شناسهٔ خبر: 25176371 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: خرداد | لینک خبر

فرزند‌کمتر، زندگی بدتر!

سیر نزولی میزان باروری جمعیت ایران طی ۳ دهه گذشته

سال ۱۳۷۲ هم «قانون تنظیم خانواده» به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. در این قانون سیاست‌های تشویقی و تنبیهی بسیاری برای کنترل جمعیت پیش‌بینی شد، از جمله عدم‌پرداخت حق عائله‌مندی به فرزندان چهارم به بعد هر خانواده؛ تولد شعار «‌دو بچه کافی است» احتمالا نتیجه همین سیاست‌هاست.

صاحب‌خبر -
به گزارش خرداد، روزنامه فرهیختگان نوشت: «فرزند کمتر، زندگی بهتر» شعار معروفی است که روزگاری در همین صدا‌و‌سیمای خودمان هر روز، بارها و بارها پخش می‌شد تا به لحاظ فرهنگی به کمک سیاست‌های جمعیتی‌ای بیاید که در دهه‌های 50 و 60 به منظور کنترل جمعیت تصویب شده بود. دولت وقت در سال ۱۳۶۸، برنامه‌ای را با عنوان «تنظیم خانواده» ابلاغ کرد که براساس آن وزارتخانه‌های بهداشت، فرهنگ و آموزش عالی، آموزش و پرورش و نیز صدا‌و‌سیما مسئولیت اجرای برنامه‌های آموزشی و تبلیغاتی مختلفی را به منظور فرهنگ‌سازی برای کنترل جمعیت بر عهده گرفتند. این امر سبب شد صدا‌و‌سیما در کنار دیگر وزارتخانه‌های مسئول، تیزرهای تبلیغاتی و پر‌رنگ و لعاب بسیاری برای تبلیغ فرزند کمتر و زندگی بهتر تولید و پخش کند.

دو بچه کافی است!

سال ۱۳۷۲ هم «قانون تنظیم خانواده» به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. در این قانون سیاست‌های تشویقی و تنبیهی بسیاری برای کنترل جمعیت پیش‌بینی شد، از جمله عدم‌پرداخت حق عائله‌مندی به فرزندان چهارم به بعد هر خانواده؛ تولد شعار «‌دو بچه کافی است» احتمالا نتیجه همین سیاست‌هاست.

اما روزی که مسئولان و سیاستگذاران به دنبال تصویب قانون کنترل موالید بودند فکرش را هم نمی‌کردند که در چنین برهه‌ای و پس از نزدیک به چهار دهه از آغاز سیاست‌های تبلیغاتی، تشویقی و تنبیهی به منظور کاهش جمعیت، نرخ باروری در جامعه ایرانی با این سرعت به 1.6 کاهش یافته و به اذعان کارشناسان حتی از آمریکا و خاورمیانه هم پایین‌تر بیاید. تا جایی که کسی چون همسر بیل گیتس در اظهار‌نظری سریع‌ترین کاهش نرخ باروری در تاریخ را مربوط به زنان ایرانی دانسته و عنوان کرده که «نرخ باروری در میان زنان ایرانی از متوسط 6.5 فرزند به متوسط 1.6 فرزند طی چهار دهه رسیده؛ آماری که حتی کمتر از زنان آمریکا با متوسط 1.9 فرزند است!

بر این اساس و مطابق آمارها میزان باروری از سال 62 تا 90 سیری نزولی داشته است؛ چنانچه در سال 62 نرخ باروری 8.6 بوده است و در زمان تصویب قانون تنظیم جمعیت 3/3 و هم‌اکنون به 1.6 رسیده است. به گفته دکتر فرشته روح‌افزا، مدیر طرح، برنامه و تدوین سیاست شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده «‌در قانون برنامه اول توسعه پیش‌بینی شده بود که نرخ باروری از 6.4 فرزند در سال 1365 به چهار فرزند در سال 1390 برسد؛ در حالی که در سال 1371 ما به این هدف رسیدیم.»

