شناسهٔ خبر: 25164399 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: برهان | لینک خبر

نگاهی بر ضرورت تحقق«جهاد فرهنگی» در جامعه؛

جهاد فرهنگی و سرنوشت یک تمدن!

صاحب‌خبر -
گروه فرهنگی-اجتماعی اندیشکده برهان/محمد اسماعیل زاده؛ نام گذاری امسال به نام سال «جهاد اقتصادی» از سوی مقام معظم رهبری بیانگر جهت گیری در راه تحقق حرکتی جهاد گونه در موضوع اقتصاد است. ولی باید توجه داشت که واژه‌ی مقدس جهاد فقط منوط و محدود به عرصه‌های اقتصادی نیست، بلکه در قالب وسیع‌تر تمام عرصه‌های جامعه و از جمله فرهنگ و سیاست را نیز در بر می‌گیرد. این مقاله در پی آن است که مفهوم «جهاد فرهنگی» را مورد واکاوی قرار داده و ابزار تحقق آن را بیان نماید.
 
نگاهی به ضرورت تحقق جهاد فرهنگی در جامعه:
 
فرهنگ هر چند ضلعى از نظام اجتماعى است، اما تأثیرگذارترین عنصر در پویایى و پایایى تمدن‌ها و تاریخ‌هاى بشرى بوده است. پیچیده‌تر و دشوارتر از خود فرهنگ، مقوله‌ی جهاد فرهنگى است. زیرا پدیده‌ی فرهنگ حقیقت ظریف، دقیق و لطیفى است که قابلیت رشد، تکامل، انعطاف، زوال، فرسایش و انحطاط را در شرایط و وضعیت‌هاى مختلف داراست. لذا مقوله‌ی جهاد فرهنگى با این توصیف، امر حساس و خطیرى خواهد بود که کوچک‌ترین اشتباه و خطا مسیر و سرنوشت یک تمدن و جامعه و نظام فرهنگى (اعم از فرهنگ انسانى، فرهنگ اجتماعى، فرهنگ تاریخى) در بستر انحطاط قرار مى‌دهد.
 
در کل باید توجه داشت که برای ادامه‌ی حیات یک جامعه، فرهنگ باید کارکردهای مهم خود را ایفا نماید، تا نیازهای مادی، معنوی و اجتماعی مردم تأمین گردد. چرا وقتی که عواملی موجب می‏شود تا یک روش زندگی نتواند انتظاراتی را که به وجود آورده است، تأمین نماید، افراد وادار می‏شوند تا راه‏های امیدوار کننده‏تری را جست‌وجو کنند. به همین ترتیب، اگر یک نظام فرهنگی قادر به تأمین نیازهای انسانی نباشد، انسان‏ها در پی ابداع عناصر فرهنگی جدید و یا پذیرفتن عناصر فرهنگ‏های دیگر بر می‏آیند تا نیازهای اساسی خود را تأمین نمایند و این فرآیند منجر به دگرگونی فرهنگی می‏گردد. بنا بر این هر چه میزان ناتوانی یک نظام فرهنگی در تأمین نیازهای مردم جامعه بیش‌تر باشد، زمینه‌ی مساعدتری برای پذیرفتن عناصر، اجزا و مجموعه‏های فرهنگی فرهنگ‏های بیگانه فراهم خواهد بود.
 
لذا می‌توان پی به اهمیت و چرایی تحقق جهاد فرهنگی در سطح جامعه برد. چرا که تنها با جهاد فرهنگی است که می‌توان امیدوار بود که شادابی و طراوت فرهنگ اسلامی به طور کامل و عینی در جامعه مشهود گردد. به طور خلاصه جهاد فرهنگی را می‌توان رویکردى به برنامه‌ریزى و مدیریت توسعه‌ی فرهنگى دانست که با توجه به طبیعت متغیر فرهنگ، به طراحى راهبردهاى عملى براى حل مسایل و مشکلات ناشى از تعامل فرهنگ و توسعه مى‌پردازد در جهاد فرهنگی اساساً تلاش مى‌شود میان تمامی ابعاد فرهنگى و سطوح و حوزه‌ها به سیاسى و اقتصادى ... مورد توجه قرار گیرد.
 
اگر یک نظام فرهنگی قادر به تأمین نیازهای انسانی نباشد، انسان‏ها در پی ابداع عناصر فرهنگی جدید و یا پذیرفتن عناصر فرهنگ‏های دیگر بر می‏آیند تا نیازهای اساسی خود را تأمین نمایند و این فرآیند منجر به دگرگونی فرهنگی می‏گردد.
 
رابطه‌ی جهاد فرهنگی و جهاد اقتصادی
 
جهاد اقتصادی حرکتی جهادگونه در موضوع امور اقتصادی است و جهاد فرهنگی حرکتی جهاد گونه در امور فرهنگی است. این دو ممکن است در وهله‌ی اول هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند ولی وقتی که دقیق می‌شویم، می‌بینیم که بین این دو مفهوم به ظاهر متضاد با هم رابطه‌ی ظریفی وجود دارد. جهاد اقتصادی در عرصه‌ی فرهنگ می‌تواند با تأمین ابزار و زیر ساخت‌های فرهنگی و بودجه از حیث سخت افزاری به تحقق جهاد اقتصادی کمک کند در حالی که جهاد فرهنگی می‌تواند از راه ارایه‌ی قالب و محتوای صحیح در خصوص جهاد اقتصادی در قالبی نرم افزاری به تحقق آن در جامعه کمک کند. لذا می‌بینیم که بین این دو چه ارتباط ظریف و دقیقی وجود دارد.
 

