شناسهٔ خبر: 25765971 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا قدیمی | لینک خبر

کارگردان «آن سوی ابرها»: سینما، مخدر هندی‌هاست

سینما برای مردم هند مانند یک رویاست و بیشتر مخاطبان به سینما می‌روند تا رویا‌های خود را روی پرده ببینند. در هند یک شکاف طبقاتی و فقر وحشتناک وجود دارد و افراد در طبقات مختلفی زندگی می‌کنند. گروهی از آن‌ها بسیار فقیر هستند و با این فقر نیز کنار آمده‌اند. در این نوع زندگی، افراد هیچ راه نجاتی برای خود نمی‌بینند و شکل زندگی خود را پذیرفته‌اند. در این میان تنها عنصری که آن‌ها را به آرامش می‌رساند، موسیقی و سینماست.

صاحب‌خبر -

روزنامه خراسان: مجید مجیدی یکی از کارگردان‌های شناخته‌شده سینمای ایران است که با اولین آثارش علاوه بر استقبال مخاطبان داخلی، در سطح بین‌المللی نیز خود را به مخاطبان شناساند. بعد از ساخت فیلم «محمد رسول‌ا... (ص)» کشور‌های مختلفی از مجیدی برای ساخت فیلم دعوت کردند که او در نهایت دعوت کشور هند را قبول کرد. مجیدی به دعوت یک شرکت معتبر فیلم سازی در هند، فیلم سینمایی «آن سوی ابرها» را در این کشور ساخت. او در گفت‌وگویی با ایلنا از واقعیت سینمای هند و کمی هم درباره وضعیت امروز سینمای ایران سخن گفته است. گزیده این گفتگو را بخوانید:

۱- تولید سالانه ۳ هزار فیلم در هند
سینمای هند دو شکل اساسی دارد؛ یکی صورتی که از بیرون دیده می‌شود و دیگری وضعیت درونی سینمای هند است. از بیرون سینما، همه تصور می‌کنند سینمای هند کاملا صنعتی است و توانسته روی پای خود بایستد. البته این حرف تا حدودی درست است، اما شامل همه فیلم‌ها نمی‌شود.
در هند سالی سه هزار فیلم ساخته می‌شود که در نهایت فقط ۵۰ فیلم در اکران پرفروش می‌شود. با این‌حال مخاطبی که در بیرون از این سینما قرار دارد، تصور می‌کند همه فیلم‌ها پرفروش می‌شود. از طرفی سینمای هند توانسته است علاوه بر اکران در داخل کشور، بازار‌های دیگری همچون کشور‌های اردوزبان را با تمامی شبکه‌های تلویزیونی و سالن‌های سینمایی‌اش به دست آورد. به این ترتیب که فیلم‌های هندی در پاکستان، بنگلادش، سریلانکا، افغانستان، فیلیپین، مالزی، اندونزی و... به نمایش درمی‌آید. این یعنی با این که هند حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت دارد، کاملا وابسته به جمعیت خود نیست و توانسته است بازار‌های خارج از کشور را نیز به دست بیاورد. این بازار نیز توسط کمپانی‌ها فراهم شده‌اند. یعنی ابتدا کمپانی‌ها، سالن‌هایی را در کشور‌های دیگر اجاره کردند و فیلم‌هایشان را نمایش دادند و بعد آرام‌آرام آن کشور‌ها متقاضی فیلم‌های هندی شدند.


۲- ۸۰ درصد فیلم‌های هندی به سوددهی نمی‌رسد
تقریبا ۸۰ درصد از آثار تولید شده در طول اکران به سوددهی نمی‌رسد و به اصطلاح در باکس‌آفیس رتبه خوبی ندارد. آن چه باعث حفظ حیات سینمای هند شده به‌دست آوردن بازار‌های دیگری همچون شبکه‌های ماهواره‌ای، اکران در کشور‌های منطقه و شبکه‌های اینترنتی است. مثلا شبکه‌ای مانند نت فلیکس بسیاری از آثار سینمای هند را می‌خرد و پخش می‌کند. ساخت یک فیلم با بودجه کم به حدود یک تا چهار میلیون دلار سرمایه نیاز دارد. به همین دلیل به‌دست آوردن بازار برای همه فیلم‌ها در هند بسیار مهم است... کمک دولت بیشتر در بخش سینمای تجربی و سینمای دانشجویی خلاصه می‌شود.


۳- جشنواره برای سینمای تجاری اهمیت ندارد
سینمای تجاری هند اصلا به جشنواره‌ها فکر نمی‌کند و فقط بخشی از این سینما که نوعی سینمای هنری و تجربی ا‌ست، نیم‌نگاهی به جشنواره‌ها دارد، اما مانند ما و سینمای ما خیلی در جشنواره‌ها دیده نمی‌شوند. ویژگی اصلی در هند این است که اگر اثر شما فیلمی نباشد که به لحاظ اقتصادی بتواند روی پای خود بایستد، آن فیلم ساز سریعاً از دور خارج می‌شود. فیلم سازانی همچون ساتیار جیترای که از یک طبقه فرهنگی و مرفه می‌آیند یا خانم میرانایر، آثاری ساختند که در بیرون از هند بسیار شناخته شده است، اما در داخل هند با استقبال خوبی مواجه نمی‌شوند. فیلمی در هند موفق است که بتواند به فروش خوبی برسد و فیلم‌های هنری، جایگاهی در اقتصاد سینمای هند ندارند.


