شناسهٔ خبر: 25199339 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

یادداشت؛

بیداری؛ نخستین گام در تعالی اخلاق/ رعایت مشارطه، مراقبه و محاسبه

بر اساس اصل مراقبت انسان باید پیش از هر کس و هر چیز دیگر، خود از نفس خویش مراقبت کند و مانع ورود آسیب‌ها و آفت‌ها به سرزمین نفس و جان شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد و استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی به مراقبتهای لازم برای رسیدن به عبودیت پرداخته است؛

نخستین و اساسی ترین گام ورود به عرصه اخلاق برخاستن از خواب غفلت و تعالی خواهی است که از آن به «یقظه» تعبیر می شود. یقظه به معنای بیداری است؛ یعنی انسان از خواب غفلت برخیزد و دریابد که در چه حال و هوای اخلاقی و معنوی بسر می برد و چقدر با کاروان رشد و تعالی روحی و معنوی فاصله دارد. با چنین بیداری او متوجه عیب‌ها و ضعف‌های خود می شود و درمی یابد که تا رسیدن به کمال انسانی فاصله جدی دارد. با چنین آگاهی زمینه برطرف ساختن عیب ها و کاستی های اخلاقی و رفتاری شخص فراهم می کند.

در برابر «یقظه»، خواب و غفلت قرار دارد و پیداست انسان تا زمانی که در خواب باشد، سیر و حرکت درباره او معنا ندارد. قرآن از این پدیده با عنوان «غفلت» یاد کرده است: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کثِیرًا مِنْ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْینٌ لَا یبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِک کالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِک هُمْ الْغَافِلُونَ» و در حقیقت، بسیاری از جنّیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده ایم. ‏[‏چرا که‏]‏ دلهایی دارند که با آن ‏[‏حقایق را‏]‏ دریافت نمی کنند، و چشمانی دارند که با آنها نمی بینند، و گوشهایی دارند که با آنها نمی شنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند. ‏[‏آری،‏]‏ آنها همان غافل ماندگانند.»

قرآن در جایی دیگر از این پدیده با عنوان «سرگرم بودن» یاد کرده است. به عنوان نمونه در سوره حجر مبارکه حجر در توصیف کافران چنین آمده است: «ذَرْهُمْ یأْکلُوا وَیتَمَتَّعُوا وَیلْهِهِمْ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یعْلَمُونَ. بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو‏‏]‏‏ها[ سرگرمشان کند، پس به زودی خواهند دانست.»

خفتگان را چه خبر زمزمه مرغ سحر   

حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

در برابر گروهی از مردم که در خواب غفلت بسر می‌برند، گروهی دیگر از خواب غفلت برخاسته و به نیکی دریافته اند که دچار پلشتی‌ها و زشتی‌های اخلاقی اند، اما همت و عزم لازم را در خود فراهم نمی آورند که گامی به پیش گذاشته و خود را به کمالات و سجایای اخلاقی نزدیک سازند. به عبارت روشن تر، آنان دعوت دل، عقل و دعوت خداوند به حرکت به سوی تعالی را شنیده اند، اما به دلایلی که در مبحث دشواری رشد اخلاقی اشاره کردیم، که مهم ترین آنها لزوم کنار گذاشتن بخشی از خوشی و لذت ها در سایه تعالی خواهی اخلاقی است، چنین رشدی را طلب نمی کنند.

قرآن از این پدیده به عدم استجابت دعوت الهی یاد می کند، آن جا که می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکمْ لِمَا یحْییکمْ: ای کسانی که ایمان آورده اید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات می بخشد، آنان را اجابت کنید.»

چنان که پیداست این آیه تصریح می کند که در کنار دعوت خداوند و رسول او برای حیات معنوی انسان، اجابت به این دعوت لازم است. در سوره مبارکه نوح به خوبی این حقیقت آشکار شده که گاه مردمی در برابر دعوت قریب به هزار ساله پیامبری مهربان و باحوصله همچون نوح، پا به فرار می گذاشتند و به ضلالت و گمراهی خود پای می فشردند: «قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیلًا وَنَهَارًا ‏‏فَلَمْ یزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا. [‏‏نوح] گفت: «پروردگارا، من قوم خود را شب و روز دعوت کردم، و دعوت من جز بر گریزشان نیفزود.»

