فرهنگ غلط در عدم استفاده از کالاي ايراني
صاحبخبر - بابک شکور زاده درست است که يکي از موانع جدي در بهبود توليد ملي و حمايت از کالاي ايراني واردات بيرويه است؛ ولي مشکل فرهنگي و تفکر بهتر بودن کالاي خارجي مهم ترين عامل مشکلات در حوزه اقتصاد و توليد است. رهبر معظم انقلاب سال جديد را سال حمايت از کالاي ايراني نام گذاري کردند. همچنانکه بر همگان آشکار است، اين نامگذاري به انضمام نامگذاريهاي سالهاي قبل که همه در همين راستا بود نشان از اين دارد اوضاع اقتصاد در کشور مساعد نيست که ايشان هر سال بر مسائل اقتصادي تأکيد دارند. امسال نکتهاي کليدي را گوشزد کردند که ميتوان گفت پايه اقتصاد مقاومتي، توليد و اشتغال است؛ چرا که اگر حمايت از کالاي ايراني در کشور نهادينه شود طبيعتا وابستگي به خارج کمتر ميشود، توليد افزايش پيدا ميکند و نتيجهاش بهبود اوضاع اشتغال و کم شدن آمار بيکاري خواهد بود. اين صرفا ادعا يا شعار نيست؛ بلکه واقعيتي است که اگر به آن دقت شود متوجه خواهيم شد که مانند دانههاي تسبيح به هم ربط دارد. فرهنگ غلط در عدم استفاده از کالاي ايراني يکي از مهمترين مشکلاتي که در اين باره در جامعه با آن مواجه هستيم مشکل فرهنگي است؛ به اين معنا که فرهنگ استفاده از کالاي ايراني در بين طيف قابل توجهي از مردم و بخصوص برخي مسئولين ارزشمند نيست و از آن بدتر براي عدهاي کسر شأن و بي کلاسي نيز هست. پر واضح است تا زماني که چنين فرهنگي در جامعه حاکم باشد اگر صدها سال هم بگذرد اقتصاد مقاومتي و رشد توليد ملي به نتيجه نخواهد رسيد و به قول معروف اندر خم يک کوچه خواهيم بود. بارها و بارها گزارش هايي از صدا و سيما پخش شده که فروشندگان پوشاک به اين مطلب اذعان کردهاند که به خاطر عدم استقبال مردم از البسه ايراني، براي فروش اجناس، مارک هاي خارجي به لباسها زدهاند و همان جنس ايراني را که در واقع با کيفيت هم هست مثلا به عنوان لباس ترکيهاي با قيمت گرانتري به فروش رساندهاند. اصلا کارگاههايي هستند که کارشان توليد مارک خارجي است. واضح است که در اين حالت غشّ در معامله که عملي نامشروع است صورت ميگيرد و عدهاي به حرامخواري ميافتند. خُب، وقتي به پارچه ايراني که با سابقه است و از قضا کيفيت مرغوبي هم دارد اعتماد نميشود و غير ايراني بودن، ملاک بهتر بودن کالا است، طبيعتا در کالاهاي ديگر مثل محصولاتي که مبتني بر صنعت و تکنولوژي است و پيچيدگيهاي بيشتري نيز دارد و ايران در آن نو پاست، اعتماد نخواهد شد. تأسف بار اينجاست که برخي از کالاهاي ايراني که حتي شهرت جهاني هم دارند با بيمهري مواجه ميشوند؛ مثلا چرم تبريز که معروف است، چرا بايد کيف و کفشي که توسط توليد کننده ايراني از آن تهيه شده مهجور باشد و توليدکنندگان آن با رکود و بعضا ورشکستگي مواجه شوند؟! فقط به جرم اينکه ايراني است و برند خارجي ندارد؟! اگر به همين يک قلم توجه شود و از غربت در بيايد حداقل شهر تبريز رشد چشمگيري در بهبود اوضاع اشتغال و رشد توليد ملي خواهد داشت. در ساير استانها و شهرها هم همين طور. معمولا هر منطقهاي حداقل در داشتن يک صنعت يا محصولي با کيفيت معروف است. طبيعتا اگر فقط همين موارد، رونق خودش را از دست ندهد، اوضاع اقتصادي خيلي بهتر از شرايط فعلي خواهد شد؛ حتي باعث رشد صنعت