جستار شناسی مفهوم جهاد فرهنگی

 
جهاد فرهنگی از دو واژه‌ی جهاد و فرهنگ تشکیل شده است که این دو با همراهى یک‌دیگر، مفهم ارزشی را در جامعه، تحت پوشش قرار مى‏دهند. اهمیت آن تا بدان جاست که توجه نکردن به جهاد فرهنگى مى‏تواند یکى از مشکلات اساسى در امر توسعه را فراهم آورد. تجربه‌ی تاریخى جامعه‌ی ایران بیانگر این امر است که جامعه قبل از هر چیز نیازمند آمادگی‌هاى فکرى، پى بردن به ضرورت توسعه و خلاصه، تصمیم‏گیرى قاطع پیرامون آن است. این امر خود به تنهایی مستلزم جهاد فرهنگى و همراهى آن با ابعاد دیگر توسعه است.
 

جهاد اقتصادی در عرصه‌ی فرهنگ می‌تواند با تأمین ابزار و زیر ساخت‌های فرهنگی و بودجه از حیث سخت افزاری به تحقق جهاد اقتصادی کمک کند در حالی که جهاد فرهنگی می‌تواند از راه ارایه‌ی قالب و محتوای صحیح در خصوص جهاد اقتصادی در قالبی نرم افزاری به تحقق آن در جامعه کمک کند. لذا می‌بینیم که بین این دو چه ارتباط ظریف و دقیقی وجود دارد. 

 
در تعریف جهاد فرهنگى می‌توان گفت که فرآیندی است که به معناى ایجاد تحول و خلق ارزش‌ها، روابط اخلاقى و هنجارهاى مناسب با دیدی اسلامی و مقدس است که براى ارضاى نیازهاى آدمى، زمینه‏هاى لازم را در قالب اجتماع فراهم مى‏کند. از این منظر می‌توان از جهاد فرهنگى، به معناى پویایى و رشد فرهنگى نیز یاد کرد. هدف کلان جهاد فرهنگى را می‌توان در مواردی چون انبساط فکرى جامعه در جهت جانشین کردن مراتب عقلى، به جاى مراتب پیش فرضى در قواعد تصمیم‏گیرى، تضمین تربیت و تعلیم و پرورش صحیح و ارتقای سطح کارآمدى مردم، براى تحقق جامعه‏اى سالم و بهره‏مند از امکانات مفید بیان و تبیین کرد.
 
از سوی دیگر جهاد فرهنگی خود در بر گیرنده‌ی ارکانی از قبیل همگانى ساختن فرهنگ و ضرورت سیاست‌گذارى فرهنگ و... است که این اهداف و ارکان، توسعه‌ی فرهنگى جامعه را در کسب رشد خلاقیت‌ها و فضیلت‌هاى اجتماعى؛ به مدد بازشناسى و بازآفرینى فرهنگ متعدد و مساعد خودى، یارى مى‏رساند. هم‌چنین از کارکردهای دیگر جهاد  فرهنگی در جامعه این است که در مواجهه با دگرگونی‌هاى سریع اجتماعى، اقتصادى، کیفیت زندگى را ارتقا مى‏بخشد و جامعه را از بهره‏مندى توسعه‌ی مادى اقناع مى‏نماید. جهاد فرهنگی قادر است که در یک فرآیند کلی از سویى با مشارکت دادن تمامى افراد جامعه و گروه‌هاى اجتماعى در راستای مقوله‌ی فرهنگ‏آفرینى، تقویت و گسترش رقابت‌هاى سازنده گام‌های مفیدی بردارد. بی‌تردید توسعه به عنوان یک مفهوم متعالی، دست آورد بشری و پدیده‏ای چند بعدی است وفی نفسه یک مسلک به حساب می‏آید.
 
هدف کلان جهاد فرهنگى را می‌توان در مواردی چون انبساط فکرى جامعه در جهت جانشین کردن مراتب عقلى، به جاى مراتب پیش فرضى در قواعد تصمیم‏گیرى، تضمین تربیت و تعلیم و پرورش صحیح و ارتقای سطح کارآمدى مردم، براى تحقق جامعه‏اى سالم و بهره‏مند از امکانات مفید بیان و تبیین کرد.
 
مبانی و بایسته‌های جهاد فرهنگی مطلوب در اسلام 
 
با توجه به ابعاد غنی فرهنگ اسلامی و با عنایت به ویژگی‌هاى فرهنگى پویا، فرصت‌هاى بى‏شمارى در روند توسعه‌ی فرهنگی در جامعه فراهم است که می‌توان با توجه به مأنوس بودن مردم با مؤلفه‏هاى فرهنگ دینى و احیاى آن‌ها، گام‌های مفیدی و مؤثری به منظور بهره‌گیری از این مؤلفه‌ها در تدوین الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت برداشت. برخى از این مؤلفه‌ها که از آن‌ها می‌توان با نام مؤلفه‌های جهاد فرهنگی در جامعه یاد کرد، به شرح زیر هستند. 
 
