نگاهي بر انتخابات لبنان و پيروزي حزب الله و متحدان آن
استيصال مهره هاي واشنگتن و رياض در بيروت
صاحبخبر - دکتر سعيد غفاري تحليلگر مسائل منطقه انتخابات سراسري لبنان برگزار شدو در اين آوردگاه بزرگ سياسي، جبهه مقاومت توانست برگ زرين ديگري را در افتخارات سياسي خود در بيروت ثبت کند. هم اکنون ايالات متحده آمريکا، رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي در شوک ناشي از شکست در انتخابات سراسري لبنان به سر مي برند. فعاليت دولت و نهادهاي قدرت در لبنان برمبناي تقسيم طايفه اي است. براين اساس رياست جمهوري سهم مسيحيان، نخست وزيري در دست يک مسلمان سني و رياست پارلمان متعلق به يک مسلمان شيعه است. لبنان 128 کرسي پارلماني دارد که به طور برابر ميان نمايندگان مسيحي و همينطور نمايندگان بخشهاي مسلمان که هر يک تعداد معيني کرسي دارند تقسيم شده است.در دهههاي گذشته اختلال در اين توازن قدرت در لبنان منجر به خشونت شده که بدترين آن مربوط به جنگ داخلي لبنان از سال 1975 تا 1990 است که در آن بسياري از احزاب و سياستمداران مطرح فعلي در لبنان شرکت داشتند.بر اين مبنا «توازن» کليدواژه اصلي توزيع قدرت در ساختار سياسي لبنان است. واقعيت آن است که نتايج انتخابات پارلماني لبنان محيط سياسي اين کشور را با توجه به نکات پيش گفته با تغييرات آشکار و متفاوتي مواجه نمود و فضاي سنتي حاکم برآن را به چالش کشيد.ماههاي منتهي به برگزاري انتخابات پارلماني در لبنان به خصوص پس از استعفاي اجباري سعد حريري در عربستان ،شرايط را به گونه اي رقم زد تا صحنه منازعه ميان ايران و عربستان تلقي شود.در اين ميان همراهي سفارت امارات در لبنان و کمکهاي آمريکا به اين جريان از عوامل تقويت کننده اين منازعه بود. زمينه و گستره اين فضاسازي از يک سو در طرح و انتشار شعارهاي تحريک کننده بر ضد حزب الله بود و از سوي ديگر حمايت مالي آشکار از گروه هاي شيعه که منتقد حزب الله بودند را شامل مي شد.اما شرايط به گونه اي پيش رفت که هزينه هاي انجام شده و طرح و نقشه هاي عربي – آمريکايي سبب شکل گيري محيطي متضاد با خواسته هاي آنها شد. به طور مشخص استعفاي اجباري سعد حريري در عربستان پيش از انتخابات پارلماني سرآغاز شکافي معنادار در داخل حزب المستقبل شد.در آن زمان اين گمانه مطرح گرديد که عربستان احتمالا با حذف حريري بدنبال آن است تا فرد ديگري از اهل سنت(جريان 14 مارس) را جايگزين وي به عنوان نخست وزير نمايد. از جمله اسامياي که همان وقت مطرح شد اشرف ريفي بود.در شهر طرابلس که بهلحاظ جغرافيايي و جمعيتي يکي ازمراکز قدرت نمايي اين حزب محسوب مي شود؛اشرف ريفي و نجيب ميقاتي خارج از ائتلاف المستقبل و سعد حريري و به صورت مستقل براي پارلمان خودرا کانديدا کردند. اين رقابت در نهايت به حذف اشرف ريفي متحد افراطي عربستان و دشمن مقاومت و پيروزي محکم نجيب ميقاتي همپيمان محور مقاومت انجاميد. با توجه به شکاف بوجود آمده فراکسيون المستقبل از اين پس به جريان المستقبل اختصاص نخواهد داشت بلکه فراکسيون رهبري حريري خواهد بود که تنها نماينده اهل سنت در لبنان نيست. در واقع سعد حريري را ديگر نميتوان تنها نماينده طايفه سنيهاي لبنان و شهرهاي مهم آنها دانست.