور و آقای تمام ملت هستند"  جامه عمل می‌پوشید و حس اعتماد به نفسِ محرّک عملی سازی طرح در بچه‌های روستائی در سرتاسر جغرافیای آناتولی شکل می‌گرفت.

حسن‌علی یوجَل فرد بسیار روشن‌فکر و تحصیل کرده‌ای بود. به لزوم آشنائی و تعلیم با تولیدات به روز علمی و فرهنگی دنیا در امر جبران عقب‌ماندگی‌های جامعه اهمیت ویژه‌ای قائل بود و برای همین هم دستور جمع‌آوری آثار کلاسیک و روز دنیا و ترجمه به ترکی استانبولی را صادر کرد. بدین ترتیب موسسه‌های روستائی همپا با علم و تکنولوژی روز و با تناسب به ویژگی‌های فرهنگی و پتانسیل‌های محلی تربیت نسلی نو برای ترکیه‌ای نو را هدف قرار دادند.

 قرار بود بعد از طی یک دوره آموزشی مقدماتی دو ساله، دانش‌آموزان سه سال نیز در رشته‌های تخصصی در مراکز آموزش عالی روستائی درس ببینند و پس از اتمام دوره پنج ساله فارغ التحصیلان به عنوان آموزگار شروع به کار کنند.

نصف برنامه آموزشی موسسه‌های روستائی مشابه مفاد درسی مدارس معمولی وزارت آموزش ملی کشور بود. اما نصف دیگر شامل آموزش اصول کشاورزی نوین و دروس فنی و تکنیکی برای تحول زراعی-صنعتی جامعه روستائی در نظر گرفته شده بود. ساعات آموزش موسسه نیز با توجه به ۲۴ ساعته بودن مراکز علیرغم حجم بالای دروس قابل دسترس بود. رقص‌های ملی و محلی به همراهی موزیک‌های فولکلور بومی به عنوان ورزش صبحگاهی  در برنامه گنجانده شده بود که علاوه بر نشاط و سرزندگی دانش‌آموزان موجب حفظ و نشر فرهنگ ملی می‌شد. پس از ورزش صبحگاهی نوبت به سرو صبحانه‌ای میرسید که لوازم تهیه‌اش تماماَ ازمزارع موسسه دستچین شده بود و توسط آشپزان و نانوایانی عموماً از بین خود دانش‌آموزان آماده شده بود.

پیش از شروع کلاس‌های درسی زمان مطالعه‌ی آزاد بود. هر دانش‌آموزمیباید دستکم ۲۵ اثر کلاسیک ادبی که از زبان‌های مختلف سراسر جهان به ترکی بگردان شده و در کتابخانه موسسه موجود بود را مطالعه میکرد. جامعه سنتی و محافظه‌کار آن زمان ترکیه نگاه مثبتی به آموزش دختران به همراه پسران نداشت برای همین دولت برای اقناع خانواده‌ها از معتمدان محلی یاری می‌جست و در بسیاری موارد کارساز هم بود.

یکی از مسائلی که در موسسه‌های روستائی مورد توجه ویژه قرار ‌گرفت توجه به مسائل فرهنگی و هنری بود. از این روی آموزش موسیقی و هنرهای زیبا جزو دروس ثابت موسسه قرار گرفت. در کنار آموزش سازهای غربی و موسیقی‌های روز دنیا سازهای ملی و محلی نیز بسته به ذوق و علاقه دانش‌آموزان آموزش داده می‌شد. برای مثال آشق وِیسَل موزیسین مشهور ساز ملی ترکیه باغلاما، پای ثابت دروس موزیک موسسه‌ها بود و با سرکشی مداوم به تمام نواحی موجب تقویت روحیه هنرآموزان و بچه‌ها در مرحله آموزش میشد. تئاتر یکی دیگر از رشته‌های هنری بود که در این موسسات به طور جدی پیگیری میشد. نمایشنامه‌های کلاسیک غربی که به ترکی ترجمه شده بود آموزش داده میشد و در گروه‌های تئاتر موسسه روی صحنه میرفت. این کار اثر شگرفی در شکلگیری تئاتر بومی و ملی نیز داشت.  

یکی از اهداف دیگری که از سوی حاکمیت نو پای جمهوری ترکیه از این موسسات دنبال می شد تربیت نسلی آشنا به اصول مدرن حکومت داری و جمهوریت و دموکراسی بود. این امر برای مردمی با پیشینه‌ی چندین صد ساله پادشاهی عثمانی و نظام مونارشی کار آسانی نبود. روزهای شنبه جلسات هفتگی بحث و تبادل نظر دانش‌آموزان به همراه تمام کادر موسسه در خصوص روند کار و آموزش مجموعه برگزار می‌شد. و کم وکاستی‌های مجموعه به بحث گذاشته میشد، بچه‌های روستایی که تا دیروز هیچ جایگاه و وصفی در جامعه نداشتند امروز به لطف نظام جدید امکان طرح نظر و افکار جسورانه خود را داشتند. روزی رئیس‌جمهور عصمت این‌اؤنو برای بازدید در یکی از موسسه‌های نزدیک آنکارا حضور پیدا کرد، وقت صرف ناهار ظرف غذای جداگانه‌ای برای وی تهیه شده بود که در جلسات شنبه مورد اعتراض شدید دانش‌آموزان قرار گرفت و مدیر کل موسسه‌های روستائی برای پاسخگویی در مقابل دانش‌آموزان حاضر شد و معلوم گشت که غذای رئیس‌جمهور صرفاً به خاطر بیماری قند خون وی به طور جداگانه سرو شده بوده و تدارک خاصی به لحاض کیفیت غذا برای او در نظر گرفته نشده است. پس از این رویداد و شکایت‌هایی در خصوص نحوه رفتار بد بعضی از کارکنان و معلمان موسسه‌ها با دانش‌آموزان بخشنامه‌ای از سوی وزارت آموزش ملی صادر شد که هر گونه تنبیه بدنی و اعمال خشونت فیزیکی و لفظی را ممنوع اعلام می‌کرد. این رویکرد در آن برهه تاریخی که در بسیاری از کشورها حتی خبری از آموزش نوین در کار نبود انقلاب فرهنگی محسوب میشد و باعث حفظ کرامت انسانی و علاقه‌مندی بیشتر مردم برای آموزش شده بود. نواحی ۲۱ گانه به صورت منظم توسط وزیر آموزش ملی و بازرسهای ویژه تحت نظارت بود و کارها طبق برنامه پیش میرفت.

