به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، قدرت گیری اصلاح طلبان در عرصه سیاسی ایران دارای سیر نوساناتی جالبی است. فعالین و سیاستمداران این طیف سالها تلاش میکنند تا به قدرت برسند ولی از زمانیکه بر روی کرسیهای سیاست و قدرت مینشینند دیگر آن خود قبلی در زمان انتخابات یا پیش از قدرت نیستند و به دیگری تبدیل میشوند. از سال 1376 تا به امروز این داستان در حال تکرار است و میتوان گفت چالش اصلی این جریان نیز عدم تثبیت در قدرت به خاطر اختلافات درونی است. هرچند این طیف سعی میکند تا با تئوریهایی چون حاکمیت دوگانه این نقص اصلی عملکردی خود را لاپوشانی کند ولی خروجیهایی که در حوزه سیاست در عرصه عمل و کارکردها از آن خارج میشود در جهت معکوس است.
حال و روز شورای شهر پنجم تهران نیز بر همین اساس است. شورایی که 21 عضو آن اصلاح طلب هستند ولی درگیریها و اختلافات آنها از اختلاف با رقبای آنها در جریان اصولگرا نیز بالاتر گرفته است. دو حزب کاگزاران سازندگی و اتحاد ملت عملا در روبه رو هم قرار گرفتهاند و در زمین بازی به یارکشی مشغولند. احزاب دیگر چون اعتماد ملی، حزب کار، مجمع زنان اصلاح طلب و انجمن اسلامی معلمان نیز در این بین سعی میکنند تا در ائتلافها با گروههای سیاسی بزرگتر سهم خود در کیک قدرت را لحاظ کنند.
استعفای محمدعلی نجفی، پایان آتش بس مصلحتی میان گروههای اصلاح طلب در مدیریت شهری بود. در حال حاضر غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران و علی شکوری راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت به صورت علنی در حال یقه کشی هستند. در آن سو نیز محمدرضا عارف سعی میکند در مقابل رسانهها از اتحاد و لزوم حفظ انسجام صحبت کند ولی ماجرا دیگر قابل برگشت نیست و دود اختلافات در هوا پیچیده و برای همه معلوم شده است.
زمانیکه لابی مخالف محسن هاشمی برای شهردار شدن توانست قید او را برای خروج از شورا بزند، کارگزارانیها خود را برای یک جنگ تمام عیار آماده کردهاند و حتی غلامحسین کرباسچی در مصاحبه اعلام کرده خود محسن هاشمی نیز باید جوابگو باشد که در یکسال گذشته شورای شهر چرا تهران را بین زمین و آسمان نگاه داشته است:« این افتخار نیست که مجموعه شهرداری که باید به مردم خدمت کند، توسط اعضای شورای شهر تهران بین زمین و هوا معلق بماند یا احیانا فردی انتخاب شود که توانایی شخصی لازم را برای مدیریت شهر و قدرت هماهنگی با دولت، قوه قضائیه و دستگاههای مختلف نظام برای حل مشکلات شهر نداشته باشد. بعد از استمزاج و روشن شدن آرای اعضای شورای شهر، آقای محسن هاشمی یک رفتار اخلاقی انجام داد.هاشمی نمیخواهد متهم شود که برای تصاحب ریاست شهرداری، موجب اختلاف اعضای شورا شده است، اما او نیز به عنوان یک عضو و رئیس شورا باید این سوال را پاسخ بدهد که در مدت زمان حضورش در شورا، آیا شهر تهران به خوبی اداره شده و از مشکلات شهر کاسته شده؟»
در مقابل برخی از رسانههای اصلاح طلب این اظهارات را نتیجه قدرت طلبی کارگزارانیها دانسته و نسبت به اختلاف افکنی این حزب هشدار دادند. محمدرضا عارف نیز در اظهاراتی خواهان آن شد که انتخاب شهردار به محلی برای انشقاق و دودستگی در میان اصلاح طلبان تبدیل نشود:« انتخاب شهردار جدید تهران نباید به محلی برای گسست همبستگی اصلاح طلبان تبدیل شود. شخصا برای تقویت انسجام اصلاح طلبان تمام تلاش را خواهم کرد.»
اما افزایش اختلافات در زمینه انتخاب شهردار در حالی است که علی شکوری راد در استعفای نجفی نیز سخن از اختلاف و تلاش کارگزاران سازندگی برای خروج هر چه زودتر نجفی از بهشت زده است. وی مدعی است که کارگزارانیها از استعفای نجفی استقبال کردند و در جلسهای با گروههای دیگر سیاسی حاضر در شورا توافق کرده بودند در صورت پذیرش این استعفا، محسن هاشمی را به عنوان نامزد شهرداری معرفی نکنند.
ولی این داستان ادامه یافت و کرباسچی اعلام کرد میثاق نامه و ورود مهدی چمران به شورا تنها بهانه است تا هاشمی شهردار نشود. او از لابیها و زدوبندهایی برای حذف و اضافهها در لیست نامزدهای شهرداران سخن گفته است.
کنار هم قرار دادن این گزارهها برای ناظران و فعالین سیاسی یادآور سالهای پایانی دهه هفتاد و آغازین دهه هشتاد است که با وجود زعامت کامل اصلاح طلبان در مجلس، دولت و شورای شهر، نتوانستند یک شهردار کارآمد انتخاب کنند و در نتیجه پس از کش و قوسهای فراوان و انتخاب سه شهردار و سرپرست، کار شورا به انحلال ختم شد.
در حال حاضر شورای شهر پنجم اولین کارت خود در انتخاب شهردار را سوزاند و یکسال شهر را در بی ثباتی مدیریتی معلق نگاه داشته و دو سرپرست نیز در طول این ماهها وارد دفتر شهردار شدهاند. این تحولات در حالی رقم خورده که اگر تا پیش از زمستان 1396؛ اختلافات، دلخوریها و گلایهها در پشت درهای بسته مدیریت میشد، اینک حتی زعمای اصلاح طلب نیز نمیتوانند دیگ جوشان درگیریها را مدیریت کنند و هر لحظه امکان انفجار آن وجود دارد.
در بین 7 گزینه ای که برای تصدی پست شهرداری از سوی شورای شهر اعلام شده، هیچ یک در حد و اندازههای مدیریت شهر تهران نیستند. محمود حجتی، تنها وزیری است که بسیار دور از انتظار است از دولت برای تصدی پست شهرداری خارج شود و دولت با این گزاره به شدت مخالف است در میان 6 نفر باقیمانده نیز هیچ کدام وجاهت لازم را برای تصدی این پست ندارند. اگر محمدعلی نجفی حداقل وجاهت یک شخصیت ملی را یدک میکشید، گزینههای جدید شهرداری از این شاخص نیز محروم هستند.
به هر حال سایه سرنوشت شورای شهر اول بر روی شورای پنجم خیلی نزدیک تر و سنگین تر از احتمالاتی است که قبلا از سوی کارشناسان و رسانهها مطرح میشد. شهردار آینده تهران با توجه به تجویزات شورای شهر پنجم اگر ضعیف تر از نجفی نباشد، بهتر از او نخواهد بود و شورا باید پس از مدتی همین روال استعفا، استیضاح و انتخاب شهردار جدید را به احتمال زیاد تکرار کند و تکرار این رویهها نیز یک پایان تلخ برای شورای شهر و ورای همه اینها برای تهران و شهروندانش خواهد بود که مسیر و روند توسعه و پیشرفت پایتخت به سرعت عقب گرد کرده است.
انتهای پیام/
∎
نظر شما