همچنين او ديگر نمي تواند ادعاي رهبري گروههاي سياسي وابسته به محور آمريکا-سعودي در لبنان را داشته باشد. همچنين نتايج حاصل از اين انتخابات اسامي افرادي مانند اسامه سعد ، عبدالرحيم مراد و نجيب ميقاتي را که در مقابل سعد حريري به پارلمان راه يافتند، را به عنوان گزينه هاي ديگر نخست وزيري در لبنان مطرح کرد. باقيمانده شخصيتهاي مسيحي و احزاب کوچک جبهه 14 مارس(مورد حمايت عربستان) از جنوب تا جبل، شمال، بيروت و بقاع دچار شکست همهجانبه شدند. رشد آراي حزب قوات لبنان به رهبري سمير جعجع نيز موضوع ديگري است که بايد به آن توجه داشت. حزب قوات لبنان به رهبري سمير جعجع با پيروزي در 13 حوزه انتخاباتي هم اکنون به تشکيل فراکسيون پارلماني متشکل از پانزده نماينده نزديک شده است. در تحليل چرايي رشد اين حزب مي توان گفت استفاده از گفتمان طايفه اي بهکار گرفته شده رقيبان و نيز ايده آشتي با جريان ملي آزاد که امکان ورود قوات به مناطقي که تا پيش از اين قابل نفوذ نبود را بوجود آورد، از عواملي بودند که در اين انتخابات به پيروزي قوات کمک کردند.به نظر مي رسد سعد حريري و جريان ملي آزاد از اين پس مشکل بتوانند قوات لبنان و سمير جعجع را در تشکيل هرگونه دولتي ناديده بگيرند. با وجود تلاشي که ايالات متحده آمريکا و عربستان سعودي در تقويت جريانهاي شيعي ضد مقاومت در لبنان صوررت دادند، آراي ناچيزي که در حوزههاي جنوب ، بقاع و جبل لبنان نصيب رقيبان شيعي حزب امل و حزبالله شد، نشان ميدهد که نميتوان از وجود گروه هاي اپوزيسيون جدي در ميان طايفه شيعيان لبنان سخن گفت. حجم زيادي از آراء که در صندوق رأي در بيروت به نفع حزبالله و امل ريخته شد برخلاف ادعاي رقيبان و مخصوصاً جريان مستقبل، از حضور مؤثر و قدرتمند اين دو حزب در پايتخت خبر ميدهد. در خصوص وضعيت وليد جنبلاط نيز نکاتي وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گيرد. وليد جنبلاط نيز با مديريت تهديدها يي که با آن مواجه بود ،توانست جايگاهش را مستحکم حفظ کند. وي نه تنها توانست نفوذ فرا طايفهاي خود را حفظ و سهميه سني و مسيحي خويش را حفظ کند بلکه توانست در برابر جوسازيهاي جريان ملي آزاد عليه موقعيت دروزي ها بايستد. اين همه زمينه اي شد تا ترميم رابطه با نبيه بري و حزبالله را ادامه دهد؛ موضوعي که بر آينده جنبلاط تأثير مثبتي را به همراه خواهد داشت. جريان ملي آزاد به رهبري ميشل عون نيز نتوانست موجوديت خود را در شمال آنگونه که انتظار ميرفت تحکيم ببخشد.کاهش موقعيت انتخاباتي جريان ملي آزاد و متقابلاً تحکيم جايگاه قوات لبنان و نيز وضعيت تشکيلات المرده و حزب قومي اجتماعي سوري در ميان مسيحيان، معادله جديدي را ايجاد کرد که از جريان ملي آزاد انحصارنفوذ و موقعيت استثنايياش را کمرنگ نمود.جبران باسيل وزير امور خارجه و داماد ميشل عون از زمان به قدرت رسيدن عون نشان داده است که بدنبال ايجاد فرصتهاي متمايز براي معرفي و تحکيم خودش هست و آرزوي رئيس جمهور شدن را در سر مي پروراند، هرچند از زمينه ها و مشروعيت و مقبوليت لازم در ميان مسيحيان لبنان برخوردار نيست. فعاليتهاي تبليغي براي انتخابات پارلماني لبنان آزموني براي شخصيت شناسي وي و درونيات سياسي اش شد. باسيل با برخي موضع گيريهايش مانند به رسميت شناختن رژيم اسرائيل ،ابايي ندارد تا خارج از مواضع رسمي فراکسيون اصلاح و تغيير نقش و وزني متفاوت براي خودش دست و پا کند. در نهايت اينکه پيش بيني زود هنگام موفقيت حزب الله و حاميانش پيش از برگزاري انتخابات و هم اکنون تحليل وضعيت بوجود آمده به گونه اي که لبنان را از اين پس مساوي حزب الله قلمداد مي نمايد را بايد نوعي عمليات رواني دانست.برجسته سازي و اغراقي که اهداف ديگري بهجز امنيت و ثبات لبنان را دنبال مي کند ومي شود آن را جريان رسانه اي عليه استقلال و ثبات لبنان از پس دانست.∎
نظر شما