راز موفقیت حامد ولی زاده از چهره های قرآنی ایران
صاحبخبر - ادامه از صفحه اول * در دوران کودکی هم در شهر ارومیه زندگی میکردید؟ بله. به یاد دارم که مادرم زحمت میکشید و با کلی ذوق و شوق، من را برای رفتن به جلسات قرآنی آماده میکرد. *آن زمان چند ساله بودید؟ تقریبا سه یا چهار ساله بودم. خودم دقیق به یاد ندارم و سایهای مانند مثل خواب یادم میآید که من را برای تلاوت به جلسههای قرآنی میبردند. یادم هست موقعی که خواب بودم، من را از خواب بیدار میکردند و میبردند. *یعنی صبحها شما را برای تلاوت میبردند؟ به هر حال معمولاً بچه ها خیلی بازیگوش هستند. من هم خیلی اهل بازی بودم. بچه که زیاد بازی میکند خود به خود شب به خواب میرود و فرقی نمیکند چه ساهتی باشد. هیئتها و جلسات قرآن هم از همان زمان شبها بعد از اذان مغرب برگزار میشد. یادم میآید که بارها پدر و مادرم من را بیدار کردند و داخل ماشین میگذاشتند و به سمت هیئت یا جلسه قرآن میبردند. در آن سالها پدرم خیلی زحمت میکشید. ارومیه شهر سردی است و برفهائی که آن موقع میبارید بسیار سنگین بود. ماشین هم نداشتیم و پدرم تاکسی میگرفت. گاهی اوقات به جلساتی میرفتیم که باید از مسیرهای خاکی رد میشدیم. پدرم گاهی خودش پیاده میشد و ماشین را هل میداد که ما بتوانیم به جلسه قرآن برسیم. برای قاری شدن من زحمت زیادی کشید. مادرم هم همچنین؛ در نظر بگیرید آماده کردن یک بچه بازیگوش سه چهار ساله که مدیریتش کنی، لباس بپوشانی و آماده اش بکنی که پدرش او را هیئت ببرد قطعاً برای یک مادر سخت است. علاوه بر این، تمریناتی که در خانه داشتهام با تشویق های مادرم بود. اینکه چگونه با من صحبت کند، چطور جاذبه قرآنی ایجاد کند که فلان سوره را حفظ کنم و فلان نوار تلاوت را گوش کنم. همه این زحمات را کشیدند تا اینکه به دوران راهنمائی رسیدم و خودم توانستم به جلسه قرآن بروم. * با این توضیحات، دوران حرفه ای تلاوت قرآن را از همان نوجوانی شروع کردید؟ درست است. آن سالها در مقطع راهنمائی بودم و حدود13سال داشتم و خودم میتوانستم به جلسات قرآن بروم. از آن موقع دوره حرفهای تلاوت من شروع شد. خدمت اساتید زیادی رفتم و به صورت آموزشی، هنر تلاوت را آکادمیک شروع کردم. اولین رتبهای هم که کسب کردم برای سال دوم راهنمائی و مسابقات دانش آموزان بود. در اولین مسابقه ای که شرکت کردم اول شدم. خاطرات بسیار خوبی از آن سال ها که شروع کارم بود، دارم. * بعد از موفقیت قرآنی، شرکت در مسابقات را ادامه دادید؟ بله. به هر حال طعم شیرین موفقیت و رقابت قرآنی برای نوجوانان خوشایند است. سال 82 بود که در مقطه شکوفه های زیر 16 سال شرکت کردم و رتبه دوم را کسب کردم. بعد از آن کمیصدایم تغییر کرد و مردانه شد. این تغییر صدا کمیمرا عقب انداخت. دیگر آن صدای قشنگ و بچگانه را نداشتم. صدایم مردانه شده بود و اذیت میشدم. انتظار داشتم خوب بخوانم ولی صدایم اجازه نمیداد. به هر حال آن سال ها هم با مشورت و راهنمائی اساتیدم به خوبی گذشت. *آن دوره تغییر صدا برای تان سخت بود؟ بله، خیلی سخت گذشت. چون نگران تلاوت قرآن بودم و آن قدر که از خودم توقع داشتم، موفق نمیشدم. چون مهمترین ابزار تلاوت صوت است.