قرآن در جایی دیگر از این حقیقت پرده برداشته است، آن جا که می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ. در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.» مفهوم این آیه آن است که تا ملتی خود خواهان تغییر و تحول درونی خویش نباشد، بدی یا خوبی آنان تغییر نخواهد کرد؛ یعنی اگر بر ضلالت و کژی باشند، هیچ گاه خداوند با جبر و قهر آنان را به سوی تعالی و رشد سیر نخواهد داد، بلکه آنان باید خود تعالی خویش را بطلبند که در این صورت البته خداوند با آنان همراهی خواهد کرد و در مرتبه ای بالاتر به آنان برای نیل به کمال و سعادت یاری خواهند رساند. تجربه تاریخی نیز نشان می دهد که گاه افرادی همچون همسر و پس نوح جزو نزدیک ترین افراد یک انسان صالح بوده و غفلت از رشد و تعالی در باره آنان معنا نداشت، اما از آن جا که خود تعالی و رشد دینی و اخلاقی را طلب نکردند، از این سعادت بزرگ محروم ماندند.

تا نگرید طفل کی نوشد لبن     تا نگرید ابر، کی خندد چمن

تا نگرید طفلک حلوا فروش     دیگ بخشایش نمی آید بجوش

رعایت سه اصل مشارطه، مراقبه و محاسبه

در عموم نگاشته های اخلاقی و عرفانی و نیز در توصیه اهل سیر و سلوک اهتمام به سه اصل: مشارطه، مراقبت و محاسبه تاکید شده است.

مقصود از مشارطه آن است که انسان در آغاز روز که بهتری زمان آن پس از ادای فریضه صبح است، با خود شرط کند که روز خود را با التزام به انجام واجبات و ترک محرمات و در مرحله ای بالاتر با رعایت مستحبات و ترک مکروهات به پایان رساند. این در حقیقت پیمانی است که مناسب است شخص از خود بگیرد و روز خود را با چنین پیمانی آغاز نماید.

مراد از مراقبت پاسبانی و مواظبت همه‌جانبه در طول نسبت به اندیشه ها، رفتارها و گفتارها است تا در آنها گناه و در مرحله ای بالاتر موارد شبهه نیز راه نیابد.

بر اساس اصل مراقبت انسان باید پیش از هر کس و هر چیز دیگر، خود از نفس خویش مراقبت کند و مانع ورود آسیب‌ها و آفت‌ها به سرزمین نفس و جان شود. منظور از محاسبه آن است که در پایان روز که بهترین زمان آن هنگام رفتن به بستر برای خواب است، کارهای روز خود را مورد بررسی و ارزیابی دقیق قرار دهد. در صورتی که آن روز را با پاکی و اطاعت الهی گذرانده باشد، خداوند را شکر گزارد و استمرار چنین توفیقی را از او بخواهد و اگر مرتکب گناه یا ترک عبادتی شده باشد، از خداوند استغفار کند و در صدد تدارک آن برآید و با خود عهد کند که دیگر به چنین رفتاری بازنگردد.

این سه اصل اخلاقی که التزام به آنها در نیل به کمالات تاثیر بسیاری می گذارد، به صورت صریح یا اشاره در متون دینی مورد تاکید قرار گرفته اند. به عنوان نمونه در روایتی از امام صادق (ع) چنین آمده است: «مَا مِنْ یَوْمٍ إِلَّا وَ کُلُّ عُضْوٍ مِنْ أَعْضَاءِ الْجَسَدِ یُکَفِّرُ اللِّسَانَ‏  یَقُولُ نَشَدْتُکَ اللَّهَ أَنْ نُعَذَّبَ فِیکَ» روزی نیست مگر آن تمام اعضاء انسان در برابر زبان خضوع کرده و می گویند: تو را به خداوند سوگند می دهیم که کاری نکن به خاطر تو عذاب شویم. در روایت دیگر از امام سجاد (ع) چنین نقل شده است: «إِنَّ لِسَانَ‏ ابْنِ‏ آدَمَ‏ یُشْرِفُ عَلَی جَمِیعِ جَوَارِحِهِ- کُلَّ صَبَاحٍ فَیَقُولُ کَیْفَ أَصْبَحْتُمْ فَیَقُولُونَ بِخَیْرٍ إِنْ تَرَکْتَنَا وَ یَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فِینَا وَ یُنَاشِدُونَهُ وَ یَقُولُونَ إِنَّمَا نُثَابُ وَ نُعَاقَبُ بِکَ. زبان آدمی صبح هر روز سری به سایر اعضاء می زند و از آنان می پرسد که چگونه صبح کرده اند؟ آنان در پاسخ می گویند: اگر ما را رها کنی بر خیر هستیم و می گویند: تو را به خداوند سوگند مراقب باش که پاداش و کیفر ما بستگی به تو دارد.»

