شناسهٔ خبر: 25675557 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

جارو کردن چالش‌های تهران

- محمود مولایی: بیننده در سکانسی از فیلم نارنجی‌پوش، آنجا که داریوش مهرجویی -کارگردان- در شمایل یک رفتگر و جارو به‌دست جلوی دوربین قرار می‌گیرد شگفت‌زده می‌شود.

صاحب‌خبر -

مهرجویی به سفارش سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران سال90 زمینه ساخت فیلم «نارنجی‌پوش» را فراهم کرد و نتیجه کار با استقبال قابل توجهی همراه شد. در این فیلم برخی المان‌های شهر تهران مانند برج میلاد، معماری معاصر ساختمان پردیس و کاشی‌کاری‌ها و نقاشی‌های لاله اسکندری در بزرگراه‌‌ها در قاب تصویر نشسته است.

در کنار این، مهرجویی تصاویری نگران‌کننده و هشداردهنده از اگزوز اتومبیل‌ها به‌عنوان نماد آلودگی هوای پایتخت و زباله‌هایی که در سطح شهر و فضای سبز ریخته شده به‌عنوان یکی از علت‌های آلودگی محیط‌زیست نشان می‌دهد.

مهرجویی با ساختن کاراکتری که با خواندن کتابی درباره فنگ‌شویی تحت‌تأثیر پالایش محیط‌زیست قرار می‌گیرد سعی کرده فرهنگ کاهش تولید زباله را ترویج کند. نارنجی‌پوش در زمان اکران نظر شهروندان را به‌خود جلب کرد. مهرجویی در دیداری که با احمد مسجدجامعی- عضو شورای چهارم و پنجم شهر تهران- داشت در پاسخ به پرسش او درباره قهرمان‌های فیلم‌هایش گفته بود:‌ «در اغلب فیلم‌هایم یک قهرمان دارم که چسبیده به یک ایده، به یک موجود دیگر، به یک آیین، یک عشق یا مثل نارنجی‌پوش می‌‌چسبد به این مسئله آشغال و آشغال‌زایی.» او برای ساخت نارنجی‌پوش، سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره سی‌ام فجر را دریافت کرد.

این کارگردان با ساخت نارنجی‌پوش به‌عنوان فیلمی که دغدغه‌های شهرداری و سازمان حفاظت محیط‌زیست را مبنی بر «نریختن زباله روی زمین» نشان می‌دهد با ارائه یک فیلم مناسب خواسته‌های شهرداری را هم تامین کرده است. در حالی که پیش و پس از نارنجی‌پوش فیلم‌های بسیاری به سفارش سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران تولید شدند اما در برخی از این آثار رابطه‌ شهرداری و فیلم دیده نمی‌شود.

داریوش مهرجویی پیش از آنکه فیلم موفقی مانند نارنجی‌پوش را در راستای سیاست‌‌های سازمان فرهنگی هنری شهرداری بسازد فیلم «طهران تهران» را به سفارش شهرداری ساخته بود. قرار بود این فیلم در 3 اپیزود به بررسی تهران بپردازد و هر یک از این اپیزودها توسط یک کارگردان ساخته شود.

با مرگ سیف‌الله داد- کارگردان- این طرح به 2 اپیزود کاهش یافت. بدین‌ترتیب، در سال88 داریوش مهرجویی عهده‌دار ساخت اپیزود نخست این فیلم با نام «طهران؛ روزهای آشنایی» شد و مهدی کرم‌پور اپیزود دوم را با نام «تهران؛ سیم آخر» ساخت. قرار بود قسمت نخست این فیلم طهران قدیم را به تصویر بکشد که برخلاف نارنجی‌پوش با اقبال عمومی روبه‌رو نشد البته منتقدان «تهران؛ سیم آخر» را حتی ضعیف‌تر از اپیزود مهرجویی عنوان کردند.

