شناسهٔ خبر: 25230996 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

نگاهی به یک معضل فرهنگی

ضرورت بازنگری در جشنواره های فجر

پسوند «فجر» نیز فقط کارکرد تزیینی یافته و نه هویتی. یعنی در جشنواره هایی که در رشته های مختلف هنری و با عنوان «فجر» برگزار می شوند دیگر کمتر نشانی از گرایش به معیارهای انقلابی دیده می شود.

صاحب‌خبر -

فصل جشنواره های فجر با برگزاری سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر به پایان رسید. فصلی که از اوائل بهمن و با برگزاری جشنواره های موسیقی و تئاتر فجر آغاز شد، با جشنواره فیلم فجر به اوج رسید و با جشنواره های تجسمی و شعر فجر ادامه پیدا کرد و با فجر جهانی به پایان رسید. جشنواره هایی که با هر فراز و نشیب و کیفیتی که برگزار می شوند، اما نتیجه و تأثیرگذاری اصلی آن ها در مراسم اختتامیه اتفاق می افتد، چون در این مراسم، برگزیده ها مشخص می شوند و جوایز بین آن ها توزیع می گردد. اهمیت آئین پایانی و برندگان یک جشنواره به این دلیل است که هم خط مشی آن جشنواره را برملا می سازد و هم عامل محرکی برای میل و گرایش هنرمندان به تولید آثاری در جهت آثار برگزیده است. هم از این رو، بررسی و آسیب شناسی نحوه انتخاب برندگان و داوری آثار در رویدادهای فرهنگی، ارتباط مستقیمی با فضاسازی و جریان سازی در فرهنگ عمومی کشور دارد. به ویژه در جشنواره های فجر که مهم ترین رویدادهای فرهنگی در کشور به حساب می آیند و گزینش، داوری و تعیین برگزیدگان در آن ها نقشی حیاتی دارد.

مجموعه جشنواره های فجر چهار دهه است به عنوان بخشی از برنامه های بزرگداشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (دهه فجر) برگزار می شوند. جشنواره های فیلم و تئاتر فجر، قدیمی ترین ها هستند که سه سال پس از پیروزی انقلاب و در سال 61 کار خود را شروع کردند. به طوری که این دو جشنواره بدون هیچ توقفی، سی و شش دوره پی در پی به مرحله اجرا رسیدند. سه سال بعد از این دو رویداد، عرصه موسیقی نیز صاحب یک جشنواره شد و در دهه های بعدی، جشنواره های شعر و تجسمی فجر نیز به این غافله پیوستند.

همان طور که بیان شد، همه این رویدادها، قسمتی از مجموعه برنامه های دهه فجر محسوب می شوند. پسوند «فجر» تأکیدی است بر این موضوع که این رویدادها به عنوان جشن های سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی شناخته می شوند. همه این جشنواره ها با هدف تجلی بخشیدن به سیاست های نظام جمهوری اسلامی در عرصه های هنری برگزار می شوند. به طور مثال، جشنواره فیلم فجر که معمولا هر سال از 12 تا 22 بهمن برگزار می شود، علاوه بر ایجاد نشاط و هیجان در سطح جامعه و به ویژه در بین سینمادوستان، موظف است که نموداری از سیاستگذاری های دولت در حوزه سینما باشد. همچنان که درباره جشنواره های تئاتر، موسیقی، تجسمی و شعر فجر نیز این حکم صادق است.

دوره های ابتدایی برگزاری این رویدادها نیز واجد چنین کارکردی بود. جشنواره فیلم فجر، همزمان با اوج دوران جنگ تحمیلی شروع شد و در آن دوران، اغلب فیلم ها به موضوعاتی چون انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و سایر مسائل مبتلابه جامعه می پرداختند. همچنان که جشنواره تئاتر فجر نیز چنین نگاهی داشت. جشنواره موسیقی فجر نیز اصلا در ابتدا با عنوان «جشنواره سراسری سرود و آهنگ‌های انقلابی» به وجود آمد، اما بعد از چهار دوره به فجر تغییر نام داد.