 اهدافی که می‌بایست فرآیند جهاد فرهنگی دنبال کند:
 
1- مبنا قرار گرفتن  ارزش‌های اسلامی
 
یکی از ابعادی که در فرآیند توسعه‌ی فرهنگی مطلوب نظر اسلام است و در فرآیند جهاد فرهنگی می‌بایست مورد توجه قرار گیرد، توسعه‌ی فرهنگی بر مبنای ارزش‌های اسلامی است. ارزش‌ها سنگ بناى هر نظام سیاسى و اجتماعى را تشکیل مى‌دهند و آن‌ها را قوام و استمرار مى‌بخشند. از این رو هرگونه تحول و جابه‌جایى درارزش‌ها، تزلزل در بنیان‌هاى نظام حاکم، بروز آسیب‌هاى اجتماعى و گسترش ضدارزش‌ها به خصوص در حوزه‌ی فرهنگ را به دنبال خواهد داشت و سرانجام سبب جابه‌جایى ارزش‌ها با ضدارزش‌ها، هنجارها با ناهنجاری‌ها شده، بحران اجتماعى - فرهنگی را پدیدار مى‌سازد. بحرانى که طومار هر نظامى را در هم مى‌پیچید. پس به طور منطقى حکومت‌ها باید تمام همت خود را صرف پاس داشت آن‌ها نمایند و به تحولاتى که درارزش‌هاى بنیادین آن‌ها مؤثرند حساسیت نشان دهند؛ طبیعى‌ترین وضعیت براى یک نظام، مقابله با خطراتى است که تهدید کننده‌ی ارزشهایش است.
 
2-  نفی پلورالیسم فرهنگی و جایگزینی فرهنگ اسلامی ناب به جای آن  
 
بعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است، نفی پلورالیسیم فرهنگی و توجه به فرهنگ اسلامی ناب است. پلورالیسم فرهنگى یکى از چالش‌هاى اصلى در مسیر تحقق توسعه‌ی فرهنگى است. واژه‌ی (plural) به معناى کثرت و تعدّد و واژه‌ی پلورالیسم (pluralism) به معناى کثرت‌گرایى یاگرایش به کثرت به کار مى‌رود.انواع پلورالیسم عبارت است از: «معرفتى، دینى، اخلاقى، نجات،فرهنگى و سیاسى»
 
اگرچه پلورالیسم یکی از مباحث مهم فلسفه‌ی دین و کلام جدید می‌باشد که دردهه‌های اخیر، در عرصه‌ی دین پژوهی مطرح شده و تکثر و تنوع ادیان را به عنوان یک امر مهم و سرنوشت ساز تبیین می‌کند و تعیین می‌نماید که انسان‌ها در قبال سایر ادیان، چه واکنشی داشته باشند؛ ولی همان طوری که اشاره شد در ابعاد فرهنگی نیز قابل تعمیم است. بحث پلورالیسم گرچه ابتدا در اروپا مطرح شد، ولی دیری نپایید که به سایر کشورها ریشه دوانید و واکنش‌هایی را برانگیخت. برخی ازنو اندیشان دینی هم در کشور ما به تقلید از فرهنگ غرب به طرح و ترویج این تفکر پرداخته و سعی دربومی سازی پلورالیسم داشتند. اینان با استفاده از آن‌چه از غرب گرفته بودند و نیز با توسل به برخی آیات و روایات، در صدد این برآمدند که به آن رنگ دینی بزنند
.
تنوع قومى که در ایران اسلامى وجود دارد، حکایت از تنوع زیستى- فرهنگی مى‏کند که همجوارى مسالمت‏آمیز میان آن‌ها، در قالب دولت ـ ملت ایران است. رمز جهاد فرهنگی مطلوب، پذیرش آزادی‌هاى مشروع و نیز میدان دادن به رشد و توسعه‌ی فرهنگی بر مبنای نفی پلورالیسم فرهنگی و جایگزینی فرهنگ اسلامی ناب به جای آن است، که بیانگر ارایه‌ی نوعى تجربه‌ی فرهنگى در ایران است.
 
بحث پلورالیسم گرچه ابتدا در اروپا مطرح شد، ولی دیری نپایید که به سایر کشورها ریشه دوانید و واکنش‌هایی را برانگیخت. برخی ازنو اندیشان دینی هم در کشور ما به تقلید از فرهنگ غرب به طرح و ترویج این تفکر پرداخته و سعی دربومی سازی پلورالیسم داشتند.
 
3- توجه به گسترش و همگانی کردن فریضه‌ی امر به معروف و نهى از منکر 
 
بعدی که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است و می‌بایست مورد توجه قرار گیرد، گسترش و همگانی کردن فریضه‌ی عظیمه‌ی امر به معروف و نهى از منکر است. امربه معروف و نهی از منکر از آموزه‌های بنیادین اسلامی است که درساحت فرهنگی نقشی مؤثر دارد. این اصل شیوه‌ی رفتاری انسان مسلمان را مشخص می‌سازد و بر نفی بی‌طرفی او در مناسبات اجتماعی و سیاسی تأکید می‌ورزد. امر به معروف و نهی منکر از فروع دین اسلام و اجرای آن باعث برپا شدن واجبات و از بین رفتن منکرات و برقراری امنیت و آسایش در جامعه می‌شود. جهاد فرهنگى نیازمند نظارت عمومى و احساس مسؤولیت همگانی در قبال تحولات و اهداف متعالى اجتماعى است.  
 