گرچه کرم‌پور این موضوع را قبول ندارد و به همشهری می‌گوید: «فیلم من تنها فیلمی است که در تمام فستیوال‌های بزرگ دنیا حضور داشته است!». او درباره اینکه چطور شد با مشارکت شهرداری درصدد ساخت این فیلم برآمد، عنوان می‌کند:‌ «طهران تهران در حقیقت پروژه‌ای بود که پیشنهاد شد.

البته ابتدا خودم طرح آن را به تهیه‌کننده پیشنهاد دادم و بعد به یک فیلم 3 اپیزودی تبدیل شد. متأسفانه با مرگ سیف‌الله داد به 2اپیزود طهران تهران تبدیل شد که من و آقای مهرجویی آنها را ساختیم. تهران همیشه دغدغه من بوده؛ چراکه من اهل این شهرم، خودم متولد اینجا هستم، پدرم، پدربزرگم و...

هم در این شهر به دنیا آمده‌اند. تهران، شهری است که خیلی دوستش دارم. به تهران همیشه یک حس سمپاتی دارم. فکر می‌کنم شهرداری خیلی بیشتر از اینها می‌تواند به موضوع انسان نسبت به شهر خود یا شهر نسبت به انسان، یعنی شهر انسانی و انسان شهری بپردازد.

ما هم به‌عنوان فیلمساز می‌توانیم در نگرش مدرن برای شهری‌شدن انسان‌ها و حقوق شهروندی خیلی مؤثر باشیم». او ادامه می‌دهد: «المان‌های شهری همیشه برای من مهم بوده. کاراکترهای من این مسئله را به خوبی نشان می‌دهند. چه در فیلم طهران تهران و چه در پل چوبی و سوفی‌ودیوانه این رویکرد مشخص است. در این فیلم‌ها می‌بینیم که المان‌های شهری به کاراکتر‌ فیلم تبدیل شده‌اند».

سیدهادی منبتی- معاون سابق هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری- که فیلم طهران تهران در زمان حضورش در این پست ساخته شد در این رابطه به همشهری می‌گوید: «وقتی قرار شد طهران تهران فیلم شود، طرح‌های دیگری هم داشتیم؛ یعنی غیر از این فیلم، فعالیت‌های دیگری هم با رویکرد پرداختن به شهر تهران انجام می‌شد. در واقع موضوعات مختلف دیگری مانند پرداختن به دفاع‌مقدس با رویکرد زندگی شهروندان در دستور کار ما بود».

فیلم «آواز گنجشک‌ها» به کارگردانی مجید مجیدی محصول سال86 است که به زندگی مردی روستایی می‌پردازد. بیشتر نماهای فیلم در روستا و مزرعه شترمرغ گرفته شده است. با اینکه شخصیت اصلی داستان چند روزی به شهر سفر کرده و با موتورسیکلت مسافرکشی می‌کند در فیلم کمتر المانی از شهر دیده می‌شود.

این فیلم با سرمایه‌گذاری شهرداری ساخته شد و نماینده ایران در مراسم اسکار سال 2009 بود. همچنین رضا ناجی- بازیگر نقش اول آواز گنجشک‌ها- جایزه خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره برلین را به‌دست آورد. اما چرا سازمان فرهنگی هنری شهرداری روی این فیلم سرمایه‌گذاری کرده است.

منبتی درباره چنین سیاستی در دوره مدیریت خود در این سازمان عنوان می‌کند: «تیم مشخصی در سازمان فرهنگی هنری تشکیل شده بود که درباره اینکه روی چه فیلم‌هایی سرمایه‌گذاری کنیم تصمیم‌گیری می‌کرد. بخشی از اعضای این تیم را شورای هنری سازمان تشکیل می‌دادند و بخش دیگر را برخی از کارگردانان و عوامل فیلم‌ها. سعی بر این بود که موضوعات اجتماعی را در دستور کار قرار دهیم. در عین حال، گاهی به ساخت برخی فیلم‌ها کمک می‌کردیم. برخی از فیلم‌ها مثلا با مشکل مالی روبه‌رو بودند و ما برای این فیلم‌ها سرمایه‌گذاری می‌کردیم.