 اما از اواسط دهه 70 رفته رفته ماهیت این جشنواره ها دگرگون شد. طوری که دیگر نمی توان آن ها را به عنوان رویدادی برای بزرگداشت دهه فجر دانست. پسوند «فجر» نیز فقط کارکرد تزیینی یافته و نه هویتی. یعنی در جشنواره هایی که در رشته های مختلف هنری و با عنوان «فجر» برگزار می شوند دیگر کمتر نشانی از گرایش به معیارهای انقلابی دیده می شود. این مسئله هم در متن این جشنواره ها حاکم است و هم در حاشیه آن ها جاری. به طور مثال، در هشتمین دوره جشنواره شعر فجر، رسما از یک شاعر هتاک به ارزش های مذهبی که در کارنامه خودش آثاری در وهن بزرگان انقلاب هم سروده بود، به عنوان مهمان ویژه دعوت به عمل آمد! 

این وضعیت در بخش برگزیدگان مجموعه جشنواره های فجر، بغرنج تر است. سال هاست که آئین پایانی این جشنواره ها، آغاز جنجال و حرف و حدیث های فراوان است. مسئولان جشنواره های فجر نیز نه تنها فکری برای حل این معضل نمی کنند بلکه با سیاستگذاری و برنامه ریزی های اشتباه خود، بر مشکلات و دعواها می افزایند. شاهد این ادعا همین است که شکواییه ها و اعتراضات، هر سال نسبت به قبل بیشتر می شود. ریشه چنین مسئله ای را باید در فقدان تعریف منسجم ، عدم تعیین راهبرد و نبود هویت دانست. جشنواره هایی که در چرایی برگزاری خود مانده اند و هر دوره، چگونگی اجرای آن ها پیچیده تر از قبل می شود. 

برگزیدگان جشنواره های فجر در طول سال های اخیر، مجموعه ای از بی عدالتی، خنثی زدگی و اتفاقات غافل گیر کننده و غیرکارشناسانه را به رخ کشیدند؛ در یک کلام، فرایند داوری و انتخاب برندگان در این رویدادها، غیرانقلابی بوده است. با این توضیح که «انقلابی بودن» در عرصه فرهنگ یعنی در نظر گرفتن توأمان تعهد و تخصص به اضافه شجاعت، نوآوری و خلاقیت در ایجاد پویایی در جهت حفظ و احیای ارزش های اصیل اسلامی وانسانی. ارزش هایی چون تحکیم نهاد خانواده، پالایش روحی و روانی انسان ها، گسترش عدالت اجتماعی و حمایت از حقوق مستضعفین و اقشار فرودست جامعه، دفاع از استقلال و تمامیت عرضی کشور، ولایتمداری و پیروی از ولایت فقیه، مقاومت در برابر استکبار جهانی و ... 

اما آیا فرایند داوری و برگزیدگان آثار برتر در مجموعه جشنواره های فجر، بر مدار این شاخص ها اتفاق افتاده است؟ برای یافتن پاسخ، می توان به مرور آثار برگزیده پرداخت.

 

اولین جشنواره ای که معمولا در تقویم جشنواره های فجر، به مرحله اجرا می رسد، جشنواره موسیقی فجر است.سی و سومین جشنواره موسیقی فجر که از 20 تا 30 دی سال 96 برگزار شد، طی سال های اخیر، دچار افت اعتبار و کاهش تأثیرگذاری شده است. به زعم بسیاری از کارشناسان، این جشنواره دچار نوعی بازارمآبی شده است و شاخص های فرهنگی و ارزشی را کمتر مدنظر دارد. 

در این دوره از جشنواره موسیقی فجر، حتی از خواننده ای تقدیر شد که سابقه همکاری با یکی از شبکه های ماهواره ای معاند را نیز در کارنامه خود دارد. در مراسم اختتامیه سی و سومین جشنواره موسیقی فجر، سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از فردی که نوروز سال 96 در ویژه برنامه نوروزی یکی از شبکه های ماهواره ای بدنام در لندن به اجرای برنامه زنده پرداخته بود به عنوان پیشکسوت عرصه موسیقی نواحی با اهدای لوح تقدیر و هدایایی تقدیر و تشکر کرد. همچنان که در بین آثار حاضر در این جشنواره نیز آهنگ هایی با مضامین انقلابی بسیار اندک بود، در میان برگزیدگان نیز آثاری این چنین وجود نداشت. اما مشکل مراسم اختتامیه این دوره از جشنواره موسیقی فجر فراتر از مسائل محتوایی بود. سی و سومین جشنواره موسیقی فجر در اعلام برگزیدگان، دچار مشکلات فنی هم بود. ازجمله اینکه در این مراسم، در بخش آهنگسازی موسیقی بی کلام ایرانی لوح تقدیر به احسان ذبیحی فر برای آلبوم «چهارگان» تقدیم شد. این در حالی است که نام این هنرمند در بین اسامی نامزدهای معرفی شده از سوی ستاد جشنواره وجود نداشت! در این جشنواره موسیقی که به مناسبت بزرگداشت پیروزی انقلاب برگزار شد، موسیقی های پاپ با محتوای خنثی و آهنگ های موسیقی کلاسیک غربی، بیش از سرودها ، ترانه ها و آواهای ملی و انقلابی جایزه گرفتند!