وقتی فرد صوت خوبی ندارد یا نمیتواند از آن استفاده خوب بگیرد، ناخودآگاه کارهائی که میخواهد انجام دهد ناممکن میشود. این دوره برای پسران نوجوانی که تلاوت قرآن انجام میدهند، سخت است اما خانواده و اساتید باید او را تشویق کنند تا تمرینات خود را کنار نگذارد و از ادامه راه منصرف نشود. چون این دوره پس از مدتی میگذرد و صدای فرد، نوای خاص خود را پیدا میکند. * تلاش تان را در آن دوران هم ادامه میدادید یا مدتی از فعالیت تلاوت دور شدید؟ نه، همچنان به تلاشم و تمرینات ادامه میدادم تا سال 88 که لطف خدا شامل حال من شد و نفر اول مسابقات ملی دانشجویان شدم و همان سال توفیق پیدا کردم که برای اولین بار برای حج تمتع اعزام شوم. تاریخ 8/8/88 را هیچ وقت از یاد نمیبرم که همان سال من نفر اول مسابقات ملی دانشجویان شدم که در مشهد برگزار میشد و چند ماه بعد، آبان ماه و در تاریخ 8/8/88 بلیط سفرم برای حج تمتع بود. *اولین حجتان بود؟ بله. اولین حج من بود. یک سال بعد هم یعنی در سال 89 نماینده جمهوری اسلامیایران در مسابقات بینالمللی دانشجویان بودم که آن رقابت هم مجدداً در مشهد برگزار شد و به لطف خدا آنجا هم رتبه اول را کسب کردم. این دوره ادامه پیدا کرد تا سال 92 که به مسابقات بینالمللی مالزی اعزام شدم. اما بنا به دلائلی نتوانستم آن سال اول بشوم و رتبه پنجم را کسب کردم. *به هر حال شما سابقه درخشانی در رقابتها داشتید و در مسابقات مالزی پنجم شدید. این اتفاق برای تعداد زیادی از چهره های درخشان قرآنی میافتد. دلیل این مسئله چه میتواند باشد؟ یک بخش این مسئله سیاسی کاری است و یک بخشش علم نداشتن داواران مالزی.البته تصمیم گیری غلط خودم هم در این رقابت اثر داشت. در مجموع عوامل مختلفی میتواند در آن دخیل باشد. اما در سال 94 رتبه اول کشوری و سال 95 رتبه اول بینالمللی قرآن در رشته قرائت را کسب کردم. * اشاره کردید که در جلسات قرآنی و هیئت های شهر ارومیه شرکت میکنید. از اساتید خودتان و جلسات قرآنی ارومیه بگوئید. پس از اینکه همراه برادرم به جلسات قرآن رفیتم، اولین شخصی که من را به تلاوت قرآن جذب کرد، مرحوم استاد عباسی بود. ما هیئتی داشتیم به نام مکتب امام جعفر صادق(ع) که سال 69 تأسیس شد و من از همان سال در این هیئت شرکت میکردم. * هیئت خانوادگی است یا محلی؟ این هیئت به صورت هفتگی در خانه اعضای هیئت برگزار میشد. در همان هیئت بود که تلاوت قرآن میکردیم. من آن زمان خیلی کم سن و سال بودم و فقط سایه هائی از این جلسات به یاد دارم. آن زمان که تلاوت میکردم، مرحوم استاد عباسی تشویقم میکرد و نکات تلاوت را گوشزد میکرد. تکلیفم این بود که برای هفته بعد فلان سوره را تمرین کن و اگر تمرین میکردم، اشکالاتم را میگفتند و برای هفته بعد باید اشکالاتم را رفع میکردم. برایم خیلی جالب بود که من هر بار که در هیئت شرکت میکردم و قرآن تلاوت میکردم، همیشه شوق این را داشتم که مرحوم عباسی خودش باشد، چون از ایشان همیشه یک انرژی خاصی را دریافت میکردم. بعداز آنکه تلاوت میکردم، اگر تلاوتم قابل قبول بود، به من میگفت که در جیب کتم شکلات هست، جایزه شما آنجاست برو آن را بردار. این جایزه گرفتن ها و تشویق های استاد را هیچ وقت از یاد نمیبرم. *آن زمان چند سالتان بود؟ تقریباً چهار ساله بودم. خیلی برایم شیرین و جذاب بود که هم صاحب شکلات میشوم و هم استادم تلاوتم را قبول میکرد. خیلی از این بابت خوشحال میشدم و انرژی خیلی خوبی را به من تزریق میکرد. درواقع تشویقهای اساتید قرآن باید با سن و روحیات قرآن آموز متناسب باشد. این روند موجب میشود قرآنآموز بهترین حس و حال را از توجه استاد دریافت کند و در جدی گرفتن برنامه قرآنی و پیشرفت فعالیت های او قطعاً اثرگذار خواهد بود. *استاد میرقلنج هم از دیگر چهرههای قرآنی شناخته شد شهر ارومیه هستند. از درس ایشان هم استفاده کرده اید؟ بله. بعد از فوت استاد عباسی، استاد میرقلنج آمدند که ایشان در عرصه قرآن کریم و تربیت شاگردان تبدیل به چهره ملی شدند. ایشان هم خیلی من را تشویق کرد و لقب «شیخ» را در شهرمان به من داد، با اینکه خیلی کودک بودم و نهایتاً پنج سال داشتم. با این حال من را شیخ حامد ولیزاده صدا میکردند. این نحوه استقبال خیلی برایم مثبت بود و جنبه تشویقی زیادی داشت. استاد عیاری، استاد حسین زاده، استاد محمدپور، استاد رسول سلیمانی، استاد دکتر مصطفی صولتی، استاد علیرضا عیوضی که من از محضر اینان در ارومیه استفاده کردم. ولی از جمله چهرههائی که در تلاوت خیلی تأثیر گذار بود استاد ابوالقاسمیبود که خیلی چیز ها از ایشان یاد گرفته و میگیرم. همچنین استاد سبزعلی که من جلسات ایشان را رفته ام و این افراد اساتیدی هستند که توفیق حضور در جلساتشان را داشتم. ولی یک سری از اساتید را بخاطر بعد مسافت ازشان دور بودم و نتوانستم از حضورشان استفاده ببرم. از جمله استاد ستوده نیا و استاد موسوی بلده که با تألیفات این افراد و با فایلهای صوتی و تصویری که از ایشان در دست داشتم توانستم یک سری آموزش از آنها یاد بگیرم و واقعا هرچه دارم مدیون زحمات این اساتید است. * از فعالیت های قرآنیتان گفتید. اما شغلتان چیست؟ کارمند دانشگاه علوم پزشکی ارومیه هستم و به عنوان تکنسین فوریتهای پزشکی، در قسمت اورژانس کار میکنم. * رشته تحصیلیتانچیست؟ رشته ام کاردانی فوریتهای پزشکی بود که تغییر رشته دادم و مدیریت دولتی خواندم. البته شغلم تکنسین فوریتهای پزشکی است و شاید سنخیتی با قرائت نداشته باشد. * به هر حال این شغل هم، کار انسان دوستانه ای است. کار انسان دوستانهای است و میشود گفت کار خدا بوده که خیلی به آن فکر میکنم که چه شد منی که سابقه فرهنگی و قرآنی دارم و علاقه ای هم به رشته پرستاری و پزشکی ندارم، در اینجا قرار گرفتهام. فقط میشود اسمش را قسمت گذاشت. * از شغلتان راضی هستید؟ یا قصد دارد شغلتان راعوض کنید؟ اگر با خودم باشد خیلی دوست دارم که این اتفاق بیافتد. اما از این شغل بدم نمیآید، شغل خوبی هست، ثواب دارد، قطعاً در بحرانی ترین لحظه ای که شاید هیچ کس نمیتواند به داد فرد برسد خیلی ارزشمند است که انسان به کمک دیگری برود و جان او را نجات بدهد. اما به هر حال کار پزشکیو اورژانسی سنخیتی با کار هنریای مثل تلاوت قرآن ندارد. این موضوع خیلی اوقات من را اذیت کرده، گاهی اوقات صحنههائی میبینم یا اتفاقاتی میافتد که شاید ماه ها از ذهنم پاک نشود. کنار آمدن با یک سری اتفاقات واقعاً سخت است. همه اینها در روح انسان تأثیر دارد. * تلاوت قرآن چقدر در کارتان تأثیر گذاشته؟ قطعا تأثیر گذار هست. * اگر بتوانید شغلتان را عوض کنید چه شغلی را انتخاب میکنید؟ کاری که اولاً بیشتر در حوزه آموزش باشد که خودم هم ارتقاء بدهم. از طرف دیگر رگهای از کار فرهنگی در آن باشد و هم ارتقاء پیدا کنم و هم منشأ اثر باشم. * تدریس قرآن هم میکنید؟ بله، جلسات قرآن دارم که خدارا شکر جلسه پر رونقی شده و نوجوانان به خصوص زیاد میآیند. در آینده نحوه تلاوتشان شناخته خواهد شد و قطعاً مردم اسم های خیلی بیشتری در حوزه قرآنی از ارومیه و آذربایجان غربی خواهند شنید. * گفتوگو از مریم مرتضوی∎
نظر شما