هر ساله برگزاری جشنوارههای فیلم در خارج از کشور، مورد توجه فیلمسازان و مسؤولان سینمایی کشور بوده است؛ متأسفانه عدم اتخاذ سیاست واحد در قبال حضور در این جشنواره ها همواره بحثهای حاشیهای را به همراه داشته است.
امسال نیز برگزاری جشنارهی «کن» و شرکت مسؤولین و فیلمسازان توجه مردم و رسانهها را به خود معطوف کرد. در این راستا با «فرجاله سلحشور»، کارگردان و تهیه کنندهی سینما به گفتوگو نشستیم.
سلحشور از آن دست فیلمسازانی است که میکوشد دغدغههای ارزشی و دینی خود را با ساخت آثاری که به نوعی محتوای آن میتواند انعکاسدهندهی درون مایهی اصیل و سرچشمه وحیانی و برگرفته از فرهنگ قرآنی باشد، دنبال کند.
- امسال مطابق معمول سالهای گذشته و همزمان با برگزاری جشنوارهی فیلم «کن»، دگربار سیاستگذاری مسؤولان سیمایی کشور در ارتباط با شیوه حضور در این جشنوارهها مورد توجه رسانهها بود.دیدگاه جنابعالی در این باره چیست؟
اهداف و جهتگیری جشنوارهها موضوع تازهای نیست و از اوایل انقلاب، به ویژه از زمانی که مقام معظم رهبری مسؤولیت ادارهی امور را برعهده داشتند، بارها این مطلب را گوشزد کردهاند که جشنوارههایی مثل «کن»، «اسکار» و نظیر آن با اهداف امپریالیستی و صهیونیستی بنیانگذاری شده و تحقق این اهداف را تعقیب میکند. البته شما وقتی به کارنامهی دولتهای قبلی نگاه میکنید، میبینید مدام در این جشنوارهها به اشکال مختلف و خیلی گستردهتر از امسال حضور داشتهاند؛ اما این که چرا امسال این قدر نمود پیدا میکند و جریان رسانهای آن را دنبال میکند، بیشتر به دو دلیل است. یکی اینکه بعد از فتنههایی که در کشور رخ داد، قدری چشم و گوشها باز و حقیقت برای مردم و نخبگان روشنتر شده و چندان تحت تأثیر تبلیغات قرار نمیگیرند. دوم اینکه مسؤولین فعلی وزارت ارشاد از طیف نیروهای ولایی و بچههای مذهبی هستند و طبیعتا تمام حرکاتشان زیر نظر قرار دارد و اشتباهات آنها از طرف مطبوعات و طرفداران سینما و رسانههای وابسته به آنها با بزرگنمایی دنبال میشود؛ و گرنه اگر روند و اوضاع مثل گذشته بود، هیچ کدام از این حاشیهها را کلید نزده و این قدر متظاهرانه دم از انقلاب و رهبری نمیزدند.
بخشی از این قضایا محصول سیاسیبازی است و بخش دیگر نشانهی بیداری مردم و نخبگان. امروز یک عده بیدار شده و فهمیدهاند مثل گذشته نباید نسبت به حرکت فرهنگی بیتفاوت باشند؛ به ویژه اینکه حرکتهای فرهنگی در عصر حاضر بیشتر از گذشته خود را نشان میدهد و مردم میدانند که مسیر حرکتهای فرهنگی چقدر میتواند در حوزههای دیگر اثرگذار باشد.
در اینکه جشنوارهها دنبال اهداف و منافع خود هستند، تردیدی نیست؛ اما در این میان بخشی از انتقادات را باید متوجه مسؤولانی کرد که ما نظر و عمل آنها را پیشتر دیدهایم. کسی که در دولتهای پیشین به طور رسمی اعلام میکرد که: «هنر را برای هنر میخواهد، نه این که به واسطهی این هنر ارزشهای انقلاب و اصول اسلام برجسته و نمایانده شوند»، انتظاری از او نیست، اما انتظار از کسانی است که ولایی میاندیشند و خود را تابع نظرات و دیدگاههای رهبر معظم انقلاب در حوزهی فرهنگ و هنر میدانند. آنها باید در عمل هم این تابعیت را نشان دهند. وقتی مقام معظم رهبری عملا وابستگی این جشنوارهها به قدرتها را اعلام میکنند، باید همهمان مراقب باشیم.
- از دیدگاه شما شرکت در جشنوارههای خارجی از جمله جشنواره کن دستاورد مهمی برای ما داشته است؟
مهمترین دستاورد جشنوارههای خارجی این بوده که ما را از اسلام و انقلاب دورتر کرده است.
شما وقتی روبنایی و سطحی به قضیه نگاه میکنید، میبینید فیلم و فیلمسازی در جشنوارهای شرکت کردهاست؛ اما وقتی کمی عمیقتر به مسأله نگاه میکنید، میبیند آن فیلمساز به تدریج همان تفکری را دنبال میکند که مسؤولان و متولیان آن جشنواره میخواهند.
ما اطلاع داریم که گاهی برخی از این جشنوارهها به بعضی از فیلمسازهای ما پول میدهند تا همان محتوایی را در فیلمهایشان انعکاس دهند که این جشنوارهها میخواهند.
ما میدانیم که برخی از فمنیستها از این فضا انتفاع مالی میبرند و به جای آن محتوایی را تولید میکنند که منطبق با سیاستگذاری این جشنوارهها است. همچنان که «مخملباف» صراحتا میگوید من پول میگیرم و فیلم میسازم. ما متاسفانه بعد از این همه سال هنوز نتوانستهایم از این انحطاط فراگیر بیرون بیاییم.