گردشگري ميشود و ميتواند در جذب گردشکر خارجي نيز مؤثر باشد که خود اين مسئله هم رشد اقتصادي را به همراه خواهد داشت. درست است که يکي از موانع جدي در بهبود توليد ملي و حمايت از کالاي ايراني واردات بيرويه است؛ ولي هم چنانکه ذکر شد مشکل فرهنگي و تفکر بهتر بودن کالاي خارجي مهمترين عامل چنين مشکلاتي در حوزه اقتصاد و توليد است و اصولا يکي از جديترين ريشههاي واردات بي رويه نيز، همين تفکر غلط و عدم اعتماد به داخل است. چرايي پيشرفت کره جنوبي و ژاپن در حال حاضر شاهد هستيم که ژاپن و کره جنوبي در اين چند دهه اخير به چه رشد و پيشرفتي رسيدهاند و محصولات صنعتي آنها در سراسر دنيا معتبر است. اگر محصولي برند يکي از اين دو کشور را داشته باشد اطمينان بخش است و خيليها چه در ايران و چه در خيلي از کشورهاي ديگر به عنوان کيفيت برتر از آن محصولات استفاده ميکنند. اين در حالي است که نهايتا تا 60 سال پيش اصلا چنين جايگاهي نداشتند. يکي از مهمترين عواملي که باعث شد اين دو کشور به اين پيشرفت و اعتبار برسند تعصب و حمايت از کالاي بومي خودشان بوده است. شايد برخي تصور کنند که رابطه حسنه آنها با آمريکا چنين ارمغاني را براي آنها داشته است ولي اين صرفا يک ادعاي بي اساس است؛ چرا که خيلي از کشورها هستند که رابطه خوبي با آمريکا دارند ولي هيچ کدامشان چنين اعتباري را در صنعت و تکنولوژي ندارند که مثلا جزء بزرگترين صادر کنندگان خودرو باشند. پروفسور «هاجون چَنگ» شهروند کره جنوبي که از سال ۱۹۹۰ در دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبريج تدريس ميکند، در کتاب «نيکوکاران نابکار»، درباره تجربه توسعه اقتصادي کره مينويسد: «صادرات کره جنوبي در دهه ۱۹۵۰ تنگستن و ماهي بود و شرکت سامسونگ، ماهي و سبزيجات و ميوه صادر ميکرد... در دهه ۱۹۷۰، برنامه ايجاد صنايع سنگين در دستور کار قرار گرفت. در مدارس به ما ميآموختند که وظيفه ميهني ما حکم ميکند کساني را که سيگار خارجي ميکشند، گزارش کنيم. ضرورت داشت ارز صادرات براي واردات ماشينآلات به کار گرفته شود؛ ارز بهراستي خون و عرق جبين سربازان صنعتي ما بود که در کارخانهها دستاندرکار جنگ صنعتي بودند. کساني که با خريدهاي بيهوده مانند سيگار قاچاق، ارز را هدر ميدادند، خائن به شمار ميرفتند. پدر دوستي که به خانهاش رفته بوديم و سيگار ميکشيد، به عنوان فرد غير ميهن پرست و بياخلاق آماج حملات زهرآگين قرار ميگرفت. هزينه کردن ارز در موارد غيرضرور ممنوع بود و شديدا ممانعت ميشد، حتي خريد خودروهاي کوچک و نوشيدني و شيريني. اين کار از طريق اعمال ممنوعيتهاي وارداتي، تعرفه و عوارض سنگين گمرکي براي کالاهاي تجملي صورت ميگرفت... ژاپن زماني خودروي بنجل توليد ميکرد و با شکست روبه رو شد. بسياري گفتند اين شرکت بايد به همان توليد ماشينهاي ساده نساجي و ابريشم برگردد و بعد ۲۵ سال ناتواني، توليد خودرو را رها کند. اما ديگران گفتند هيچ کشوري بدون ايجاد صنايع مهم به جايي نرسيده است. حالا همان تويوتا نه تنها از ورشکستگي درآمده بلکه برند لکسوس در دنيا توليد ميکند. سرمايهگذاري خارجي به مثابه معامله با شيطان، بيش از آنکه مزايايي با خود بياورد، با خطرات همراه است و ميتواند توسعه را با مشکل مواجه کند. شعار جهان بيمرز، گزافه