اصل ماجرا
ماجرا تازه نیست، اما ما خواستهایم در این صفحه از منظری تازه به آن بنگریم؛ ورود سلبریتیها به هنر و ادبیات، مثل شایان مصلح، بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس تهران که چند روز پیش، مراسم رونمایی کتاب شعرش برگزار شد. از یک رواندرمانگر پرسیدهایم که چرا فقط شهرت اینها را ارضا نمیکند و دنبال موقعیتهای اجتماعی دیگری چون نویسنده و شاعربودن هستند.
شرح ماوقع جامجم
برای رونمایی کتاب شعر شایان مصلح، صف تشکیل شد؛ از آنجا که نمیخواهیم وااسفای فروپاشی فرهنگ عمومی سربدهیم و بگوییم برای هیچ شاعر و قصهنویسی ممکن نیست چنین اتفاقی بیفتد، شما را ارجاع میدهیم به گزارشی که قبلا درباره صف طویل رونمایی رمان «ر ه ش» رضا امیرخانی شکل گرفت؛ صف کتابفروشی افق برای امیرخانی، هیچ کم از صف مرکز تبادل کتاب برای شایان مصلح نداشت.
کوروش ساسانی از دلایل روانشناختی پرداختن سلبریتیها به هنر و ادبیات به جامجم میگوید
معنادادن به زندگی با این کنش رهاییبخش
کوروش ساسانی، روان درمانگری است که گرایش و علاقه اصلی اش هنر و ادبیات است و از همین رو رمان هایی مهم هم که مبتنی بر ملاحظات روانشناختی است ترجمه و منتشر کرده است. حرف های او را در پاسخ به پرسش های ما می خوانید.
شاید مهمترین دلیل رویآوردن سلبریتیها به ادبیات و هنر این است که این دو حوزه، مجهز به کارکرد «معنادهی به زندگی» هستند؛ این افراد درگیر زندگی روزمره خود هستند که البته با پول و شهرت نیز آمیخته شده و این در حالی است که هیچ یک از اینها نمیتواند به زندگیشان معنا بدهد. از این رو به ادبیات و هنر روی میآورند چون به دنبال همین معنادهی هستند. البته در آغاز، آنها نیز مثل هر کسی که شعر و داستان مینویسد یا کار هنری میکند، احتمالا تصوری از انتشار آثارشان ندارند و بیشتر از سر یافتن همان معناست که هنر و ادبیات را میآزمایند، اما وقتی بیشتر با آن اخت میشوند، تصمیم میگیرند آثارشان را در سطحی عمومی منتشر کنند.
اصولا پرداختن به ادبیات و هنر، به عنوان کنشی رهاییبخش مطرح است؛ نوشتن قصه و شعر یا دستزدن به کار هنری، بخشهایی از وجود انسان را اقناع و ارضا میکند که با دیگر دستاویزها نمیتوان به چنین اقناعی رسید. در این راه، زمینههای هیجانی را راحتتر میتوانید رشد بدهید و بپرورانید. فعالیت در دیگر حوزههایی که به شهرت منجر میشوند، نمیتواند این جنبههای هیجانی را در انسان فعال کند و شاید مثلا یک فوتبالیست نیازی هم به هیجانی از این دست نداشته باشد.
سلبریتیها از سرمایه اجتماعی خود که در فضایی جز هنر و ادبیات به دست آمده، بهره میبرند تا با مقبولیت بیشتری در حوزه جدید نیز دیده شوند. آنها گاه به این میاندیشند که هنرمندان از جایگاه اجتماعی متفاوتتری نسبت به آنها برخوردارند؛ جایگاهی که با شهرت به دست نمیآید. شهرتی که آنها میتوانند از راه پرداختن به ادبیات و هنر کسب کنند، جنس کاملا متفاوتی دارد با شهرتی که از راه مثلا فوتبال کسب کردهاند. تعداد کسانی که در فوتبال ماندگار میشوند و شهرتشان همگام با ماندگاری پیش میرود، بسیار کمتر از تعداد کسانی است که با ادبیات و هنر ماندگار میشوند؛ این ماندگاری، خاصیت کلمه و کلام و دیگر ابزارهای آفرینش ادبی و هنری است.
صابر محمدی
روزنامهنگار
نظر شما