 

جشنواره بعدی، تئاتر فجر بود. سی و ششمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر به تبع فضای غالب بر هنرهای نمایشی، با حداقل توجه به شاخص های فرهنگی انقلاب برگزار شد. در این جشنواره، نمایش «و چند داستان دیگر» بیشترین جایزه را دریافت کرد. نمایشی که متن آن با محوریت خشونت شکل گرفته است. کارگردان این نمایش در گفت وگوهای خود اعلام کرده بود که به خشونت در زندگی روزمره انسان ها پرداخته است. «آبی مایل به صورتی» درباره تغییر جنسیت، «آکواریوم» درباره سرکوب آزادی توسط حاکمیت، «پیانوستولوژی» با داستانی درباره آغاز رنسانس در اروپا، «شلتر» با موضوع ظلم و تعدی به زنان و ... نیز از دیگر نمایش هایی بودند که با محور قرار دادن چنین مضامینی جوایز جشنواره تئاتر فجر را دریافت کردند. موضوعاتی که بیش از جشنواره تئاتر فجر انقلاب، متناسب با جشنواره ای برای سند سازی درباره نقض حقوق بشر در ایران هستند. تنها نمایش «کوکوی کبوتران حرم» با قرار دادن یک موضوع مذهبی در پس زمینه اش، برنده یکی از جوایز این جشنواره شد.

متأسفانه حتی در میان برگزیدگان بخش بین الملل سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر هم نمی توان أثری را یافت که در جهت راهبردهای جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان باشد. به طوری که در این بخش، نمایش «پسران تاریخ» با نمایشنامه ای انگلیسی برنده بیشترین جوایز شد.

 

اما مهم ترین جشنواره ای که سالانه در ایران برگزار می شود و بیشترین مخاطب و بازتاب را در سطح جامعه دارد، جشنواره فیلم فجر است. جشنواره ای که سی و ششمین دوره آن نیز همچون هر سال از 12 تا 22 بهمن برگزار شد. داوری جشنواره فیلم فجر در سال های اخیر شبهات بسیار زیادی را برانگیخت. در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر نیز این اتفاق تکرار شد. این بار، بسیاری بر ارتقای کیفی و تکنیکی فیلم های انقلابی صحه می گذاشتند. اما در عین ناباوری، فیلم های کم بنیه تر از آن ها بیشتر به چشم آمدن، به ویژه در بخش اعلام نامزدها. برای نمونه، سیمرغ بهترین فیلمنامه به «کامیون» اختصاص یافت، این درحالی است که بزرگ‌ ترین نقطه ضعف این فیلم، فیلمنامه آن است! حال چطور هیئت داوران جشنواره به چنین نتیجه ‌ای رسیدند، سؤال مهمی است. فیلم «لاتاری» هم به طور کامل نادیده گرفته شد و نام آن فقط در یک بخش از فهرست نامزدها به چشم آمد. جایزه بهترین جلوه‌ های بصری، به طور قطع و یقین حق فیلم «به وقت شام» بود؛ اما در کمال شگفتی این حق ادا نشد. بیشتر کارشناسان و هنرمندان بر این باور هستند که هادی حجازی ‌فر در «لاتاری» و جواد عزتی در «تنگه ابوقریب» بازی‌ های درخشانی داشتند؛ ولی این دو بازیگر نه تنها جایزه نگرفتند، بلکه حتی نامزد هم نشدند. از طرف دیگر، همه بازیگران اصلی فیلم «عرق سرد» نامزد شدند! پویانمایی «فیلشاه» که نشان ‌دهنده پیشرفت صنعت انیمیشن در ایران است و همچنین مستند «زنانی با گشواره های باروتی» با موضوع مقاومت و با ساختاری درخشان که در شرایطی بسیار سخت و خطرناک ساخته شده بود هیچ جایی در بین نامزدها و برگزیدگان نداشتند.