این اتفاق بحرانی جدی است! وقتی سرعت سقوط نرخ باروری در ایران آنچنان بالا است که نگرانی و هشدار کارشناسان داخلی را به دنبال دارد و سیاستگذاران غربی را به تعجب می‌اندازد باید گفت کار خراب‌تر از این حرف‌هاست؛ چرا‌که گام‌های فرهنگی خیلی عمیقی در زمینه «فرزند کمتر و زندگی بهتر» برداشته شده و باید گفت «از ماست که برماست».

با این حال شاید فرزند کمتر که روزی تیزرهای مفهومی و فرهنگی‌اش از در و دیوار شهر آویزان بود، ارمغان‌آور رفاه بیشتری باشد، ولی قاعدتا زندگی بهتری را رقم نخواهد زد. چنانچه به اذعان برخی جامعه‌شناسان و روانشناسان با کاهش جمعیت خانواده، ارتباطات اجتماعی هم به شکل کمتری رخ خواهد داد و همین امر خود سر‌منشاء برخی آسیب‌های اجتماعی می‌شود. در نتیجه ارتباطات بین خانوادگی کاهش یافته و شکل ارتباط‌گیری افراد کم کم از شکل صمیمی به خشک و رسمی تغییر می‌یابد.

سیاست‌های کنترلی و جنگ جمعیتی

با این وجود باید به این نکته توجه کرد که سیاست‌های جمعیتی در ایران همزمان با سیاستگذاری غربی‌ها به منظور کاهش جمعیت کشورهای کمتر توسعه‌یافته بوده و اصطلاحی با عنوان جنگ جمعیتی را رقم زده است. هر‌چند دکتر سیدجواد حاجی‌میراسماعیلی پیش از این در‌ کنگره‌ای بین‌المللی تحت‌عنوان «علوم سلامت باروری و فرزندآوری» ضمن اشاره به آمار نزولی فرزندآوری در جامعه ایرانی عوامل موثر بر آن را «افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق، آسیب‌های اجتماعی و شیوع رفتارهای پرخطر» عنوان کرده؛ اما واقعیت امر این است که ایران اسلامی را نباید خارج از سیاست‌های معاندانه غربی‌ها برای زمینه‌سازی این کنترل جمعیت دانست.

سیاست‌های کنترل جمعیت غربی - صهیونیستی سال‌هاست دامن کشورهای اسلامی و همچنین کشور‌های کمتر توسعه‌یافته را گرفته است. چنانچه مطابق آنچه دکتر روح‌افزا عنوان کرده است: «‌عامل مهمی که روند تنظیم خانواده را در ایران تسهیل کرده، کمک‌‌های بین‌‌المللی، به ویژه کمک‌‌هایی بوده که در قالب پروژه‌‌های صندوق جمعیت سازمان ملل متحد صورت گرفته است.» باید گفت اساس تغییر نگرش در الگوی فرزند‌آوری در جوامع مسلمان، به کنفرانس بین‌المللی جمعیت و توسعه قاهره در سال ۱۹۹۴ باز می‌گردد. در این کنفرانس برخی کشورهای اسلامی با سیاست‌های جهانی کنترل جمعیت مقابله و مخالفت کردند و در مقابل تعدادی دیگر متاثر از فضای رسانه‌ای غرب، فریب طراحان این نشست را خورده و متعهد شدند که جمعیت کشورشان را کنترل کنند و آن را کاهش دهند. ایران از نخستین کشورهای مجری سیاست‌های کنترل جمعیت بوده است؛ از همان سال ۱۹۸۹ که ۱۱ جولای به نام روز جهانی جمعیت نام‌گذاری شد، کشورمان اولین اقدامات ملی خود را درباره کاهش جمعیت آغاز کرد. به روایت آمارها ایران سریع‌ترین سیر کاهش نرخ باروری را در جهان به خود اختصاص داده و فقط در یک بازه زمانی 20 ساله، بیش از 70 درصد نرخ باروری خود را از دست داده است.