آواز گنجشک‌ها هم جزو فیلم‌هایی بود که با کمبود بودجه مواجه بود و ما روی آن سرمایه‌گذاری کردیم.» او ادامه می‌دهد: «درست است که فیلم در شهر نمی‌گذرد ولی هدف ما هم این نبود که در شهر ساخته شود. این فیلم به نیت پاک انسان‌ها اشاره‌ می‌کند و این نیت پاک در همه‌جا می‌تواند باشد؛ یعنی این‌طور نیست که این نیت پاک لزوما در روستاها وجود داشته باشد در شهر هم چنین موضوعاتی وجود دارد».

در زمان مدیریت هنری منبتی در سازمان فرهنگی هنری فیلم‌های دیگری هم ساخته شد. سال86 فیلم «دعوت» ابراهیم حاتمی‌کیا ساخته شد که علاوه بر اینکه به جنگ ایران و عراق ارتباطی نداشت به شهر تهران نیز مربوط نبود. بعد از آن یعنی در سال88 هم فیلم «طلا‌ومس» به کارگردانی همایون اسعدیان ساخته شد که به‌طور مشخص به شهر تهران نمی‌پردازد. منبتی در این رابطه می‌گوید: «انتخاب موضوعات شهری مدنظر ما بود، نه اینکه سوژه فیلم در ارتباط با شهر تهران باشد. همان‌طور که می‌بینید در دنیای سینما ژانری به نام ژانر شهری نداریم».

با وجود این، فیلم نارنجی‌پوش به‌طور کامل به مسائل شهر تهران پرداخت. او درباره این موضوع این‌طور توضیح می‌دهد: «نارنجی‌پوش برای ما فیلم موفقی بود. جدا از اینکه موضوع آن با آشغال‌زایی مرتبط بود بناهای مختلف شهری به‌خصوص برج میلاد هم در آن دیده می‌شد».

پیش از آنکه فیلم‌هایی مانند دعوت، نارنجی‌پوش، آواز گنجشک‌ها و... با سرمایه‌گذاری سازمان فرهنگی هنری روی پرده‌ سینماهای کشور بروند، فیلم‌هایی چون «خون‌بازی» و «میم‌ مثل مادر» با مشارکت شهرداری اکران شدند. هر 2 فیلم در سال85 نمایش داده شد. خون‌بازی به کارگردانی ‌رخشان بنی‌اعتماد با پرداختن به مسئله اعتیاد تصویر سیاهی از شهر تهران نشان می‌دهد؛ طوری که به‌نظر می‌رسد فیلم یک‌جور ضدتبلیغ برای شهرداری است.

محمدمهدی عسگری- تهیه‌کننده و کارگردان- که در آن زمان مدیریت هنری سازمان فرهنگی هنری را به‌عهده داشت در این رابطه به همشهری می‌گوید: «فیلم خون‌بازی به‌طور مشخص درباره اعتیاد بحث می‌کند. وقتی بعد از سال‌ها به این فیلم نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که اعتیاد رشد بیشتری پیدا کرده است. همین موضوع نشان می‌دهد که هر گاه فیلمی درباره اعتیاد ساخته شود حتما باید گزندگی خاص خود را داشته باشد.

اگر این گزندگی را نداشته باشد مانند برخی از سریال‌های قدیمی می‌شود که در آنها افراد معتاد شخصیت‌های شیرین داستان بودند. به‌گونه‌ای که گاهی ما از این شخصیت‌ها خوشمان می‌آمد. درصورتی که فیلم‌هایی با این مضمون با توجه به اعتیاد نسل جوان باید به بیننده شوک وارد کنند. اگر این اتفاق نیفتد آن فیلم خنثی است. برای همین، در خون‌بازی به این معضل پرداخته شده نه به این خاطر که ساختار شهر تهران بررسی شود.

