شناسهٔ خبر: 25697738 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه مردم‌سالاری | لینک خبر

سرمقاله

از نئوکاپیتالیسم تا دلار سایبری

صاحب‌خبر -

بهروز پورسینا 

آیا پس از خروج آمریکا از برجام به شرایط اوج تحریم‌ها در سال‌های ۹۳- ۱۳۹۰  بازگشته‌ایم؟ سوالی که پاسخ آن اگرچه منفی است اما چشم‌انداز پیش رو، شرایطی جدید را نشان می‌دهد که با آنکه نمی‌توانیم از آن استقبال کنیم اما در سختی‌ها، اگر با عقل و تدبیر، اراده پولادین و اعتماد به نفس در چارچوب توکل به حضرت حق عمل کنیم، به جای آسیب و خرد شدن می‌توانیم به سان فولادی آب دیده، بسیار قوی تر و موثرتر از پیش، عمل کنیم.
نگارنده طی یادداشت روز ۱۹ اردیبهشت چنین اظهار نظر کرد که سال ۱۳۹۷ به باور نگارنده، سالی است که با هرآنچه از سال ۱۳۵۷ در برابر انقلاب اسلامی‌ ایران بوده است تفاوت دارد و به تعبیری این سال برای انقلاب اسلامی ایران حکم شرایط جنگ احزاب در سیر تکاملی انقلاب اسلام، از زمان برانگیخته شدن نبی‌اکرم به رسالت ‌‌تا فصل جنگ احزاب را دارد. از آن زمان تا امروز دوم خرداد ماه، صدق این مدعا بیشتر نمایان شده است. سردمداران ابلیس‌گونه حاکم بر آمریکای امروز، تنفر متراکم خود نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران را آشکارا اظهار می‌کنند. نمی‌دانم چه باید دیگر پیش بیاید که تفاوت‌های بین آمریکای باراک اوباما و آمریکای دونالد ترامپ، بهتر از این برملا و عریان شود؟! این قلم، مدعی این نیست که آمریکای باراک اوباما دشمن ایران زمین نبود و آمریکای ترامپ دشمن نظام ایران اسلامی است. البته، هر دو دشمن هستند اما اولی، دشمنی عاقل تر که می‌توانست درک کند، حقیقت جمهوری اسلامی ایران، حقیقتی است که علی‌رغم میل ظاهری و باطنی‌شان، باید با آن کنار بیایند و در مبحثی کلیدی برای جهان یعنی صنعت هسته‌ای ایران، راهی جز توافق با جمهوری اسلامی ایران ندارند؛ فلذا تن به توافقنامه برجام داد تا اگر حقوق مسلم هسته‌ای ایران را به رسمیت می‌شناسد، به دنیا بگوید که ایران از شرایط آستانگی برای ساخت بمب هسته‌ای دور شده است؛ دستاوردی که برای آنان به زعم خودشان یک پیروزی بزرگ بوده است و برای ما که به دنبال صنعت صرفا صلح‌آمیز هسته‌ای هستیم چیزی نبود جز تحصیل حاصل. بگذریم که در داخل، از همان بدو تحرکات دیپلماتیک دولت روحانی در مذاکرات هسته‌ای، چه دشمنی‌ها و کارشکنی‌هایی که به منصه ظهور نرسید اما در نهایت، توافق به دست آمد. در ادامه توافق نیز گروهی که نگارنده به جزم معتقد است از روی جهالت، در زمین دشمن بازی می‌کنند در دشمنی با روحانی، تیم مذاکره‌کننده و برجام، تا به امروز کم
 نگذاشته‌اند.
 منکر برخی خطاهای تیم افتخارآفرین مذاکره کننده و حتی شخص رئیس جمهور محترم در کوران ماراتن مذاکرات هسته‌ای نیستیم اما کدام آدم صاحب خرد و منصفی می‌تواند مدعی شود که بطور مثال، اگر در صحنه نبرد نظامی، جان برکفان مدافع دچار برخی خطاها شوند، بیایند اصل دفاع و دستاوردهای بزرگ دیگرشان را در فرماندهی و به عقب راندن دشمن به زیر سوال ببرند و یا حتی بدتر، طرح اتهاماتی نظیر همراهی با دشمن را کنند؟! حاشا و کلا از این همه بی‌انصافی که البته این قلم، تحریکات برخی دشمنان فراماسونر برای تشدید ضربه از درون به خود و توان نیروها را منتفی نمی‌داند. 
به هر تقدیر، به شرایط امروزی رسیده‌ایم که به صراحت، سردمداران فعلی آمریکا با بیانات مستقیم با اصل موجودیت نظام جمهوری اسلامی ایران مخالفت می‌کنند که البته در بیانات غیر مستقیم و طرحهایشان نیز با چرندگویی‌هایی که صرفا با هدف پذیرش بی‌قید و شرط احکام صادره از واشنگتن برای ایران است،  همین خط‌‌مشی را دنبال می‌کنند. حال کسی بیاید برای نگارنده و خوانندگان محترم یادداشت معنی کند که صحبت‌های بی‌پایه برای تضعیف بیشتر رئیس جمهور منتخب مردم و حتی طرح مباحثی نظیر نداشتن کفایت سیاسی ایشان در اداره کشور با چه اهدافی طرح و دنبال می‌شود؟! آیا غیر از این است که در شرایطی نظیر جنگ احزاب هستیم که تمام کفر برای ریشه‌کن کردن اصل اسلام در برابر مدینه‌النبی صف‌آرایی کردند؟! آیا با این همه تضعیف قوای درونی در جامعه توسط دوستانی که مصداق این شعرند که دشمن دانا بلندت می‌کند  بر زمینت می‌زند نادان دوست، چگونه می‌توان به نحو شایسته، پیروزی بسان پیروزی نبی اکرم (ص) و مومنان صدر اسلام در جنگ احزاب را به دست آورد؟! گویا سخن روح خدا که در آستانه برگزاری مراسم سالگرد ارتحال ایشان هستیم برای امروز ما است که می‌فرمایند: «اگر امروز اسلام سیلی بخورد، دیگر سربلند نمی‌کند. به خاطر اسلام باید مقداری از ناراحتی‌هایمان را کنار بگذاریم». پس تا دیرتر نشده است، همه به خود بیشتر آییم و درک و بصیرت لازم برای گذر موفق از این شرایط سخت پیش‌رو را تحصیل کنیم که چقدر زود،
