شناسهٔ خبر: 25657321 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

گفت و گو

پدر رفت اما همچنان هست

«انتخاب سختی است؛ از یک سو قرار است جسم پدرعزیز و مهربان خود را به دست جراحان بسپاری؛ پدری که تا پیش از این یارای دیدن خاری به پایش را نداشتی و از دیگر سو می‌بینی و می‌شنوی که نجات جان چندین نفر به جراحی پیکر عزیزت بسته است. صحبت از محسنات و زیبایی اهدای عضو بسیار است، اما نزدیک شدن به آن سخت و دشوار... پزشکان می‌گویند بازگشت به زندگی فرد مرگ مغزی شده محال است و او به کمک دستگاه زنده است و اگر بر اثر ایست قلبی مجبور به قطع دستگاه شوند، جسم تحلیل رفته پدرم در زیر خروارها خاک مدفون خواهد شد....» اینها سخنانی است که احمد تاری‌زاده، فرزند ارشد صفرتاری زاده، یکی از اهداکنندگان فداکار تبریزی به خبرنگار جام‌جم می‌گوید؛ فرزندی که غم فراق پدر و شیرینی بخشیدن زندگی به دیگران را توامان چشیده است. گفت‌وگوی ما را با احمد تاری‌زاده، یکی از هزاران فرزند اهداکننده عضو در کشورمان می‌خوانید.

صاحب‌خبر -

برایمان از روز حادثه بگویید و اینکه برای پدرتان چه اتفاقی افتاده بود که مجبور به مراجعه به بیمارستان شدید؟

روز 29 فروردین بود. پدرم سرتمرین موسیقی حالش بد میشود و برای هواخوری به بیرون میرود. بعد از مدتی وقتی دوستانش متوجه غیبت طولانی او میشوند،دنبالش میروند و میبینند او در حیاط محل تمرین زمین افتاده است.

شما چه وقت و چگونه در جریان مرگ مغزی و اهدای اعضای پدرتان قرار میگیرید؟

بعد از 14ـ13 روز که حال پدرم خیلی بد میشود، اول جریان را به عمویم اطلاع میدهند و او با اهدای عضو موافقت میکند. بعد به من و مادرم اطلاع میدهند. مادرم ابتدا چندان راضی نبود، ولی وقتی با نفس اهدای عضو و اینکه با اهدای عضو پدرم چندین بیمار درا نتظار از مرگ حتمی نجات پیدا میکنند بیشتر آشنا میشود، با چشمان اشک بار رضایت میدهد.

وقتی پدرتان را به اتاق عمل میبردند تا اعضای بدنش را برای پیوند جدا کنند چه احساسی داشتید؟

حس عجیبی داشتم؛ احساس میکردم پدرم با ناراحتی از ما جدا میشود. فکر میکردم بهخاطر اینکه سروسامان دادن ما سه خواهر و برادر را ندید و ناکام ما را ترک کرد، خیلی دلنگران و چشم انتظار است و از سوی دیگر وقتی خانواده گیرنده را میدیدم که انتظارشان به سر رسیده و جگرگوشهشان دوباره به زندگی برمیگردد، خوشحال و راضی میشدم.

از تصمیمی که در مورد اهدای اعضای پدرتان گرفتید، پشیمان نیستید؟

به هیچوجه. حالا که تقدیر و مشیت الهی این بود پدر با مرگ مغزی زودتر ما را ترک کند، چه بهتر با این کارمان روح او را شادتر کنیم و با اهدای اعضایش جان بیمار ان را نجات دهیم.

سعیده علیپور

نظر شما