به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس، نمایش «خواستگاران مهری ناز شاهدخت دیار سختستان» نوشته صبوره رنگرز و به کارگردانی عطاءالله کوپال تا چهارم اردیبهشت ماه 1397 در تماشاخانه سنگلج به صحنه میرود.
این نمایش با مضمونی کمدی و موزیکال و در قالب نمایش آیینی سنتی به سبک و شیوه مدرن سعی دارد تا لحظات مفرحی را برای تماشاگر تئاتر رقم بزند.
بازیگران نمایش به ترتیب ورود به صحنه احسان عباسی، سارنگ بهمنی، احمد سیاهرستمی، سمیرا حسینی، طاها محمدی، بابک مولانا، محمد امین بخشعلیان و داریوش ادهمی هستند.
داستان نمایش در سرزمین خیالی سنگستان اتفاق میافتد. پادشاه دیار سنگستان به زودی خواهد مرد. برای اینکه فکر و ذهن پادشاه از آینده کشورش آسوده باشد، به تقلا میافتد و دخترش را وادار به ازدواج میکند تا کشورش را سر و سامان دهد. طوماری از خواستگاران رنگارنگ تهیه میشود تا مورد بررسی قرار گیرد. غافل از اینکه خواستگاران را به قول نیما چند تن ناهموار، چند تن ناهوشیار و چند تن خوابآلود تشکیل دادهاند. از طرفی وزیر دربار نقشه کشیده که با وارد کردن نام پسرش به فهرست خواستگاران او را به همسری دختر پادشاه در آورد و با از میان برداشتن پسر و عروس خود، حکومت را به دست گیرد...
احسان عباسی بازیگر نقش اصلی این نمایش است که با او درباره این نمایش و تئاتر به گفت وگو نشستیم:
*درباره نقش پادشاه در این کار توضیح دهید؟
همه بازیگران دوست دارند نقشهای متفاوتی را بازی کنند که قابلیتهای خودشان را محک بزنند و نشان دهند. نقش پادشاه برای من یک نقش متفاوت بود که تا به حال بازی نکرده بودم، البته این دومین تئاتر کمدی هست که بازی کردم همه نمایشهایی که کار کردم کارهای جدی بوده، چند سال پیش در نمایشی به نام سلطان و سیاه به نویسندگی علی نصیریان و کارگردانی داوود سعیدی در نقش زن پوش برای بازی حضور داشتم که تجربه خوبی بود.
واقعیت این است که وقتی در یک کار کمدی قرار است یک نقش جدی را بازی کنی کار خیلی سخت میشود، وقتی قرار است نقطه مقابل کمدین نمایش باشیم، هر چقدر جدیتر باشیم شیرینیهای طرف مقابل بیشتر به چشم میآید و کار جذابتر میشود، برای همین خیلی سعی کردم در تیپ سازی، صدا و رفتار پادشاه دقت کنم تا این مواردی که گفتم با کمک و راهنماییهای دکتر کوپال شکل بگیرد.
*تجربه یک کار طنز چگونه است؟
بسیار شیرین و دلچسب و خوشایند، اما حساس و ظریف و دشوار، به نظر من کار کمدی گروه باهوش و بازیگران خلاق و با ذکاوتتری نسبت به کارهای دیگر برای درست خنداندن مردم میخواهد. در این نمایش هم خانم رنگرز به عنوان نویسنده و هم آقای کوپال در مقام کارگردان سعی کردند نمایشی را طراحی و اجرا کنند که به هر دلیلی تماشاگر را وادار به خنده نکنند و برای لحظههای نمایش برنامهریزی خاصی داشتند و در پس هر لبخند و خندهای فکری باشد، تجربه کردن در کنار یک گروه خوب و دوستداشتنی بخصوص اگر کار کمدی هم باشد بسیار لذت بخش و خاطره بر انگیز است و روزهای اجرا را تبدیل به بهترین روزهای زندگی انسان میکند.
*چه اندازه برای نقش پادشاه تمرین کردید؟
واقعیت این است که من کمی دیرتر به گروه اضافه شدم، تقریبا حدود 3 یا 4 هفته قبل از اجرا، برای همین بیشتر سعی کردم از تجربه خودم و راهنماییهای دکتر کوپال بهره ببرم، ضمن اینکه دوستان دیگری که در گروه قبلتر بودند من را برای رسیدن به نقش و اجرای درست همراهی کردند، از همان روزهای اول دوستی من با بچهها شکل گرفت با توجه به اینکه من معمولاً کمتر و دیرتر با کسی دوست میشوم و این اتفاق برام جالب بود.
*متن نمایش دارای چه ویژگیهایی بود؟
به نظر من متن حرفهای زیادی از دغدغههای امروز جامعه ما را بیان میکند، در پس کلمات، جملهها و موقعیتهایی که شکل میگیرد نکتههای قابل تاملی وجود دارد که هر انسان اهل تفکر و دغدغهمند را وادار به فکر میکند، همچنین فانتریهای جالبی در متن وجود دارد که خانم رنگرز به نظرم در عین سادگی به خوبی آنها را در کنار حرفهای متن قرار داده، شکل و چیدمان صحنهها به گونهای است که من شخصاً در هنگام مواجهه اولیه با متن جذب شدم.
