شناسهٔ خبر: 25720071 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

یاسوج|حکایت شهیدی که تقاص شهدای جاده "آبان ـ ماهشهر" را گرفت

R41452/P1011199/S6,69/CT2

سید محمود داربام از جانبازان دفاع مقدس می‌گوید: شهید محمد تقی عمرانی تنها یک گلوله آرپیچی داشت و آن را به سمت یک دستگاه ایفای عراقی شلیک کرد تا تقاص شهدای جاده آبادان -ماهشهر را گرفته باشد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، سید محمود داربام در سن 13 سالگی عازم جبهه‌های جنگ حق علیه باطل شد و سابقه حضور 48 ماه در جبهه را دارد و در این مدت در عملیات‌های مختلفی از جمله بدر، والفجر 8، نصر 4، نصر 8، ظفر 3، کربلای 4 و کربلای 5 حضور داشته است.

سید محمود از 13 خرداد ماه 93 تاکنون به عنوان مشاور استاندار کهگیلویه و بویراحمد در امور ایثارگران مشغول فعالیت بوده و ارتباط مطلوبی با جامعه ایثارگری بویژه پدران و مادران شهدا دارد.

گفت‌گویی با این جانباز جنگ تحمیلی داشتیم که مشروح آن از تقاصی که شهید محمد تقی عمرانی از عراقی‌ها گرفت تا خاطره‌ای که از شهید حاج سیف الله حیدرپور برایش ماندگار شده، می‌آید.

تسنیم: لطفا ابتدا بفرمائید در چه سالی و چه سنی عازم جبهه شدید؟

داربام: یکم مردادماه 63 در سن 13 سالگی و کلاس سوم راهنمایی با جثه بسیار ضعیف ولی با عشق به ایران اسلامی و خمینی کبیر عازم جبهه‌های جنگ شدم.

تسنیم: چگونه با در این سن به فکر رفتن به جبهه بودید؟ آیا خانواده از جبهه رفتن شما اطلاع داشتند؟

داربام: خانواده‌ام از رفتنم به جبهه اطلاعی نداشتند و اصلا آموزش‌های نظامی ندیده بودم.

یادم هست روزی اولی که با نیت اعزام شدن به جبهه به گچساران رفتم یک بلوک زیر پایم گذاشتم تا از پشت پنجره بتوانیم با یکی از نیروهای سپاهی صحبت کنم با رفتنم مخالفت می‌کردند ولی خود را از امدادگران هلال احمر معرفی کردم و از هر طریقی بود بالاخره از طریق مقر صاحب الزمان شیراز رفتیم جبهه.

تسنیم: کی و به کجا اعزام شدین؟

داربام: 19 اسفندماه 63 در محور هورالهویزه نزدیک جزایر مجنون عملیات بدر اغاز شد در نزدیک شهر قرنه عراق با هدف تسخیر بزرگراه بصره به بغداد یک شاه راه حیاتی بود و عبور از رودخانه دجله که شهر بصره را از دیگر مناطق عراق جدا می‌کرد .16 کیلومتر وارد خاک عراق شدیم تا 25 اسفندماه در آن منطقه ماندیم به دلیل انتقال آب دجله به خاکریزهای نیروهای ما و نبود امکانات مجبور به عقب نشینی شدیم.بار اول 8 ماه در جبهه ماندم.

تسنیم: در مرحله اول رفتنت به جبهه آیا خاظره خاصی دارید؟

داربام: هنگام برگشت برخی از بچه‌های استان از جمله شهید محمد تقی عمرانی را دیدم که تنها یک گلوله آرپیچی داشت و آن را به سمت یک دستگاه ایفای عراقی شلیک کرد که بعد از انهدام  آن گفتند تقاس جاده آبادان -ماهشهر را گرفتم.

تسنیم: از جبهه بگوید و مزایای که به بسیجیان تعلق می‌گرفت؟

داربام: به نظر شما جان انسان چقدر ارزش دارد؟ آیا قیمت می‌توان برایش گذاشت؟ ببنید وقتی حادثه‌ای پیش میاد حتی آنهایی که میلیاردها سرمایه دارند قید همه را می‌زنند و در بدترین شرایط فرار می‌کنند که نمونه بارز آن زلزله اخیر یاسوج بود که به محض وقوع زلزله 5.2 ریشتری خیلی با ظاهری بد از خانه به قصد نجات جان خود بیرون آمدند.

