شناسهٔ خبر: 25751465 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

آتلانتیک:

ترامپ و بولتون آمریکا را به ببر کاغذی تبدیل می کنند

تهران-ایرنا- نشریه آمریکایی آتلانتیک روز شنبه در گزارشی نوشت: ترکیب ماکسیمالیستی ترامپ و بولتون سبب بیگانه شدن افکار عمومی و ضدیت آنها با رهبران پوپولیست واشنگتن می شود و آمریکا را همچون یک 'ببر کاغذی' (مترسک) در عرصه جهانی به تصویر می کشد.

صاحب‌خبر -

به گزارش روز شنبه ایرنا، 'پیتر بینارت' خبرنگار و تحلیلگر سیاسی آزاد آمریکایی در گزارشی با عنوان 'ترکیب غرایز ترامپ و بولتون سم مهلکی ایجاد می کند' نوشت: تاثیر متقابل ترامپ و بولتون باعث سردرگمی نشست کره شمالی شده است. سوال اینجاست چرا دونالد ترامپ نشست با کره شمالی که تا این اندازه بر روی آن مانور داده بود را لغو کرد؟ و چرا روز بعد ترامپ در سخنانی که بوی پشیمانی می داد تلاش کرد به دلیل لغو این نشست عذرخواهی کند؟ پاسخ به رابطه ترامپ و جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید باز می گردد. سیاست خارجی هرکدام از این دو به تنهایی بسیار خطرناک است حال اگر این دو را با هم ترکیب کنیم و درکنار یکدیگر بگذاریم، ترکیب مهلکی بدست خواهد آمد که به راحتی می تواند سبب نابودی قدرت آمریکا شود.
بولتون کارش تجسم تصویر شیطان از دشمنان امریکا است؛ دشمنانی از جمله اتحاد جماهیر شوروی، کوبا، عراق در دوره صدام حسین و این روزها ایران و کره شمالی. او در مورد اینکه این کشورها دارای نگرانی های امنیتی هستند و به دلیل آن به سراغ برنامه های موشکی و هسته ای می روند را انکار می کند و از هرگونه سازش و توافق بیزار است. وی همچنین خواستار فشار فراوان اقتصادی، سیاسی و در صورت لزوم نظامی آمریکا بر ایران و کره شمالی است. موضع او این است: به محض اینکه طرف مقابل همه چیز را تسلیم کند، ما می توانیم گفتگو را آغاز کنیم.
ترامپ اما به اندازه بولتون نظرات ایدئولوژیک ندارد. وی چندان به اخلاقیات پایبند نیست و تلاش دارد نسخه سیاسی ترامپ تاجر باشد.
بنابراین سیاست دولت واشنگتن نسبت به کره شمالی با تاثر از نظرات بولتون به نظر می رسد بعید است به دنبال برقراری نشست با 'کیم جونگ اون' رهبر کره شمالی باشد. زیرا همانگونه که گفته شد بسیار دور از ذهن است کیم خواسته های بولتون در خصوص تسلیم همه چیز و سپس آغاز گفتگو را بپذیرد.
از سوی دیگر سیاست ترامپ مقابله با شرکای اقتصادی و در واقع رویارویی با دشمنان امنیت ملی امریکا است. بنابر این او در همان نخستین روزهای شروع به کارش چین، کره جنوبی و ژاپن را تهدید به جنگ تجاری کرد و این درست زمانی بود که تهدیدهای واشنگتن علیه پیونگ یانگ نیز شدت یافته بود.
اما از آنجا که ترامپ اشتیاق فراوانی به معامله دارد راضی شد با برگزاری نشستی با رهبر کره شمالی موافقت کند، نشستی که تحسین بسیاری را بر انگیخت. اما این مدل دلخواه بولتون نیست، او خواهان تکرار ماجراهای لیبی بود و می خواست آنچه بر سر 'معمر قذافی' رهبر لیبی آمده بود، برای کیم نیز تکرار شود. لذا رهبران کره شمالی که از تکرار حادثه لیبی وحشت داشتند و غیرهسته ای شدن لیبی را دلیل ضعف و در نهایت شکست این کشور در برابر غرب می دانند، این بار با خشم به آمریکایی ها پاسخ دادند.