فیلم‌ «عرق سرد» که در بسیاری از بخش ها نامزد شده بود، با ضعف ساختاری، از نظر محتوایی نیز با اهداف جشنواره فیلم فجر در تضاد بود. این فیلم براساس یک ماجرای واقعی ساخته شده است. یکی از مجری ‌های صداوسیما که همسر سابقش از بازیکنان تیم ملی فوتسال بانوان بود، با سفر وی به خارج از کشور مخالفت کرد؛ اما دستگاه‌های حاکمیتی کشور از این ورزشکار زن حمایت کردند و او توانست بدون هیچ مشکلی از کشور خارج شود و در مسابقات بین‌المللی شرکت کند؛ ولی در «عرق سرد» واقعیت، علیه نظام جمهوری اسلامی وارونه جلوه داده شده و در این فیلم می ‌بینیم که حاکمیت، علیه این ورزشکار زن عمل می ‌کند! همچنین فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» که در بخش های متعددی نامزد شده بود و چند سیمرغ را هم دریافت کرد، فیلمی پر از خشونت و فاقد عمق و معنایی مفید بود. داستان این فیلم مبنی بر تسلسل جرم و جنایت از نسلی به نسل دیگر و اینکه شخصیت محوری فیلم، در پایان تبدیل به فردی تبه کار تر از گذشته می شود، القاگر نوعی پوچی و یأس است. 

 

جشنواره هنرهای تجسمی را می توان بی هویت ترین رویداد در میان مجموعه جشنواره های فجر دانست. جشنواره ای که هیچ جهت گیری، معیار و شاخصی در محتوا و فکر حاکم بر آثار خود نداشت. چیزی که در سخنان جمشید حقیقت ‌شناس، دبیر هنری دهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر نیز آشکار بود. وی در نشست خبری این جشنواره گفته بود: «در این چند ساله سعی کرده‌ ایم رویکرد زیباشناسانه و هنرمندانه به مفهوم ذات هنر داشته باشیم تا رویکرد ارزشی.» به همین دلیل هم جشنواره تجسمی فجر حداقل تأثیرگذاری و جریان سازی را در حوزه خود دارد. 

 

دوازدهمین جشنواره شعر فجر نیز وضعیت بهتری نسبت به همتای تجسمی خودش نداشت. در این جشنواره نیز هیچ أثری که بتوان آن را متعلق به ادبیات انقلاب دانست برنده نشد. درمیان برگزیدگان، اغلب اسامی ناشرانی به چشم می خورد که پیشینه چندان مثبتی ندارند و عموما به نشر آثار مبتذل فرهنگی و سیاسی شهره هستند.

مشکل اساسی جشنواره های فجر این است که فاقد اساسنامه مشخصی هستند. به همین دلیل هم برگزیدگان این جشنواره ها ویژگی های مشترکی دارند: معلوم نیست که هنرمندان و آثار هنری بر چه اساس و ملاک هایی برنده می شوند، مراسم اختتامیه آن ها هر سال با اعتراضات گسترده ای مواجه می شود و هر سال نیز تغییرات چشم گیری در نحوه انتخاب آثار یا بخش های مختلف این جشنواره ها دیده می شود. این درحالی است که یکی از رموز تأثیرگذاری و برجسته شدن جشنواره های مهم هنری دنیا، برخورداری از یک سند راهبردی و اساسنامه مدون و معین هستند.

همچنین در اغلب این جشنواره ها، داوران افرادی فاقد تخصص و تعهد به نظر می رسند. به همین دلیل هم صدور احکام و رأی های غیرکارشناسانه و توأم با حب و بغض های شخصی، لابی گری و باندبازی و ... در انتخاب برندگان این جشنواره ها اتفاق می افتد. تقویت هیأت داوران جشنواره های فجر نیز راهکار دیگری است که این جشنواره ها را به نتایج مطلوب تری نزدیک خواهد کرد.

پایگاه بصیرت

انتهای متن/

نظر شما