شناسهٔ خبر: 25156505 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت | لینک خبر

محمد فنايي اشکوري:

سلامت معنوي، بهره مندي از فضايل روحي و معنوي است

صاحب‌خبر - اشاره: سلامت معنوي بهره مندي از معنويت در نصابي قابل قبول است. معنويت با فضايل روحي ارتباط تنگاتنگ دارد. بر اين اساس مي توان گفت، سلامت معنوي بهره مندي از فضايل روحي و معنوي است. به گزارش خبرنگار مهر، چندي پيش پنجمين همايش ملي سلامت معنوي در محورهاي مباني سلامت معنوي اسلامي (روش شناسي)، آموزش و ارتقاء سلامت معنوي اسلامي، آموزش سلامت معنوي اسلامي در دوران کودکي، آموزش سلامت معنوي اسلامي در محيط آموزش عالي و نظام سلامت و آموزش سلامت معنوي اسلامي، مشارکت اجتماعي و حمايت ذي نفعان در مشهد مقدس برگزار شد. ماحصل سخنراني دکتر محمد فنايي اشکوري استاد فلسفه و عرفان تطبيقي پيرامون سلامت معنوي از نگاه عرفان اسلامي را در ادامه مي خوانيد؛ بحث سلامت معنوي (spiritual health) مانند بسياري از مباحث مرتبط با انديشه و زندگي انسان معاصر به صورت کنوني آن در غرب مطرح شده و پس از آن وارد جامعه ما شده است. ما متأسفانه به رغم برخورداري از فرهنگ غني و قوي، دراين گونه موارد ابتکار عمل نداريم و معمولا دنباله رو هستيم و اغلب با فاصله زماني قابل توجهي نسبت به دنياي غرب به اين مباحث توجه مي کنيم، چه در حوزه هاي کلان معرفتي مثل علوم طبيعي، علوم انساني، حوزه هاي مختلف فلسفه، و چه در مسائل خاص مانند محيط زيست، حقوق بشر، حقوق زن، حقوق کودک، نظام تعليم و تربيت و اخيرا سلامت معنوي. چون اين مباحث در فرهنگ غربي طرح مي شود طبيعي است که متناسب با آن فرهنگ و با رنگ و بوي آن فرهنگ شکل مي گيرد. ما از سر ضرورت يا تقليد در پي آنان اين مباحث را وارد جامعه خود مي کنيم و پس از مدتي با تعارضات آن با فرهنگ خود بر مي خوريم. در اين ميان عده اي بر آن مي شوند که در اين موضوعات بايد کاملا دنباله روي غربيان باشيم و اساسا اين موضوعات را جز به همان صورتي که در غرب مطرح شده نمي توان تصور کرد و هر گونه بازنگري و بومي سازي، نادرست و ناموفق است. تمدن حاکم در دوره جديد تمدن غربي است و ما اگر بخواهيم باقي و پايدار باشيم جز جذب شدن و هضم شدن در اين تمدن راه ديگري نداريم و ايستادگي در برابر آن شنا کردن برخلاف جهت مسير رودخانه است که محکوم به شکست است. گروهي ديگر در مواجهه با اين گونه مباحث شروع مي کنند به بدگويي از غرب و فرهنگ غربي و نگاه تحقير آميز به نحوه رويکرد غربي به اين گونه موضوعات و طرد هر آنچه آنها در اين زمينه گفته اند و ادعاي داشتن موضع و جايگاهي برتر در اين مباحث و معمولا در حد همين ادعا متوقف شدن، چيزي که در بحث از اسلامي سازي علوم انساني شاهد هستيم. در پيش گرفتن اين هر دو شيوه کار آساني است. نه پذيرش مطلق و دنباله روي سخت است و نه رد مطلق و شعار دادن و ادعاهاي بزرگ و توخالي کردن کاري دشوار است. علت اينکه اکثر افراد در