4-  نفی مادی گری و توجه به معنویت
 
بعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است، جهاد فرهنگی بر مبنای نفی مادی گری و توجه به معنویت است. معنویت، یکی از فضایل و ارزش‌های عالی و والای انسانی به شمار می‌‌رود، که زمینه‌ی اصلاح برون و گسترش ارزش‌های انسانی در محیط زندگی و جوامع بشری را فراهم می‌سازد. معنویت هر چند محسوس نیست و نمی‌شود آن را به وسیله‌ی حواس ادراک کرد و یا مانند کالا و اشیا آن‌ها را مبادله نمود و یا حتی با ابزارهای علمی اندازه‌گیری کرد امّا از چنان قداست و ارزشی برخوردارست که انسان معناگرا به مفهوم واقعی کلمه حاضر است که زندگی فردی و شخصی خود را فدای آن کند و در راستای تحقق آن، انواع بلاها و سختی‌ها را با آغوش باز پذیرا گردد. معنویت در لغت منسوب به معنوى از معنى مقابل لفظى یعنى حقیقى، راست، اصلى، ذاتى، مطلق، بـاطـنـى و روحـانـى مـقـابـل مـادى مـقـابـل صـورى، مـقابل ظاهرى، معنایى که فقط به قلب شناخته مى‌گردد و زبان را در آن بهره‌اى نیست.
 
5- گسترش فرهنگ شهادت و ایثار
 
ترویج فرهنگ شهادت و ایثار بعد دیگری است که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است و در فرآیند جهاد فرهنگی می‌بایست مورد توجه قرار گیرد. تحول فرهنگى مطلوب از دیدگاه اسلام مبتنی بر جهد و کوشش در راه آن است. بی‌شک بزرگ‌ترین جهد در این زمینه گستردن فلسفه و رسالت ایثار و گذشت در جامعه است که بالاترین وجه‌ی این نگرش، جان باختن در راه ارزش‌ها و احکام اسلامى است. توجه به فلسفه‌ی شهادت و بزرگ داشت آن در اسلام به منظور تبیین الگوی توسعه‌ی فرهنگی است.
 
6- دنبال کردن عدالت اجتماعی
 
علت بسیاری ازانقلاب‌ها، فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بوده است و به همین رو تمام مصلحان بشری و انسان‌های آزاده‌ی تاریخ با اندیشه‌ی عدالت، حرکت‌های اصلاحی راآغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود را رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی قرار داده‏اند. از این رو این بحث در اسلام واجد ارزش و اهمیت فراوانی است و در فرآیند توسعه‌ی فرهنگی در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت می‌توان برای آن ارزش جداگانه‌ای در نظر گرفت.
 
7- تحقق انسجام و وحدت در جامعه
 
بعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب مد نظر است، توسعه‌ی فرهنگی بر مبنای وحدت است. یکى از مهم‌ترین عوامل نشاط، هماهنگى و پوپایى جوامع انسانى،تحقق این بوده است. تاکنون هم‌گرایى و همکارى صاحب نظران درعرصه‌هاى فرهنگ، سیاست و دانش، دست‌آوردهاى ارزشمندى داشته است. این هم‌گرایى و همکارى، در دو دهه‌ی آغاز جمهورى اسلامى، بیش‌تر به حوزه‌هاى سیاست و فرهنگ معطوف بوده و در نهادهاى حکومتى تجلى یافته است.
 
چنین انسجام درونی، از توجه کردن، اهمیت و اولویت دادن به عوامل داخلی توسعه‌ی فرهنگی نشأت می‏گیرد. چنین انسجامی علاوه بر فرآیند توسعه‌ی فرهنگی باید در تمامی ساختارهای یک واحد سیاسی، اعم ازفرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و علمی ایجاد شود؛ چرا که عدم سنخیت عناصر این ساختارها، زمینه‌ی توسعه ‏نیافتگی را فراهم می‏کند. انسجامی که در جهت قوام بخشیدن به درون باشد، آماده‏سازی داخلی و افزایش قوای درونی در مقابل هجوم خارجی را موجب می‏شود. از این دیدگاه، کشوری که علاقه‏مند به توسعه است، باید در حوزه‌ی اندیشه خود به نوعی انسجام درونی دست، یابد؛ زیرا این انسجام نتیجه‌ی انسجامی فرهنگی است.
 