گويي است و شرکتهاي فرامليتي همچنان بنگاههاي ملي ماندهاند.» (مشرق نيوز) همچنين سردار نقدي در مصاحبه با مشرق گفته است: «80 کشوري که رابطه بسيار صميمي با آمريکا دارند وضعيتشان فوق فلاکت است. کره جنوبي و ژاپن به خاطر رفاقت با آمريکا پيشرفت نکردند، توليد ملي مثل ناموسشان است، روزي ۱۲ ساعت کار ميکنند، در کره جنوبي وقتي گوشت از آمريکا وارد کردند دامداران کرهاي در اعتراض جلوي وزارت کشاورزي اين کشور خودسوزي کردند. در اعتراض به واردات برنج تظاهرات ميليوني کردند. علت موفقيتشان اينهاست، اما آدرس غلط ميدهند که به خاطر رابطه با آمريکاست.» روحيه جهادي، لازمه پيشرفت کشور: در ايران هم هر جا که با نگاه "ما ميتوانيم" و با روحيه جهادي و بدون توجه به خارج کاري صورت گرفته با پيشرفت چشمگير همراه بوده و در جهان مطرح شده است. نمونه بارز آن صنعت موشک سازي در ايران است که از هيچ، به اين توان و اقتدار رسيدهايم که توان موشکي ايران چالشي براي غرب شده است؛ اما صنعت خودروسازي که طبيعتا راحتتر از موشک سازي است و تجربهاي بيش از موشک سازي در ايران دارد آن چنان حرفي براي گفتن ندارد.نکته ديگر اين است که بعضا مشاهده ميشود خودرويي که مثلا به عنوان خودروي ملي توليد ميشود لاستيکش چيني است! حالا يک وقت به دلايلي موجه از قطعات غير بومي استفاده نميشود که آن حسابش جداست، ولي وسيلهاي مثل لاستيک که با کيفيت مرغوب در کشور توليد ميشود چرا نبايد در خودروي ساخت داخل استفاده شود؟! تلاش علماي شيعه براي استفاده از توليدات داخلي سيزده تن از علماي اصفهان در سال 1285 شمسي در دروران مبارزات مشروطه عهدنامهاي را ارائه کردند که در بخشهايي از آن آمده است: «اين خدام شريعت مطهره با همراهي جناب رکن الملک، متعهد و ملتزم شرعي شدهايم که: اولاً- قباله جات و احکام شرعيه از شنبه به بعد روي کاغذ ايراني بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهاي ديگر بنويسند، مهر ننموده و اعتراف نمي نويسيم. ثانياً- کفن اموات اگر غير از کرباس و پارچه اردستاني يا ديگر پارچههاي غير ايراني باشد، متعهد شدهايم بر آن ميت، ما نماز نخوانيم. ثالثاً- حرام نمي دانيم لباس هاي غير ايراني را، اما ما ملتزم شدهايم حتي المقدور بعد از اين تاريخ لباس خود را از منسوج ايراني تهيه بنماييم.»به دنبال اين عهدنامه، علماي ديگر هم با صدور اعلاميه به آن پيوستند و اين به گونهاي بود که دولت انگلستان را به عکس العمل واداشت و چارلز مارلينگ، کاردار سفارت انگليس در نامهاي خطاب به ميرزا حسن خان مشيرالدوله (وزير امور خارجه ايران) خواستار ممانعت از چنين تصميمي شد و اذعان کرد که سرمايه انگليس با تهديد جدي مواجه ميشود. (پايگاه اطلاع رساني حوزه) آيت الله مرعشي نجفي و توليد داخل فرزند مرجع بزرگ جهان تشيع حضرت آيت الله مرعشي نجفي (ره) نقل ميکند که ايشان هيچ وقت لباس خارجي به تن نمي کرد و از خياط مي خواست که با پارچه هاي توليد داخل برايش لباس بدوزد. آن موقع در ايران دکمه توليد نمي شد و خياط از دکمه خارجي استفاده کرده بود، آيت اللّه العظمي مرعشي از خياط خواسته بودند که با قيطان دکمه درست کند. نمونه اي از لباس ايشان در کتابخانه محفوظ است که با اين طريق تهيه شده است. منبع: مجله افق حوزه∎
نظر شما