۴- سینما، مخدر هندی‌هاست
سینما برای مردم هند مانند یک رویاست و بیشتر مخاطبان به سینما می‌روند تا رویا‌های خود را روی پرده ببینند. در هند یک شکاف طبقاتی و فقر وحشتناک وجود دارد و افراد در طبقات مختلفی زندگی می‌کنند. گروهی از آن‌ها بسیار فقیر هستند و با این فقر نیز کنار آمده‌اند. در این نوع زندگی، افراد هیچ راه نجاتی برای خود نمی‌بینند و شکل زندگی خود را پذیرفته‌اند. در این میان تنها عنصری که آن‌ها را به آرامش می‌رساند، موسیقی و سینماست. سینما برای این گروه نقش مُسَکِن و مخدر را دارد و مخاطبان همه ذهنیت و رویای خود را در سینما می‌بینند. به همین دلیل ما در بیشتر فیلم‌های هندی شاهد قهرمان‌پروری‌های اغراق‌آمیز و امید‌های غیرواقعی هستیم و فیلم‌ها نیز با یک پایان خوش غیرقابل باور به انتها می‌رسند. سینما یک وجه روانکاوانه و تراپی برای مردم هند دارد و کاری که این سینما با مردم می‌کند، مانند تاثیری است که مواد مخدر روی فرد مصرف‌کننده دارد. سینما برای بیشترِ هندی‌ها فقط شکلِ سرگرمی ندارد بلکه مانند یک مخدر، آن‌ها را ساعاتی از دنیای واقعی جدا می‌کند. می‌توان گفت: مردم در هند به سینما معتاد شده‌اند. امروز یک فرد عادی در هند روزانه ۵۰۰ روپیه درآمد دارد، درحالی‌که قیمت بلیت سینما ۱۲۰ تا ۲۰۰ روپیه است. این مسئله نشان می‌دهد سینما برای مردم هند از نان شب هم واجب‌تر است.
۵- دولت هند از سینما استفاده می‌کند
وقتی دولت [هند]می‌بیند که نمی‌تواند همه مشکلات اقتصادی مردم را حل کند و یک رفاه نسبی برای مردم کشورش به‌وجود بیاورد، با استفاده از اهرم فرهنگ تلاش می‌کند دایم به مردم مُسَکِن بدهد و در این راه، قهرمان‌های فیلم‌ها غیرمستقیم اهداف دولت را دنبال می‌کنند. مثلا اگر در فیلمی شاهرخ‌خان نقش فردی را بازی کند که در فقر به سر می‌برد، اما در طول فیلم از فقر نجات پیدا نمی‌کند، قطعا مردم به تماشای آن نمی‌روند. حال آن که فیلم‌های رویاپردازانه هندی به مردم می‌گوید صبر کنید مشکلات حل می‌شود. دولت هم با چنین فیلم‌هایی مردم را تسکین می‌دهد.


۶- تاریخ نفاق در سینمای ایران به احمدی‌نژاد می‌رسد
در ابتدای دهه ۸۰ با آمدن محمود احمدی‌نژاد شیب تحولات و فضای سیاسی کشور بسیار تند می‌شود و فرهنگ و هنر به یک عنصر درجه دوم و سوم تبدیل می‌شود و کسانی وارد این عرصه می‌شوند که نه صلاحیت دارند و نه شناختی از این حوزه؛ و از آن جا که فضای سیاسی بر فضای فرهنگی غالب شده، دچار معضلاتی می‌شویم و مشکلاتی در حوزه فرهنگ به وجود می‌آید که سال‌های بعد هم نمی‌توان آن‌ها را حل کرد. از طرف دیگر گروهی در حوزه فرهنگ به ویژه سینما وارد می‌شوند که نه تنها دانش و سواد کافی را ندارند بلکه به دنبال انتقام‌گیری هستند. آن‌ها با نفی همه چیز به دنبال ایجاد نفاق در میان سینماگران بودند و در حرف، دایم شعار حمایت از سینمای ارزشی را می‌دادند، اما در عمل حتی یک فیلم نیز تولید نکردند که بتواند با استقبال روبه‌رو شود یا در اکران‌های خارجی مورد اقبال قرار گیرد. می‌توان گفت: آن‌ها با پتانسیل بالایی از کینه وارد سینما شدند و ما شاهد بودیم که از یک طرف به زیرساخت‌هایی همچون خانه سینما و بنیاد فارابی حمله کردند و از طرف دیگر تخم خشم و نفاق را در بین سینماگران پراکندند. نتیجه آن رفتار در طول هشت سال باعث شد که ما امروز شاهد یک نابه سامانی در همه عرصه‌ها و به‌خصوص سینما باشیم... عملکرد دولت احمدی‌نژاد در حوزه فرهنگ و سینما باعث شد تا گروه‌های خودرو مانند قارچ سمی در سینما رشد کنند و پول‌های سرگردانی وارد سینما شود که مشخص نیست از کجا وارد سینما شده است. اگر ما تا پیش از این نگران کمبود نقدینگی بودیم، امروز به هیچ عنوان این نگرانی وجود ندارد بلکه کسانی که پول را وارد سینما کردند حتی انتظار دارند دولت هیچ کاری نداشته باشد. دولت نیز نمی‌تواند کاری بکند. همین امروز هرکسی بخواهد فیلم بسازد، نقدینگی در اختیارش قرار می‌گیرد به شرط این که مفهوم و مفاهیم فیلمش هجو و شوخی‌های سخیف باشد. وضعیت فرهنگ و سینما امروز از دست دولت روحانی رها شده است، زیرا سدی که سال‌ها جلوی ابتذال ساخته شده بود، در دوره احمدی‌نژاد شکست و سیلی جاری شد که همه را با خود برد.

نظر شما