در روایت دیگر از زبان امام صادق(ع) چنین آمده است: «إِنَّ النَّهَارَ إِذَا جَاءَ قَالَ یَا ابْنَ آدَمَ اعْمَلْ فِی یَوْمِکَ هَذَا خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ بِهِ عِنْدَ رَبِّکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِنِّی لَمْ آتِکَ فِیمَا مَضَی وَ لَا آتِیکَ فِیمَا بَقِیَ وَ إِذَا جَاءَ اللَّیْلُ قَالَ مِثْلَ ذَلِک‏. وقتی روز می آید به انسان می گوید: امروز کار نیک انجام بده تا روز قیامت نزد خداوند به کار نیک تو گواهی دهم. من در گذشته نزد تو نیامدم و در آینده نخواهم آمد. هنگامی که شب می شود شب نیز چنین سخنی با انسان دارد.»

از این روایت نیز به دست می آید که شب و روز با انسان به گفت‌وگو می نشینند و از او می‌خواهند تا مراقب رفتار و کردار خود باشد. از رسول اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «عوّدوا قلوبکم‏ التّرقّب و أکثروا التفکّر: دلهای خود را به مراقبت از خود عادت دهید و زیاد تفکر کنید.»

محاسبه نیز در برخی از روایات مورد تاکید قرار گرفته است. به عنوان نمونه در روایتی از امام کاظم (ع) چنین آمده است: «لَیْسَ‏ مِنَّا مَنْ‏ لَمْ‏ یُحَاسِبْ‏ نَفْسَهُ‏ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ: از ما نیست کسی که خود را هر روز محاسبه نکند؛ که اگر دید عمل نیکی انجام داده از خداوند فزونی آن را بخواهد و اگر عمل گناهی انجام داد از خداوند طلب بخشش کند و نزد او توبه نماید.»

در روایت دیگر امام صادق (ع) فرمود: «إِنَّکَ قَدْ جُعِلْتَ طَبِیبَ نَفْسِکَ وَ بُیِّنَ لَکَ الدَّاءُ وَ عُرِّفْتَ آیَةَ الصِّحَّةِ وَ دُلِلْتَ عَلَی الدَّوَاءِ فَانْظُرْ کَیْفَ قِیَامُکَ عَلَی نَفْسِکَ. تو خود طبیب نفس خود قرار داده شدی و آفت و بیماری به تو نشان داده شد و راه درمان آنها بر تو آشکار شده و دوای بیماری را به تو نشان داده اند؛ پس ببین که که بر نفس خود چگونه قیام خواهی کرد.»

از کنار گناهان، کریمانه بگذریم

عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَرَّازِ قَالَ: نَزَلْنَا بِالْمَدِینَةِ فَأَتَیْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَنَا أَیْنَ نَزَلْتُمْ فَقُلْنَا عَلَی فُلَانٍ صَاحِبِ الْقِیَانِ فَقَالَ کُونُوا کِرَاماً فَوَ اللَّهِ مَا عَلِمْنَا مَا أَرَادَ بِهِ وَ ظَنَنَّا أَنَّهُ یَقُولُ تَفَضَّلُوا عَلَیْهِ فَعُدْنَا إِلَیْهِ فَقُلْنَا لَا نَدْرِی مَا أَرَدْتَ بِقَوْلِکَ کُونُوا کِرَاماً فَقَالَ أَ مَا سَمِعْتُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ‏ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً. سند این روایت صحیح است. ابو ایوب خراز می گوید: در مدینه فرود آمدیم و به محضر امام صادق (ع) رسیدیم. امام به ما فرمود: کجا فرود آمدید؟ گفتیم: نزد فلانی که دارای کنیزان آوازه خوانان است. امام فرمود: کریم و بزرگوار باشید. به خدا قسم ما درنیافتیم که مراد امام از این جمله چیست و گمان کردیم که فرموده است به میزبان خود مهربانی کنید. برای جویا شدن مراد امام نزد ایشان برگشتیم و گفتیم: ما درنیافتیم که مراد شما از جمله «کونوا کراما» چیست؟ امام صادق(ع) فرمود: آیا این سخن خداوند متعال را نشنیدید: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً؛ و چون بر ناپسندی بگذرند به شتاب از آن دوری می جویند.»

