شناسهٔ خبر: 25160045 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

اظهارات عجیب مرد بساز بفروش در پرونده سیاه

مرد بساز بفروش که دختر دکوراتور را آزار داده، دیروز در حالی در دادگاه اظهارات عجیبی را مطرح کرد که پزشکی قانونی وجود رابطه سیاه را تائید کرده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش جامجم، تابستان پارسال دختری 28 ساله به نام فرانک به پلیس آگاهی تهران رفت و از یک مرد بساز بفروش که وی را آزار داده بود، شکایت کرد. دختر جوان گفت: من طراح داخلی ساختمان هستم. مدتی پیش با یک مرد میانسال که بساز بفروش بود آشنا شدند. بیژن53 ساله میگفت قصد ساختمانسازی در یک شهرک را دارد. به همین خاطر به من پیشنهاد کار داد و قرار شد من طراحی دکور ساختمانها را بهعهده بگیرم. پس از مدتی نقشه هایم را به او تحویل دادم اما او گفت کارم را بلد نیستم و طراحی خوبی ارائه نکردهام. او یک شب با من تماس گرفت تا برای پس گرفتن نقشه هایم مقابل خانهاش بروم. وقتی مقابل در ویلای او در شمال تهران رفتم یکباره مرا به داخل خانه کشید و بدون توجه به التماس هایم آزار داد.

بهدنبال اظهارات دختر جوان وی به پزشکی قانونی معرفی شد. وقتی پزشکی قانونی اظهارات فرانک را تائید کرد بیژن بازداشت شد .پزشکیقانونی همچنین در گزارشی اعلام کرد DNAبه دست آمده روی لباسهای دختر جوان با DNA مرد بساز بفروش مطابقت دارد. به این ترتیب علیه بیژن کیفرخواست صادر و پروندهاش برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک قاضی مستشار پشت درهای بسته و غیرعلنی برگزار شد و بیژن خودش را بیگناه خواند و ادعای تازهای را مطرح کرد. وی گفت: وقتی نقشههای دکوراتور تازهکار را قبول نکردم و پولی به عنوان دستمزد به او ندادم، کینه مرا به دل گرفت . فرانک به چند نفر از همکارانم گفته بود این ماجرا را تلافی میکند و مرا به دردسر میاندازد. او حالا به قصد اخاذی ماجرای تجاوز را مطرح کرده تا بتواند از من پول بگیرد.

در ادامه فرانک که در دادگاه حضور داشت بیژن را دروغگو نامید و تکهای از لباس هایش را به قضات دادگاه نشان داد. وی گفت این مدارک را ارائه میکنم تا حرفم را ثابت کنم. این مرد که هم سن و سال پدرم است با بیرحمی مرا آزار داد و آینده ام را تباه کرد. من برای او حکم اعدام میخواهم. اما بیژن گفت: لباسهای ارائه شده از سوی فرانک متعلق به همسرم است. این دختر با نقشه از قبل طراحی شده لباسهای همسرم را دزدیده تا این شکایت را علیه من مطرح کند. شبی که فرانک برای پس گرفتن نقشه هایش مقابل در خانهام آمد همسر و دختر یکی از اقواممان در خانه حضور داشتند. او دو جعبه پرتقالی را که در خانهمان امانت گذاشته بود با خود برداشت و رفت .حالا همسر و دخترم و یکی از بستگانم میتوانند این موضوع را شهادت دهند.

فرانک که از شدت عصبانیت به گریه افتاده بود گفت این لباس یک برند خارجی است و من آن را از خارج از ایران تهیه کردم .اما بیژن ادعا میکنند این لباس متعلق به همسر اوست.بیژن میخواهد با دروغ گویی از مجازات در امان بماند. در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

نظر شما