اگر بخواهیم به واقعیت‌های شهر بپردازیم، این واقعیت‌ها تلخ‌تر از آن چیزی هستند که فکر می‌کنیم. البته در پایان‌بندی خون‌بازی تلاش شده که آن نور امید وجود داشته باشد.» او ادامه می‌دهد:‌ «به‌نظر من، به مجموعه کارهای سازمان فرهنگی هنری باید توجه کرد. یک موقع هست که مثلا من می‌خواهم یک مستند بسازم و یک جلوه زیبایی از برج میلاد هم در آن باشد. این یک بحث است ولی یک موقع قرار است به معضلات شهری اشاره شود.

بنابراین اگر ما نتوانیم از پسِ این تناقض بربیاییم و اگر بخواهیم شهر را زیبا نشان دهیم که در عین حال، 2معضل هم در آن دیده شود معمولا با اثری خنثی مواجه می‌شویم. به‌نظر من، خون‌بازی در کنار آثار دیگری که جلوه‌های دیگر شهر را نشان می‌دهد می‌تواند اثر موفقی به شمار برود».

رسول ملاقلی‌پور- کارگردان فقید سینمای ایران- به واسطه حضورش در جبهه‌های جنگ، در این دوران و پس از پایان این دوران، فیلم‌های تحسین‌برانگیزی در همین ژانر روی پرده بُرد. او سال85 «میم مثل مادر» را کارگردانی کرد. گرچه این فیلم مانند «سفر به چزابه» و دیگر فیلم‌هایش به‌طور مشخص به رویارویی ایران و عراق نمی‌پردازد اما موضوع فیلم یک مادر شیمیایی است. عسگرپور درباره این فیلم عنوان می‌کند:

«میم مثل مادر یک کار عاطفی تلقی ‌می‌شود که امکان وقوع ماجرای آن در شهرهای بزرگ بیشتر از شهرهای کوچک است؛ یعنی آنجایی که زندگی اجتماعی شکل می‌گیرد. در فیلم می‌بینیم که مردی زن خود را ترک کرده و زن جوان با مشقت‌های فراوان می‌خواهد از فرزند خود نگهداری کند.

این سوژه هم می‌توانست در حوزه آسیب اجتماعی تعریف شود». او اضافه می‌کند: «گاهی برای کمک‌کردن به فیلم، همان‌طور که در تمام دنیا وجود دارد، شهرداری‌ها به‌طور مستقیم وارد عمل نمی‌شوند که فیلم صرفا به موضوع شهرداری بپردازد بلکه شهرداری‌ها به فضای فرهنگی کشور خودشان کمک می‌کنند». او در ادامه به برخی فیلم‌ها و جشنواره‌هایی که در دنیا برگزار می‌شود، اشاره می‌کند: «بسیاری از جشنواره‌های معتبر دنیا توسط شهرداری‌ها برگزار می‌شود یا اینکه کمک می‌کنند فیلم در همان شهری که مدنظر شهرداری است،

ساخته و اکران شود. همین اتفاق به گسترش فضای فرهنگی کشور کمک می‌کند. بنابراین ممکن است موضوع برخی از فیلم‌هایی که توسط شهرداری ساخته می‌شود شهر نباشد. در فیلم میم مثل مادر هم روابط عاطفی به مثابه حلقه مفقوده زندگی شهرنشینی در شهرهایی از قبیل تهران بررسی شده است. این موضوع در دستور کار نویسنده و کارگردان بود و برای ما هم جذابیت داشت».