نَزَلْنَا بِالْمَدِینَةِ فَأَتَیْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَنَا أَیْنَ نَزَلْتُمْ؛ امام به علم لدنی می داند که آنان کجا فرود آمدند، اما با این حال از سر بزرگواری از خود آنان پرسید که کجا فرود آمدید. پرسش پیوسته اهل بیت(ع) از چند و چون کار، زندگی و فعالیت اصحاب حکایت از اهتمام فراوان آنان به تربیت و تهذیب دوستان و یاران خود دارد.

 فَقُلْنَا عَلَی فُلَانٍ صَاحِبِ الْقِیَانِ؛ نزد فلانی بودیم که کنیزکان آوازه خوان دارد. از توصیفی که آنان برای میزبان خود ذکر کردند، آشکار می شود که در مجلس رقص و آواز صاحب خانه حضور یافتند.

 فَقَالَ کُونُوا کِرَاماً؛ در برابر گناهان کریمانه و از سر بزرگواری بگذرید. فَوَ اللَّهِ مَا عَلِمْنَا مَا أَرَادَ بِهِ وَ ظَنَنَّا أَنَّهُ یَقُولُ تَفَضَّلُوا عَلَیْهِ؛ پیام و توصیه امام خود حکایت از بزرگواری امام دارد که این چنین مهربانانه و مودبانه مخاطبان خود را نصیحت فرمود که آنان به خوبی درنیافتند که مراد امام چیست.

فَعُدْنَا إِلَیْهِ فَقُلْنَا لَا نَدْرِی مَا أَرَدْتَ بِقَوْلِکَ کُونُوا کِرَاماً؛ این که بازگشتند و پرسیدند که مقصود امام چیست، کار شایسه ای کردند. این امر نشان می دهد که جویای دانستن و هدایت یابی بودند.  

 فَقَالَ أَمَا سَمِعْتُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ‏ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً؛ پیام این آیه آن است که از مؤمن سزاوار است که از کنار کارهای لغو تا چه رسد به گناه، کریمانه بگذرد. مجالس لهو و لعب اگر هیچ گناهی به همراه نداشته باشند، کار لغو و بیهوده خواهند بود.  

پیام آیه شریفه و منش امام صادق(ع) که مبتنی بر منش قرآن است، یک نکته اساسی است: خداوند کریم، بزرگوار و بلکه کریم ترین موجود هستی است «اقرأ و ربک الاکرم» او از بندگان مؤمن خود خواسته تا خود را به صفات الهی که یکی از آنها کرامت نفس است، متصف کنند.

کریم بودن و کرامت نفس مؤمن مقتضی آن است که از کنار گناهان کریمانه بگذرد و دامن خود را به هیچ آفت و آسیبی نیالاید. می بینید در این دعوت خداوند به ترک گناه هیچ سخنی از عذاب، عقوبت، پیامدهای دنیوی و اخروی گناهان و تعابیری عتاب آمیز از این دست نیست. آیا سخن کریمانه کریمی چون خداوند مقتضی آن نیست که از گناهان کریمانه درگذریم؟!

ضرورت محافظت بر عبودیت الهی  

عبودیت را باید روح و جان همه آموزه های دینی دانست. زیرا هدف نهایی آموزه های دینی آن است که انسان با خداوند آشتی کند و در کنار باور به وجود و حضور او در هستی و باور به توحید و بی همتایی او، در برابر عظمت بی منتهای الهی سر تعظیم فرود آورد. به همین جهت قرآن هدف از آفرینش آدمیان و جنّیان را عبودیت خداوند دانسته است. آنجا که می‏فرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِی. و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.» 

عبودیت و کرنش در برابر خداوند در زندگی اولیاء الهی موج می‏زند. به عنوان نمونه عشق و شیدایی پیامبر به عبادت و به‌ویژه نماز کار را به جایی رساند که خداوند به او اعلام کرد که قرآن برای به زحمت انداختن او نازل نشده است: «مَا أَنْزَلْنَا عَلَیک الْقُرْآنَ لِتَشْقَی. ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی.»