مرکز ثقل انسجام فکری، نخبگان هستند که باید میان خود به اشتراک استنباطی دست یابند. زوال انسان‏ها، مجموعه‏ها و تمدن‏ها، ابتدا از درون آغاز می‏گردد. به همین نسبت، شکوفایی و شوکت انسان‏ها، مجموعه‏ها وتمدن‏ها نیز از درون شروع می‏شود. آن چه در جوهر و ذات پدیده‏ها می‏گذرد، مهم‌تر از نیروی خارجی است که قصد اثرگذاری و نفوذ دارد. لذا چه درتوسعه‏یافتگی و چه در توسعه‏نیافتگی، چه در پیشرفت، بالندگی و تمدن‏سازی و چه در عقب‏ماندگی، سقوط، اضمحلال و زوال، درون مهم‌تر از برون است. (2)

 

 انسجام علاوه بر فرآیند توسعه‌ی فرهنگی، باید در تمامی ساختارهای یک واحد سیاسی، اعم ازفرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و علمی ایجاد شود؛ چرا که عدم سنخیت عناصر این ساختارها، زمینه‌ی توسعه ‏نیافتگی را فراهم می‏کند.
 
8- نفی جزمیت گرایی  
 
بعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است، نفی جزمیت گرایی است. اینعامل مانع بروز خلاقیت و پرورش ذهن مبتکر است، که لازمه‌ی توسعه و تحول فرهنگی است. هر عقیده‌ی جازمی موجب می‌شودکه مردم آگاهی‌ها و توانایی‌های خود را نادیده گیرند و آرام آرام از رفتارانسانی دوری گزینند در حالی که مردم باید در باطن خود را در اندیشه‌ها واعتقاداتشان کاملاً آزاد احساس کنند و بر این باور باشند که هرگونه آموزش یا تأثیر خارجی ساز و برگی است برای کمک به آن‌ها در جهت بررسی اعتقادات شان وتنها به منزله‌ی ابزاری است که جامعه برای اصلاح افراد در اختیار دارد، آگاهی تکامل یافته‌ای که در خلال این امر حاصل می‌آید به منزله‌ی قطب نمایی است که واقعیات جامعه را به روشنی و به گونه‌ای دقیق تبیین می‌نماید و بدین سبب توانایی تأثیر در راه توسعه و به خصوص توسعه‌ی فرهنگی را افزایش می‌دهد.
 

9- نفی اسطوره گرایی 
 
بعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است، توسعه‌ی فرهنگی بر مبنای نفی اسطوره‌گرایی غلط و جاهلی است. اسطوره‌ها در واقع نوعی آفرینش ذهنی ابتدایی است و به عبارت دقیق‌تر تعبیر و تأویلی از روند طبیعی است که بیش از آن که علمی باشد، جادویی و آیینی است. در واقع عدم تکامل دانش بشری و ناشناختگی پدیده‌ها و اشیای پیرامون، سبب می‌شود که سهم آدمی در زندگی کم انگاشته شود و عمل اجتماعی و طبیعی نسبت به عمل انسان وجه برتر یابد و آن را تابع خویش کند. از این رو، کاری را که آدمی در دوره‌های آگاهی، بر عهده‌ی خود می‌بیند، در دوره‌های نا آگاهی بر عهده‌ی دیگران می‌نهد. (3)
 
این امر نه تنها از دید اسلام مذموم است، بلکه از منظر اندیشمندان غربی نیز امری مطرود به حساب می‌آید. به نظر «هابرماس» در جامعه‌ی توسعه نیافته هراس‌های ناشی از رویدادهای طبیعی سهمگین بر زندگی فردی و اجتماعی غلبه دارد؛ تفسیر این پدیده‌ها به یاری اسطوره صورت گیرد که دنیای طبیعت و فرهنگ را در هم می‌آمیزد و به نیروهای طبیعی، قدرتی برتر از قدرت انسان‌ها نسبت می‌دهد. بنابراین، شناخت علمی پایگاه و منزلت استواری در تبیین امور پیچیده‌ی جهان ندارد و جهان بینی‌ها اغلب بر اسطوره، جادو و برداشت متافیزیکی تکیه دارد و همین امر خود ضرورت تکوین اسطوره را قوی‌تر و محسوس‌تر می‌کند. (4)
 
در واقع اسطوره خود زایده‌ی آرزوهای پنهانی و آرمان‌های سرکوب شده‌ی اجتماعی است که در شرایط اختناق جان می‌گیرد و در درون ذهن‌ها رشد می‌کند، که اوج این مرحله را باید در افول پیشرفت و ترقی جامعه جست‌وجو کرد.
 
مبنا قرار گرفتن ارزشهای اسلامی، نفی پلورالیسم فرهنگی، نفی مادیگری و توجه به معنویت، دنبال کردن عدالت اجتماعی، تحقق انسجام و وحدت در جامعه، نفی جزمیت گرایی، نفی اسطوره گرایی و هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی از مهمترین ابعاد فرهنگی مطلوب می باشند.
 
10-هماهنگ با اهداف سیاسی و اقتصادی نظام
 
بعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب، مد نظر است، حرکت بر مبنای هماهنگی در عمل به منظور جلوگیری از شکاف ساختاری است. «ماکس وبر»و «تالکوت پارسونز» از جمله اندیشمندانی هستند که با مفهوم سازی و نگرش ساختاری، در استحکام بخشیدن به آفات و زمینه‏های تشکل اجتماعی، نقش به سزایی ایفا کرده‏اند. با توجه به این‌که تشکل اجتماعی به معنای ساختارگرایانه و جهت‌گیری واضح یا روشن کل سیستم، عموماً در جهان سوم وجود ندارد.
 