بنابراین ترکیب 'ترامپیسم' و 'بولتونیسم' نتیجه ای بسیار بدتر از شیوه این دو نفر به تنهایی ایجاد کرده است و باید به یاد داشت که ممکن است نشست با کره شمالی لغو شود یا نشود اما در هر دو صورت آمریکا هرچند دست از تهدید نظامی برداشته است، در نحوه برگزاری گفتگو بسیار سردرگم عمل می کند. از سوی دیگر کره شمالی هنوز سلاح های هسته ای خود را دارد و می تواند آن را آزمایش کند. ناگفته نماند ایالات متحده در مواجه با پکن بر سر تعرفه واردات، اهرم های لازم برای افزایش فشار بر کره شمالی از طریق چین را از دست داده است و با لغو نشست و گفتگو با کره شمالی، ترامپ سبب شگفتی و تحقیر 'مون جائه' رئیس جمهوری کره جنوبی شد؛ شخصی که حتی در صورت لغو کامل گفتگوی آمریکا و کره شمالی، همچنان اصرار فراوانی برای تشنج زدایی با پیونگ یانگ دارد. کره جنوبی همچنین ممکن است با نزدیکی بیشتر به چین، انزوای آمریکا در آسیا شرقی را منجر شود.
رویداد مشابهی در اروپا هم اتفاق افتاده است. نخست، تهدیدهای دولت ترامپ برای تعرفه های فولاد و آلومینیوم، خشم رهبران اروپایی را در پی داشته و اصرار بولتون برای خروج ترامپ از برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) بر خشم اروپا افزوده است.
اما مشکل اینجا فقط مربوط به یک شخص نیست. بلکه اساسی و ساختاری است. ترامپ پیروز انتخاباتی شد که از سوی جمهوریخواهان حمایت شد و در واقع پیروزی وی به این دلیل بود که از فاجعه جنگ عراق و شکست سیاست ماکسیمالیستی آگاهی یافت بود. با این حال، این سیاست همچنان در میدان سیاست خارجی جمهوری خواهان و رسانه ها غالب است. حال هم شاهد افزایش فشار امریکا به شیوه ترامپ و بولتون برای تهدید کشورهای اروپایی و سایر کشورها برای قطع رابطه با ایران هستیم تا به مقاصد خود دست یابد. اما همه می دانیم این سیاست جواب نمی دهد. آمریکا قدرت آن را ندارد که چین، ژاپن، کره جنوبی، آلمان، فرانسه، انگلیس و دیگر کشورها را از یک سو مجبور به قطع رابطه تجاری کند در حالی که کره شمالی و ایران را مجبور به تسلیم می کند. در واقع ترکیب ماکسیمالیستی ترامپ و بولتون سبب بیگانه شدن افکار عمومی و ضدیت آنها با رهبران پوپولیست آمریکا می شود و آمریکا را همچون یک 'ببر کاغذی' (مترسک) در عرصه جهانی به تصویر می کشد. در نهایت باید تاکید کرد ترامپ ممکن است قادر به تشخیص یک طوفان سهمگین و ویرانگر از یک قدرت واقعی نباشد اما به طور قطع این نیروی تشخیص در بقیه کشورهای دنیا وجود دارد.
'نشریه آتلانتیک یکی از مجله‌های آمریکایی است که در ابتدا تحت عنوان ماهنامه آتلانتیک در سال 1857 در بوستون، ماساچوست تأسیس شد. دفتر مرکزی این نشریه در زمان حاضر در واشینگتن، دی. سی. قرار دارد. همان‌طور که از نام پیشین به آن اشاره شده، هر ماه یک شماره چاپ می‌شد و این سیاست به مدت 144 سال ادامه داشت تا اینکه در سال 2003 رسماً کلمه ماهنامه از اسم روی جلد این نشریه حذف شد و در نهایت در سال 2007 رسماً اسم نشریه به نام فعلی، آتلانتیک تغییر یافت. عمده موضوعات چاپ شده در مجله در مورد سیاست خارجی، علم سیاست، اقتصاد، هنر، فناوری و تکنولوژی است'.
اروپام***7276 **1908

نظر شما