مواجهه با اين گونه مسائل يکي از اين دو راه را در پيش مي گيرند همين آساني اين مواضع است، اما موضع درست و سازنده در مواجهه با اين گونه مسائل، برخورد محققانه، منصفانه و منتقدانه است. ابتدا بايد فضل تقدم کساني که اين مباحث را در دوره جديد طرح کرده اند به رسميت بشناسيم. آنها ما را متوجه اهميت اين مقولات کردند. سپس بايد يافته ها و ديدگاه هاي مطرح شده را با دقت ببينيم و با استفاده از تراث فرهنگي خود آن را بررسي کنيم و نقاط قوت و ضعف آن را شناسايي کنيم. و سرانجام با استفاده از اين بررسي و تعمق در تراث خود مسئله را متناسب با فرهنگ خود جمع بندي کنيم. اين همان کاري است که شهيد صدر در زمينه اقتصاد انجام دادند و البته کاري است بس دشوار که قدرت و همت و استقامت جانانه مي طلبد و البته تنها راه توفيق هم همين است. از اين رو هر گونه ادعا و اظهار نظر قطعي و برنامه ريزي عملي و انتسابش به اسلام در اين گونه مسائل بدون مطالعه و بررسي اجتهادي و مقايسه اي کاري خام و شتابزده است. ديدگاه اسلامي در باب سلامت معنوي صرفا با طراحي چند برنامه و دستورالعمل و بدون توجه به زير ساخت نظري و تربيتي آن تحقق نمي يابد. تحقق اين ديدگاه مبتني بر تحکيم باور ديني و تربيت ديني است. تعليم و تربيت ديني و معنوي اسلامي نيازمند برنامه ريزي دقيق و گسترده اي است که بايد در خانواده و آموزش و پرورش و ساير عرصه هاي اجتماعي به آن توجه شود. در بحث از سلامت معنوي پيش از هر برنامه ريزي و تصميم عملي لازم است ديدگاه اسلام درباره سلامت معنوي تبيين شود و چارچوب نظري سلامت معنوي از نگاه اسلامي روشن شود. آيا ما مدل اسلامي سلامت معنوي را در اختيار داريم تا از اجراي آن سخن بگوييم؟ براي نزديک شدن به اين ساحت از بحث شايد طرح پرسش هاي زير درباره سلامت معنوي مقدم بر ديگر پرسش ها باشد. * معنويت چيست؟ انسان تنها کالبد نيست، بلکه بعدي روحاني دارد که نامحسوس است. از نگاه مادي آن بعد روحاني چيزي غير مادي نيست؛ بلکه مادي است و حاصل فعل و انفعالاتي است که ريشه جسماني دارد، منتها ظريف تر از بعد جسماني است و نامحسوس است و مانند بعد نرم افزاري رايانه است. رشد فيزيکي، تغذيه، تنفس، آسيب هاي جسمي مربوط به بعد بدني انسان است؛ اما تفکر عاطفه، ميل، خشم، شادي و اميد مربوط به بعد رواني انسان است. بعد رواني انسان چون کاملا امري مادي است با مرگ بدن نابود مي شود. از نگاه الهي روح يا نفس چيزي بيش از ماده و غير آن است، حال چه برخاسته از ماده باشد طبق نظريه حرکت جوهري، يا از آغاز به صورت جوهري غير مادي تکوين يافته باشد. البته بين روح و بدن وابستگي و ارتباط تنگاتنگي برقرار است. مي توان گفت بر اين اساس آنچه که روان يا احوال رواني مي گوييم نه جسمي محضند، نه روحي محض، بلکه وابسته به هردو است. شايد بتوان گفت سه دسته احوال داريم: جسمي محض، مثل چاقي و لاغري و کوتاهي و بلندي؛ روحي محض آن چيزي است که به فضايل مرتبط است، مثل عدالت، عفت و