بسیاری از جشنواره‌های معتبر دنیا توسط شهرداری‌ها برگزار می‌شود؛ یا اینکه کمک می‌کنند فیلم در همان شهری که مدنظر شهرداری است، ساخته شده و اکران شود. همین اتفاق به گسترش فضای فرهنگی کشور کمک می‌کند. بنابراین، برخی از فیلم‌هایی که توسط شهرداری ساخته می‌شود، ممکن است موضوع آن شهر سوژه نباشد. در فیلم میم مثل مادر هم که روابط عاطفی حلقه مفقوده شهرنشین‌هایی از قبیل تهران است، در دستور نویسنده و کارگردان بود که برای ما هم جذابیت داشت

موسسه تصویر شهر سازمان فرهنگی هنری که در زمینه ساخت فیلم‌های سینمایی، تئاتر، هنرهای تجسمی و... فعالیت می‌کند هم‌اکنون انیمیشن «فیلشاه» را روی پرده‌ دارد. داستان این انیمیشن در جنگلی در آفریقا می‌گذرد و سنخیتی با شهر تهران ندارد. علاوه بر آن فیلم‌هایی مانند «پشت دیوار سکوت»، «ماجان»، «هیچ‌کجا هیچ‌کس»، «سرو زیر آب»، «ایستگاه اتمسفر» و... با مشارکت شهرداری ساخته شده است.

عسگرپور درباره اینکه چرا سازمان فرهنگی هنری روی برخی فیلم‌های سینمایی سرمایه‌گذاری می‌کند به مدیریت زمان خودش رجوع می‌کند: «به‌دلیل نوع مشغله کاری بنده این تصور وجود داشت که در بخش سینما فعالیت بیشتری در سازمان فرهنگی هنری کردیم. اما واقعیت این است که بیشترین فعالیت ما در آن زمان در بخش هنرهای تجسمی بود. در مجسمه‌سازی و برگزاری جایزه جهانی ادیان توحیدی فعال بودیم و حتی بعضی حوزه‌ها در زمان ما احیا شد.

به همین دلیل، بیشتر در بخش هنرهای تجسمی کار کردیم و بعد از آن در حوزه تئاتر و سینما کارهایی انجام دادیم». او ادامه می‌دهد: «در مورد سینما تصور من این بود که برخی معضلات شهری و شهرنشینی گاهی می‌تواند تبعات معضلات بزرگ‌تری باشد. ما به این نتیجه رسیدیم که این مسائل می‌تواند موضوع فیلمسازی باشد و در دستور کار قرار بگیرد. مسئله اول ما هم این نبود که خودمان تهیه‌کننده فیلم باشیم.

فکر می‌کردم ما می‌توانیم کمک کنیم فیلم‌هایی ساخته شود. مثلا می‌توانیم با مشارکت و کمک در برخی فیلم‌ها، تبلیغ کنیم و همین انگیزه‌ای برای فیلمسازی شود. فکر کنم در آن زمان چندین کار مستند خوب ساخته شد که متاسفانه خوب عرضه نشد. نه آن تفکر ادامه پیدا کرد و نه در عرضه این فیلم‌ها موفقیتی به‌دست آمد».

البته سرمایه‌گذاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری بازگشت سرمایه هم به همراه داشته است. منبتی می‌گوید: «یادم هست که در نارنجی‌پوش یک‌سوم از سرمایه‌ فیلم را پرداخت کردیم.

بعد از اکران به‌دلیل موفق بودن فیلم همان 350- 300 میلیون تومانی که بابت ساخت این فیلم داده بودیم به سازمان برگشت؛ یعنی از فروش فیلم سودی حاصل شد. بنابراین درآمدزایی هم که جزو سیاست‌های ما بود تحقق پیدا کرد». عسگرپور نیز در این رابطه عنوان می‌کند: «ما قطعا به بازگشت هزینه هم فکر می‌کردیم. هدف ما انتشار کاری بود که مخاطبان زیادی داشته باشد. درباره فیلم‌های سینمایی دوره ما این اتفاق افتاد و گردش مالی‌اش هم برای شهرداری بد نبود».

نظر شما