 دیر می‌شود.
نکته اساسی اول: برای مقابله با امواج سونامی تحریم‌های ظالمانه و کاملا غیرقانونی آمریکا،  کشور می‌بایست در شرایط مدیریت فوق‌العاده غیررسمی باشد. نگارنده تردیدی ندارد که راه فائق آمدن بر نیرنگهای دشمن قدار، کاملا در دسترس نظام و مردم است و جشن چهل سالگی پیروزی انقلاب اسلامی را می‌توان با قامتی استوار، دل‌هایی شاد و ضمیرهایی کاملا امیدوار برگزار کرد. شرط کانونی و اساسی برای رسیدن به این فتح‌الفتوح، یک دست شدن نیروهای داخلی است که اگر چنین شد، ید الله مع الجماعه و کیست که بتواند پنجه در دست پروردگار عالم 
 بیندازد؟! 
نکته اساسی دوم: وقتی تحریم‌ها در دهه قبل شمسی شدت گرفت، با تشکیل کانون‌های دور زدن تحریم‌ها در داخل و خارج کشور، در کنار مقابله با تحریم و چارچوب‌ها‌ی آن، آسیب‌های بزرگی نیز به کشور وارد شد. یکی از آسیب‌های بزرگ همانا ظهور جریان‌هایی با قدرت‌های مالی غیرقابل تصور در درون اقتصاد کشور بوده است که از آن زمان تاکنون، جریانی به نام نئو کاپیتالیسم و نئو سرمایه داری از نوع کاملا ایرانی آن را شاهد بوده‌ایم. کانون‌هایی که با رصد اطلاعات و تحرکات دشمن در برخی موارد که تعداد آن هم کم نبوده است، بجای مقابله با تحریم، بیشتر به فکر پر کردن جیب‌ها و مال اندوزی از طریق رانت‌های بی‌نظیری بوده است که به اسم ملت به دست آوردند و به کام خود ریختند. مصادیق را متعدد می‌توان یافت چه در جابجایی‌های پولهای ناشی از فروش نفت خام و فرآورده و محصولات پتروشیمی، فروش در بازارهای به اصطلاح غیررسمی، تامین تجهیزات مورد نیاز صنایع نفت، گاز، پالایش، پتروشیمی‌، برق و برخی صنایع بزرگ در کشور و قس علیهذا. برخی هزینه‌ها، خطاها و برخی سوء‌استفاده‌های اندک برای مقابله با تحریمهای رو به گسترش، کاملا قابل تحمل می‌بود اما گستره این سوء‌استفاده‌ها تا آنجا بود که یک نمونه برجسته آن را در جریان بابک زنجانی شاهد بودیم؛ جریانی که پشت آن را زنگنه، به عنوان وزیر مقتدر نفت، محکم گرفت تا مستندات لازم برای پیگیری‌های قضایی این تخلفات بزرگ فراهم شود اما وسعت سوء استفاده‌ها محدود به جریان بابک زنجانی نمی‌شود. در هر صورت، این تجربه، هشدار بزرگی است برای آنکه جریان نئوکاپیتالیسم ایرانی، دستش از این فضای تشدید تحریم‌های پیش‌رو کوتاه شود. با این رهیافت، راه‌های مقابله هوشمندانه با تحریم‌ها بی‌هیچ تردید، در دسترس فرزندان آگاه و با وجدان و مومن این کشور خواهد بود.
نکته اساسی سوم: حرکت فروردین ماه دولت در اجرای سیستم نظام یکپارچه و دستوری ارز تک نرخی، حرکتی بود مهم و اساسی اما با اندکی تاخیر. آفت این نظام دستوری نظام ارز تک نرخی، ارزی است که نگارنده، آن را دلار سایبری می‌نامد. دلار سایبری ارزی است که واقعا در بازار وجود دارد اما نمایندگی از حقیقت اقتصاد نمی‌کند. مهمترین متقاضیان ارز سایبری، اشخاص و جریاناتی هستند که در حال خروج غیرقانونی سرمایه از داخل به خارج از کشور هستند. پس از آن، متقاضیان این ارز همانا قاچاق چیان برخی کالاها نظیر داروهای کم‌یاب و گران‌قیمت، البسه و پوشاک و برخی دیگر از کالاهای غیرحجیم ولی با ارزش سوداگری بالا هستند. بخش سوم نیز مربوط به تقاضای ارز مسافری است. تقاضا برای توهم حفظ ارزش پول توسط برخی افراد نا آگاه نیز پای این متقاضیان را به این بازار ارز سایبری می‌کشاند.  ارز سایبری، در شرایط فعلی برای مقاوم‌سازی اقتصاد، خطرناک است که اگر نمی‌توان آن را حذف کرد اما باید تمام توان اقتصادی- سیاسی دولت به کار گرفته شود تا نرخ این ارز سایبری، راهبر بخش‌هایی از اقتصاد ملی و بنگاه‌های خرد نشود. کاری بسیار سخت است اما دور از 
دسترس نیست.

نظر شما