از نسل‌کشی تا محصولات تراریخته

اما کشورهای غربی و صهیونیستی که کاهش جمعیت کشورهای کمتر‌توسعه‌یافته به ویژه مسلمان را در دستور کار خود قرار داده بودند، از شگردهای مختلف و متنوعی غیر از تلاش مستقیم برا‌ی کاهش نرخ باروری مانند نسل‌کشی از طریق ایجاد آشوب و دامن زدن به جنگ‌های مذهبی و نژادی، تولید و توزیع محصولات کشاورزی تراریخته‌ و غیر‌ارگانیک -که خود جای بحث بسیار به منظور تاثیر‌گذاری آن بر سلامت افراد دارد- استفاده می‌کردند.

تلاش در جهت انتقال و گسترش فرهنگ استفاده از محصولات صنعتی مضر مانند محصولات به‌دست آمده از مصنوعات نفتی و شیمیایی برای بسته‌بندی مواد غذایی یا ترغیب جوامع به استفاده از فست‌فودها و تنقلات مصنوعی، از طریق گنجاندن اهداف و مفاهیم موردنظر در برنامه‌های فرهنگی از قبیل فیلم‌های سینمایی یا حتی همایش‌های علمی، نمونه‌هایی عینی از توطئه دشمنان در این زمینه است.

عواقب خطرناک کاهش نرخ باروری 

از دلایل کاهش نرخ باروری و توطئه‌های معاندان و دشمنان در این زمینه که بگذریم باید به این مهم اشاره کنیم که این امر یعنی کاهش نرخ باروری عواقب خطرناکی از‌ به ‌هم خوردن توازن و تعادل نسلی، کمرنگ شدن همبستگی اجتماعی، افزایش احتمال طلاق در نسل آینده در صورت تربیت نادرست، افزایش احتمال انزوای والدین در سنین پیری، بالاتر بودن احتمال افسردگی اجتماعی، اضطراب و وابستگی بین فردی را به دنبال خواهد داشت. همچنین از مهم‌ترین عواقب آن می‌توان به کاهش نسل پویا به منظور تصدی پست‌های حساس و تاثیر‌گذار اشاره کرد.

ایران رو به سالمندی حرکت می‌کند و بررسی هرم سنی جمعیت کشورمان که در حال انتقال از جوانی به سالخوردگی است، گویای این مطلب است. بنابراین تا یک دهه دیگر باید به جای حضور جوانان در دانشگاه‌ها و افتتاح و گسترش مراکز آموزشی و مدیریتی به دنبال افتتاح و ایجاد مدرسه بابا‌بزرگ‌ها بود. بر این اساس اگر نقطه‌ شروع کاهش اساسی و مستمر باروری در ایران را سال 1365 در نظر بگیریم، تا سال 1425 ساختار جمعیت ایران کاملا سالخورده خواهد بود.

مطابق آنچه کارشناسان و محققان جمعیت شناسی عنوان می‌کنند نرخ باروری 1.6 فرزند در سال وضعیت خطر و بحران را گزارش می‌دهد؛ چرا‌که کاهش نرخ رشد جمعیت اگر مسیری پیش‌رونده داشته باشد، پس از مدتی غیرقابل کنترل خواهد شد یا با سختی فراوان می‌توان آن را متوقف کرد، به طوری‌ که با این روند کاهش تدریجی، کشور در آینده با چالش‌های متعددی روبه‌رو خواهد شد. کاهش حجم کل جمعیت ملی، بحران کاهش نیروی فعال در سن کار، بحران سالمندی جمعیت، افزایش مهاجرت‌های بین‌المللی و ایجاد تغییرات فرهنگی و هویتی و بحران امنیت ملی از دیگر مشکلات پیش‌روی کشور در این چالش خواهد بود. چنانچه براساس برخی پیش‌بینی‌های بخش جمعیت سازمان ملل، روند نزولی رشد جمعیت ایران همچنان استمرار خواهد یافت؛ به طوری‌که در سال‌ 1430 نرخ باروری کل به 1.35 فرزند ‌خواهد رسید.

عواقب و موارد عنوان شده ضرورت بازنگری سیاست‌های کلان جمعیتی کشور را بیش از گذشته نشان می‌دهد؛ ضرورتی که رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تاکید دارند و از مسئولان ‌خواسته‌اند با جدیت در سیاست‌های کنترل جمعیت تجدید‌نظر کنند.

نظر شما