محمدرضا نیک نژاد آموزگار
1- هر روز پس از ناهار یا شام میآمد و ظرفها را میبرد و پس از شستوشو برمیگرداند. پسرِ خوشرو و خوشبرخوردی بود. از خودم میپرسیدم که چرا اعضای اتاق، خود ظرفها را نمیشویند. البته هنگام ورود هم دوستان سفارش کرده بودند که اگر لباسی، پتویی، ملحفهای و... داشتی که نیاز به شستن داشت، به او بدهم؛ هم میشوید و هم اتوکشیده برمیگرداند. به نظرم میآمد که این کارِ زشتی ست! چون از موضوع خبر نداشتم، پرسیدم: چرا به شکل چرخشی ظرفها را نشوییم؟ تأکید کردند که برای کمک به او و خانوادهاش این کار را میکنند. این یک سنت فراگیرتر بود؛ افرادی بودند اتاقها را گردگیری میکردند، زیر اندازها و پتوها را میشستند یا حتی برخی پولدارها را ماساژ میدادند و... دلم برایش گرفت. تلاش کردم رفتارم را با او مؤدبانهتر کنم، اما به ناچار باید کارهای شستوشو را به او میدادیم و این برایم آزاردهنده بود. روزی در هواخوری داشت لباسها را پهن میکرد، پیشاش رفتم از حال و روزش پرسیدم. خیلی گرفته گفت مادرِ پیر و بیماری دارم که تنها مرا دارد. در اینجا مجبورم کار کنم تا هزینههای زندگی او و خودم را بپردازم. یک چک چندمیلیونی بیمحل پایم را به اینجا باز کرد و کسی هم نیست که پیگیر کارم باشد و...
2- بچه درسخوان، باهوش، خوشپوش و مودبی بود. برادرش نیز با همان ویژگیها یکی دوسال پایینتر در همان مدرسه بود. مادرشان بسیار پیگیرانه بچههایش را میپایید. ریشههای فرهنگی استوار از سر و وضعِ هر سه میبارید. میانههای سال بود که ناگهان غیبش زد! پیگیر شدم. گفتند برادرش هم به مدرسه نمیآید؛ خانهشان هم کسی پاسخگوی تلفن نیست و گوشیهای همراهشان نیز خاموش است. چند هفته گذشت؛ معاون مدرسه گفت برادرِ کوچکتر به مدرسه آمده و دوچرخه یکی از همکلاسیهایش را دزدیده! شگفتزده شده بودم. پرسیدم میدانید جریان چیست؟ گفت، گویا پدر در آشفته بازار اقتصادی ورشکسته شده و به زندان افتاده. مادر هم ناچار به طلاق شده و بچهها پیش مادربزرگ زندگی میکنند و بیپولی و نبود پدر و مادر و برچسب زندان و کلاهبرداری و خلاف و جرم و زندان و...
پنجم خرداد روزِ حمایت از خانوادههای زندانیان یا «روزِ نسیم مهر» است. بیگمان بیشتر خانوادههای زندانیان را- که هیچ نقشی در به زندانافتادن سرپرست خانوادهها ندارند- باید نخستین قربانیان جرم و جنایت در جامعه دانست. بر پایه پژوهشها و البته دیدهها وشنیدهها بیشتر خانوادههای زندانیان، نیازمند پشتیبانیهای مالی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و حتی عاطفی هستند. نبودِ سامانه حمایتی فراگیر، زندگی دشواری را برای بیشتر خانوادههای زندانی پدید میآورد؛ بهگونهای که آنها از برآوردن نیازهای نخستین زندگیشان برنمیآیند. عدم پشتیبانیهای درخور از این خانوادهها سبب رشد چشمگیر طلاق همسران، بازماندن فرزندان از آموزش، ناهنجاریهای اجتماعی و روانی، گرایش آنها به شغلهای کاذب، گدایی و حتی موقعیتهای جرم خیز خواهد شد. این زنگ خطری است برای ورود خانواده زندانیان به چرخه جرم و جنایت و بازتولید آن در جامعه. چنین نگرانیهایی زمینه پیشنهادِ «سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور» را فراهم کرد تا با تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی، روز پنجم خرداد بهعنوان روز ملی حمایت از خانواده زندانیان یا «روز نسیم مهر» نامگذاری و در سالنامههای کشور وارد شد. این روز تأکیدی بر پاسداشت جایگاهِ انسانی زندانیان و خانوادههای آنان و برخوردی اخلاقی با آنان است. به امید روزی که پنجم خرداد هرسال به جشن ملی توانمندسازی این خانوادهها تبدیل شود.
نظر شما