معجزه‌ی کشورهای در حال توسعه‌ی خاور دور در این نهفته است که آن‌ها از یک سو به وسیله‌ی تقلید و کپی برداری و از سوی دیگر از راه ملایمت فرهنگی، تساهل سیاسی و برخورد ابزاری باحیات، به تشکل قابل قبول اجتماعی، دست یافته‏اند.(5)
 
ماکس وبرمعتقد است، اگر ما بتوانیم جنبه‏های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی رابا یک‌دیگر هماهنگ کنیم، به سوی توسعه یافتگی سیر خواهیم کرد. به اعتقاد وی،باید به عناصر مهم و در هم تنیده میان فرهنگ‏های مختلف توجه کنیم تابتوانیم از عناصری که در همه‌ی فرهنگ‏ها اثری پویا از خود به جای گذاشته‏اند، استفاده کنیم. درست است که همه‌ی عناصر فرهنگ غرب برای توسعه مناسب نیست ولی نباید از همه‌ی عناصر آن در گذریم؛ پس بهترین اقدام اخذ عناصرپویای فرهنگ غرب است. (6)
 
بر اساس این دیدگاه، علت توسعه نیافتگی فرهنگی در عوامل ساختاری نهفته است. بنابراین برقرار نشدن ارتباط صحیح میان ساختارهای مختلف یک نظام و ناهماهنگی ساختاری در آن، مهم‏ترین مانع توسعه نیافتگی به ویژه توسعه نیافتگی فرهنگی محسوب می‏شود. نخستین اقدام برای برطرف کردن این مانع، ایجاد هماهنگی میان ساختارها و جنبه‏های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است؛ زیرا اگر این ساختارها به طور متوازن و منطقی در کنار یک‌دیگر رشد نکنند، ناهماهنگی فراهم خواهد شد و اگراین ناهماهنگی برطرف نگردد، فاصله بین ساختارهای مختلف بیش‌تر و عمیق‏تر می‌شود. 
 
برقرار نشدن ارتباط صحیح میان ساختارهای مختلف یک نظام و ناهماهنگی ساختاری در آن، مهم‏ترین مانع توسعه نیافتگی به ویژه توسعه نیافتگی فرهنگی محسوب می‏شود.
 
بررسی نقاط ضعف مشهود جامعه در راستای تحقق جهاد فرهنگی ؛
 
از مهم‌ترین نقاط ضف و چالش‌های فرا رو برای تحقق جهاد فرهنگی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
1- فقدان طرح و استراتژی بلند مدت برای توسعه‌ی فرهنگ در تمام سطوح؛
 
2- مشکلات و کمبود امکانات برای اجرایی شدن طرح‌ها؛
 
4- ناهماهنگی میان سازمان‌های متولی فرهنگ؛
 
5- کمبود اطلاعات و آمار جمعیتی و بانک اطلاعاتی در زمینه‌ی فعالان عرصه‌ی فرهنگ و هنر؛
 
6- تعّدد دستگاه‌‌ها و مراکز تصمیم‌گیری در زمینه‌ی فرهنگ و موازی‌کاری؛
 
8- تمرکز فعالیت‌های بزرگ فرهنگی در تهران؛
 
9- عدم وجود مراکز فرهنگی در سطح جامعه به میزان کافی؛
 
10- پراکندگی و ناهماهنگ بودن برنامه‌های فرهنگی ارایه شده توسط مراکز فرهنگی؛
 
11- عدم تخصیص هزینه از سوی فرد یا خانوار در ماه یا سال برای خرید کتاب؛
 
12- کاهش چشم‌گیر میزان تیراژ روزنامه به‌ازای هر 100 هزار نفر
 
بررسی تهدیدهای فرا روی جامعه در صورت محقق نشدن جهاد فرهنگی
 
چنان‌چه مقوله‌ی جهاد فرهنگی در سطح جامعه مورد توجه و لحظ قرا نگیرد جامعه مواجه با مشکلاتی می‌شود که در زیر به پاره‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
 
1- تحقق کامل سیطره‌ی فرهنگی دشمن در قالب تهاجم فرهنگی و جنگ نرم: امروزه با توجه به رشد فکری و آگاهی عمومی ملت‌های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکرکشی‌های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‌های زیادی را بر مهاجمان تحمیل می‌کند، به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده‌اند و از راه سیاست‌های فرهنگی تلاش می‌کنند به اهداف شوم خود برسند، زیرا فهمیده‌اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها نفوذ در فرهنگ آنان و استحاله‌ی درونی آن‌هاست؛ بنابراین عملِ جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کند، تهاجم فرهنگی محسوب می‌شود.
 
