شناسهٔ خبر: 25697977 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ابتکار | لینک خبر

آزادی آزادمنش در گفت‌و‌گو با «ابتکار»:

مشی اعتدال لازمه پیشرفت است

صاحب‌خبر - جواد باقری
پس از ریاست‌ جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۸ و پیروزی رئیس دولت اصلاحات در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ با بیش از ۲۰ میلیون رای، اصلاح‌طلبان توانستند به عرصه حاکمیت بازگردند و پس از آن اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند. افول قدرت اصلاح‌طلبان و قدرت گرفتن اصول‌گرایان از انتخابات شوراهای دوم در سال ۱۳۸۱ آغاز شد و سپس انتخابات مجلس هفتم و در نهایت پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ به اوج رسید. با انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و پیروزی حسن روحانی اعتدال‌گرا که نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان نیز بود دوباره اصلاح‌طلبان به قدرت آمدند و در برابر اصول‌گرایان جایگاه قوی‌تری یافتند. این در حالی است که امروز برخی معتقدند مشی اعتدال‏گرایانه روحانی بیش از آنکه به سمت اصلاح‌طلبان میل داشته باشد به سمت اصول‌گرایان جهت‏گیری دارد. در همین ارتباط گفت‌وگویی با آزادی آزادمنش نماینده دور ششم مجلس انجام دادیم که نقطه نظرات وی را در پی می‌خوانید.
پس از جریان دوم خرداد تا پایان دولت احمدی نژاد دولت‌هایی که بر سر کار بودند یا گرایش اصلاح‌طلبی داشتند یا اصول‌گرایی، این در حالی است که با روی کار آمدن روحانی این مرزبندی از میان رفت و همواره حاله‌ای از ابهام بر روی گرایش سیاسی دولت حاکم وجود داشته است. به نظر شما دولت یازدهم و به ویژه دولت دوازدهم علی‏رغم حمایت فراوان نیروهای اصلاح‌طلب آیا دولتی با گرایشات اصلاح‌طلبی است؟
روحانی در رقابت انتخاباتی و تبلیغات ریاست جمهوری با شعار تشکیل دولت فراجناحی پا به عرصه رقابت گذاشت و از ابتدا هم بنا نداشت دولتی اصلاح‌طلب را تشکیل دهد و وزرای کابینه او و مدیران ارشد نظام مدیرانی با گرایشات اصلاح‌طلبی باشند. او با قصد تشکیل دولتی کارآمد و متشکل از افراد سیاسی با رویکرد اصلاح‌طلبی، اصول‌گرایی و اعتدال بر سر کار آمد. اگر اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان در یک بررسی به دو طیف تندرو و متعادل تقسیم بندی شوند، طبیعی است که اگر دولتی مایل به کسب توفیقاتی باشد نباید با مردان سیاست رادیکال به عرصه اداره امور کشور وارد شود، بلکه باید ورود سیاست مردانی به عرصه اداره کشور فراهم شود که آن‌ها با مشی اعتدال و اعتقاد به اصول و اعتدال‌گرایانه وارد عرصه‌های سیاسی شوند. نباید از این نکته مهم غافل شد که مشی اعتدال لازمه پیشرفت است. چپ و راست اگر به معنای اینکه دولت صرفا باید اصول‌گرا و بدون حضور سیاستمداران اصلاح‌طلب و یا بالعکس باشد به زیان کشور خواهد بود. روحانی با شعار فراجناحی پا به عرصه میدان گذاشت و در حال حاضر نیز نمی‌توانیم دولت دوازدهم را به طور مطلق دولت اصلاحات بنامیم، بلکه ترکیبی از رجال سیاسی اصلاح‌طلب و اصول‌گرایانی با مشی معتدل هستند که امروز زمام امور مربوط به اداره کشور را به ریاست روحانی پذیرفته‌اند.
