شناسهٔ خبر: 25762930 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

سحر و افطار ماه رمضان در جبهه‌ها چگونه می‌گذشت؟

سفره‌های خدایی رزمندگان بوی عشق می‌داد

روزنامه جوان

سفره افطار در جبهه‌ها حال و هوای دیگری داشت. رادیو کوچکی از میان خش خش‌های زیادش «ربنا» را به گوش همگان می‌رساند و سفره‌ای پر از سادگی و صمیمیت پهن می‌شد. اغلب دعای آن روز ماه مبارک را حفظ می‌کردند و هنگام افطار می‌خواندند.

صاحب‌خبر -
جبهه‌ها در دوران دفاع مقدس به خاطر شرایط ویژه‌شان سبک زندگی ویژه و منحصربه‌فردی را می‌طلبیدند. همه چیز با زندگی در شهر‌ها فرق می‌کرد و این تفاوت در ماه‌های خاص سال مثل ماه مبارک رمضان یا ماه محرم بیشتر نمود پیدا می‌کرد. رزمندگانی که با تمام سختی‌های زمان جنگ روزه می‌گرفتند، یکی از بهترین و ماندگارترین خاطراتشان را مربوط به ماه رمضان و زمان بیدار شدن سحر و افطار کردن می‌دانند. حال و هوای معنوی رزمندگان هنگامی که با معنویت درون جبهه‌ها ترکیب می‌شد یک فضای دلپذیر و خدایی را رقم می‌زد. همین حس و حال زیبای معنوی طاقت و اراده نیرو‌ها را برای گرفتن روزه بیشتر می‌کرد و کسی دلش نمی‌آمد از آن همه زیبایی دل بکند.
در دفاع مقدس مرجع تقلید بیشتر رزمندگان امام خمینی (ره) بود و در حکم شرعی مراجع، رزمندگان به عنوان مسافر قلمداد می‌شدند و عمده آن‌ها و فرماند‌هانشان اختیاری از خود نداشتند که در مکان‌ها و مقر‌های مختلف در مناطق عملیاتی قصد ۱۰ روزه کنند و نماز‌ها را کامل بخوانند و روزه‌ها را بگیرند.
با این حال، برخی رزمندگان در جبهه روزه‌دار بودند. مثل کسانی که در جبهه رانندگی می‌کردند. راننده‌های کامیون، تانکر آب، راننده وسایل نقلیه سبک که خودرو تحویلشان بود، چون بین مقر‌های پشتیبانی و عملیاتی در تردد بودند و به فتوای امام، افراد کثیرالسفر یا دائم السفر بودند باید روزه می‌گرفتند. همچنین رزمندگانی که در پادگان، مقر‌های پشتیبانی یا خطوط پدافندی مدت طولانی مستقر بودند و جابه‌جایی نداشتند نیز با اجازه فرماندهانشان روزه‌دار بودند. آنچه رزمندگان روزه‌دار از فضای سنگر‌ها و حالات نیرو‌ها تعریف می‌کنند، نشان از حلاوت، نشاط و معنویت بالای بچه‌ها در ماه رمضان است. فضایی که رزمنده را در جبهه ماندنی می‌کرد و کسی دلش نمی‌آید آن جمع با صفا را ترک کند و به شهر برگردد.
از سحر تا غروب، در کنار توپ و مسلسل و خاک به زیباترین شکل ممکن سپری می‌شد. بسیاری از رزمندگان عادت به خواندن نماز شب داشتند و همین شب زنده‌داری را به سفره سحری وصل می‌کردند. پس از راز و نیاز‌های خالصانه نیمه شب، نشستن پای سفره سحری در کنار دیگر دوستان بهترین لحظات را برای همه می‌ساخت. سفره‌هایشان هم شامل غذای کنسروی، چند دانه خرما و نان خشک می‌شد. همین سفره ساده برای رزمندگان باصفاترین و رنگین‌ترین سفره بود و هر لقمه از آن لذت وصف‌نشدنی داشت. گاهی بچه‌ها از غذایشان کمتر می‌خوردند تا برای همه غذا برای خوردن باشد و کسی بدون سحری روزه نگیرد. سحری معمولاً از غذای شب قبل می‌ماند و خیلی زیاد نبود. گاهی اوقات هم که رادیو خراب می‌شد مجبور می‌شدند زودتر از سفره بلند شوند تا روزه‌شان مشکل‌دار نشود.
پس از خوردن سحری با آب سرد وضو می‌گرفتند و نماز را به جماعت می‌خواندند. خواندن قرآن، ادعیه و دعا‌های ماه مبارک هم از عادت‌های خوب رزمندگان بود. در طول روز نیز جوان‌تر‌ها هوای بقیه را داشتند و داوطلبانه کار‌ها را قبول می‌کردند تا فشار کمتری به بقیه بیاید.
اما سفره افطار حال و هوای دیگری داشت. رادیو کوچکی از میان خش خش‌های زیادش «ربنا» را به گوش همگان می‌رساند و سفره‌ای پر از سادگی و صمیمیت پهن می‌شد. اغلب دعای آن روز ماه مبارک را حفظ می‌کردند و هنگام افطار می‌خواندند. یکی از رزمندگانی که طولانی مدت در جبهه حضور داشت و روزه‌هایش را می‌گرفت، حس و حال رزمندگان هنگام افطار کردن را چنین توصیف می‌کند: در جبهه، بچه‌هایی که قرار بود در جایی ماندنی باشند همه روزه می‌گرفتند و غروب برای افطار دور هم جمع می‌شدند و سفره بزرگی انداخته و با خواندن دعا، روزه خود را افطار می‌کردند. دعا را معمولاً فرماندهان می‌خواندند و ما که جوان‌تر بودیم بیشترین ادعیه ماه رمضان را در جبهه و از زبان فرماندهانمان یاد می‌گرفتیم. قرآن خواندن بعد از افطار و به ویژه شب‌های قدر هم از لحظات فراموش‌نشدنی جبهه‌هاست.
با این حال همیشه وضعیت جبهه آرام نبود. گاهی دشمن با خمپاره و توپ‌هایش مناطق عملیاتی را مورد حمله قرار می‌داد و نیرو‌ها با زبان روزه شهید می‌شدند. این بالاترین سعادت برای رزمندگان بود. در ماه مهمانی خدا، زمانی که مشغول خودسازی جسم شده‌ای و بیش از هر لحظه دیگری به پروردگارت نزدیک شده‌ای، با همان حال به سویش پرواز کنی. بعضی اوقات شهادت و ملاقات با خدا تنها دعای رزمندگان هنگام سحر و افطار بود که اجابت می‌شد.

نظر شما