دوره سه ساله آموزش عالی شامل دروس تخصصی در رشته‌های جداگانه می‌شد. فارغ‌التحصیلان دوره مقدماتی بر اساس علاقه‌مندی‌های خود در رشته‌های تخصصی به تحصیل می‌پرداختند و پس از پایان آموزش به عنوان آموزگار در همان موسسه‌هایی که با دستان خود ساخته و سپس آموزش دیده بودند مشغول به کار میشدند.

هر فارغ‌التحصیل موسسه‌ روستائی دست کم یک زبان خارجه، نواختن تخصصی یک ساز، ادبیات کلاسیک جهانی و ملی، تئاتر، فنون روز کشاورزی و دامداری، حقوق و قوانین جاری کشور و به طور خلاصه هر آن چیزی که برای خیزش همه جانبه یک کشور لازم بود را یکجا داشت.

پروژه‌ی "موسسه‌های روستائی" از همان ابتدا موضوع رقابت‌های سیاسی و جناحی گشت. تقارن تاسیس موسسه با جنگ جهانی و خطر تعرض نظامی به ترکیه باعث شده انتقاد از سیاست‌های داخلی و امر آموزش از اولویت‌های جناه مقابل خارج شود ولی با پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 و تشدید فضای دو قطبی شرق و غرب، انتقادها از این طرح دولت نیز بالا گرفت.
مخالفان، دولت چپگرای عصمت این‌اؤنو را به تلاش برای تربیت نسلی با فرهنگ کومونیستی متهم می‌کردند و مواد درسی موسسات را به قدر کافی ملی نمیدانستند. با سرایت این کشمکش‌های سیاسی به موسسات عالی روستایی، بین دانشجویان نیز دودستگی ایجاد شد که گاهاً به درگیریهای لفظی شدید و بحث‌های کور و بی نتیجه منجر میشد. با قوت گرفتن محافظه‌کاران و احزاب راستگرا، حزب حاکم نیز نگران تاثیر منفی موسسه‌های روستایی در سرنوشت رأی‌گیری و کاهش محبوبیت در بدنه جامعه شده بود. این شد که نهایتاً دولتی که از موسسات روستائی به عنوان آثار جاودانه جمهوریت یاد میکرد دستور به تعطیلی موسسه‌های آموزش عالی در سال 1947 داد. این کار باعث دلسردی شدید دانشجویان و تربیت شدگان موسسه‌های روستائی که بخش قابل توجهی از جمعیت روشنفکری کشور را تشکیل میدادن شد. آنها معتقد بودند دولت با بدقولی آنها را فدای منفعت‌ها و رقابت‌های سیاسی و جناحی کرده است.

با روی کار آمدن حزب راستگرای دموکرات در ابتدای دهه‌ی پنجاه میلادی، فشار‌ها بر موسسه‌ها بیشتر هم شد و نهایتاً دولت در تاریخ 1953 دستور تعطیلی کامل موسه‌های روستائی را صادر کرد.

موسسه‌های روستائی با تمام بیم و امیدهایش به پایان عمر سیزده ساله خود رسیده بود. در این سال‌ها بیش از ۱۷ هزار آموزگار فارغ‌التحصیل این مجموعه وارد سیستم آموزشی کشور شده بود و کم نبود تعداد سیاستمدارانی خود به لطف همین مدارس از روستاهای دورافتاده و گمنام راهی آنکارا شده بودند ولی بعدها منافع حزبی و سیاسی خود را بر آن ارجح شمرده بودند.

"عزیز سانجار" برنده جایزه نوبل شیمی و دانشمند ترکیه‌ای رمز موفقیت خود را امکان آموزش توسط معلمان فارغ‌التحصیل موسسه‌های روستائی اعلام کرد.

موسسه‌های روستائی ترکیه بانی تربیت نسلی امیدوار به آینده و ایده‌آل گرا از دل دهکده‌های دورافتاده و محروم بود. این موسسه‌ها بعد‌ها به عنوان مدل آموزشی در برخی کشورهای اروپایی مانند فنلاند و هلند مورد اجرا قرار گرفت و نتایج موفقیت‌آمیز فوق‌العاده ای در پیشرفت علم و اشاعه آموزش در طبقات پایینی جامعه به نمایش گذاشت.

انتهای پیام/

نظر شما