تسنیم: چه پیشنهادی به منتقدان جبهه و جنگ دارید؟

داربام: افرادی که با فرهنگ جبهه و جنگ مخالف بوده و حقوق بسیجیان را دلیل حضور بسیجیان عنوان می‌کنند اشکالی ندارد ان موقع ماهیانه 300 تومان من گرفتم به قیمت امروز حساب می‌کنم و تنها یک روز در کنار مدافعان حرم در سوریه حضور پیدا کنند.

تسنیم: لطفا از دومین مرحله حضورت در جنگ بگویید؟

داربام: بعد از 15 روز استرحت مجدد 21 فروردین ماه 64 به جبهه(مهاباد) اعزام شدم و در مقر ستاد عملیات شهری مهاباد با نیروهای شهربانی همکاری داشتم و بعد از مدتی مسئول پایگاه شهری شهید ستار لر شدم و به مدت 4 ماه ماندم.

29 مهر ماه 64 به جبهه‌های جنوب اعزام و در گردان یدالله از محور 3 لشکر ویژه 25 کربلا فعالیت داشتم و بعد به منطقه شتلی رفتم و در تاریخ 12 آبان ماه 64 یکی از بهترین دوستانم بنام شهید مختار مظلومی از بچه‌های مازندران را از دست دادم.

تسنیم: در کدام عملیات و چگونه مجروح شدین؟

داربام:20 آبان ماه 64 سنگر 4 نفره ماه مورد اثابت خمپاره قرار گرفت و دو نفر از همسنگرانم بنام جهانبخش دخدار و علی اکبر یوسفی شهید شدند و من و سپهدار محمدی مجروم شدیم و هم اکنون جانباز 25 درصد هستم.

تسنیم: امکان دارد ماندگارترین خاطره دوران 48 ماهه حضورتان در جبهه را تعرف کنید؟

داربام: بعد از مجروح شدنم برگشتم به جبهه یک روز و قبل از عملیات والفجر 8 در منطقه هفت تپه بودم که شهید عبدالمحمد تقوی سوار بر موتور آمد و گفت که پدرت آمده دنبالت و این برایم جای تعجب بود.دیدم پدرم با دو نفر از بستگانم امده‌اند.

ریحان صفری فرمانده گردان با تسویه من موافقت نکردند و گفتند به دلیل اینکه قبل عملیات بوده امکان ندارد ولی به دلیل اصرار پدرم گفتند باید فرمانده محور شهید حاج سیف الله حیدرپور نظر دهد ولی شهید حیدرپور نیز به پدرم گفتند سید امکان ندارد چون عملیات داریم.

پدرم برای شهید حیدرپور داستانی را تعریف کرد که در زمان طاغوت بین دو طایفه در کهگیلویه دعوا بود و معمولا از گله‌های همدیگر دزدی می‌کردند و یک روز گوسفندان یکی از اهالی را دزد برد، رفت پیش خان و ماجرا را تعرف کرد و گفت حالا امده‌ام که گوسفندان را ببرم چون به بره‌ها قول داده‌ام مادرتان را می‌آورم و آن روز بالاخره خان گوسفندان را پیدا کرد.

و من وقتی از خانه بیرون زدم به زنم گفته‌ام که فرزندم را با خود می‌آورم و به برادران و خواهرانش نیز همین قول را داده‌ام و حالا شما باید ثابت کنید که از خان با عرضه تر هستید و هرطور شده بود پدرم موافقت شهید حیدرپور را برای تسویه من گرفت و در اخر شهید حیدرپور به شوخی خطاب به پدرم گفت حالا من با عرضه‌ترم یا خان؟

تسنیم: ایا الان مشکل خاصی در زندگی شخصی‌تان دارید؟

داربام: خدا را شکر راضی هستیم نظام جمهوری اسلامی در حد توان برای تک تک ملت از جمله جامعه ایثارگری کم نمی‌گذارد و اگر جایی کمبودی وجود دارد دلیلش بی توجهی نبوده بلکه شاید محدودیت‌های از جمله اعتباری وجود داشته باشد.

انتهای پیام/ش

نظر شما