این واقعیت را دانشمندان غربی نیز اذعان دارند. به عنوان مثال «میشل پانوف» در توضیح اصطلاح فرهنگ پذیری به این استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می‌نویسد: «امروزه فرهنگ پذیری به تماس‌های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند، اطلاق می‌شود در این صورت جامعه‌ی غالب که هماهنگ‌تر و از نظر تکنیک مجهزتر است – معمولاً از نوع جوامع صنعتی – به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می‌گردد. (7)
 
«ادوارد برمن» در کتاب معروف خود، پیرامون نقش بنیادهای کارنگی، فورد و راکفلر در سیاست خارجی آمریکا که، پرده از بسیاری کنترل‌های فرهنگی آموزشی ایالات متحده در کشورهای آفریقایی و سایر پایگاه‌های فعالیت سیاسی خود در خارج برداشته و خاطرنشان ساخته است، کارکنان بنیادها نه سلاح به دست، در توسعه‏طلبی برون مرزی ایالات متحده، قدم به میدان کار زار می‏نهند و نه فعالانه از دوره‏های آموزش ضد شورش توسط نظامیان آمریکایی حمایت می‏کنند. این سازمان‌ها در طول سال‌ها فعالیت خود در این زمینه به تکمیل شیوه‏هایی مبادرت ورزیده‏اند که برنامه‏های فرهنگی و آموزشی‏شان با استفاده از آن شیوه‏ها، اشکال خشن‏تر و آشکارتر امپریالیسم اقتصادی و نظامی را که به سادگی قابل تشخیص هستند، تکمیل می‏کند. (8)
 
2- پیدایش نوآوری‏های فرهنگی کاذب: انسان‏ها در یک جامعه، با استعداد و خلاقیتی که دارند، می‏توانند عناصر جدیدی از هر یک اجزای فرهنگی، مانند ارزش‏ها، هنجارها، دانش‏ها، نمادها، آثار هنری، ابزار و فنون، ابداع نموده و به جامعه عرضه نمایند. در صورتی که چنین عناصری مورد پذیرش عامه قرار گیرند به عنوان یک عنصر فرهنگی جدید به جزءِ مربوط اضافه شده و سبب دگرگونی در آن جزء می‏گردند و سپس به علت وجود ارتباط متقابل بین اجزای نظام فرهنگی، ممکن است سبب دگرگونی در کل نظام فرهنگی گردند.
 
بدیهی است هر چه عناصر فرهنگی بیش‌تری در مدت زمان کم‌تری ابداع و به جامعه عرضه و مورد پذیرش اکثریت مردم واقع شود دگرگونی بیش‌تر و سریع‌تر در نظام فرهنگی جامعه اتفاق خواهد افتاد. اگرچه چنان‌چه به مقوله‌ی جهاد فرهنگی توجه نشود و مسیر مهندسی فرهنگی در جامعه به دقت دنبال نگردد، شاهد نوآوری‌های فرهنگی کاذب خواهیم بود که بر اساس ذائقه‌ی مردم ارایه می‌شود؛ مانند همین جریان عرفان‌های دروغین و کاذب
 
3- رواج گسترده و همه جانبه، استفاده‌ی غلط از فن‌آوری‌های مختلف از جمله فن‌آوری ارتباطی در جامعه: از ویژگی‏های مهم فرهنگ، می‌توان به دگرگونی مداوم آن جهت ایفای کارکردهایش، اشاره داشت. چگونگی و میزان تغییرات فرهنگی در جوامع مختلف به عوامل گوناگونی بستگی دارد. در بعضی از آن‌ها، مانند جوامع سنتی، تغییرات فرهنگی تدریجی و کند است و در بعضی مانند جوامع مدرن، تغییرات فرهنگی سریع و وسیع است. البته دگرگونی‏های سریع و وسیع در جوامع امروز خاص نظام‏های فرهنگی نیست بلکه شامل ابعاد دیگر اجتماعی نیز می‏باشد. هم‌چنان که «پاره ایس» از اندیشمندان مانند «لنسکی» بیان می‌دارند. «شگفت‏انگیزترین رویداد دنیای امروز سرعت بی‏سابقه‌ی تغییرات است. هیچ گاه در زمان‏های گذشته، شرایط زندگی گروه‏های وسیعی از جوامع بشری با چنین سرعتی دست‌خوش دگرگونی نبوده است.»(11)
 

اگرچه چنان‌چه به مقوله‌ی جهاد فرهنگی توجه نشود و مسیر مهندسی فرهنگی در جامعه به دقت دنبال نگردد، شاهد نوآوری‌های فرهنگی کاذب خواهیم بود که بر اساس ذائقه‌ی مردم ارایه می‌شود؛ مانند جریان عرفان‌های دروغین و کاذب. 

 
توسعه‌ی تکنولوژی و صنعت ـ به ویژه در بخش کامپیوتر ـ اتوبان ارتباطات را به شبکه‌ی جهانی متصل نموده است و تغییرات قابل توجّهی در باور داشت‌ها، عادات، آداب، اخلاق عمومی و رفتار اجتماعی و آن‌چه از نظر روان‏شناسی رشد جهش ناخودآگاه یا بلوغ ناگهانی نامیده می‏شود، به وجود آورده است. چنان که به هنگام مقایسه می‏توان یک انسان روستایی دور افتاده‌ی امروز را با یک انسان شهری قبلی هم تراز دانست. اگر در زمینه‌ی تحقق فرهنگ صحیح و درست استفاده از این تکنولوژی نوین حرکت جهاد گونه‌ای انجام نگیرد، آینده‌ای روشن در پیش نخواهیم داشت.
 