*برای ماندگاری در عرصه تئاتر چه کاری باید انجام داد؟
اصولا برای ماندگاری و موفقیت باید شهامت ترک ساحل امن را داشت، جملهای کلیشهای اما واقعی، باید مثل همه کارها و حرفههای دیگر از خیلی چیزها برای موفقیت بگذریم اما تفاوت این حرفه با کارها و حرفههای دیگر این است که بعد از گذشتن از خیلی چیزها، ممکن است هیچوقت آن چیزی که میخواهی نشود، این یعنی ریسک کار بالا است، خیلی چیزهای دیگر هم برای موفقیت در این حرفه دخیل است و باز هم حتی با وجود همه این موارد ممکن است اتفاق نیافتد پس شانس هم قطعا بی تاثیر نیست و البته تقدیر هر کسی نسبت به چیزی که خداوند مقدر میکند متفاوت است.
*شما به بازیگری به عنوان یک شغل نگاه میکنید؟
دقیقا! متاسفانه یا خوشبختانه تنها منبع درآمدم از این حرفه هست، البته کار دوبله، صدا و گاهی کارگردانی هم میکنم، هر چند که همه دوستان متذکر میشوند که باید در کنار این حرفه منبع درآمد دیگر هم باشد، اما به علت وقت زیاد و تمرکز زیادی که این حرفه میخواهد امکانپذیر نیست.
نکته جالبی که در این حرفه وجود دارد این است که بعضاً گاهی گروههای تئاتری و پروژههای تصویر از شرایط بازیگری در کشورمان سواستفاده میکنند و انتظار کار مجانی دارند، مگر میشود از کسی بخواهیم چند ماه و یا چندین روز از وقتش را برای ما بگذارد و ما پولی بابتش پرداخت کنیم؟ البته این موضوع عموماً برای دوستانی که کمتر فعالیت کردند و یا در کارهای تصویر اتفاق میافتد. به نظرم اصلا اتفاق جالبی نیست، من هنرمندم و این بدان معنا نیست که رایگان کار کنم، من هم مثل شما روزانه هزینههایی دارم...
*با چه چالشهایی در عرصه نمایش روبهرو هستید؟
مشکل که هنر نمایش و بازیگری پر از مشکلات فراوانی است که بخشی از آن در خود آدمها نهفته و بخشی در جامعه و کشور و سیاستهایی که گاها اعمال میشود.
فکر میکنم اکثر کسانی که در این حرفه فعالیت میکنند تا قبل از موفقیت و دیده شدن از طرف خانواده مورد نقد قرار میگیرند و اکثرا سعی در اثبات خودشان و فعالیتی که انتخاب کردند ، میشوند، ضمن اینکه موفقیت در این حرفه را اگر بنا بر دیده شدن و شهرت قرار بدهیم صبر ایوب و پوست کلفت، همراه با زخمهای عمیقی میخواهد که کمی تحملش سخت است.
تا زمانی که موفق نشویم از سوی کسی جدی گرفته نمیشویم، خود آدم باید خودش را جدی بگیرد و محکم باشد ولی وقتی موفق میشویم اوضاع فرق میکند، دقیقا مثل تولید یک اثر هست تا زمانی که یک اثر خوب در نمیاید یا موفق نیست همه مقصر را فرد دیگری میدانند ولی در صورت موفقیت یک اثر، همه خودشان را دخیل و مؤثر در این موفقیت اعلام میکنند.
*شهرت چه اندازه برای یک بازیگر مهم است؟
شهرت اهمیت زیادی دارد و فکر میکنم برای خیلیها که در این عرصه فعالیت میکنند اهمیت زیادی دارد، اگر قرار باشد صادقانه بگویم شهرت جدای از حس خوبی که به انسان میدهد، پول، اعتبار، قدرت و اکثر چیزهایی را که آدمی براش میجنگد به همراه دارد، البته به جز آرامش که فکر میکنم بخش زیادی از آرامش آدم را از بین میبرد و هیجان زیادی به زندگی میبخشد. در نهایت هم شهرت محدودیتهایی دارد که زندگی را کمی سخت میکند.
* تصویر برایتان جذابیت دارد یا تئاتر که یک هنر زنده است؟
در تئاتر بازیگر شناخت خوبی از خودش و تواناییهاش به دست میآورد و میتواند بهتر بر تربیت خودش کار کند، تواناییهایش را تربیت کند و چون به صورت زنده است شرایط متفاوتتری را تجربه میکند و آموزههای کاربردی را برای بازیگری داشته باشد اما در تصویر تکنیک و دانش کاربردیتر هست.
تلفیق این دو با هم میتواند از آدم بازیگری خوب و درست بسازد، در تئاتر مدت زمان رسیدن به نقش در پس زمان و تمرینهای زیاد شکل میگیرد و در تصویر عموما این زمان کمتر است. هر بازیگری باید هر دو فضا را تجربه کند، شخصا زمانی که کار تئاتر نمیکنم واقعا حالم خوب نیست هر چقدر هم در تصویر فعالیت داشته باشم، اما صادقانه به این دلیل که کار تصویر زمان کمتری میبرد و دستمزدها متفاوت هست و مخاطبهای بیشتری دارد و اصولا در تصویر امر دیده شدن زودتر اتفاق میافتد اولویتام کارهای تصویری هست.
انتهای پیام/
∎
نظر شما