افزون بر آن، به اذعان برخی از آیات قرآن و روایات آن حضرت بیشتر ساعات شب را به عبادت و راز و نیاز با خداوند می‌پرداخت و بر تمام روزه‌های سه روز هر ماه و نیز روزه‌های ماه‌های رجب و شعبان در هر سال مداومت می‌نمود  و در دهه آخر ماه رمضانِ هر سال برای عبادت در مسجد معتکف می‌شد. 

در عرصه عبودیت الهی باید بر اقامه مطلوب نماز تاکید کرد؛ همان‏گونه که بارها در متون دینی از آن یاد شده و تقریباً به آیه‏ای از قرآن نمی‏توان برخورد که در کنار برشمردن صفات مؤمنان و پرهیزکاران از اقامه نماز سخن به میان نیاورده باشد. واژه «صلات» به صورت فعلی‌ و اسمی بیش از نود بار در قرآن تکرار شده و بارها بر محافظت بر نماز تاکید شده است: «حَافِظُوا عَلَی الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَی وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ؛ بر نمازها و نماز میانه مواظبت کنید، و خاضعانه برای خدا به پا خیزید.»

در نخستین آیات سوره مبارکه بقره که از نظر ترتیب مصحف پس از فاتحه و در طلیعه قرآن قرار دارد، در توصیف پرهیزکاران چنین آمده است: «الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینفِقُونَ. آنان که به غیب ایمان می آورند، و نماز را بر پا می دارند، و از آنچه به ایشان روزی داده ایم انفاق می کنند.»

در سوره مبارکه مؤمنون دو بار از خشوع مؤمنان در نماز و محافظت آنان نسبت به نماز، سخن به میان آمده است: «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِینَ هُمْ عَلَی صَلَوَاتِهِمْ یحَافِظُونَ. همانان که در نمازشان فروتنند ... و  آنان که بر نمازهایشان مواظبت می نمایند.»

قرآن نماز را راهکار ذکر الهی می داند: «وَأَقِمْ الصَّلَاةَ لِذِکرِی. و به یاد من نماز برپا دار.»  و آن را بازدارنده از کارهای زشت و ناروا می شناسد: «وَأَقِمْ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنْ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکرِ. و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز می دارد.» چنان که در برخی دیگر از آیات، از بی توجهی، ریاکاری  و کسالت در نماز  نکوهش شده است.

در نگریستن در روایات نیز نشان می دهد که حجم انبوهی از سیره قولی و عملی اهل بیت (ع) درباره جایگاه، اسرار و احکام نماز است. چنان که پیامبر اکرم (ص) نماز را روشنی چشم خود می دانست  و اعلام فرمود که برترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد. 

مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی در بابی با عنوان «بَابُ فَضْلِ الصَّلَاةِ» روایات مهمی در باره فضیلت و جایگاه نماز آورده است.  به عنوان نمونه در روایت نخست از زبان امام صادق (ع) چنین آمده است: «پس از معرفت، کاری را برتر از نماز نمی شناسم. آیا ندیدی که عبد صالح یعنی عیسی (ع) فرمود: و خداوند مرا به نماز و زکات تا زمانی که زنده ام، توصیه کرد.»

در روایتی دیگر از امام رضا(ع) نزدیک ترین حالت بنده به خداوند حالت سجده دانسته شده و به آخرین آیه سوره علق استناد شده است. در روایت دیگری از آن امام، نماز وسیله تقرب هر پرهیزکاری به خداوند معرفی شده است: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ‏ کُلِّ تَقِیٍّ.»

در روایت دیگر رسول اکرم (ص) نماز را میزان سنجش همه کارها دانسته است: «الصَّلَاةُ مِیزَانٌ مَنْ وَفَّی اسْتَوْفَی‏. نماز میزان و معیار هر چیزی است که اگر کسی پیمانه اش را پر کند، پیمانه پُری را دریافت خواهد کرد.»

امام باقر(ع) در این باره فرمود: «نخستین چیزی که هر بنده را حساب خواهند کشید، نماز است و اگر نماز پذیرفته شود، سایر کارهای او را می پذیرند.» 

نظر شما