4- رواج گسترده و افسار گسیخته‌ی فرهنگ خرافه‌ای و گذشته پرستی جاهلی در جامعه به جای فرهنگ ناب اسلامی: ضرورت و فوریت اقدام اساسی در جهت خرافه زدایی در راستای یک حرکت جهادی، از آن‌جا ناشی می‌شود که عامه‌ی مردم به گمان تبعیّت از قوانین و مقررات دینی، پای‏بند یک سلسله اوهام و پندارهای باطلی می‏شوند که نه تنها آنان را از رسیدن به سعادت واقعی باز می‏دارد، بلکه به مرور زمان وقتی ماهیت خرافی این گونه از پندارها آشکار شد، افراد روشن‌فکر جامعه که درد دین کم‌تری دارند یا اصلاً ندارند. به غلط دچار این پندار می‏شوند که سایر احکام و مقررات اعتقادی نیز همانند این امور التقاطی، عاری از حقیقت‏اند. به این ترتیب، رسوخ این امور خرافی و بی‏اساس، اعتقاد آن‌ها را نسبت به حقّانیت دین از بین می‏برد و برای بی‌دینان انان اسباب تمسخر دین را فراهم می‌آورد. 
 
تحقق کامل سیطره‌ی فرهنگی دشمن در قالب تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، پیدایش نوآوری‏های فرهنگی کاذب، رواج گسترده و همه جانبه ی استفاده‌ی غلط از فن‌آوری‌های مختلف در جامعه، رواج گسترده و افسار گسیخته‌ی فرهنگ خرافه‌ای و گذشته پرستی جاهلی در جامعه از تهدیدهای فرا روی جامعه در صورت محقق نشدن جهاد فرهنگی است.
 
یک انسان متعهد و دردمند نمی‏تواند زنگار را بر ساحت دین مشاهده کند و بی‌تفاوت باشد. از این روی، همواره سعی می‏نماید از آن خرافه زدایی کند و چهره‏ی زیبای دین را از زنگارهایی که بر آن نشانده‏اند، بزداید، شکی نیست که خرافه نمونه‏ی بارز و بسیار زشتی از بدعت است. پیامبر بزرگوار اسلام(صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) بیان داشت که هرگاه انحرافات نوظهور در امت من پیدا شد، وظیفه‏ی عالم است که علم خود را آشکار کند؛ و اگر او به وظیفه‏ی خود نپردازد مورد لعنت خدا قرار می‏گیرد.
 
شهید مطهری، از جمله درد آشنایانی بود که همواره خطر این مطلب را گوش زد می‌کرد و بیان می‌داشت؛ «ریشه‏ی بیش‌تر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لابه‌لای افکار و عقاید آنان باید جست‌وجو کرد. فکر این نسل از نظر مذهبی آن چنان‌که باید راهنمایی نشده و از این نظر فوق‏العاده نیازمند است. اگر مشکلی در راهنمایی این نسل باشد، بیش‌تر در فهمیدن زبان و منطق او و روبه‌رو شدن با او با منطق و زبان خودش است و در این وقت است که هر کسی احساس می‏کند این نسل، برخلاف آن‌چه ابتدا به نظر می‏رسد، لجوج نیست. آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد. (10) لذا اگر در این زمینه نیز حرکت جهادی و فرهنگی انجام نگیرد بیم آن می‌رود که این زنگارها اصل دین را مورد هجمه‌های اساسی‌تری قرار دهند.
 
فرصت‌های فرار روی تحقق جهاد فرهنگی:
 
اگر چنان‌چه جهاد فرهنگی مبتنی بر اهداف مقام معظم رهبری در جامعه به صورت عینی و دقیق تحقق پیدا کند، سبب ایجاد یک انقلاب عظیم فرهنگی در سطح کشور می‌گردد که ثمرات آن را می‌توان در موارد زیر بیان و خلاصه کرد.
 
1- بسط و گسترش فضای فرهنگی جامعه، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود، متکی بر اصول اخلاقی و ارزش‌های اسلامی، ملی و انقلابی؛
 
2- تعمق بخشی به معرفت و بصیرت دینى افراد جامعه؛
 
3- تقویت فضایل اخلاقى و ایمان، روحیه‌ی ایثار و امید به آینده؛
 
4- پاسداری حقیقی از ارزش‌هاى انقلاب اسلامى در اندیشه و عمل افراد؛
 
5- سالم شدن فضاى فرهنگى، رشد آگاهى‏ها و معارج انسانی
 
پی‌نوشت‌ها:
 
1-    مطهرى، علل گرایش به مادى‏گرى، ص 178
 
2-    سریع القلم، نظریه‌ی انسجام درونی، نامه‌ی فرهنگ، شماره 13، صص 103-104
 
3-    مختاری، اسطوره‌ی زال، ص33
 
4-    عظیمی عالمی و آدمی از نو، مجله‌ی نگاه نو، شماره‌ی9، مرداد و شهریور صص19-20
 
5- همان، ص 107
 
6-  همان
 
7- حمید جاودانی شاهدین، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، ص 121
 
8- همان
 
9- کنترل فرهنگ، ادوارد برمن، ص 4
 
10- لنسکی، گرهارد و جین، سیر جوامع بشری، ص 3
 
11- مطهری، مسأله‌ی حجاب، ص 13(*)
 
*محمد اسماعیل زاده؛ پژوهشگر حوزه علمیه قم/انتهای متن|

نظر شما