- به نظر شما در این سالها سیاستگذاران حوزهی سینما نباید به یک جمعبندی اصولی دربارهی شرکت در جشنوارهها میرسیدند؟
بله، قبول دارم. الآن جمهوری اسلامی در برابر سیاستهای هستهای غرب چگونه موضع میگیرد؟ معلوم است که موضع انقلاب و اسلام و ولایت را منعکس میکند. چرا؟ برای اینکه موضع انقلاب برای او روشن است و میداند که انقلاب نگاهش به مسألهی فنآوری هستهای چیست؟ و به نظرات مقام معظم رهبری و مجلس و دولت هم اشراف دارد. اما آیا واقعا نظر انقلاب و اسلام دربارهی سینما همین قدر روشن و شفاف است؟ اگر ما این جهتگیری را معلوم کردیم که دقیقا نگاه ما به هنر فیلمسازی در این مملکت چیست و فلسفه و مبانی و اصولی برای آن تعریف و این اصل را با اعتقاداتمان همجهت کردیم؛ به طور طبیعی میتوانیم از دولت گرفته تا مجلس و مسؤولین را بازخواست کنیم که آقای مسؤول! ما سیاستمان معلوم و خواستههایمان هم مشخص است؛ چرا شما به اینها عمل نمیکنید؟ اما وقتی مسؤول ما واقعا نمیداند چه میخواهد و باید به کجا برود آیا بازخواست او میتواند معنی داشته باشد؟ مسؤول ما اعم از نمایندگان مجلس، اعضای دولت یا مسؤولین هنری نهادها کلیبافی میکنند، کلیگوییهایی که کلیتی از اصل و حقیقت نیست و هیچ مفهوم روشنی را بازتاب نمیدهد. حرفهایی است که مثل تیری در تاریکی راه میشود و به جایی نمیرسد. خودشان هم نمیخواهند این اتفاق بیفتد.
من به صراحت میگویم مسؤولین جمهوری اسلامی هنوز نمیدانند از حقیقتی به نام سینما چه میخواهند؟ از فیلمساز این مملکت چه مطالبهای دارند؟ فیلمسازی در جمهوری اسلامی باید دارای تعریفی باشد؛ اما این را نمیدانند و طبیعی است که دور خودشان میگردند؛ جشنوارهی «کن» را گاهی تأیید میکنند و گاهی رد، گاهی میگویند بایستی با اینها همراه بشویم، فیلمهایی بسازیم که آن جا مورد استقبال واقع شود و گاهی اوقات میگویند نه، چون سیاهنمایی است، به درد ما نمیخورد.
- در واقع به نظر شما ما فاقد سیاستگذاری جامع و مدون در حوزهی سینما هستیم و این نقص در هنگام حضور در جشنوارههای خارجی هم وجود را نشان میدهد؟
بله، ما هر زمان تعریف درستی از سینمای مذهبی ارایه کردیم، میتوانیم برنامهریزی و سیاستگذاری رسیدن به آن تعریف را هم مطرح کنیم، اما وقتی شما تعریف درستی در این باره ندارید، میخواهید به کجا بروید و به چه نقطهای برسید؟
ببینید ما میگوییم اگر میخواهیم فیلمسازی در این کشور از جهت اصول انقلاب و نظام و گفتمان امام(ره) و رهبری در مسیر درستی باشد، راهی جز تعریف مبانی و چارچوبهای نظری که قابلیت اجرایی شدن را هم داشته باشند، وجود ندارد.
اما این سخن به آن معنا نیست که حال که ما به چنیین افقی دست پیدا نکردهایم، فیلمسازی در این کشور را تعطیل و بعد که به چینین چشماندازی رسیدیم، دوباره پردهی نمایش را نصب کنیم. ما نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم. التبه امروز خوشبختانه بخشی از فیلمسازان ما با پس زمینه و ذهنیت اعتقادی و دینیشان فیلم میسازند و به روشها و فلسفهی مشخصی در ارتباط با فیلمسازی منطبق بر اصول و عقاید رسیدهاند. این روشها صرفا توهم و نظرات انتزاعی و بریده از واقعیتهای سینما نیست که به درد نشستن روی کاغذ بخورد و نتواند از مرز کلمه و اوراق عبور کند.
از طرف دیگر اگر ما حتی به این چارچوب هم نرسیده باشیم، مسؤولان ما نمیتوانند چند ده صاحبنظر حوزهی فرهنگ را که دغدغهی دین و فرهنگ و هنر را یکجا دارند، مسؤول و مأمور تدوین چنین چارچوبی کنند.
- ما سالها پیش این کار را در حوزهی اقتصاد انجام دادیم. دویست نفر اقتصاددان را جمع و آنها را مسؤول تدوین چشمانداز تحول اقتصادی کردیم. آیا نمیتوان این تصمیم را به حوزهی فرهنگ تعمیم داد؟ به نظر شما چرا این اتفاق دربارهی سینما نمیافتد؟
به نظر میرسد حوزهی فرهنگ حساسیتهای بسیار بیشتری نسبت به عرصههای دیگر دارد، بنابراین هرگونه جراحی دراین باره مستلزم جسارت ورزی و شناخت عمقی و چند جانبه است.
متأسفانه بسیاری از مسؤولان ما از هجمههای رسانهای- تبلیغاتی و جوسازیها و حرف و حدیثها واهمه دارند و عملا در برابر این حاشیهها عقبنشینی میکنند.
انتهای متن/
∎
نظر شما