عشق به خدا و خوف از خدا؛ جسمي ـ روحي، مثل خشم و شهوت که اين دسته را ما رواني مي گوييم. معنويت در يک کاربرد عام شامل اخلاق، دين و عرفان مي شود، در اصطلاحي خاص شامل دين و عرفان مي شود و در اصطلاحي اخص مرادف با عرفان است. در بحث سلامت معنوي ما هر سه قلمرو را در نظر مي گيريم. بر اين اساس سلامت معنوي داراي مراتب و درجات است. مرتبه برتر مراتب پايين تر را دارد، اما عکس آن چنين نيست. * سلامت معنوي چيست؟ سلامت معنوي بهره مندي از معنويت در نصابي قابل قبول است. معنويت با فضايل روحي ارتباط تنگاتنگ دارد. بر اين اساس مي توان گفت سلامت معنوي بهره مندي از فضايل روحي و معنوي است. بي شک فضايل اخلاقي جزئي از فضايل معنوي است که مورد قبول همه انسان هاست و وجه مشترک در همه جهان بيني هاست، ا ما در نگاه ديني و اسلامي فضايل معنوي محدود به فضايل اخلاقي نيست. فضيلت گرايي بدون ارتباط با مباني شناختي و معرفتي نيست. به عبارت ديگر، با هر نگاهي به هستي و انسان شايد نتوان سخن از فضايل اخلاقي گفت، حتي انسان مادي که به فضيلت اخلاقي معتقد است به ناچار نوعي نگاه مثبت و هدفمند و معنادار به هستي و انسان بايد داشته باشد تا بتواند به ارزش ها و فضايل اخلاقي معتقد و پايبند باشد، هر چند از نظر ما آن نگاه با مادي گرايي قابل جمع نباشد. موضوع سلامت معنوي به اعتقاد و جهان بيني بسيار وابسته است. نحوه نگاه ما به هستي، انسان، معناي زندگي، مرگ و کمال و سعادت با تعريف ما از سلامت معنوي بسيار مرتبط است. بنابراين براي سلامت معنوي نمي توان تعريف، معيار و شاخص هاي مشترک جهاني و اجماعي ارائه داد و از اين جهت با سلامت جسمي متفاوت است. به نظر ما در نگاه مادي سلامتي معنوي شايد جايي نداشته باشد. انسان مادي بر اساس جهان بيني خود نبايد به چيزي جز زندگي شاد و لذت بخش در اين دنيا بينديشد و در نتيجه به چيزي بيش از سلامت جسمي و رواني و اجتماعي احساس نياز نمي کند. از نگاه مادي کسي که با خدا ارتباطي ندارد مي تواند سالم باشد، حتي اعتقاد و ارتباط با خدا اختلال در سلامتي و نوعي از خودبيگانگي است. در نگاه ديني چنين چيزي ممکن نيست و کسي که از خدا غافل باشد زندگي سختي خواهد داشت؛ «و من اعرض عن ذکري فان له معيشة ضنکا». انسانهاي دين دار نيز بسته به نوع دينشان ممکن است سلامت معنوي را به گونه هاي مختلف تعريف کنند. اما با اين حال از آنجا که ما براي انسان ها فطرت مشترک انساني قائل هستيم و اين فطرت مشترک در اعتقاد به اصول عام اخلاقي خود را نشان مي دهد، مي توان از مشترکاتي سخن گفت و بر اي اين سطح مشترک تعريف و معيار مشترکي ارائه کرد. نظام سلامت معنوي مانند ديگر نظامهاي وابسته به فرهنگ است مثل نظام تعليم وتربيت و نظام حقوقي و سياسي که ضمن اينکه در هر فرهنگ ويژگي خاص آن فرهنگ را دارد، از حداقلهاي مشترک نيز برخوردار است. بنا بر اين يک سطح حداقلي مشترک دارد و سطوح ديگر که مي تواند مختص هر فرهنگي باشد.

برچسب‌ها:

نظر شما