اشاره داشتید به اینکه روحانی با مشی اعتدال‌گرایانه پا به عرصه میدان گذاشت. پرسش این است که چه رابطه‌ای میان مشی اعتدالی روحانی با شعارهای انتخاباتی‌اش که در صدر مطالبات جریان اصلاحات قرار داشت وجود دارد؟ چگونه می‌توان شعارهایی همچون رفع حصر را در مشی اعتدالی روحانی گنجاند، در حالی که ایشان پس از انتخاب مجدد خود هنوز اقدامی هم در راستای شعارهای خود و مطالبات اصلاح‌طلبان نداشته است؟
اگر بخواهم به این سوال شما پاسخ دهم با نگاهی به بیانیه اخیر حزب در آستانه تاسیس ندای ایرانیان خواهد بود که به همین مسائل اشاره دارد. این بیانیه به رفع انسداد سیاسی از جمله رفع حصر، فعال شدن احزاب اصلاح‌طلب و دیگر شعارهای روحانی اشاره دارد که به عقیده اصلاح‌طلبان تاکنون محقق نشده‌اند. من این قضاوت اصلاح‌طلبان را نادرست می‌دانم. احزاب اصلاح‌طلب امروز در همه عرصه‌ها حضور دارند. هم اکنون اگر نگاهی به دولت و دیگر ساختارهای سیاسی کشور نگاهی بیندازیم به سادگی خواهیم دید که نمایندگان آن‌ها در دولت و در خانه احزاب فعال‌اند. فراموش نکنیم که حسین کمالی به عنوان رئیس خانه احزاب ایران در سومین سال از این دوره سه ساله انتخاب شده است. وی به عنوان نماینده احزاب اصلاح‌طلب ملی در کمیسیون ماده ده قانون احزاب نیز انتخاب شده است. در حال حاضر احزاب اصلاح‌طلب فعال هستند و من نمی‌دانم که منظور ندای ایرانیان از انتشار بیانیه‌ای که به چنین مطالبی اشاره دارد چیست؟ در این بیانیه صحبت از ایجاد محدودیت در فعالیت آزادانه سیاسی و جریده‌های در توقیف به میان آمده، در حالی که پای دکه‌های روزنامه فروشی روزنامه‌های اصلاح‌طلب به چشم می‌خورند و صدای اصلاح‌طلبی از رسانه‌های مختلف به گوش می‌رسد. اینکه دولت یازدهم یا دولت دوازدهم به توسعه سیاسی بی‌توجه بوده نادرست است که یکی از شواهد آن را می‌توان توجه ویژه روحانی در دولت یازدهم به احزاب و گروه‌ها دانست. البته نمی‌توان منکر این موضوع شد که شاید انتظارات آنگونه که باید باشد محقق نشده، اما گام‌های رو به جلوی فراوانی برداشته شده است. وزیر کشور دولت یازدهم به دفعات با احزاب و گروه‌های سیاسی جلساتی را تشکیل می‌داد و با آن‌ها در ارتباط بود. در مسئله رفع حصر که از عمده مسائل شورای امنیت ملی بود این شورا به ریاست شخص رئیس جمهوری برگذار می‌شود و ایشان می‌توانست ضمن تشکیل جلسه‌ای نسبت به مسئله حصر تصمیم‌گیری کند. من در ارتباط با این مسائل فکر می‌کنم مقداری از اظهارات دوستان اصلاح‌طلب ما اینگونه انتظار را به جامعه ما تزریق می‌کند که باید دولت روحانی یکدست از اصلاح‌طلبان تشکیل می‌شد و مدیران سطوح عالی و میانی با رویکرد اصلاح‌طلبی بر سر کار می‌آمدند. در واقع با چنین رویکردی دیگر عرصه فعالیت برای اصول‌گرایان معتدل و کارآمد فراهم نمی‌شد. چنین دولتی جز آنکه در چاله نادانی بیفتد حاصل دیگری نخواهد داشت. نباید نگاهی جناحی به مسئله داشته باشیم. باید به این موضوع با نگاهی فراجناحی ورود کرد. ما عقیده داریم که باید در اداره کشور به فرمایش رهبری با دو بال اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی حرکت کرد، چراکه اینگونه پیشرفت حاصل می‌شود. پروژه دولت یک پروژه ملی است. ریاست جمهوری پروژه‌ای جناحی نیست. ما نمی‌خواهیم رئیس حزب انتخاب کنیم. قصد ما انتخاب رئیس جمهوری است. من تعجب می‌کنم برخی دوستان اصلاح‌طلب دائما عنوان می‌کنند که چرا روحانی دولت خود را یک دست از اصلاح‌طلبان تشکیل نداده است. این چه منطقی است! من فکر می‌کنم که این توقعات دور از تدبیر و خرد سیاسی است.

نظر شما