نقدی بر صحبتهای امیر قلعهنویی
خدا، مردم و صفرهای غیرقابل شمارش
صاحبخبر - «خدا را شاهد میگیرم اگر این جابهجایی شده فقط بهخاطر مردم است. در این سه، چهار روزه مردم آنقدر محبت داشتند و من آنقدر تحت فشار بودم که شاید باور نکنید. خدا شاهد است رقم مالی تفاوت چندانی نداشت و حالا هم با خدا معامله کردم و امیدوارم که بتوانم سپاهان را به روزهای خوب برگردانم.» از بین تمام حرفهای داغ امیر قلعهنویی در مصاحبه دیروزش با رادیو تهران هیچکدام از حرفهایش بهاندازه این سه خط در شناختن شخصیت او کافی و گویا نیست. در بین تمام سخنانی که سرمربی جدید سپاهان بر زبان آورد، این سه خط را باید گل هندوانه بدانیم. نه حرفهایش علیه کیروش – که صبر کرد تا از ایران خارج شود بعد علیه او مصاحبه کند – نه صحبتهایش در مورد استقلال و تراکتور – که انگار هنوز زخمهای کهنهاش در این دو تیم خوب نشده – و نه حتی پیغام آشتیکنانش به محمدرضا ساکت- که بعد از امضای قرارداد با سپاهان اقدامی استراتژیک است – بهاندازه این سه خط اهمیت ندارد. اینکه امیر قلعهنویی اعتقاد دارد و ادعا میکند بهخاطر مردم به سپاهان رفته یا اینکه عقد قراردادش با سپاهان در حقیقت نوعی معامله با پروردگار است، همان جان کلامی است که باید به آن توجه کرد. اینکه امیر قلعهنویی بهخاطر مردم به سپاهان رفته، معنایی ندارد. تعریف ما از مردم چیست؟ مردم ما؟ مردم اصفهان؟ مردم سپاهان؟ مردم ایران؟ اگر فردا مردم بلوچستان از امیر قلعهنویی بخواهند که در استان آنها مربیگری کند چه میشود؟ مردم هرمزگان یا کهگیلویه و بویراحمد چطور؟ مردم کرمانشاه چه؟ اگر مردم ترکمنصحرا از امیر قلعهنویی بخواهند سرمربی تیمشان میشود؟ و بعد اگر هواداران ذوبآهن – که شاید در تقسیمبندیهای اجتماعی ذهنی آقای قلعهنویی جزء مردم بهحساب نیایند - مقابل باشگاه سپاهان تجمع کنند و خواهان بازگشت امیر قلعهنویی شوند، این تقابل مردم با مردم در تصمیم ایشان تغییری ایجاد میکند؟ در فوتبال باشگاهی و در تقابلهای درون کشوری، مردم واژه مناسبی نیست. ما در فوتبال باشگاهی هوادار داریم نه مردم. مردم به ذات طرفدار فوتبالند و به دل هوادار هر تیمی. استفاده آگاهانه قلعهنویی از واژه مردم در ادامه همان روندی است که امیر قلعهنویی میکوشد تا در حساب کاربریاش در اینستاگرام یا در مصاحبههای مطبوعاتی داشته باشد. زدن حرفهای سیاسی و اجتماعی با طعم انتقاد و سوار شدن به موجی که مردم دوست دارند. در اصفهان مردم از امیر قلعهنویی نخواستهاند تا به سپاهان برود بلکه هواداران سپاهان خواستهاند که کمتعداد هم نیستند و دوستداشتنی و محترمند اما دلیل اصلی رفتن امیر به سپاهان نیستند. اما نکته بعدی استفاده از کلمه خدا در مصاحبه اوست. دستکم من یک نفر نمیتوانم متوجه معنای کلمه معامله با خدا شوم! اگر امیر قلعهنویی به مناطق محروم میرفت و رایگان کار میکرد یا مثل دانشجوهای جهادی در جایی آجر دست میگرفت و دیواری میساخت یا به ایتام و بیوهزنان رسیدگی میکرد، میشد گفت که او در حال معامله با خداست چراکه مابهازای مادی برای خدمات خود دریافت نمیکند! وقتی که شنیدهها از دریافت ارقام میلیاردی حکایت دارند، معامله با خدا یعنی چه؟ اصولا خدا کدام طرف معادلات اقتصادی باشگاه سپاهان اصفهان قرار دارد؟ آیا خدا کاری به ذوبآهن ندارد؟ آیا خدا فقط سمت تیمهایی است که امیر قلعهنویی بهتازگی به آنها میپیوندد؟ عقل ناقص من این را نمیتواند هضم کند که چطور مردی که صفرهای قراردادش را نمیتوان شمرد، با خدا معامله میکند. اگر معامله با خدا بهمعنای عقد یک قرارداد گرانقیمت و لوکس در یک باشگاه مدرن است، پس به جهادیها و دکترهای رایگانی که در مناطق محروم زندگی میکنند بگویید وقتشان را تلف نکنند.∎
نظر شما